• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مولفة القلوب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مولفة القلوب، به کفاری اطلاق می‌شود که با اختصاص بخشی از زکات به ایشان، دل‌های ایشان، جلب و به اسلام متمایل می‌شود و یا در جهاد یا دفاع، مسلمانان را همراهی می‌کنند. در جنگ با قبیله ثقیف و هوازان، غنایم زیادی نصیب پیامبر و مسلمانان شد. آن حضرت از خمس این غنایم به اشراف و بزرگان مکه بخشش کرد. طبری می‌نویسد: «پیامبر به کسانی از اشراف مکه که می‌خواست دل‌های آنها را جلب کند، عطا داد و آنها به "مؤلفة قلوبهم" مشهور شدند.



نبی مکرم اسلام، حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در ماه شوال سال هشتم هجری، پس از آگاهی از تصمیم اشراف و بزرگان هوازن و ثقیف برای حمله به مسلمانان، تصمیم گرفت به مقابله با آنها بپردازد. پیامبر با ۱۲ هزار نفر از مسلمانان به سوی دشمن حرکت کرد.
[۱] محمد بن سعد، ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴ ش، ج۲، ص۱۴۷.
مسلمانان در ابتدای این جنگ، شکست خوردند؛ اما در نهایت، پیروز شدند.
[۲] یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، بی‌تا، چاپ ششم، ج۱، ص۴۲۳.

دشمنان اسلام پس از شکست، برخی به طائف و گروهی به نخله رفتند و عده‌ای در اوطاس اردو زدند.
[۳] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵ ش، ج۳، ص۱۲۰۴.
در این جنگ، غنایم زیادی نصیب مسلمانان شد.
[۴] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویه، ترجمه سید‌هاشم رسولی محلاتی، تهران، کتابچی، ۱۳۷۵ ش، ج۲، ص۳۰۳.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خمس این اموال را ـ که متعلق به خودش بود ـ به افردی بخشید که در تاریخ اسلام به «مؤلفة القلوب» مشهور شده‌اند.


مؤلفة القلوب را در لغت، از این عبارات برگرفته‌اند: «الًفتَ بینَهم تالیفاً...؛ الفت دادی بین آنها الفتی»؛ یعنی تفرقه بین آنها را از بین بردی و «الًفتَ الشی تالیفا...؛ چیزی را الفت دادی.» بنابراین در لغت به معنای پیوند‌ دادن بین دل‌ها و جمع‌کردن آنهاست.
مؤلفةالقلوب در اصطلاح، یک معنای عام و یک معنای خاص دارد. این کلمه در معنای اصطلاحی عامش به کفاری اطلاق می‌شود که با اختصاص بخشی از زکات به ایشان، دل‌های ایشان، جلب و به اسلام متمایل می‌شود و یا در جهاد یا دفاع، مسلمانان را همراهی می‌کنند. همچنین به «ضعفاء‌ العقول» از مسلمانان (کسانی که از نظر عقلی کاستی دارند) «مؤلفة القلوب» اطلاق می‌شود و به آنها نیز اموالی می‌پردازند تا اعتقاد یا رغبتشان برای همراهی مسلمانان در جهاد و دفاع، تقویت شود.
[۶] طباطبایی یزدی، محمد کاظم، الغایة القصوی، ترجمه شیخ عباس قمی، تهران، المکتبة الرضویه، ج۲، ص۳۰.

البته در اینکه آیا تالیف قلوب تنها به کفار اختصاص دارد و یا شامل مسلمانان می‌شود ـ همان‌گونه که در غایة‌القصوی آمده است ـ اختلاف وجود دارد؛
[۷] شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، بی‌تا، ج۲، ص۵.
اما مؤلفة القلوب در معنای اصطلاحیِ خاصش شامل کسانی می‌شود که پیامبراکرم‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای جلب آنها به اسلام، بخشی از غنایم جنگ هوازان را به ایشان بخشید. این گروه، شامل افرادی چون ابوسفیان، معاویه، حکیم بن حزام، نضر بن حارث و دیگران بوده‌اند که به آنها اشاره خواهد شد.

۲.۱ - تعریف علی بن ابراهیم قمی

علی بن ابراهیم قمی می‌نویسد: «مؤلفة قلوبهم گروهی بودند که خداوند را به یگانگی می‌شناختند؛ اما معرفت واقعی به اینکه محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسول و فرستاده الهی است، در دل‌های آنها وارد نشده بود؛ بنابراین رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با آنها الفت ایجاد کرد و آنها را آگاه کرد. خداوند برای آنها نصیبی از صدقات قرار داد تا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به رسالت بشناسند و به اسلام و پیامبر، رغبت پیدا کنند.»
[۸] قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، مؤسسه دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق، ج۱، ص۲۹۸.
[۹] فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تهران، مکتبه الصدر، ۱۴۱۶ ق، چاپ دوم، ج۲، ص۳۵۰.


۲.۲ - تعریف شیخ طوسی و طبرسی

شیخ طوسی و طبرسی در تعریف مؤلفة القلوب آورده‌اند: «ایشان گروهی از اشراف زمان حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودند که آن حضرت، آنان را به اسلام متمایل ساخت و از آنها برای جنگ با دشمنان خویش کمک گرفت و به ایشان سهمی از زکات را عنایت کرد.»
[۱۰] طوسی، محمد بن حسن، التبیان، بی‌جا، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۹ ق، چاپ اول، ج۵، ص۳۴۴.
[۱۱] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ ق، چاپ اول، ج۵، ص۷۵.



در قرآن کریم و در آیات متعددی به تالیف قلوب اشاره شده است. خداوند متعال در سوره انفال آیات ۶۲ و ۶۳ می‌فرماید:
«...هُوَ الَّذی اَیدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنینَ وَ اَلَّفَ بَینَ قُلُوبِهِمْ لَوْ اَنْفَقْتَ ما فِی الْاَرْضِ جَمیعاً ما اَلَّفْتَ بَینَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ اَلَّفَ بَینَهُمْ اِنَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ؛ ...او بود که تو را با یاری خود و مؤمنان نیرومند ساخت و میان دل‌های آنان الفت‌ انداخت که اگر آنچه در روی زمین است همه را خرج می‌کردی نمی‌توانستی میان دل‌های آنان الفت برقرار کنی، ولی خدا بود که میان آنان الفت‌ انداخت؛ چرا که او توانای حکیم است.»
خداوند متعال در این آیه به تالیف قلوب بین مؤمنان اشاره دارد که از جانب خودش صورت گرفته است، همچنین در آیه ۱۰۳ سوره آل‌عمران می‌فرماید:
«وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکُمْ اِذْ کُنْتُمْ اَعْداءً فَاَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکُمْ فَاَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ اِخْواناً....؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید: آن‌گاه که دشمنان[یکدیگر] بودید؛ پس میان دل‌های شما الفت‌ انداخت تا به لطف او برادران هم شدید....»
خداوند در این آیه نیز به نعمت برادری اشاره کرده است که از راه تالیف قلوب به دست می‌آید.
در سوره توبه، آیه ۶۰ «مؤلفة قلوبهم» به کسانی اطلاق شده است که مستحق دریافت زکات‌اند:
«اِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکینِ وَ الْعامِلینَ عَلَیها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمینَ وَ فی‌ سَبیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبیلِ فَریضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیم‌؛ صدقات، تنها به فقیران و بینوایان و متصدیان گردآوری و پخش‌] آن و کسانی که دلشان به دست آورده می‌شود و در راه آزادی‌] بردگان و وامداران و در راه خدا و به در راه مانده، اختصاص دارد. [این‌] به عنوان فریضه از جانب خداست و خدا، دانای حکیم است.»


در روایات نیز به تالیف قلوب توجه شده است. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید:
«خیارکم احسنکم اخلاقا الذین یالفون و یؤلفون.»
«بهترین شما از لحاظ اخلاقی کسانی‌ا‌ند که انس و الفت ایجاد می‌کنند و با دیگران الفت می‌گیرند.»
حضرت علی (علیه‌السّلام) نیز می‌فرماید:
«طوبی لمن یالف الناس و یالفونه علی طاعة الله.»
«خوش به حال کسی که با مردم انس و الفت می‌گیرد و مردم هم بر اطاعت از خداوند با او الفت می‌گیرند.»


همان‌گونه که بیان شد در جنگ با قبیله ثقیف و هوازان، غنایم زیادی نصیب پیامبر و مسلمانان شد. آن حضرت از خمس این غنایم به اشراف و بزرگان مکه بخشش کرد. طبری می‌نویسد: «پیامبر به کسانی از اشراف مکه که می‌خواست دل‌های آنها را جلب کند، عطا داد و آنها به "مؤلفة قلوبهم" مشهور شدند که عبارت‌اند از: ابوسفیان بن حرب و پسرش معاویه، حکیم بن حزام، نضر بن حارث، علاء بن حارثه، حارث بن هشام، صفوان بن امیه، سهیل بن عمرو، خویطب بن عبدالعزی، عیینة بن حصن، اقرع بن حابس و مالک بن عوف که هر کدام صد شتر گرفتند.»
[۲۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵ ش، ج۳، ص۱۲۱۴ - ۱۲۱۵.

محمد بن سعد می‌نویسد: «در جنگ حنین و برخورد با قبیله ثقیف، غنایم زیادی نصیب مسلمانان شد. ۶هزار اسیر، ۲۴ هزار شتر، ۴۰ هزار گوسفند و بز و چهل هزار اوقیه نقره....آن حضرت این اموال را بین مسلمانان تقسیم کرد. ابتدا اموالی را به کسانی پرداخت که می‌خواست دل‌های آنان را با پرداخت مال به دست آورد. ابوسفیان بن حرب ۴۰ اوقیه نقره و صد شتر، یزید بن ابوسفیان و معاویه بن ابوسفیان نیز همین مقدار، حکیم بن حزام ۲۰۰ شتر و نضر بن حارث و اسید بن جاریه ۱۰۰ شتر، حارث بن هشام، صفوان بن امیه، قیس بن عدی، سهیل بن عمرو...۵۰ شتر و عباس بن مرداس (عباس بن مرداس از میزان سهم خویش راضی نبود. به دستور پیامبر به او ۱۰۰ شتر دادند.) ابتدا ۴۰ شتر و سپس ۱۰۰ شتر.»
[۲۱] ابن‌سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴ ش، ج۲، ص۱۴۷ – ۱۵۰.



تقریبا همه مورخان قائل‌اند اموالی که پیامبر به اشراف قریش بخشید از خمس غنایم بوده است.
[۲۲] ابن‌سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴ ش، ج۲، ص۱۵۰.
از طرفی در آیه‌ای که از «مؤلفة قلوبهم» نام برده شده است، این گروه جزء کسانی‌اند که مستحق زکات‌اند. به نظر می‌رسد رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با توجه به اختیاراتی که داشت و یک پنجم این غنایم سهم خودش بود، در واقع از سهم خودش به سران قریش بخشید؛ اما امروزه اگر بخواهیم برای تالیف قلوب مشرکان، مالی را مصرف کنیم باید از زکات باشد.
برخی مورخان نوشته‌اند: «پیامبر همه بیت‌المال را میان مسلمانان قسمت کرد و خمس بیت‌المال را که مخصوص خود او بود میان سران قریش ـ که تازه اسلام آورده بودند ـ تقسیم فرمود....آنان با این بخشش‌های گران و سهام اختصاصی دیگرِ خود، تحت تاثیر عواطف و محبت‌های پیامبر قرار گرفتند و خواه و ناخواه به جانب اسلام کشیده شدند. این دسته را در فقه اسلامی "مؤلفة القلوب" می‌نامند و یکی از مصارف زکات اسلامی، همین دسته است.»
[۲۳] سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۵ ش، چاپ بیست و یکم، ص۸۴۳.



بخشش‌های حضرت رسول‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به اشراف قریش برای جلب دل‌های آنها به اسلام، باعث حرف و حدیث‌هایی، میان انصار شد. آنها وقتی دیدند، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از غنایم به مردم قریش پرداخت کرد، اعتراض کردند.
[۲۴] ابن‌سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌ اندیشه، ۱۳۷۴ ش، ج۲، ص۱۵۱.

حضرت پس از آگاهی از ناراحتی انصار، آنان را دعوت و برایشان سخنرانی کرد و فرمود: «ای گروه انصار! به سبب‌ اندک چیزی از دنیا آزرده‌دل شده‌اید که قلوب افرادی را با آن الفت دادم تا مسلمان شوند و شما را به اسلامتان سپرده‌ام؟ مگر راضی نیستید که مردم، گوسفند و شتر ببرند و شما پیغمبر را پیش خود ببرید؟ به خدایی که جان محمد به فرمان اوست، اگر هجرت نبود، من یکی از انصار بودم....»
[۲۵] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویه، ترجمه سید‌هاشم رسولی محلاتی، تهران، کتابچی، ۱۳۷۵ ش، ج۲، ص۳۱۸.
[۲۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵ ش، ج۳، ص۱۲۱۷.
انصار که از سخنان خویش پشیمان شده بودند، گفتند: «ای رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ما بسیار خشنودیم که شما همراه ما و بهره ما باشید.» پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «خدایا! انصار و فرزندان انصار و فرزندان فرزندان ایشان را رحمت فرمای.»
[۲۷] ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴ ش، ج۲، ص۱۵۱.
یعقوبی می‌نویسد: «پیامبر در جواب اعتراض انصار فرمود: «من به گروهی بخشش کردم تا دلشان را به دست آورم و شما را به اسلامتان وا می‌گذارم.»
[۲۸] یعقوبی، احمد ابن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، بی‌تا، چاپ ششم، ج۱، ص۴۲۵.

نقل‌های تاریخی مؤید این امر است که این بخشش به کسانی تعلق گرفت که به پیامبر و به اسلام دلبستگی چندانی نداشتند. آن حضرت برای جلب آنها به اسلام واقعی، این اموال را به آنان بخشید. ابن‌هشام می‌نویسد: «مردی به خاتم انبیا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اعتراض کرد که به عیینة بن حصن و اقرع بن حابس، هر یک صد شتر دادی؛ ولی به جعیل بن سراقه که یکی از بزرگان قبیله غفار است هیچ ندادی؟ حضرت فرمود: "سوگند به آنکه جان محمد به دست اوست...من این کار را کردم برای آنکه دلشان را به دست آورم تا اسلام آورند؛ اما جعیل بن سراقه را به همان اسلامی که دارد واگذار کردم.»
[۲۹] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویه، ترجمه سید‌هاشم رسولی محلاتی، تهران، کتابچی، ۱۳۷۵ ش، ج۲، ص۳۱۵- ۳۱۶.


۷.۱ - کلام علامه مجلسی

علامه مجلسی (رحمة‌الله‌علیه) می‌نویسد: «کلینی و عیاشی از زراره روایت کرده‌اند که از حضرت باقر (علیه‌السّلام) از مؤلفة قلوبهم پرسیده شد.حضرت فرمود: "ایشان گروهی بودند که عبادت بت‌ها را ترک کردند و لاالله‌الاالله و محمد رسول‌الله گفتند و با این حال به آنچه حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای ایشان می‌آورد (دستورهای اسلامی) شک داشتند. پس حق تعالی به پیامبر امر کرد که دل‌های آنها را با مال به اسلام الفت دهد. شاید اسلام ایشان نیکو شود و در دینی که داخل شده‌ و به آن اقرار کرده‌اند، ثابت‌قدم شوند.»
[۳۰] مجلسی، محمدباقر، حیات القلوب، قم، سرور، ۱۳۸۴ش، چاپ ششم، ج۴، ص۱۲۲۸- ۱۲۲۹

تالیف قلوب به معنای کشش کافران به سمت اسلام و جذب آنان به همکاری با مسلمین و برقراری رابطه با ایشان است. اما نه در حد روابطی که با برادران مسلمان مطرح است و نه در آن حد که موجب نفوذ بیگانگان در امور مسلمین و در نتیجه نفی عزت اسلامی و طرد قاعده نفی سبیل شود.
[۳۱] توکلی، محمدمهدی، اسلام سیاسی در سیره نبوی، (بی‌جا، بی‌تا) بخش دوم، بررسی اصول سیاست اسلامی، اصل چهارم: تالیف قلوب غیر مسلمین.

عنوان «مؤلفة قلوبهم» با توجه به سیره رسول خدا و از آیه ۶۰ سوره توبه اخذ شده است. این آیه مواردی را بر می‌شمارد که بخشی از درآمدهای دولت اسلامی یعنی صدقات واجب (زکوات) برای آن‌ها مصرف می‌شود؛ و یکی از آن موارد تالیف قلوب غیر مسلمین و متمایل کردن آنان به اسلام است:
[۳۲] جعفریان، رسول، سیره رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، (قم: دلیل ما، ج چهارم، ۱۳۸۵)، ص۶۴۷.

«اِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاء وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ»
«صدقات برای فقیران است و مسکینان و کارگزاران جمع‌آوری آن و نیز برای به دست آوردن دل مخالفان و آزاد کردن بندگان و قرض داران و انفاق در راه خدا و مسافرین نیازمند. و آن فریضه‌ای است از جانب خدا و خدا دانای حکیم است».
اکثر علما و مفسرین برآنند که مولفة قلوبهم، آن دسته از کفار و مشرکینی هستند که اگر توسط دولت اسلامی مساعدت شوند به اسلام و یاری مسلمین در مقابله و مبارزه با دشمنان متمایل می‌شوند:
[۳۳] توکلی، محمدمهدی، اسلام سیاسی در سیره نبوی، (بی‌جا، بی‌تا) بخش دوم، بررسی اصول سیاست اسلامی، اصل چهارم: تالیف قلوب غیر مسلمین.

«مقصود از (مولفة قلوبهم) کسانی هستند که با دادن سهمی از زکات به ایشان، دل‌هایشان به طرف اسلام متمایل می‌شود و به تدریج به اسلام در می‌آیند، و یا اگر مسلمان نمی‌شوند ولی مسلمانان را در نفع دشمن کمک می‌کنند، و یا در برآوردن پاره‌ای از حوائج دینی کاری صورت می‌دهند».


مصداق این حکم قرآنی را در جریان تقسیم غنایم حنین پس از فتح مکه، می‌توان مشاهده کرد.
پس از فتح مکه، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به همراه لشگریان خود برای مقابله با قبیله هوازن که با همکاری قبایل دیگر از جمله ثقیف، بر علیه اسلام تدارک نبرد دیده بودند، راهی وادی حنین شد. مسلمانان با مدد الهی در این نبرد پیروز شدند و بیشترین غنیمت را از این جنگ به دست آوردند.
[۳۵] ابن هشام، عبدالملک، زندگانی محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیامبر اسلام (ترجمه سیرة النبویة) ترجمه: سید‌هاشم رضوی محلاتی (تهران: کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۴۸ش)، ج۲، ص۲۹۱-۲۹۳.
پیامبر در تقسیم غنایم، به اشراف و بزرگانی که تازه مسلمان شده بودند و مشرکینی که به حضرت کمک کرده بودند، بیش از دیگران عطا فرمود؛ تا سبب جلب خاطر ایشان و قبیله و فامیلشان شود و بدین وسیله دل‌های ایشان را به دست آورد. از جمله ایشان می‌توان به ابوسفیان بن حرب، ‌ معاویة بن ابوسفیان، حکیم بن حزام، حارث بن حارث بن کلدة، حارث بن هشام، سهیل بن عمرو، ‌ حویطب بن عبدالعزی، علاء بن جاریة، عیینة بن حصن، اقرع بن حابس، مالک بن عوف، و صفوان بن امیه اشاره کرد که به هر کدامشان ۱۰۰ شتر، و به مخرمة بن نوفل، عمیر بن وهب جمحی، هشام بن عمرو، ‌سعید بن یربوع، عدی بن قیس، و عباس بن مرداس کمتر از ۱۰۰ شتر داد. لذا این افراد به مؤلفة قلوبهم یعنی دل به دست آوردگان معروف شدند.
[۳۶] ابن هشام، عبدالملک، زندگانی محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیامبر اسلام (ترجمه سیرة النبویة) ترجمه: سید‌هاشم رضوی محلاتی (تهران: کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۴۸ش)، ج۲، ص۳۱۴-۳۱۵.
[۳۷] ابن اثیر، عزالدین، تاریخ کامل، ترجمه: دکتر سید حسین روحانی (تهران، اساطیر، جاول، ۱۳۷۱)، ج۳، ص۱۱۳۰-۱۱۳۱.
و مسئله تالیف قلوب و مسالمت، با عنایت به قرآن و سیره رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، به عنوانِ اصلی تعیین کننده در خط مشی سیاست خارجی دولت اسلامی مطرح گردید.
[۳۸] توکلی، محمدمهدی، اسلام سیاسی در سیره نبوی، (بی‌جا، بی‌تا) بخش دوم، بررسی اصول سیاست اسلامی، اصل چهارم: تالیف قلوب غیر مسلمین.



۱. محمد بن سعد، ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴ ش، ج۲، ص۱۴۷.
۲. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، بی‌تا، چاپ ششم، ج۱، ص۴۲۳.
۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵ ش، ج۳، ص۱۲۰۴.
۴. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویه، ترجمه سید‌هاشم رسولی محلاتی، تهران، کتابچی، ۱۳۷۵ ش، ج۲، ص۳۰۳.
۵. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا، ج۹، ص۱۰.    
۶. طباطبایی یزدی، محمد کاظم، الغایة القصوی، ترجمه شیخ عباس قمی، تهران، المکتبة الرضویه، ج۲، ص۳۰.
۷. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، بی‌تا، ج۲، ص۵.
۸. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، مؤسسه دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق، ج۱، ص۲۹۸.
۹. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تهران، مکتبه الصدر، ۱۴۱۶ ق، چاپ دوم، ج۲، ص۳۵۰.
۱۰. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، بی‌جا، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۹ ق، چاپ اول، ج۵، ص۳۴۴.
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ ق، چاپ اول، ج۵، ص۷۵.
۱۲. انفال/سوره۸، آیه۶۲.    
۱۳. انفال/سوره۸، آیه۶۳.    
۱۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.    
۱۵. انفال/سوره۸، آیه۶۲.    
۱۶. انفال/سوره۸، آیه۶۳.    
۱۷. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۱۸. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت (علیه‌السّلام)، ۱۴۰۸ ق، ‌ج ۸، ص۴۵۱.    
۱۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه‌الوفاء، ۱۴۰۳ ق، ج۷۸، ص۵۶.    
۲۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵ ش، ج۳، ص۱۲۱۴ - ۱۲۱۵.
۲۱. ابن‌سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴ ش، ج۲، ص۱۴۷ – ۱۵۰.
۲۲. ابن‌سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴ ش، ج۲، ص۱۵۰.
۲۳. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۵ ش، چاپ بیست و یکم، ص۸۴۳.
۲۴. ابن‌سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌ اندیشه، ۱۳۷۴ ش، ج۲، ص۱۵۱.
۲۵. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویه، ترجمه سید‌هاشم رسولی محلاتی، تهران، کتابچی، ۱۳۷۵ ش، ج۲، ص۳۱۸.
۲۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵ ش، ج۳، ص۱۲۱۷.
۲۷. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و‌اندیشه، ۱۳۷۴ ش، ج۲، ص۱۵۱.
۲۸. یعقوبی، احمد ابن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، بی‌تا، چاپ ششم، ج۱، ص۴۲۵.
۲۹. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویه، ترجمه سید‌هاشم رسولی محلاتی، تهران، کتابچی، ۱۳۷۵ ش، ج۲، ص۳۱۵- ۳۱۶.
۳۰. مجلسی، محمدباقر، حیات القلوب، قم، سرور، ۱۳۸۴ش، چاپ ششم، ج۴، ص۱۲۲۸- ۱۲۲۹
۳۱. توکلی، محمدمهدی، اسلام سیاسی در سیره نبوی، (بی‌جا، بی‌تا) بخش دوم، بررسی اصول سیاست اسلامی، اصل چهارم: تالیف قلوب غیر مسلمین.
۳۲. جعفریان، رسول، سیره رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، (قم: دلیل ما، ج چهارم، ۱۳۸۵)، ص۶۴۷.
۳۳. توکلی، محمدمهدی، اسلام سیاسی در سیره نبوی، (بی‌جا، بی‌تا) بخش دوم، بررسی اصول سیاست اسلامی، اصل چهارم: تالیف قلوب غیر مسلمین.
۳۴. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۴۱۷.    
۳۵. ابن هشام، عبدالملک، زندگانی محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیامبر اسلام (ترجمه سیرة النبویة) ترجمه: سید‌هاشم رضوی محلاتی (تهران: کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۴۸ش)، ج۲، ص۲۹۱-۲۹۳.
۳۶. ابن هشام، عبدالملک، زندگانی محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیامبر اسلام (ترجمه سیرة النبویة) ترجمه: سید‌هاشم رضوی محلاتی (تهران: کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۴۸ش)، ج۲، ص۳۱۴-۳۱۵.
۳۷. ابن اثیر، عزالدین، تاریخ کامل، ترجمه: دکتر سید حسین روحانی (تهران، اساطیر، جاول، ۱۳۷۱)، ج۳، ص۱۱۳۰-۱۱۳۱.
۳۸. توکلی، محمدمهدی، اسلام سیاسی در سیره نبوی، (بی‌جا، بی‌تا) بخش دوم، بررسی اصول سیاست اسلامی، اصل چهارم: تالیف قلوب غیر مسلمین.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مولفة القلوب»، تاریخ بازیابی۹۵/۹/۹.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مولفة القلوب»، تاریخ بازیابی۹۵/۹/۹.    


رده‌های این صفحه : زکات | فقه | مستحقین زکات | مقالات پژوهه




جعبه ابزار