مفهوم وصف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انتفای سنخ حکم متعلق به
موصوف با انتفای
وصف آن را مفهوم وصف گویند.
مفهوم وصف، به معنای انتفای طبیعی
حکم موصوف در صورت انتفای وصف آن است،
مثل: «فی الغنم السائمة زکاة؛
گوسفند بیابان چر
زکات دارد، که مفهوم آن این است که: «در صورت علوفه خوار بودن گوسفند، زکات به آن تعلق نمیگیرد.
درباره ثبوت یا عدم ثبوت مفهوم وصف سه دیدگاه وجود دارد:
۱. وصف
مطلقاً دارای
مفهوم بوده و
حجت است؛
۲. وصف
مطلقا دارای مفهوم نبوده و حجت نیست؛
۳. اگر از وصف
علیت استفاده شود مفهوم دارد، وگرنه مفهوم ندارد.
در این که منظور از «وصف» در مفهوم وصف کدام است، میان
اصولیها اختلاف است؛
برخی از آنان میگویند: منظور فقط وصف نحوی است که تنها
نعت را شامل میشود،
و برخی دیگر میگویند: اعم از وصف نحوی و اصولی است؛ یعنی هر چیزی که بر موضوع عارض شود و بتواند آن را قید بزند، خواه در اصطلاح نحوی به آن نعت بگویند یا نگویند؛
بنابراین، وصف اصولی اعم از وصف نحوی است و شامل حال،
تمیز ،
اضافه و
جار و مجرور نیز میگردد.
در میان اصولیها هم چنین اختلاف وجود دارد که آیا وصف باید معتمد بر موصوف باشد یا خیر؛
مرحوم «
آخوند خراسانی » میگوید: فرقی نیست که
وصف معتمد بر
موصوف باشد یا نباشد،
و برخی مثل مرحوم «
مظفر » معتقدند وصف باید معتمد بر موصوف باشد، وگرنه در
مفهوم لقب از آن بحث میشود.
در صورتی که وصف در جمله را معتمد بر موصوف بدانیم شرطش این است که:
وصف
اخص مطلق از موصوف باشد تا فرض بقای موضوع با انتفای وصف صحت داشته باشد؛ مثل: «الانسان العادل»،
و گرنه اگر صفت و موصوف با هم مساوی باشند؛ مثل: «الانسان المتعجب»
و یا صفت اعم از موصوف باشد؛ مثل: «الانسان الماشی» در بحث مزبور قرار نمیگیرد.
اما اگر وصف
اعم من وجه باشد مثل «فی الغنم السائمه زکاة» که بین «غنم» و «سائمه»
عموم من وجه است و در قضیه فوق اشتراک پیدا میکنند و در «غنم معلوفة ابل سائمه» از هم جدا میگردند در این که آیا در بحث فوق میگنجد یا نه، اختلاف است؛
برخی میگویند اگر موضوع بدون
وصف باقی باشد، مثل «غنم معلوفه»، در این بحث قرار میگیرد، ولی اگر
موصوف بماند و موضوع از بین برود؛ مثل «ابل سائمه» جزء بحث نیست.
فرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۷۷۰، برگرفته از مقاله «مفهوم وصف».