• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مفهوم ابضاع

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابضاع واگذاری سرمایه به دیگری برای تجارت ، بدون سهیم بودن او در سود و زیان می‌باشد.



این واژه، برگرفته از بَضْع و بَضْعة به معنای قطعه
[۱] مفردات، ص‌۱۲۸، «بضع».
[۲] لسان‌العرب، ج‌۱، ص‌۴۲۴ و ۴۲۶، «بضع».
و در اصطلاح فقیهان، به معنای سپردن سرمایه به دیگری برای تجارت است؛ بدون‌این‌که عامل، در سود و زیانِ آن، سهیم یا اجرتی برای او تعیین شود؛
[۵] المغنی، ج‌۵‌، ص‌۱۳۴.
به خلاف مُضاربه که عامل، در سود تجارت‌شریک‌است
[۸] مسالک، ج۴، ص۳۴۳-۳۴۴.
[۹] مستمسک العروة، ج‌۱۲، ص‌۲۳۷.
وبه خلاف اجاره و جُعاله که تعیینِ اجرت لازم است و به خلاف قرض به عامل تجارت که تمام سود از آنِ عامل است.
[۱۰] التنقیح‌الرائع، ج ۲، ص ۲۱۳.

بعضی، رایگان‌بودن‌کار عامل‌را در ابضاع مؤثّر ندانسته
[۱۱] کنزالعرفان، ج‌۲، ص‌۷۵.
[۱۲] مسالک، ج‌۱، ص‌۲۸۱.
و گفته‌اند:اگر قصد تبرّع ندارد، می‌تواند اجرة‌المثل را دریافت کند.
[۱۳] کنز العرفان، ج‌۲، ص‌۷۵.
[۱۴] مستمسک العروة، ج۱۲، ص‌۲۳۷.
[۱۵] مستمسک العروة، ج۱۲، ص۲۳۸.
[۱۶] مسالک، ج‌۳، ص‌۹۴.

در فقه ، بحث مستقلّی با عنوان ابضاع نیامده؛ بلکه‌در خلال شروط مضاربه مطرح و از عقودجایز شمرده شده است.
[۱۷] الکافی فی فقه الامام احمد، ج‌۲، ص‌۱۵۲.
[۱۸] جامع‌المقاصد، ج‌۲، ص‌۷۹.



بر پایه روایاتی، ابضاع با ذمّی
[۲۰] الکافی، ج‌۵، ص‌۲۸۶ ح۱ و ۲.
[۲۱] تهذیب، ج۷، ص‌۲۲۰.
و شارب‌الخمر نهی شده است. برخی برای مشروعیت ابضاع در قرآن به داستان برادران یوسف که در سه مورد واژه بضاعت در آن به کار رفته، استدلال کرده‌اند:
الف. رفتن برادران به بارگاه یوسف با سرمایه اندک جهت دریافت خواربار:«... و جِئنَا بِبضَعة مُزجَة... ‌.»
ب. قرار دادن سرمایه برادران دربارشان‌به دستور یوسف:«و‌قال لِفتینِه اجعَلُوا بِضَعتَهم‌فی رحالِهم... ‌.»
ج. آگاهی برادران از بازگردانده شدن سرمایه‌شان «وَ لَمّا فَتحُوامَتَعهُم وَجَدوا بِضَعتَهُمْ... ‌.»
استدلال به این سه مورد، در صورتی درست است که بهای طعام از یعقوب (علیه‌السلام) بوده و برای تجارت به فرزندان خویش داده باشد که چیزی بخرند و سود آن، متعلّق به یعقوب باشد؛
[۲۹] شاهی، ج‌۲، ص‌۱۸۳.
[۳۰] کنزالعرفان، ج‌۲، ص‌۷۵.
ولی گویا آیات، صراحتی بر این مطلب ندارند.
[۳۱] زبدة البیان، ص‌۵۸۸‌.
[۳۲] مسالک، ج‌۳، ص‌۹۴.



(۱)قرآن کریم.
(۲)بحارالانوار.
(۳) تفسیر شاهی.
(۴) تفسیرالعیاشی.
(۵) التنقیح الرائع لمختصرالشرایع.
(۶) تهذیب الاحکام.
(۷) جامع‌المقاصد.
(۸) جواهرالکلام.
(۹) زبدة‌البیان.
(۱۰) الکافی.
(۱۱) الکافی فی فقه الامام احمد.
(۱۲) کتاب السرائر.
(۱۳) کنزالعرفان.
(۱۴) مجمع‌الفائدة و البرهان.
(۱۵) مسالک الافهام، شهید ثانی.
(۱۶) مسالک الافهام، کاظمی.
(۱۷) مستمسک العروة الوثقی.
(۱۸) المصباح المنیر.
(۱۹) المغنی، ابن‌قدامه.
(۲۰) مفردات الفاظ القرآن.
(۲۱) من لایحضره الفقیه.
(۲۲) لسان‌العرب.


۱. مفردات، ص‌۱۲۸، «بضع».
۲. لسان‌العرب، ج‌۱، ص‌۴۲۴ و ۴۲۶، «بضع».
۳. المصباح‌المنیر، ج‌۱، ص‌۵۰ و ۵۱‌، «بضع».    
۴. السرائر، ج‌۲، ص‌۴۱۲.    
۵. المغنی، ج‌۵‌، ص‌۱۳۴.
۶. جواهر، ج۲۶، ص۳۶۶.    
۷. مجمع‌الفائدة والبرهان، ج۱۰، ص۲۲۶.    
۸. مسالک، ج۴، ص۳۴۳-۳۴۴.
۹. مستمسک العروة، ج‌۱۲، ص‌۲۳۷.
۱۰. التنقیح‌الرائع، ج ۲، ص ۲۱۳.
۱۱. کنزالعرفان، ج‌۲، ص‌۷۵.
۱۲. مسالک، ج‌۱، ص‌۲۸۱.
۱۳. کنز العرفان، ج‌۲، ص‌۷۵.
۱۴. مستمسک العروة، ج۱۲، ص‌۲۳۷.
۱۵. مستمسک العروة، ج۱۲، ص۲۳۸.
۱۶. مسالک، ج‌۳، ص‌۹۴.
۱۷. الکافی فی فقه الامام احمد، ج‌۲، ص‌۱۵۲.
۱۸. جامع‌المقاصد، ج‌۲، ص‌۷۹.
۱۹. مجمع‌الفائدة و البرهان، ج‌۱۰، ص‌۲۲۶.    
۲۰. الکافی، ج‌۵، ص‌۲۸۶ ح۱ و ۲.
۲۱. تهذیب، ج۷، ص‌۲۲۰.
۲۲. من لایحضره‌الفقیه، ج۳، ص۲۲۹.    
۲۳. عیاشی، ج‌۱، ص‌۲۲۰.    
۲۴. بحارالانوار، ج‌۱۰۰، ص‌۱۶۴.    
۲۵. بحارالانوار، ج‌۱۰۰، ص‌۱۶۵.    
۲۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۸.    
۲۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۲.    
۲۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۵.    
۲۹. شاهی، ج‌۲، ص‌۱۸۳.
۳۰. کنزالعرفان، ج‌۲، ص‌۷۵.
۳۱. زبدة البیان، ص‌۵۸۸‌.
۳۲. مسالک، ج‌۳، ص‌۹۴.



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«ابضاع».    




جعبه ابزار