مفسران تابعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفسیر تابعین یعنی تفاسیر و مفسران تابعی و شیوه تفسیری و تفسیرنگاری آنان میباشد.
تابعین جمع تابع و تابع به معنای «پیرو» است. معمولا در تعریف آن گفته میشود تابعی کسی است که
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را ندیده باشد؛ ولی در حال
ایمان به آن حضرت با صحابی ایشان مصاحبت داشته و با ایمان از
دنیا رفته باشد.
گفتهاند که نخستین تابعی از نظر وفات،
معمر بن زید بوده که در
سال ۳۰ قمری از دنیا رفته است و آخرین تابعی
خلف بن خلیفه بوده که متوفای سال ۱۸۰ قمری است.
تلاش برای رفع اجمال و تشابه از مطالب مجمل و متشابه قرآن از یک سو و فعالیت جهت تکوین
فقه،
کلام و
نحو از سوی دیگر، توجه به
قرآن را در عصر تابعین جدی تر کرد، با این حال به سبب ابتدایی بودن
دانش های مرتبط با
تفسیر چون علوم
بلاغی و
دانش کلام که مراحل شکل گیری خود را میگذراندند، تحول چشمگیری در دانش تفسیر در عصر تابعین در مقایسه با عصر
صحابه پدید نیامده
و تنها حضور اسرائیلیات و ادبیات داستانی در این دوره به نظر رواج بیشتری نسبت به عصر صحابه یافته که دلیل آن نیز حضور جدی تر قَصّاصان در این برهه است.
در بحث از دانش تفسیر در دوره تابعین، عموماً بر اساس محل سکونت تابعین، از مدرسههای تفسیری
کوفه،
بصره،
مدینه و مکه سخن رفته و هریک از این مکاتب تفسیری متأثر از یکی از صحابه بوده است.
آرای تفسیری ابن عباس در میان تابعیان مکه، آرای عبدالله بن مسعود در میان تابعیان کوفه و آرای
ابی بن کعب در میان تابعیان ساکن در مدینه رواج داشته است.
عمده ترین چهرههای تفسیر نگاری تابعین در مکه،
مجاهد بن جَبْر مکی (م. ۱۰۴ ق.)،
عطاء بن ابی رباح (م. ۱۱۴ ق.)،
سعید بن جبیر (م. ۹۵ ق.)
و عکرمه مولی ابن عباس (م. ۱۰۵ ق.)
هستند که همه از شاگردان ابن عباس و متأثر از شیوههای او در تفسیر بودهاند.
توجه به اسباب نزول از مباحث مورد توجه شاگردان ابن عباس و متأثر از توجه وی به این موضوع بوده است، چنان که در خبری مجاهد از قول ابن عباس نقل کرده که او را به پرسش از این گونه مسائل ترغیب کرده است.
از میان مفسران مکی، عموم روایات تفسیری به نقل از
مجاهد بن جبر است.
کثرت شاگردان او نیز نشان رواج یافتن دیدگاههای تفسیری اوست.
چنان که خضیری اشاره کرده در تفسیر طبری، بیشترین نقل قول ها از اوست و طبری ۶۱۰۹ نقل قول تفسیری از او آورده است.
در شرح حال مجاهد نیز به تبحر وی در تفسیر و سرآمدی او در این
دانش اشاره شده است.
از ویژگی های قابل ذکر در فسیر نگاری مجاهد، توجه او به مفهوم تأویل (حمل کلام بر معنای غیر ظاهر) است؛ به عنوان مثال، مجاهد در معنای آیه ۶۵
بقره از مسخ گروهی از یهودیان سخن گفته، آن را مسخ
قلب و نه صورت ظاهری آن ها دانسته و در علت بیان
تأویل خود، چنین استدلال کرده که گفته خداوند اشاره به مَثَلی دارد، چنان که در جایی دیگر از عالمان
یهود به چارپایانی تعبیر کرده که بار کتاب میبرند. خضیری نمونههایی از این گونه تأویلات را ذکر کرده است.
با وجود چنین تأویلاتی که از مجاهد نقل شده، آرای او در تفسیر آیات تشبیهی قرآن به آرای
اهل حدیث نزدیک است؛ به عنوان مثال در بحث از «مقام محمود» در آیه ۷۹
اسراء،
معنایی تشبیهی برای آیه بیان کرده است.
هرچند از قول وی مقام محمود، به
شفاعت نیز تفسیر شده است.
در تفسیر آیه ۱۰۶ بقره،
از مجاهد قول به
نسخ حکم و ابقای
تلاوت نقل شده است.
احمد اسماعیل نوفل در فصلی از تحقیق خود درباره
مجاهد بن جبر و شیوه تفسیری او، آرای مهم مجاهد و نظرهای همانند وی با
اهل حدیث را در تفسیر
آیات مورد بحث گردآورده است.
وثاقت مجاهد نزد
اهل تسنّن مورد اتفاق است.
روایات زیادی درباره فضایل
امام علی (علیهالسلام) از وی نقل شده است. نقل این روایات گرچه
شیعه بودن او را ثابت نمیکند، نشان دهنده علاقه وی به امیر مؤمنان
علی (علیهالسلام) است.
سعید بن جبیر دیگر مفسر مشهور مکی است که آرای فراوانی در تفسیر دارد و حتی کتابی در تفسیر قرآن برایش ذکر کردهاند.
اجازه داشتن او از ابن عباس در نقل
حدیث و
فتوا از مرتبه والای علمی او حکایت دارد. از بعضی روایات برمی آید که
شیعه و دوستدار
اهل بیت (
علیهمالسلام) بوده است.
وثاقت وی مورد اتفاق مؤلفان
صحاح ستّه اهل سنت و
کتب اربعه شیعه است.
عطاء بن ابی رباح از فقهای نامدار مکه نیز پرورش یافته مکتب تفسیری ابن عباس بود. ابن عباس اهل مکه را برای اخذ معارف
دینی به او ارجاع میداد.
روایات تفسیری عطاء کمتر از مجاهد و
سعید بن جبیر است. ذهبی علّت آن را دوری وی از
تفسیر به رأی دانسته است.
بنابر روایتی
امام باقر (علیهالسلام) او را ستوده است.
مامقانی همانند
شیخ طوسی معتقد است وی از اصحاب امیرمؤمنان (علیهالسلام) ولی فردی مخلّط بوده؛ بدین معنا که صحیح و ناصحیح را به هم میآمیخته است
؛ امّا آیة الله معرفت با ارائه شواهدی دیدگاه
وحید بهبهانی را استوار دانسته، او را از اصحاب امام باقر (علیهالسلام) و از خواص معرفی میکند.
عطاء از جانب دانشمندان اهل سنت نیز توثیق شده است.
ابوعبدالله عِکرِمة بن عبدالله اهل
مغرب، دیگر مفسر تابعی مکی است. وی
غلام حصین بن حرّ عنبری بود و زمانی که ابن عباس از سوی
علی بن ابی طالب (علیهالسلام) والی
بصره شد، او را به وی بخشید. ابن عباس در تعلیم
قرآن و روایات به وی کوشش فراوان کرد
تا آنجا که در تفسیر مقامی والا یافت. اهل تسنن در وثاقت عکرمه اختلاف دارند؛ مؤلفان صحاح ستّه،
ابن ابی حاتم،
ابن معین،
عجلی و
نسایی او را توثیق
و در مقابل، مالک
،
احمد بن حنبل و گروهی دیگر او را تضعیف کردهاند.
غالب دانشمندان شیعه او را
ثقه ندانستهاند
؛ ولی
آیة الله معرفت به تفصیل اتهامات وارده به وی را پاسخ گفته است.
از مشایخ تفسیر در
مدینه، ابوالعالیه
رفیع بن مهران ریاحی (م. ۹۳ ق.)،
محمد بن کعب قُرَظی (م. ۱۰۸ ق.) و
سعید بن مسیب (م. ۹۴ ق.) را میتوان نام برد.
تابعین مدینه تفسیر را مستقیم یا با واسطه، از
ابی بن کعب، دریافت کرده بودند.
ابوالعالیه
رفیع بن مهران، اهل
بصره و از تابعان بزرگ و مشهور به
تفسیر است که زمان جاهلیت را درک کرد و دو
سال پس از رحلت
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)،
اسلام آورد. وی از امیر مؤمنان
علی(علیه السلام)،
ابن مسعود، ابی بن کعب، ابن عباس، حذیفه،
ابوذر و دیگر بزرگان اصحاب
روایت کرده است.
ابوجعفر رازی از
ربیع بن انس از ابوالعالیه، حجم بزرگی از تفسیر از ابی بن کعب نقل میکند.
سیوطی سند این روایت را صحیح دانسته و
ابن جریر،
ابن ابی حاتم، حاکم و احمد بن حنبل از او نقل کردهاند.
اهل سنت بر ثقه بودن او اتفاق نظر دارند
؛ ولی علمای
امامیه درباره وثاقت وی سخنی نگفتهاند.
محمد بن کعب قرظی نیز در ردیف مفسران مشهور مدرسه مدینه ذکر شده است. خضیری معتقد است استفاده علمی او از محضر ابن عباس او را در صدر مفسران مدرسه مدینه قرار داده است.
آرای تفسیری وی در کتب تفسیری
شیعه و سنّی نقل شده و کتابی در تفسیر نیز به او نسبت دادهاند.
رجال شناسان شیعه از وی یاد نکردهاند؛ ولی جمعی از دانشمندان
اهل سنت مانند
ابن سعد، عجلی و ابن حجر او را توثیق کردهاند.
از دیگر تابعان مدرسه مدینه سعید بن مسیّب (م. ۹۴ ق.) است. به گزارش کشّی وی از اصحاب
امام سجّاد (علیهالسلام) بوده است
، بنابراین بعید نیست که عمده علوم خود را از آن حضرت فرا گرفته باشد؛ نیز با توجه به اینکه او را تربیت یافته امام
علی (علیهالسلام) دانستهاند
میتوان گفت آن حضرت نخستین استاد وی در تفسیر بوده است. در تفسیر آیه ۲۵ اسراء:
«... فَاِنَّهُ کانَ لِلاَوّابینَ غَفورا» از وی نقل شده که منظور از «اوّاب» کسی است که گناه و سپس توبه کرده و باز گناه و بار دیگر
توبه کرده است؛ ولی هیچ گاه عمداً به
گناه بازنگشته است.
آیة الله معرفت ضمن برشمردن تفاسیر مختلف از این آیه تفسیر سعید بن مسیب را دقیق ترین تفسیر میداند.
در مذهب سعید اختلاف است و روایات مختلفی نقل شده است. برخی معتقدند شیعه بودن وی با دلیل معتبر ثابت است و به روایات معارض اعتنایی نیست.
از رجال شناسان شیعه، مامقانی او را توثیق کرده است.
شوشتری نیز او را شیعه و مورد اعتماد دانسته است.
از اهل سنت احمد بن حنبل و ابو زرعه او را
ثقه دانستهاند.
مدرسه بصره نیز با حضور برخی مفسران تابعی در تکوین دانش تفسیر نقش داشته است. در میان مفسران تابعی بصره،
حسن بصری مهم ترین مفسر است.
هرچند در منابع متأخر، کتابی تفسیری به او نسبت داده شده؛ اما در اینکه وی کتابی در تفسیر نگاشته باشد، تردید است، در هر حال آرای تفسیری منسوب به او به اسناد مختلفی در قرن دوم و سوم رواج داشتهاند.
حسن بصری نیز همانند دیگر مفسران تابعی، با بهره گیری از تفسیر قرآن به قرآن، روایات نبوی و اقوال صحابه به تفسیر قرآن پرداخته است؛ همچنین نمونههایی از تفسیر به
رأی نیز در آرای تفسیری او مشاهده میشود.
مجموعهای مدون از آرای تفسیری حسن بصری در زمان
ثعلبی موجود بوده و او روایات فراوانی از آن در تفسیر خود نقل کرده است.
حسن بصری از دیدگاه رجالیان اهل سنت ثقه است، هرچند
تدلیس میکرده است.
درباره
مذهبش اختلاف است؛ اهل سنت (
اشاعره) او را از خود دانسته، سخنان وی را درباره اختیار توجیه میکنند.
از سوی دیگر
معتزله او را در ردیف علمای
معتزلی یاد کرده، وی را صاحب عقاید
معتزله میدانند.
از علمای
شیعه،
سید مرتضی او را دوستدار امیرمؤمنان،
علی (علیهالسلام) دانسته است.
آیة الله معرفت نیز به روایاتی که در نکوهش و دشمنی وی با
امام علی (علیهالسلام) وارد شده، پاسخ گفته و او را از محبّان
اهل بیت (
علیهمالسلام) معرفی کرده است.
علامه شوشتری به رغم
شیعه ندانستن او، به
تقوا و تقیّد وی نظر داده است.
برخی نیز از جمله
محمد باقر مجلسی و
محدث قمی او را تضعیف و مذمّت کردهاند.
تابعیان کوفی نیز از
عبدالله بن مسعود متأثر و از ویژگی های آنان، توجه کمتر به روایات
اهل کتاب است. از مهم ترین چهرههای تابعی مفسر کوفی میتوان به ابوشِبْل
عَلقمة بن قیس نخعی، مَسروق بن اَجْدَع همدانی، عُبیدة بن عَمرو سلمانی مرادی، ابومَیْسَرة بن شَرَحبیل همدانی،
اَسوَد بن زید نخعی، حارث بن قیس جُعفی،
مُرَّة بن شراحیل همدانی و
قُتادة بن دَعامه سُدوسی اشاره کرد.
قتادة بن دعامه از مشهورترین مفسران تابعی مدرسه
کوفه است. در اینکه تفسیر را از چه کسی فرا گرفته اختلاف است؛ ابن حجر استفاده علمی قتاده از سعید بن مسیّب در چندین روز را نقل کرده است
؛ ولی پس از آن از تضعیف روایات قتاده از سعید بن مسیب توسط
علی بن مدین به دلیل وجود واسطه در آن روایات، خبر میدهد.
با توجه به نقل اخیر احتمال شاگردی قتاده نزد سعید بن مسیب ضعیف میشود؛ همچنین ذهبی او را از
رجال مشهور مدرسه تفسیری ابن مسعود به شمار آورده
؛ ولی ابن مسعود در ردیف کسانی که قتاده از آن ها
روایت کرده ذکر نشده است
، به هر حال وثاقت وی نزد اهل تسنن ثابت است
؛ اما از جانب رجال شناسان شیعه توثیق نشده است.
مسروق بن اجدع از اصحاب خاص ابن مسعود بود که به مردم حدیث میآموخت.
در
جامع البیان،
مجمع البیان،
الدرالمنثور و تفسیر ابن کثیر روایات تفسیری فراوانی از او نقل شده است.
اهل سنت او را ثقه دانستهاند
؛ ولی رجال شناسان شیعه وی را نکوهش کردهاند.
آیة الله معرفت به تفصیل در روایاتی که در مذمّت وی نقل شده، خدشه کرده است.
ابوعمرو عامر بن شراحیل شعبی کوفی از
همدانیان است. گفته شده از ۱۵۰ تن از
صحابه روایت کرده است.
برخی از اهل سنت او را ثقه دانستهاند
؛ ولی
شیعه او را مذمّت کرده است.
توجه به روایات، دوری از
اجتهاد در
تفسیر و استفاده از علوم ادبی از ویژگی های روش تفسیری او شمرده شده است
با وجود شهرت فراوان ابن مسعود و مدرسه کوفه در تفسیر، آرای تفسیری
عبدالله بن مسعود و شاگردانش تأثیر اندکی در تکوین دانش تفسیر داشته است که خضیری برخی ادله تأثیر کم مکتب
تفسیری عبدالله بن مسعود را برشمرده است.
از دیگر مراکز دینی در عهد تابعین،
خراسان و برجسته ترین مفسر تابعی آن،
ضحاک بن مزاحم هلالی (م. ۱۰۵ ق.) است.
شیوه تفسیری ضحاک، روایی و مبتنی بر احادیث نبوی و اقوال صحابه بوده و به سبب تبحر او در
لغت و
نحو، توجه بیشتری به این مسائل در آرای تفسیری وی مشاهده میشود. درباره شاگردی ضحاک نزد ابن عباس در دانش تفسیر، در منابع اختلاف نظر به
چشم میخورد
؛ همچنین گفته شده که ضحاک در
ری با سعید بن جبیر دیدار داشته و دانش تفسیر را از او آموخته است.
عطوان معتقد است که ضحاک اثری در تفسیر داشته که البته به نظر میرسد تدوین شاگردان او باشد. دو تحریر از آرای تفسیری ضحاک در اختیار طبری بوده و نقل قول های فراوانی از او در تفسیر خود دارد.
ضحاک بن مزاحم در تفسیر خود، شیوه اهل حدیث را داشته و آرای تفسیر او نیز منعکس کننده مکتب اهل حدیث است. وی در تفسیر آیات بر روایت متکی بوده و از تفسیر لغوی و استناد به اشعار شاعران جاهلی و دوره اسلامی در تفسیر مشکلات قرآن بهره میگرفته است.
توجه به مسائل فقهی نیز از دیگر موضوعات مورد توجه ضحاک بوده و تأثیر فقه
عراق را در آرای نقل شده از او میتوان دید؛ همچنین توجهاندکی به
اسرائیلیات در اقوال تفسیری باقی مانده از او دیده میشود.
(۱) السیوطی (م ۹۱۱ ق)، الاتقان، به کوشش سعید، لبنان، دارالفکر، ۱۴۱۶ق.
(۲) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، اختیار معرفة الرجال (رجال کشّی) (م ۳۳۰ ق)، به کوشش میرداماد و رجائی، قم، آل البیت (
علیهمالسلام) لاحیاءالتراث، ۱۴۰۴ق.
(۳) خلیل بن عبدالله الخلیلی (م ۴۴۶ ق)، الارشاد فی معرفة علماء الحدیث، به کوشش محمد سعید، ریاض، مکتبة الرشد، ۱۴۰۹ق.
(۴) السید المرتضی (م ۴۳۶ ق)، امالی، به کوشش حلبی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۳ق.
(۵) المجلسی (م ۱۱۱۰ ق)، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۶) فهد بن عبدالرحمن الرومی، بحوث فی اصول التفسیر، ریاض، مکتبة التوبة، ۱۴۱۶ق.
(۷) الزرکشی (م ۷۹۴ ق)، البرهان فی علوم القرآن، به کوشش محمد ابوالفضل، قاهرة، احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۶ق.
(۸) عبدالکریم بن محمد السمعان (م ۵۶۲ ق)، التحبیر فی المعجم
الکبیر، به کوشش منیرة ناجی، بغداد، دیوان الاوقاف، ۱۳۹۵ق.
(۹) جوادی آملی، تسنیم، قم، اسراء، ۱۳۷۸ش.
(۱۰) محمد بن الخضیری، تفسیر التابعین، ریاض، دارالوطن، ۱۴۲۰ق.
(۱۱) حسین بن حکم الحبری (م ۲۸۶ ق)، تفسیر الحبری، به کوشش حسینی، بیروت، آل البیت لاحیاءالتراث، ۱۴۰۸ق.
(۱۲) احمد عمر ابوحجر، التفسیر العلمی للقرآن فی المیزان، بیروت، دارقتیبة، ۱۴۱۱ق.
(۱۳) الفرات الکوفی (م ۳۰۷ ق)، تفسیر فرات الکوفی، به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش.
(۱۴) ابوحمزه ثمالی (م ۱۴۸ ق)، تفسیر القرآن الکریم، گردآوری عبدالرزاق حرزالدین، به کوشش معرفت، قم، الهادی، ۱۴۲۰ق.
(۱۵) القمی (م ۳۰۷ ق)، تفسیر القمی، به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.
(۱۶) مجاهد (م ۱۰۲ ق)، تفسیر مجاهد، به کوشش عبدالرحمن بن محمد، اسلام آباد، مجمع البحوث الاسلامیه.
(۱۷) معرفت، تفسیر و مفسران، قم، التمهید، ۱۳۷۳ش.
(۱۸) الذهبی، التفسیر والمفسرون، بیروت، دارالقلم، ۱۴۰۷ق.
(۱۹) معرفت، التفسیر والمفسرون، مشهد، الجامعة الرضویة، ۱۴۱۸ق.
(۲۰) ابن حجر العسقلانی (م ۸۵۲ ق)، تقریب التهذیب، به کوشش مصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۲۱) المامقانی (م ۱۳۵۱ ق)، تنقیح المقال، نجف، المرتضویة، ۱۳۵۰ق.
(۲۲) ابن حجر العسقلانی (م ۸۵۲ ق)، تهذیب التهذیب، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۴ق.
(۲۳) المزی (م ۷۴۲ ق)، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۵ق.
(۲۴) الطبری (م ۳۱۰ ق)، جامع البیان، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
(۲۵) احمد اسماعیل البسیط، الحسن البصری مفسرا، عمان، دارالفرقان، ۱۴۰۵ق.
(۲۶) ابونعیم الاصفهانی (م ۴۳۰ ق)، حلیة الاولیاء، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۵ق.
(۲۷) احمد محمد النمر، الخطاب القرآنی، لبنان، ام القری، ۱۴۲۴ق.
(۲۸) حسین عطوان، الدراسات الدینیة بخراسان، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۰ق.
(۲۹) آقابزرگ تهرانی (م ۱۳۸۹ ق)، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳ق.
(۳۰) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، رجال الطوسی، به کوشش قیومی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۵ق.
(۳۱) النجاشی (م ۴۵۰ ق)، رجال النجاشی، به کوشش شبیری زنجانی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق.
(۳۲) شیخ عباس القمی (م ۱۳۵۹ ق)، سفینة البحار، به کوشش مجمع البحوث الاسلامیة، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۶ق.
(۳۳) محمد باقر حجتی، سه مقاله در تاریخ تفسیر و نحو، بنیاد قرآن، ۱۳۶۰ش.
(۳۴) الذهبی (م ۷۴۸ ق)، سیر اعلام النبلاء، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ق.
(۳۵) احمد بن یحیی، طبقات المعتزله، به کوشش سوزانا، و دیگران، بیروت، مکتبة الحیاة، ۱۳۳۹ق.
(۳۶) ابن الندیم (م ۴۳۸ ق)، الفهرست، به کوشش تجدد.
(۳۷) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، الفهرست، به کوشش قیومی، نشر الفقاهة، ۱۴۱۷ق.
(۳۸) محمد تقی شوشتری، قاموس الرجال، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق.
(۳۹) مروری بر جریان قصه خوانی، قصه خوانان در تاریخ اسلام و ایران، ابعاد و تطور آن، رسول جعفریان، قم، ۱۳۷۸ش.
(۴۰) حاجی خلیفه (م ۱۰۶۷ ق)، کشف الظنون، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۳ق.
(۴۱) الثعلبی (م ۴۲۷ ق)، الکشف والبیان، به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
(۴۲) شیخ عباس القمی (م ۱۳۵۹ ق)، الکنی و الالقاب، تهران، مکتبة الصدر، ۱۳۶۸ش.
(۴۳) ابوعبیده معمر بن مثنی (م ۲۱۰ ق)، مجاز القرآن، به کوشش محمد فواد، قاهرة، مکتبة الخانجی، ۱۳۸۱ق.
(۴۴) الطبرسی (م ۵۴۸ ق)، مجمع البیان، به کوشش گروهی از علماء، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق.
(۴۵) اجنتس جولد تسیهر، مذاهب التفسیر الاسلامی، کوشش عبدالحلیم النجار، القاهرة، مکتبة الخانجی، ۱۳۷۴ق.
(۴۶) الخوئی (م ۱۴۱۳ ق)، معجم رجال الحدیث، بیروت، ۱۴۰۹ق.
(۴۷) المامقانی (م ۱۳۵۱ ق)، مقباس الهدایه، به کوشش المامقانی، قم، آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۱ق.
(۴۸) ابن تیمیه (م ۷۲۸ ق)، مقدمة فی اصول التفسیر، بیروت، مکتبة الحیاة.
(۴۹)
علی اکبر بابایی، مکاتب تفسیری، تهران، سمت، ۱۳۸۱ش.
(۵۰) الشهرستانی (م ۵۴۸ ق)، الملل والنحل، به کوشش سید گیلانی، بیروت، دارالمعرفه، ۱۳۹۵ق.
(۵۱) سید حسین مدرسی، میراث مکتوب شیعه، ترجمه: قرائی و جعفریان، قم، اعتماد، ۱۳۸۳ش.
(۵۲) الذهبی (م ۷۴۸ ق)، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، به کوشش البجاوی، بیروت، الدارالمعرفة، ۱۳۸۲ق.
(۵۳) جودة محمد المهدی، الواحدی و منهجه فی التفسیر، مصر، المجلس الاعلی.
(۵۴) ابن خلکان (م ۶۸۱ ق)، وفیات الاعیان، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «مفسران تابعی»، جلد ۸، صفحه ۱۰۵.