معنای مولی از منظر نحویین اهلسنت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بعضی از علمای
اهل سنت ادعا کردهاند که اجماع اندیشمندان عرب اعم از لغتشناس و مورخ و دیگران بر این است که کلمه (مولی) به معنای (اولی) استعمال و تفسیر نشده است اما حقیقت این است که با مراجعه به آراء دانشمندان و متخصصان
دانش لغت اهلسنت، آنها
اعتراف کردهاند نه تنها در لغت عرب که حتی در
آیات قرآن کریم نیز «مولی» به معنای «اولی» آمده است.
شرح حال وی را ذهبی اینطور بیان کرده است: محمد بن السائب الکلبی. ت. بن بشیر بن عمرو وابو النضر الکلبی الکوفی الاخباری العلامة صاحب التفسیر. روی عن الشعبی وابی صالح باذام واصبغ بن نباتة وطائفة... قال ابن عدی: لیس لاحد تفسیر اطول من تفسیر الکلبی.
محمد بن سائب کلبی (متوفی ۱۴۶ هـ) از کوفیان و فردی
اخباری بود، وی صاحب
تفسیر و با لقب علامه مشهور است،
ابن عدی در حق وی گفته است: تفسیری به گسترده گی تفسیر کلبی از هیچکس سراغ نداریم.) محمد بن سائب کلبی از علمای پرآوازه لغت عرب در
قرن دوم میباشد،
فخر رازی، مفسر مشهور
اهل سنت نظریه کلبی را در تفسیر آیه «هی مولاکم وبئس المصیر؛
» بیان کرده و مینویسد: وفی لفظ المولی ههنا اقوال: احدها قال ابن عباس: «مَوْلَاکُمْ» ای مصیرکم... والثانی: قال الکلبی: یعنی اولی بکم، وهو قول الزجاجوالفراء وابی عبیدة.
در لفظ (مولی) چند نظریه وجود دارد، یکی از آن سخنان از
ابن عباس است که گفته است: (مولاکم) یعنی فرجام و عاقبت ... سخن دوّم از کلبی است که میگوید: (مولی) یعنی اولی و برتر از شما به خود شما است.
بغوی و
ابوحیان اندلسی، نظر کلبی را اینگونه نقل میکنند: (هو مولانا) ناصرنا وحافظنا وقال الکلبی هو اولی بنا من انفسنا فی الموت والحیاة.
(او مولای ما است) یاور و نگاهدار ما است، کلبی گفته است: مولی بهمعنای اولی و برتر از ما به جان ما در
مرگ و زندگی است.
شرححال
فراء را
خطیب بغدادی اینگونه مینویسد: یحیی بن زیاد بن عبدالله بن منظور
ابو زکریا الفراء مولی بنی اسد من اهل الکوفة نزل بغداد واملی بها کتبه فی معانی القران وعلومه ... ویحکی عن ابی العباس ثعلب انه قال لولا الفراء لما کانت عربیة لانه خلصها وضبطها ولولا الفراء لسقطت العربیة لانها کانت تتنازع ویدعیها کل من اراد ویتکلم الناس فیها علی مقادیر عقولهم وقرائحهم فتذهب.
فراء (متوفای ۲۰۷هـ) نیز اهل
کوفه بود که به
بغداد آمد و آثارش را در موضوع علوم و معانی
قرآن در همین شهر پدیدار کرد، از ابوالعباس ثعلب نقل است که گفت: اگر فراء نبود
ادبیات عرب نابود میشد. چون او بود که آن را خالص نگه داشت و نوشت، اگر فراء نبود ادبیات عرب از طرف نااهلان رو به نابودی میگذاشت. چون هرکس بهاندازه درک و فهمش از آن میگفت و مینوشت.
ابومحمد یافعی متوفای ۷۶۸ هـ او را اینگونه معرفی میکند: الامام البارع النحوی یحیی بن زیاد الفراء الکوفی اجل اصحاب الکسائی کان راسا فی النحو واللغة ابرع الکوفیین واعلمهم بفنون الادب....
فراء از بزرگترین و با ارزشترین شاگردان
کسائی است، که در
دانش نحو و
لغت سرآمد کوفیان و نسبت به فنون ادبیات عرب داناترین است.
همانطور که گذشت، به شهادت فخر رازی، فراء نیز از کسانی است که میگوید «مولی» به معنای «اولی» میآید: والثانی: قال الکلبی: یعنی اولی بکم، وهو قول الزجاج و الفراء و ابی عبیدة. تفسیر کلمه (مولی) به معنای اولی و برتر، از فراء نیز نقل شده است.
در رابطه با ابوعبیده،
شمسالدین ذهبی اینگونه میگوید: ابوعبیدة معمر بن المثنی التیمی البصری اللغوی الحافظ صاحب التصانیف... قال الجاحظ: لم یکن فی الارض خارجی ولا جماعی اعلم بجمیع العلوم من ابی عبیدة وذکره بن المدینی فصحح روایاته.
ابوعبیده (متوفای ۲۱۰هـ) از
بصریان و لغت شناس و
حافظ (کسی که احادیث فروانی حفظ باشد)، دارای آثار علمی است.
جاحظ درباره او گفته: در روی زمین کسی آگاهتر از ابوعبیده به همه دانشها نبوده است.
و
جلالالدین سیوطی میگوید: وکان فی العصر ثلاثة هم ائمة الناس فی اللغة والشعر وعلوم العرب لم یُرَ قبلهم ولا بعدهم مثلهم، عنهم اخذ جل ما فی ایدی الناس من هذا العلم، بل کله، وهم:
ابو زید، و
ابو عبیدة و الاصمعی، وکلهم اخذوا عن ابی عمرو اللغة والنحو والشعر.
در
لغت و
شعر و
علوم قرآن سه نفر مقام پیشوائی آن را دارند که مانند آنان قبل و بعد از ایشان دیده نشده است. آنچه از این دانشها در دسترس مردم است از اینان گرفته شده است. این سه تن عبارتند از
ابوزید، ابوعبیده، و
اصمعی، و این سه نفر آنچه داشتهاند از
ابوعمر گرفتهاند. )
علاوه بر آن چه از فخر رازی نقل شد، ابوعبیده در کتاب
مجاز القرآن درباره معنای کلمه مولی در آیه «هی مولاکم» میگوید: «هِیَ مَوْلاَکُمْ» اولی بکم.
این مولای شما است؛ یعنی اولی و برتر است به شما.
خطیب بغدادی در شرححال او میگوید: ابراهیم بن السری بن سهل
ابو اسحاق النحوی الزجاج صاحب کتاب معانی القرآن کان من اهل الفضل والدین حسن الاعتقاد جمیل المذهب وله مصنفات حسان فی الادب.
زجاج (متوفای ۳۱۱هـ)، صاحب کتاب معانی قرآن است، وی اهل فضل و دین بود و اعتقاداتی نیکو داشت، و در
ادبیات عرب آثاری نیکو به جای گذاشت.
به شهادت فخر رازی، زَجّاج نیز از کسانی است که «مولی» را به معنای «اولی» گرفته است: والثانی: قال الکلبی: یعنی اولی بکم، وهو قول الزجاجوالفراء وابی عبیدة.
زجاج نیز در تفسیر و توضیح کلمه (مولی) گفته است: یعنی اولی و برتر به شما است.
در شرح حال
ابن انباری (متوفای ۳۲۸هـ) ذهبی مینویسد: ابن الانباری الامام الحافظ اللغوی ذو الفنون
ابو بکر محمد بن القاسم بن بشار ابن الانباری المقرئ النحوی وسمع فی صباه باعتناء ابیه من محمد بن یونس الکدیمی واسماعیل القاضی واحمد بن الهیثم البزاز وابی العباس ثعلب وخلق کثیر. قال
ابو علی القالی کان شیخنا
ابو بکر یحفظ فیما قیل ثلاث مئة الف بیت شاهد فی القرآن. قلت هذا یجیء فی اربعین مجلدا. وقال محمد بن جعفر التمیمی ما راینا احدا احفظ من ابن الانباری ولا اغزر من علمه وحدثونی عنه انه قال احفظ ثلاثة عشر صندوقا... وقیل ان من جملة محفوظه عشرین ومئة تفسیر باسانیدها. قال
ابو بکر الخطیب کان ابن الانباری صدوقا دینا من اهل السنة صنف فی علوم القرآن والغریب والمشکل والوقف والابتداء. وقال غیره کان من اعلم الناس وافضلهم فی نحو الکوفیین واکثرهم حفظا للغة اخذ عن ثعلب واخذ الناس عنه.
ابن انباری امام و لغتشناس و آشنا به همه دانشها بود، در کودکی از افراد زیادی کسب دانش نمود، گفته شده است: حافظ سه هزار شعر بود که برای مفاهیم قرآن از آن استفاده کرد.
محمد بن جعفر تمیمی درباره وی گفته: در قدرت حافظه و دانش فراوان کسی مانند او ندیدیم، و شنیدم که گفته است: سیزده صندوق کتاب را حافظم، که از جمله محفوظاتش صد و بیست تفسیر با سند آن است. خطیب درباره وی گفته است: ابن انباری راستگو دیندار و از
اهل سنت بود، در دانش قرآن، و رشتههای سخت علمی و
وقف آثاری برجای گذاشت. دیگران درباره وی گفتهاند: ابن انباری از دانشمندترین مردم و برترین آنان در دانش
نحو و لغات فراوانی را حافظ بود، او دانشش را از
ثعلب گرفت و دیگران از او.
وی میگوید: ویکون المولی: الاولی. قال الله عز وجل: «النارُ هی مولاکُمْ» معناه: هی اولی بکم.
انشدنا
ابو العباس للبید: فَغَدَتْ کلا الفَرْجَیْنِ تحسبُ اَنّه• مولی المخافةِ خَلْفُها وامامُها. معناه: اولی بالمخافة خلفها و امامها...
ابوبکر انباری گفته: مولی به معنای اولی است، و این فرمایش خداوند: (النار هی مولاکم)؛ یعنی نار اولی است برای شما. در شعر لبید هم به معنای اولی آمده است: دو گروه متخاصم گمان بردند که ترسناکتر و سزاوارتر برای ترس و وحشت پشت سر و روبرو است.
در شرححال
صاحب بن عباد (متوفای ۳۸۵هـ) ابن خلکان مینویسد: الصاحب بن عباد. الصاحب
ابو القاسم اسماعیل بن ابی الحسن عباد بن العباس بن عباد بن احمد ابن ادریس الطالقانی کان نادرة الدهر واعجوبة العصر فی فضائله ومکارمه وکرمه اخذ الادب عن ابی الحسین احمد بن فارس اللغوی صاحب کتاب المجمل فی اللغة واخذ عن ابی الفضل ابن العمید وغیرهما. وقال
ابو منصور الثعالبی فی کتابه الیتیمة فی حقه لیست تحضرنی عبارة ارضاها للافصاح عن علو محله فی العلم والادب وجلالة شانه فی الجود والکرم وتفرده بالغایات فی
المحاسن وجمعه اشتات المفاخر لان همة قولی تنخفض عن بلوغ ادنی فضائله ومعالیه وجهد وصفی یقصر عن ایسر فواضله ومساعیه.
صاحب بن عباد در فضائل و سجایای اخلاقی و جود و کرم، اعجوبه و یگانه روزگار بود، دانش
صرف و نحو را از
احمد بن فارس، لغتشناس و صاحب کتاب المجمل در لغت و از
ابن عمید و غیر این دو آموخت.
ثعالبی در کتابش الیتیمه مینویسد: تعبیری که به تواند پرده از مقام والا و ارجمند صاحب بن عباد بردارد و جایگاه دانش و ادب او و جود و کرم و محاسن اخلاقی وی را برساند نزد من نیست و عبارات کوتاهتر از آن است که گوشهای از برتریهای وی را بازگو کند.
صاحب بن عباد میگوید: وتکونُ بمَعْنی الاُوْلی؛ کقَوْلِه عَزَّ ذِکْرُه: «هِیَ مَوْلاَکُم» ای هیَ اَوْلی بکم.
مولی به معنای اولی است، مانند این فرمایش خداوند متعال: (هی مولاکم)؛ یعنی این آتش برای شما سزاوارتر است.
در شرححال
دقیقی نحوی (متوفای۶۱۴هـ) ذهبی میگوید: سلیمان بن بنین بن خلف.
ابو عبد الغنی المصری، الدَّقیقی، النحوی، الادیب. سمع من: اسماعیل الزَّیات، وعبدالله بن برَّی، و شیر بن علی، وخلق من طبقتهم. ولزم ابن برِّی مدة فی النحو. وصنّف فی النحو، والعروض، والرَّقائق، وغیر ذلک. روی عنه: الزَّکی عبد العظیم.
دقیقی نحوی، ادب شناسی است که از
اسماعیل زیات و
عبدالله بن بری و
شیر بن علی و دیگران استفاده برده است و برای مدتی همنشین
ابن برّی برای استفاده در علم نحو شد، و در نحو و عروض و رقائق و غیر آن کتاب نوشت.
وی نیز که از بزرگان علم لغت در
قرن هفتم بهشمار میورد، تصریح میکند که «مولی» به معنای «اولی» میآید: وقال تعالی: «ماواکم النار هی مولاکم» ای اولی بکم.
خداوند فرمود: جایگاه شما آتش است، یعنی آتش اولی و برتر است برای شما.
در شرححال
ابن منظور (متوفای ۷۱۱هـ)
سیوطی مینویسد: محمد بن مکرم بن علی - وقیل رضوان - بن احمد ابن ابی القاسم بن حقة بن منظور الانصاری الافریقی المصری جمال الدین
ابو الفضل، صاحب لسان العرب فی اللغة، الذی جمع فیه بین التهذیب والمحکم والصحاح وحواشیه والجمهرة والنهایة... وخدم فی دیوان الانشاء مدة عمره، وولی قضاء طرابلس، وکان صدراً رئیساً، فاضلاً فی الادب، ملیح الانشاء، روی عنه السبکی والذهبی. وقال: تفرد فی العوالی. وکان عارفاً بالنحو واللغة والتاریخ والکتابة.
ابن منظور صاحب کتاب
لسان العرب در
لغت است، وی از چندین کتاب بهره برد، و عمرش را در نویسندگی گذراند و قاضی شهر طرابلس شد، وی مقامی والا داشت و در ادب عربی برتر بود و بسیار زیبا مینوشت، آشنا به دانش نحو، لغت، تاریخ و نویسندگی بود.
ابن منظور مصری که کتاب لسان العرب او از برترین کتابهای لغت بهشمار میرود، با استشهاد به شعر معروف لبید تصریح میکند که «مولی» در این شعر به معنای «اولی» است: واما قول لبید: فعدت کلا الفرجین تحسب انه مولی المخافة خلفها وامامها فیرید انه اولی موضع ان تکون فیه الحرب.
در شعر لبید: از (مولی المخافة) این چنین قصد شده است که: سزاورتر و برترین مکان که در آن جنگ خواهد بود، پشت سر و روبرو است.
کفوی (متوفای ۱۰۹۴هـ) از بزرگان لغت در
قرن یازدهم است. وی در کتاب مشهورش الکلیات درباره کلمه (مولی) مینویسد: «ماواکم النار هی مولاکم» ای: هی اولی بکم.
جایگاه شما آتش است؛ یعنی اولی و سزاوار تر برای شما است.
در شرححال
زبیدی(متوفای ۱۲۰۵هـ)
عبدالرحمن جبرتی مینویسد: وحضر دروس اشیاخ الوقت کالشیخ احمد الملوی والجوهری والحفنی والبلیدی والصعیدی والمدابغی وغیرهم وتلقی عنهم واجازوه وشهدوا بعلمه وفضله وجودة حفظه واعتنی بشانه اسماعیل کتخدا عزبان ووالاه بره حتی راجامره وترونق حاله واشتهر ذکره عند الخاصوالعام ولبس الملابس الفاخرة ورکب الخیول المسومة... واجتمع باکابر النواحی وارباب العلم والسلوک وتلقی عنهم واجازوه واجازهم وصنف عدة رحلات فی انتقالاته فی البلاد القبلیة والبحریة تحتوی علی لطائف ومحاورات ومدائح نظما نثرا لو جمعت کانت مجلدا ضخیما.
در درسهای بزرگان و اساتید وقت مانند:
شیخ احمد ملوی،
جوهری،
حنفی،
بلیدی،
صعیدی،
مدابغی و غیر آنان شرکت کرد و نکتهها آموخت و اجازه روایت گرفت، بهدانش و فضل و تیزهوشی و قوه حافظهاش همه گواهی دادند، اسماعیل کدخدا عزبان او را گرامی داشت تا شهرتی بهدست آورد و آوازهاش بهگوش خاص و عام رسید، لباسهای گرانقیمت میپوشید و مرکبهای خوب سوار میشد ... در جمع بزرگان دانش و
عرفان حضور یافت و از آنان کسب فیض نمود، یادداشتهائی فراهم آورد که حاوی نکاتی دقیق و گفتگوهای شیرین و در ستایشها به شعر و نثر است که اگر جمعآوری شود یک جلد قطور خواهد شد.
وی با استشهاد به شعر
لبید، مینویسد: وقول لبیدٍ: فَغَدَتْ کِلا الفَرْجَیْن تَحْسَبُ انَّه• مَوْلی المَخافةِ خَلْفُها واَمامُها. فانَّه اَرادَ اَولی مَوْضِع یکونُ فیه الخَوْف.
آنچه گذشت بخشی از آراء واندیشههای بزرگانی از قافله علم و ادب، لغت بود که در تفسیر کلمه مولی از آنان در کتب لغت و غیر آن به ثبت رسیده است.
حال از وجدان قلم بدستان و مبلغان حقیقتجو میپرسیم که: آیا باز هم جائی برای ادعای
اجماع شما باقی میماند که گفتند: اجماع اندیشمندان عرب اعم از لغت شناس و مورخ و دیگران بر این است که کلمه (مولی) به معنای (اولی) استعمال و تفسیر نشده است؟
موسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر (عجلاللهتعالیفرجهالشریف)، برگرفته از مقاله «آیا کسی از علمای نحوی اهل سنت مولی را به معنی اولی بکار برده است؟».