وی تا پایان کتاب، از ماهیت و ابعاد دیگر قیام عاشورا، به ویژه بعد سیاسی آن، هیچ سخنی به میان نیاورده است. کاشفی این کتاب را به درخواست یکی از اعیان و سادات بزرگ هرات با نام «مرشد بالله» معروف به «سید میرزا» در اواخر عمر خویش نگاشته است؛ یعنی زمانی که به واسطه کبرسن و دیگر موانع» نمیتوانسته «رایت فصاحت در بلاغت» بر افرازد. تاریخ نگارش این اثر سال ۹۰۷ (نه ۹۰۸) بوده است؛ چراکه خود گفته است: «از روز شهادت امام حسین (علیهالسّلام) تا تاریخ تالیف این کتاب که قریب به هشتصد و چهل و هفت سال است هرگاه که ماه محرم نو شود...» . (از جمله اخیر دانسته میشود که این اثر پیش از محرم ۸۴۷، یعنی در سال ۸۴۶ نگاشته شده است که اگر به این تاریخ، ۶۱ سال افزوده شود، ۹۰۷ میشود، نه ۹۰۸ که بسیاری گفتهاند.) ۲.۳ - مذهب کاشفیدرباره مذهب کاشفی، به یقین نمیتوان سخن گفت. چون نامش حسین، و زادگاهش سبزوار بوده که از زمانهای دور، به تشیع شهرت داشته است، شاید بتوان او را شیعه دانست؛ اما برخی قراین و شواهد، بر سنی بودن او دلالت دارد؛ از جمله سکونت طولانی وی در هرات، و ارتباط و دوستی با افرادی همانند امیرعلی شیرنوایی و عبدالرحمن جامی که هر دو از صوفیان نقشبندیه بودهاند و چنان که میدانیم این فرقه، تنها فرقهای است که ابوبکر را سرسلسله خویش میداند. بنابراین اگرچه آن دو به اهل بیت علاقه بسیار داشتند، از رفض بیزار بودند. [۶]
جعفریان، رسول، مقالات تاریخی، ج۱، ص۱۶۷_ ۲۱۰.
[۷]
آینه پژوهشی، سال ششم، ۱۳۷۴ش، ش ۳۳، ص۲۰.
[۸]
جعفریان، رسول، تاملی در نهضت عاشورا، ص۳۱۹_ ۳۵۹.
از این رو میتوان گفت کاشفی سنی حنفی مذهب بوده است؛ چنانکه افندی از برخی فواید میرداماد، نقل کرده که کاشفی را حنفی مذهب دانسته است.۲.۴ - منابع مورد استفاده مؤلفکاشفی اطلاعات زیادی درباره منابع کتابش ارائه نکرده است و در نقل گزارشهای مهم، از ذکر منبع طفره رفته است. بسیاری از منابعی هم که معرفی کرده، نامشهور و نامعتبر است؛ چنان که افندی پس از آنکه به بهرهمندی کاشفی از منابع شیعی چون عیون اخبار الرضا، الارشاد، اعلام الوری و کتاب الال ابن خالویه اشاره میکند، میافزاید: «اما بیشتر روایات این کتاب و حتی همه آنها، از کتابهای غیرمشهور و حتی غیر قابل اعتماد، گرفته شده است». (علامه میرزا ابوالحسن شعرانی در دفاع از کاشفی و در جهت اثبات اعتبار روضه الشهداء مینویسد: «او مردی جامع، عالم و متبحر بود؛ در شهر هرات میزیست؛ معاصر صاحب روضه الصفا و امیرعلی شیر وزیر علم دوست بود. آن قدر کتب ادب و تواریخ و وسایل که آن وقت در هرات بود، در هیچ زمان در هیچ شهر فراهم نشد؛ از غایت حرص و ولعی که وزیر مزبور به علم، مخصوصا به تواریخ داشت...» یادآوری میشود که در اینجا کثرت منابع و وسایل در آن زمان در هرات و دسترسی کاشفی به آنها، و حتی استناد او به بیش از چهل منبع در روضه الشهداء محل بحث و انکار نیست. آنچه در اینجا محل بحث است، مستندات کاشفی در بخش مقتل امام حسین (علیهالسّلام) و حادثه عاشورا از کتاب روضة الشهداء است. چنان که در متن آمده، او در این بخش، کمتر منابع گزارشهای خود را معرفی کرده (تا میزان اعتبار آنها سنجیده شود) و آنچه هم که نام برده، برای اثبات اعتبار آنها کفایت نمیکند؛ زیرا این منابع - چنان که از نام آنها پیداست - چندان معتبر نیستند و نمیتوان به آنها اطمینان کرد و منابعی مانند مقتل فارسی خوارزمی (نورالائمة) و مقتل ابوالمفاخر رازی که کاشفی از آنها نام برده، بیشتر در قالب شعر بوده است و دقیقا معلوم نیست گزارشهای منثور آنها چقدر بوده است؛ جز اینکه این منقولات در منابع متقدم نیامده است.) [۱۱]
قمی، شیخ عباس، ترجمه نفس المهموم، ص۲۷۷-۲۷۸.
[۱۲]
جعفریان، رسول، تاملی در نهضت عاشورا، ص۳۴۰-۳۴۵.
دلیل بی اعتباری این کتاب از لحاظ علمی، آن است که کاشفی برای ارائه گزارش این واقعه مهم، شیوه علمی تاریخ نگاری، که بنیاد آن بر منابع اصیل کهن تاریخی و نقد و پالایش گزارشهای مربوط به این حادثه است، در پیش نگرفته است؛ بلکه به تعبیر یکی از محققان معاصر، روضه الشهداء کتابی تاریخی نیست، بلکه اثری ادبی و رمان تاریخی است. [۱۳]
جعفریان، رسول، تاملی در نهضت عاشورا، ص۳۵۴.
که شرایط اجتماعی و علمی و فرهنگی حاکم بر روزگار حیات نگارنده، آن را فراهم ساخته بود. به تعبیر دیگر، این اثر محصول دورهای است که نقد و بررسی علمی در مراکز علمی و آکادمیک ایران و ماوراءالنهر چندان وجود نداشته و متنهای ادبی _ داستانی همانند ابو مسلم نامهها و حمزه نامهها در دسترسی مردم بوده که با از بین رفتن متنهای یادشده، کتاب کاشفی جایگزین آنها شده است. [۱۴]
جعفریان، رسول، تاملی در نهضت عاشورا، ص۳۵۴.
۲.۵ - ارزش تاریخ نگاری روضة الشهداءیکی از نویسندگان معاصر نیز درباره شیوه و ارزش تاریخنگاری این اثر، چنین نظر داده است: «روضة الشهداء پیش از آنکه کتابی تاریخی باشد، داستان پردازی تاریخی است و چون داستانپردازی است، تخیلی هم هست و چون نویسنده آن ادیب و انشاء نویس است، داستان آفرینی هم در آن مشاهده میشود». [۱۵]
اسفندیاری، محمد، کتابشناسی تاریخی امام حسین علیهالسّلام ، ص۹۲.
پذیرش فراگیر و استقبال مناسب از چنین آثاری از سوی عامه مردم و حتی از سوی علما و دانشمندان، سبب شد تا این کتاب به سرعت جای خود را در محافل عزاداری شیعی و سنی باز کند؛ چندان که وعاظ و خطبا در ایران، در منابر و محافلی، مصائب امام حسین و خاندانش را از روی این کتاب خواندهاند و تعبیر «روضه خوان» از این کتاب برای مجالس روضه خوانی، به عاریت گرفته شده است. نکته آخر در این باره آنکه از این کتاب، نسخههای متعددی در کتابخانهها موجود است و این نگاشته، چندین بار تلخیص و به چند زبان ترجمه شده که برخی از ترجمههای آن، منظوم است. [۱۷]
ادبیات فارسی بر مبنای تالیف استوری، ترجمه یو. ا. برگل، ترجمه (فارسی) یحیی آرینپور و دیگران، ج۲، ص۹۰۳_ ۹۱۲.
[۱۸]
منزوی، احمد، فهرست واره کتابهای فارسی، ج۳ ص۱۶۶۱_ ۱۶۶۴.
۲.۶ - برخی از نمونهها۱. پیوستن ده هزار نفر از شامیان به فرماندهی عامر بن طفیل به ابن زیاد در حالی که به اتفاق مقتل نویسان و مورخان، هیچ سپاهی از شام در کربلا حضور نداشت. [۲۰]
مسعودی، مروج الذهب، ج۳ ص۲۵۷، تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید.
۲. ذکر برخی از نامهای جعلی از قبیل زهیر بن حسان اسدی، سامر، حجر حجار، حمادبن انس، وقاص بن مالک، شریح بن عبید، قیس بن منبه، هاشم بن عتبه، به عنوان اسامی افرادی در دو سپاه امام حسین (علیهالسّلام) و عمر سعد. ۳. عروسی حضرت قاسم بدون ذکر هیچ ماخذی. به نظر میرسد مقتل نویسان بعدی، این قصه را از این کتاب گرفتهاند. مؤلف المنتخب، فخرالدین بن محمد بن علی طریحی (۹۷۹-۱۰۸۵ق) است. طریحی را عالمی فاضلی، فقیهی نبیل، محدثی جلیل القدر، دانشمندی ادیب، لغوی، شاعر، و از بزرگان علمای امامیه معرفی کردهاند. او صاحب آثار و تالیفات متعدد علمی و شروح و تعلیقاتی بر بعضی از آثار علمای گذشته در موضوعات اصولی، فقهی، حدیثی، رجالی، و... است. که یکی از آنها مجمع البحرین و مطلع النیرین در شرح لغات و مفردات قران و حدیث است. این کتاب نظیر النهایة فی غریب الحدیث والاثر تالیف ابن اثیر، مجدالدین مبارک جزری (۵۴۴-۶۰۶ق) از علمای اهل سنت به شمار میرود و در موضوع خود، اثری ارزنده و ماندگار، و در محافل علمی همواره مورد استفاده محققان است. ۳.۱ - سبک نگارش المنتخبالمنتخب را نمیتوان یک نگاشته تاریخی درباره زندگی امام حسین (علیهالسّلام) یا تاریخ قیام عاشورا یا مقتل سیدالشهداء (علیهالسّلام) دانست؛ بلکه مجموعهای از روایات و مراثی حزن برانگیز و گریه آور است که در قالب نثر خطابی و شعر سامان یافته است. بیشتر مباحث این کتاب، درباره امام حسین علیهالسّلام و پارهای از آنها درباره برخی امامان دیگر است و به صورت جنگ و کشکول، تدوین و نگارش یافته است. این اثر، دارای دو جزء و هریک، دارای ده مجلس و هر مجلس، شامل چند باب است. در هر مجلس و هر باب، مباحثی متعدد و بی ارتباط باهم مطرح شده است. وی در نگارش این کتاب بر نقلیات کتاب روضة الشهداء کاشفی اعتماد کرده و بسیاری از مطالب نادرست را از کتاب یادشده نقل کرده است. طریحی برخلاف سایر آثارش، در نگارش این کتاب، دقت علمی به خرج نداده است. (طبق نقل بعضی از علمای مطلع ساکن نجف اشرف، مرحوم طریحی، این کتاب را در دوران جوانی، هنگام اقامت در روستای طریح، و پیش از ورود به حوزه علمیه نجف و کسب مراحل عالی علمی، نوشته بود و بعدها راضی به رونویسی و نشر آن نبود؛ اما دیگر فایده نداشت و ذاکران، آن را رونویسی میکردند و جمع آوری آن ممکن نبود. طبق این نقل، از نوادگان او، دو روحانی فاضل به نامهای شیخ عباس و شیخ عبدالمولی در حوزه نجف بودند. و شیخ عباس، به تدوین منتخب در دوران جوانی جدش در طریح تاکید داشت.) مرحوم محدث نوری، یکی از عوامل راه یافتن مطالب دروغ و بی اساسی در مقاتل را، تسامح علما در این زمینه دانسته، آن را چنین معرفی میکند: «استقرار سیره علما در مؤلفات خود بر نقل اخبار ضعیفه و ضبط روایات غیرصحیحه، در ابواب فضایل و قصصی و مصائب، و مسامحه ایشان در این مقامات، خصوص مقام اخیر، چنان که مشاهد و محسوس است». [۳۲]
محدث نوری، لولو و مرجان، ص۱۸۷.
متن کتاب، نشانگر آن است که وی ابتدا مطالب آن را در ایام محرم در محافل و مجالس روضه خوانی میخوانده و سپس آن را در قالب مجالس نگاری، سامان داده است. اندیشمندان و حدیث شناسان، بر مؤلف این کتاب به سبب نقل گزارشها و نقلیات غیرمعتبر و بی اساسی، خرده گرفتهاند. [۳۳]
اشراقی، میرزا محمد، الاربعین الحسینیه، ص۲۰۸.
[۳۴]
اشراقی، میرزا محمد، الاربعین الحسینیه، ص۵۶.
[۳۵]
اشراقی، میرزا محمد، الاربعین الحسینیه، ص۱۴.
با این وجود، این اثر جایگاه خود را به خوبی در میان روضه خوانان باز کرده و بسیاری از نقلیات آن، در مقاتل بعدی منعکس شده و در قرون اخیر، زمینه تحریفات بسیاری را در مقتل خوانی امام حسین (علیهالسّلام) فراهم ساخته است. ۲.۶ - برخی از نمونهها۱. آمار هفتادهزار نفر برای سپاه عمر سعد؛۲. انتساب جمله اسقونی شربة من الماء به امام حسین (علیهالسّلام)، در حالی که در منابع معتبر نقل نشده است؛ ۳. عروسی حضرت قاسم؛ [۳۸]
طریحی، فخرالدین، المنتخب الطریحی، ص۳۶۵-۳۶۷.
۴. کشته شدن ده هزار نفر از سپاه دشمن به دست امام حسین (علیهالسّلام) که چون تعداد لشکریان بسیار بودند، این تعداد کشته در سپاه آنان شکاف ایجاد نکرد؛ [۳۹]
طریحی، فخرالدین، المنتخب الطریحی، ص۴۵۱.
۵. قصه ساربان امام و جنایت شرمآور او نسبت به بدن مطهر آن حضرت در شب یازدهم محرم؛ ۶. گزارش قصه شیر گریان بر امام. [۴۱]
طریحی، فخرالدین، المنتخب الطریحی، ص۳۲۲-۳۲۳.
چنان که پیشتر اشاره شد، به سبب قدمت و اعتبار اخبار و گزارشهای ابومخف درباره حادثه کربلا، از قرن ششم به بعد، برخی از اخبار جعلی و سست به این مورخ نسبت داده شده است که هیچ اثری از آنها، در منابع معتبر که به نقل گزارشهای ابومخنف پرداختهاند، وجود ندارد. جعل اخبار دروغین و سست و بی محتوا و انتساب آن به ابومخنف در قرون بعدی تا آنجا پیش رفت که برخی در قرون اخیر، به نگارش کتابی با نام مقتل الحسین المشتهر بابی مخنف دست یازیدهاند و آن را به این مؤلف بزرگ نسبت دادهاند. ۲.۶ - برخی از نمونهها۱. گزارش اخبار مقتل از ابومخنف و او از هشام و او از پدرش محمد بن سائب کلبی! در حالی که هشام شاگرد ابومخنف است و او از ابومخنف روایت میکند؛۲. گزارش بازگشت امام حسین (علیهالسّلام) از راه کربلا به مدینه، هنگام شنیدن خبر کشته شدن مسلم و هانی، و پناه بردن حضرت به قبر جدش پیامبر و گریه کردن وی در آنجا، که هیچ سند تاریخیای، آن را تایید نمیکند؛ ۳. سوار شدن امام (علیهالسّلام) بر هفت اسب و فرود آمدن از آنها به سبب توقف و نرفتن آنها به سوی کربلا، [۴۴]
ابومخنف، مقتل الحسین و مصرع اهل بیته و اصحابه فی کربلا، ص۴۸_ ۴۹.
که به این صورت در هیچ مقتلی نیامده است؛۴. جریان کشته شدن طرماح بن عدی در کربلا با آنکه وی در کربلا حضور نداشت؛ ۵. انتساب برخی از گفتهها به حضرت زینب همانند: «لیتنی کنت قبل هذا الیوم عمیاء و...» هنگام شهادت حضرت علی اکبر، [۴۶]
ابومخنف، مقتل الحسین و مصرع اهل بیته و اصحابه فی کربلا، ص۸۲.
که با شان و مقام و صبر آن بانوی بزرگ سازگار نیست؛۶. و افزون بر اینها، ۲۵ تحریف یا تصحیف فاحش دیگر که در مقدمه وقع الطف آمده است. مؤلف این کتاب، رضی بن نبی قزوینی (زنده تا ۱۱۳۴ق) است. تاریخ تالیف آن، سال ۱۱۱۸ قمری است. نگارنده در مقدمه کتابش گفته است که این اثر، شرح کتاب ملهوف سید بن طاووس است و بیشتر مآخذ آن، منابع بحار الانوار از قبیل ملهوف، مجالس (امالی) شیخ صدوق، ارشاد شیخ مفید، منتخب طریحی، مثیر الاحزان، مقاتل الطالبیین، مناقب آل ابی طالب، تسلیة المجالس سید محمد بن ابی طالب حسینی است. [۴۷]
قزوینی، سید رضی بن نبی، تظلم الزمراء من اهراق دماء آل العباء، ص۶.
این کتاب، همانند ملهوف، در سه مقدمه و سه مسلک و خاتمه سامان یافته است که هر مسلک و خاتمه، دربردارنده چند مجلس است:مقدمه نخست: برخی از معجزات و کرامات و مکارم اخلاقی و احتجاجات امام حسین؛ مقدمه دوم: برخی از روایات در فضیلت گریستن و تباکی بر آن حضرت و دیگر ائمه؛ مقدمه سوم: در روایات وارده در آداب عزاداری، به ویژه در تاسوعا و عاشورا؛ مسلک اول: در امور پیش از جنگ، که شامل شش مجلس است؛ مسلک دوم: در حوادث کربلا و شهادت امام حسین (علیهالسّلام) و یاران حضرت، که دارای چهار مجلس است؛ مسلک سوم: اسارت اهل بیت (علیهالسّلام) و رفتن به کوفه و شام، گزارش حضور اهل بیت (علیهالسّلام) در روز اربعین در کربلا و بازگشت آنان به مدینه، که دارای چهار مجلس است؛ خاتمه کتاب بیش از ۱۶۰ صفحه و شامل مباحثی همانند رجعت امام حسین (علیهالسّلام) در عصر حضرت حجت عجّلاللهفرجهالشریف عقوبت و عذاب کشندگان امام حسین (علیهالسّلام)، قیام مختار و موضع حاکمان اموی و عباسی در برابر قبر امام حسین (علیهالسّلام) است. واعظ تبریزی خیابانی افزون بر آنکه بر برخی از گزارشهای این کتاب خرده گرفته و مؤلف آن را به سبب نقل چنین اخباری سرزنش کرده، گفته است که برخی از استنساخ کنندگان، در آن دست برده، دخل و تصرفهایی کردهاند. [۴۸]
واعظ خیابانی تبریزی، ملاعلی، وقایع الایام فی تتمة محرم الحرام، ج۲، ص۵۲۴_ ۵۲۵، تحقیق محمد الوانساز خویی.
۲.۶ - برخی از نمونهها۱. مجروح شدن طرماح بن عدی در روز عاشورا و گزارش او، [۴۹]
قزوینی، سید رضی بن نبی، تظلم الزهرا من اهراق دماء آل العبا، ص۲۲۷.
در حالی که طرماح در کربلا حضور نداشته است؛۲. نقل گزارش منتخب طریحی درباره کشته شدن ده هزار نفر از سپاه دشمن به دست امام حسین (علیهالسّلام) و توجیه و تایید آن؛ [۵۰]
قزوینی، سید رضی بن نبی، تظلم الزهرا من اهراق دماء آل العبا، ص۲۰۸.
۳. زبان حال ذلیلانه و مرثیه بیاساس زنان اهل بیت بر بالین امام. [۵۱]
قزوینی، سید رضی بن نبی، تظلم الزهرا من اهراق دماء آل العبا، ص۲۱۸_ ۲۲۳.
مؤلف این کتاب، ملا آقا بن عابد بن رمضان بن زاهد شیروانی دربندی حائری، معروف به فاضل دربندی (۱۲۸۵ یا ۱۲۸۶ق) است. دربندی را «شیخ فقیه نبیه، متکلم محقق مدقق، جامع معقول و منقول، عارف به فقه و اصول» [۵۳]
قمی، شیخ عباس، الفوائد الرضویه فی احوال علماء المذهب الجعفریة، ج۱، ص۵۴.
معرفی کردهاند. دربندی در این کتاب، به تفصیل به تشریح و تبیین حادثه عاشورا پرداخته است. او این اثر را در ۴۴ مجلس و دوازده مقدمه و یک خاتمه (که خاتمه نیز دارای سه مجلس است) نگاشته است. مدت نگارش این اثر، هجده ماه و تاریخ پایان نگارش آن، روز جمعه، پانزدهم ذیقعده سال ۱۲۷۲ قمری بوده است. [۵۴]
فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات، ج۳، ص۹۱۹، تحقیق محمد جمعه بادی و عباس ملاعطیه جمری.
۶.۱ - ویژگیهای کتاب مذکوراین کتاب دارای ویژگیهایی است که در این میان، سه ویژگی آن برجسته به نظر میرسد:۱. تحلیلی بودن آن: مؤلف این کتاب، تنها به تدوین اخبار و توصیف وقایع نپرداخته است؛ بلکه به سبب آشنایی با حکمت و معقولات، و داشتن ذهنی خلاق و نقاد، در مواردی به تحلیل گزارشها و کیفیت جمع بین اخبار معارض نیز پرداخته است. ۲. ضعیف و خرافه آمیز بودن بسیاری از مطالب آن: نویسنده در این اثر، افزون بر آنکه گزارشهای نادر و دور از واقعیت و در مواردی، خرافه آمیز نقل کرده، دست به توجیه آنها زده و دلایلی برای درستی آنها، بیان کرده است. ۳. مفصل بودن آن: این کتاب تا عصر خود، مفصلترین کتاب در تاریخ عاشورا بوده است و تا آن تاریخ، نگاشتهای به این تفصیل، فراهم نشده بود. [۵۵]
اسفندیاری، محمد، کتابشناسی تاریخی امام حسین (علیهالسّلام)، ص۱۱۱.
۶.۲ - دربندی از نگاه بزرگاناما درباره خود مؤلف، مرحوم محدث قمی مینویسد:در مقام اخلاص کیشی نسبت به حضرت سیدالشهدا ارواحنا فداه و در اقامه مصیبت و تعزیت و سوگواری آن مظلوم، بی اختیار بوده؛ به نحوی که در بالای منبر، از شدت گریه، غش میکرده و بی اختیار عمامه بر زمین میزده و گریبان چاک میکرده و نقل شده در روز عاشورا لباس خود را از بدن میکند و لنگ میبست و خاک بر سر میریخت و گل به بدن میمالید و به همان هیئت بر منبر میرفت. [۵۶]
قمی، شیخ عباس، الفوائد الرضویه فی احوال علماء المذهب الجعفریه، ج۱، ص۵۴.
سخن دربندی درباره چگونگی بهرهگیری وی از کتابی که متعلق به یکی از روضه خوانان معاصر خود به نام سید جعفر بوده، در واقع بیانگر اساس سست و بیپایه او در نقل گزارشهای مربوط به تاریخ عاشور است. [۵۷]
فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات، ج۲، ص۳۰۵ ۳۰۶، تحقیق محمد جمعه بادی و عباس ملاعطیه جمری.
این اثر به سبب داشتن اخبار و گزارشهای سست و بی اساس، از همان آغاز هدف نقد و خردهگیری معاصران نویسنده و اندیشمندان بعدی قرار گرفته است؛ چنان که حدیث شناسان و اندیشمندانی همانند محدث نوری، [۵۸]
محدث نوری، لؤلؤ و مرجان، ص۱۶۷_ ۱۶۹.
[۵۹]
محدث نوری، لؤلؤ و مرجان، ص۱۹۵.
تنکابنی، [۶۰]
تنکابنی، میرزامحمد، قصص العلما، ص۱۰۸.
آقا بزرگ تهرانی، سید محسن امین و استاد مطهری بر این کتاب، ایرادهای بسیاری گرفتهاند.به گزارش آقا بزرگ تهرانی، دربندی خود، این کتاب را از فصل «مقام وحدة الحسین» به بعد در سیزده باب (که هر باب شامل چند مجلس است) ترجمه، و به نام ناصرالدین شاه، سعادات ناصری نام گذاری کرد که بارها چاپ شده است. همچنین شخصی به نام میرزامحمد حسین بن علی اکبر این کتاب را به فارسی برگرداند و با عنوان انوار السعادة فی ترجمه اسرارالشهادة در تبریز چاپ کرد. به سبب عربی بودن متن اسرار الشهادات و تفصیل آن، دربندی بعدها مقتلی مختصر و فارسی با نام سرمایه ایمان و جواهر ایقان در ترجمه و شرح اسرارالشهادت نوشت که این نیز چاپ شده است. شایان توجه است که چاپ قدیم اکسیر العبادات، مطالب خلاف واقع بیشتری دارد؛ اما در چاپ و تحقیق جدید آن، برخی از این گونه مطالب، حذف شده است. (دربندی آمار سپاه دشمن را به نقل از مقتل ابن عصفور بحرانی، ۴۶۰ هزار نفر گفته که ۳۳۰ هزار نفر آن به دست امام حسین (علیهالسّلام)، ۲۵ هزار نفر (غیر از مجروحان) به دست حضرت عباس، و ۲۵ هزار نفر دیگر به دست سایر بنی هاشم کشته شدند و از لشکر عمر سعد تنها هشتادهزار نفر باقی ماند. این گزارش در چاپ جدید حذف شده است.) [۶۹]
فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیر العبادات فی اسرارالشهادات، ج۱، ص۲۹، تحقیق محمد جمعه بادی و عباس ملاعطیه جمری.
صرف نظر از اساس نادرست و غیرعلمی نویسنده، از کتابی با این گستردگی، با توجه به سرعت در تالیف آن، که گفته شده در هجده ماه نوشته شده است، و با توجه به امکانات اندک آن روزگار در شناسایی منابع معتبر، تا چه رسد به گزینش و استفاده از آنها، نمیتوان انتظار دقت و موشکافی علمی در گزینش صحیح و ارائه گزارشهای معتبر در نقل حادثه عاشورا داشت. ۲.۶ - برخی از نمونههاچنان که اشاره شد، این اثر گزارشهای نادرست، موهن، عجیب و افسانهای بسیاری دارد؛ چندانکه گزارش فهرستوار آنها، خود چند صفحه را در برمیگیرد و از حوصله این نوشتار خارج است. از این رو تنها به ذکر چند نمونه اکتفا میکنیم:۱. گزارش ناپذیرفتنی کیفیت خروج امام حسین (علیهالسّلام) به همراه خاندانش از مدینه با موکب مجلل و با شوکت و با چهل محمل حریر و دیباج همانند حاکمان و پادشاهان؛ ۲. گزارشی افسانهای و خیالی آمار لشکر عمر سعد بالغ بر یک میلیون و ششصدهزار نفر و در جای دیگر، ۴۶۰ هزار نفر و کشته شدن ۳۳۰ هزار نفر از آنان به دست امام حسین (علیهالسّلام) و ۲۵ هزار نفر به دست حضرت عباس (به جز مجروحان) و ۲۵ هزار نفر به دست دیگر بنی هاشم و جان سالم بدر بردن تنها ۸۰ هزار نفر از آنان [۷۳]
فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات، ص۳۴۵.
وی در جای دیگر، تعداد کشتههای دشمن را به دست امام حسین (علیهالسّلام)، به چهارصدهزار نفر و تعداد سپاه را به پانصدهزار نفر رسانده است؛۳. هفتاد یا ۷۲ ساعت بودن روز عاشورا، ۴. نام بردن از افرادی به عنوان یاران امام حسین (علیهالسّلام) یا افراد سپاه عمر سعد که در هیچ منبع معتبری نام آنان یافت نمیشود، از جمله عبدالله بن شقیق، اسحاق بن مالک اشتر کثیر بن یحیی انصاری، مارد بن صدیف تغلبی، غلامی به نام مبارک، مسعود هاشمی و... ۵. قصه ساربان امام و جنایت او نسبت به بدن مطهر آن حضرت (علیهالسّلام) در شب یازدهم محرم. محمدباقر بهبهانی (۱۲۸۵ق) نویسنده این کتاب است. وی زندگانی ائمه (علیهالسّلام) را در چند جلد نگاشته است که دو جلد آن (جزء چهارم و پنجم) در چهارده فصل، به امام حسین (علیهالسّلام) و عاشورا اختصاص دارد. او از شاگردان و مریدان فاضل دربندی بوده و در این کتاب با تعبیر (قال الفاضل) از او نقل کرده است. واعظ تبریزی خیابانی، از این نویسنده ستایش کرده و به نقل از شیخ محمود عراقی در کتاب دارالسلام فی من فاز بسلام الامام درباره او گفته است: «ذکر مصائب مینمود؛ به طوری که در آن عصر و بلد (نجف) متعارف بود. از کتابهای مقتل فارسی مثل روضة الشهداء و محرق القلوب (محرق القلوب تالیف مرحوم ملامهدی نراقی (۱۲۰۹ یا ۱۲۱۱ق)، پدر ملا احمد نراقی مؤلف معراج السعادة (در اخلاق اسلامی) است. مرحوم ملامهدی نراقی در عصر خود از علمای بزرگ و طراز اول شیعه در ایران بوده و آثار علمی متعددی دارد. فرزندش ملااحمد نیز در علم و فضل و وارستگی راه پدر را رفته است. در سال ۱۳۸۱ شمسی نکوداشتی برای این دو فاضل نراقی در حوزه علمیه قم برگزار گردید و تعدادی از آثار آنها احیا و تجدید چاپ شد. برخلاف سایر آثار مرحوم ملامهدی، محرق قلوب در مقتل، از دقت علمی برخوردار نیست و شامل مطالبی بی اساسی و ضعیف و نپذیرفتنی میباشد. چنانکه هدف انتقاد مرحوم محدث نوری قرار گرفته است این کتاب، به زبان فارسی و مفصل است و دارای دو مقدمه و بیست مجلس میباشد.) [۸۵]
محدث نوری، لولو و مرجان، ص۱۶۳_ ۱۶۴.
و مانند اینها کتابی به دست میگرفت و میخواند و چون نیت خالص بود، تاثیری تمام مینمود. [۸۶]
واعظ خیابانی تبریزی، ملاعلی، وقایع الایام فی تتمه محرم الحرام، ج۲، ص۴۸۵، تحقیق محمد الوانساز خویی.
۷.۱ - منابع مورد استفادهبهبهانی، در نقل گزارش عاشورا، از کتاب منتخب طریحی بسیار بهره برده است. منابع دیگر او عبارتاند از: بحار الانوار، عوالم العلوم، تظلم الزهراء، مسند البتول، تذکار الحزین، جامع الاخبار، نور العین، مهیج الاحزان، معدن البکاء او المصائب، مقتل منسوب به ابو مخنف و تفسیر منصوب به امام عسکری (علیهالسّلام) برخی از نمونهها:۱. سخنان امام حسین (علیهالسّلام) پس از شهادت حضرت عباس و طلب آب برای طفل شیرخوار، و اجابت حضرت علی اکبر برای آوردن آب؛ در حالی که مسلم است علی اکبر پیش از حضرت عباس شهید شده بود. [۸۷]
بهبهانی، محمدباقر، الدمعة الساکبه، ج۴، ص۳۲۷، تصحیح حسین اعلمی.
۲. نقل گفت وگوی امام حسین (علیهالسّلام) با سکینه درباره شهادت حضرت علی اکبر و امر کردن سکینه به صبر و انتساب همه اینها به آثار شیخ مفید ؛ [۸۸]
بهبهانی، محمدباقر، الدمعة الساکبه، ج۴، ص۳۳۲.
در حالی که در آثار شیخ مفید چنین مطلبی نیست؛۳. باقی ماندن جنازه حضرت عباس در محل شهادتش به علت کثرت جراحات پیکر او، تا جایی که امام حسین (علیهالسّلام) به نتوانست او را به محل جنازههای شهدای دیگر ببرد. [۸۹]
بهبهانی، محمدباقر، الدمعة الساکبه، ج۴، ص۳۳۴.
در حالی که چنین مطلبی در هیچ یک از منابع معتبر نیامده است.کتاب ناسخ التواریخ یک دوره تاریخ جهان از حضرت آدم تا عصر مؤلف است که محمدتقی سپهر (۱۲۱۶_۱۲۹۷ق) آن را نگاشته است. او به دستور محمد شاه قاجار (سومین شاه سلسله قاجار) و با حمایت حاج میرزا آقاسی (صدراعظم محمد شاه) به نگارش تاریخ مفصل جهان همت گماشت. او این کار مهم را در سال ۱۲۵۸ قمری در اواسط سلطنت محمد شاه آغاز کرد و تالیف دو جلد اول آن به قطع رحلی تا سال ۱۲۶۳ قمری طول کشید. ۸.۱ - تدوین کتاب مذکورکتاب ناسخ التواریخ در چهار دوره تنظیم یافته است:دوره اول از هبوط آدم (علیهالسّلام) تا هجرت پیامبر اسلام (دو جلد)، جلد اول از هبوط تا ولادت حضرت عیسی، و جلد دوم از ولادت حضرت عیسی تا هجرت پیامبر اسلام؛ دوره دوم: از هجرت رسول خدا به بعد (۶ جلد): جلد اول: تاریخ و سیره پیامبر از سال اول هجرت تا سال یازدهم؛ جلد دوم: تاریخ خلفا مشتمل بر شرح خلافت ابوبکر و عمر و عثمان و شرح حال صحابه؛ جلد سوم: شرح حال حضرت علی (علیهالسّلام)؛ جلد چهارم: شرح حال حضرت فاطمه (علیهالسّلام) ؛ جلد پنجم: شرح حال امام مجتبی (علیهالسّلام)؛ جلد ششم: شرح حال امام حسین (علیهالسّلام)؛ دوره سوم: که به دستور ناصرالدین شاه به تالیف آن پرداخت، شامل تاریخ قاجار است (سه جلد). دوره چهارم: تاریخ زندگانی ائمه اطهار (علیهالسّلام)، هرچند محمدتقی سپهر قصد داشت برای هر کدام از امامان معصوم (علیهالسّلام) کتاب مستقلی بنویسد، اجل به او مهلت نداد. پس از او یکی از دو فرزندش به نام عباسقلی خان که او را سپهر ثانی میخواندند، به تکمیل کار پدر پرداخت و در عصر مظفرالدین شاه (۱۳۱۴-۱۳۲۴ق) کتابهای زیر را به عنوان دوره چهارم ناسخ تالیف کرد: - ناسخ التواریخ، طراز المذهب در شرح حال حضرت زینب (علیهالسّلام) ؛ - ناسخ التواریخ، تاریخ زندگانی امام زین العابدین (علیهالسّلام) ؛ - ناسخ التواریخ، تاریخ زندگانی امام موسی کاظم (علیهالسّلام) (سه جلد). پس میتوان گفت که ناسخ التواریخ در چاپ اول، شانزده جلد به قطع بزرگ رحلی بود که یازده جلد آن را محمدتقی سپهر نوشته بود و پنج جلد آن را پسرش عباسقلی خان تالیف کرد. [۹۰]
سپهر کاشانی، میرزا محمدتقی، ناسخ التواریخ، ص۲۸_ ۳۱، بازنویسی و تهذیب و تکمیل محمدمهدی اشتهاردی.
[۹۲]
یحیی آرین پور، از صبا تا نیما، ج۱، ص۱۸۹_ ۱۹۱.
محل بحث ما در اینجا، جلد مربوط به زندگانی و شهادت امام حسین (علیهالسّلام) است.۲.۶ - برخی از نمونهها۱. گزارش پراکنده شدن سپاه امام حسین (علیهالسّلام) در شب عاشورا و ماندن تنها خویشاوندان و خاصان حضرت [۹۳]
سپهر کاشانی، میرزا محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۶، ص۲۳۷.
در حالی که چنین ادعایی با هیچ یک از مستندات تاریخی، سازگار نیست؛۲. گزارش افسانهای طرماح بن عدی از بازگشت سر امام (علیهالسّلام) به تن و دیدن پیغمبر در قتلگاه و.. [۹۴]
سپهر کاشانی، میرزا محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۶، ص۲۹۹.
با اینکه طرماح در کربلا حضور نداشت و تنها در میانه راه با امام دیداری داشت و پیش از آنکه خود را به کربلا برساند، خبر شهادت امام را شنید و برگشت؛۳. قصه ساربان امام و جنایت او که پیشتر از بعضی مقاتل تحریف گستر دیگر نیزنقل شد. [۹۵]
سپهر کاشانی، میرزا محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۶، ص۴۳۴_ ۴۳۵.
مؤلف این کتاب، آیتالله ملاحبیب الله شریف کاشانی (۱۳۴۰ق) از علمای برجسته عهد قاجار است که تالیفات بسیاری در علوم مختلف دارد که یکی از آنها، کتاب مفصل تذکرة الشهداء در تاریخ عاشوراست. آثار علمی به جا مانده از مرحوم آیتالله شریف کاشانی، که در سالهای اخیر تعدادی از آنها با همت بعضی از بازماندگانش احیا و تجدید چاپ شده، بیانگر رتبه بالای علمی او است. برخلاف سایر آثار علمی آیتالله شریف کاشانی که نوعا از دقت و عمق علمی برخوردارند. تذکرة الشهداء دارای برخی گزارشهای ضعیف و مخدوش است. چنان که پیشتر در معرفی منتخب طریحی گفته شد، گویا علت عدم دقت برخی از بزرگان علمی در نقل اخبار مربوط به مقتل، تسامح آنان در این مقوله بوده که مثل سایر علوم و مقولهها، آن را در خور دقت و بررسی علمی نمیدانستند. بر اساس گفته مؤلف، او این کتاب را در سال ۱۳۰۶ قمری، یعنی در۴۴ سالگی، برای مرثیه خوانان، مداحان و توده مردم نگاشته است. [۹۶]
شریف کاشانی، ملا حبیب الله، تذکرة الشهداء، ص۴۵۳.
۲.۶ - برخی از نمونهها۱. حضور چهارصد نفر از مفتیهایی که فتوا به قتل امام حسین (علیهالسّلام) داده بودند در کربلا؛ از جمله ظفر بن ملجم، و انداختن عصا به سوی امام (علیهالسّلام) به جای استفاده از نیزه و شمشیر؛ [۹۷]
شریف کاشانی، ملا حبیب الله، تذکرة الشهداء، ص۲۷۹_ ۲۸۰.
۲. نشان دادن سپر خونین حضرت عباس به مادرش ام البنین توسط حضرت زینب، و بیهوش شدن وی در مدینه، [۹۸]
شریف کاشانی، ملا حبیب الله، تذکرة الشهداء، ص۴۴۳.
۳. درخواست سکینه از پدرش امام حسین (علیهالسّلام) به هنگام وداع، که از اسب پیاده شود و او را همانند یتیمان نوازش کند که حضرت پذیرفت و او را در میان خیمه گاه و میدان در آغوش نشاند و نوازش کرد؛ [۹۹]
شریف کاشانی، ملا حبیب الله، تذکرة الشهداء، ص۳۱۱.
در حالی که این داستان در هیچ یک از منابع قدیمی نیامده است؛۴. دادن یک رشته مروارید از سوی امام حسین (علیهالسّلام) به یکی از لشکریان دشمن، به این سبب که هنگام بیرون آمدنش از خانه، دختر آن دشمن به او گفته بود که از این سفر برایش سوغات بیاورد؛ [۱۰۰]
شریف کاشانی، ملا حبیب الله، تذکرة الشهداء، ص۳۲۵.
۵. خودداری ذو الجناح از راه رفتن، هنگام سوار شدن امام بر آن، و حرکت با این شرط که حضرت در قیامت بر او سوار شده، امت گناهکار را شفاعت کند [۱۰۱]
شریف کاشانی، ملا حبیب الله، تذکرة الشهداء، ص۳۱۲.
پاره کردن بند قنداق توسط طفل شیرخوار و خود را از گهواره به زمین انداختن، هنگام شنیدن صدای یاری خواستن امام حسین [۱۰۲]
شریف کاشانی، ملا حبیب الله، تذکرة الشهداء، ص۲۲۰.
هیچ یک از این موارد، مستند تاریخی ندارد.محمدمهدی حائری مازندرانی (۱۳۰۰-۱۳۸۵ق) مؤلف کتاب معالی السبطین فی احوال السبطین الحسن و الحسین (علیهالسّلام)، هر چند این کتاب را در شرح حال امام حسن (علیهالسّلام) و امام حسین (علیهالسّلام) نگاشته، بیشتر آن را به زندگی امام حسین اختصاص داده است. او در نگارش این اثر، از منابع ضعیف و غیر قابل اعتماد، از جمله روضة الشهداء، منتخب طریحی، مقتل الحسین (علیهالسّلام) منسوب به ابومخنف، مدینه المعاجز، ناسخ التواریخ، اسرار الشهادات، تظلم الزهراء و... بهره برده و ناگزیر تحریفات بسیاری در نگاشته او راه یافته است. ۲.۶ - برخی از نمونهها۱. نسبت دادن سخن «لیتنی کنت قبل هذا الیوم عمیاء...» به حضرت زینب هنگام روبه رو شدن با جنازه حضرت علی اکبر؛ [۱۰۳]
حائری مازندرانی، محمدمهدی، معالی السبطین فی احوال السبطین الامامین الحسن والحسین، ج۱، ص٢٥٢.
۲. حضور لیلا در کربلا و خارج شدن وی از خیمه با پا و سر برهنه هنگام شهادت علی اکبر [۱۰۴]
حائری مازندرانی، محمدمهدی، معالی السبطین فی احوال السبطین الامامین الحسن والحسین، ص۲۵۵.
در صورتی که هیچ سند تاریخی قدیمی درباره حضور او در کربلا وجود ندارد؛۳. اینکه شمر سر امام (علیهالسّلام) را از قفا برید؛ چون حضرت به شمر گفت که شمشیر جای بوسیدن پیامبر را نخواهد برید، و چون شمر هر رگ و استخوانی را از سر حضرت قطع میکرد، امام میگفت: «واجداه، وا ابالقاسماه...» [۱۰۵]
حائری مازندرانی، محمدمهدی، معالی السبطین فی احوال السبطین الامامین الحسن والحسین، ج۲، ص۲۴.
۴. قصه ساربان امام و جنایت او نسبت به بدن مطهر حضرت در شب یازدهم محرم. [۱۰۶]
حائری مازندرانی، محمدمهدی، معالی السبطین فی احوال السبطین الامامین الحسن والحسین، ج۲، ص۳۵-۳۶.
این کتاب منسوب به ابراهیم بن محمد بن ابراهیم بن مهران شافعی اشعری، معروف به ابواسحاق اسفراینی (۴۱۷ یا ۴۱۸ ق) است. این اثر بدون فصلبندی و عنوانبندی است. نویسنده برای گزارشهای خود سند ارائه نکرده و تنها هر گزارش را با تعبیر «قال الراوی» آغاز کرده است. از این رو سبک نگارش آن شبیه داستان و عامه پسند است. برخی از محققان بر این باورند که کتاب یادشده، ساختگی و منسوب به اسفراینی است؛ چراکه اسلوب نگارش آن با نوشتههای قرن چهارم، سازگاری ندارد. [۱۱۰]
سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۴، ص۲۵۷، تحقیق عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی.
[۱۱۴]
یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، ج۱، ص۴۳۶.
در تایید این سخن، اضافه میکنیم که در متن کتاب عبارتی درباره محل دفن سر امام حسین (علیهالسّلام) وجود دارد که گمان متاخر بودن این اثر را به یقین تبدیل میکند و آن عبارت این است: «وروی عن طائفة الفاطمیة الذی (الذین) حکموا مصر، ان الراس وصلت الیهم ودفنوها فی مشهد (المشهد) المشهور» بر اساس گزارش مورخان تاریخ فاطمیان، انتقال سر از عسقلان به مصر و دفن آن در قاهره مصر و ساختن بنای باشکوه بر آن، پس از سال ۵۴۸ بوده است؛ یعنی ۱۳۰ سال پس از مرگ اسفراینی! گزارش شده است که طلائع بن رزیک، وزیر شیعی خلیفه فاطمی، فائز بالله، پس از انتقال سر به قاهره در سال ۵۴۹، بنای باشکوهی بر آن ساخت.اما درباره اعتبار و ارزش گزارشهای این کتاب، باید گفت: بسیاری از گزارشها و مطالب آن ضعیف، جعلی و سخیف است و نزد محققان، هیچ اعتباری ندارد؛ چنان که شهید قاضی طباطبایی این کتاب را از کتب بسیار ضعیف و غیرقابل اعتماد [۱۱۹]
قاضی طباطبایی، تحقیقی درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا، ص۶۰.
و «مجعول و ضعیف و مجهول المؤلف» [۱۲۰]
قاضی طباطبایی، تحقیقی درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا، ص۲۲۱.
دانسته و بر این باور است که «مقتل اسفراینی پر از جعلیات و نقلیات قصه سرایان است». [۱۲۱]
قاضی طباطبایی، تحقیقی درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا، ص۶۴۰.
نکته آخر آنکه اگر در انتساب این کتاب به اسفراینی تردید نکنیم، باید دانست که او یک سنی اشعری مسلک، و به اعتقاد صاحب بن عباد، یک آتش سوزانده بوده است. [۱۲۳]
سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۴، ص۲۵۷، تحقیق عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی.
از این رو نمیتوان به مطالب این کتاب اعتماد کرد.۲.۶ - برخی از نمونهها۱. آمدن گروهی از فرشتگان و نیز جنیان مؤمن نزد امام حسین (علیهالسّلام) که برای یاری، هنگام خروج حضرت از مدینه و نپذیرفتن امام، که هیچ مستند تاریخی ندارد؛۲. گزارشهای نادرست و محرف از جریان قیام مسلم در کوفه، از جمله عدم اقدام مسلم به ترور ابن زیاد در خانه هانی (پس از پیشنهاد این امر توسط هانی) به این علت که یک منادی، او را از این کار بازداشته است. و کشته شدن ۱۱۰۰ نفر از سپاه ۱۸۰۰ نفری ابن زیاد توسط مسلم در درگیری کوفه پیش از دستگیری مسلم. ۳ کشته شدن ۱۶۰۰ نفر به دست امام حسین (علیهالسّلام) در روز عاشورا. ۱. ↑ واعظ کاشفی، حسین، روضة الشهداء، ص۵. ۲. ↑ واعظ کاشفی، حسین، روضة الشهداء، ص۲۶۸. ۳. ↑ واعظ کاشفی، حسین، روضة الشهداء، ص۱۴. ۴. ↑ واعظ کاشفی، حسین، روضة الشهداء، ص۲۳. ۵. ↑ واعظ کاشفی، حسین، روضة الشهداء، ص۴۴۱. ۶. ↑ جعفریان، رسول، مقالات تاریخی، ج۱، ص۱۶۷_ ۲۱۰. ۷. ↑ آینه پژوهشی، سال ششم، ۱۳۷۴ش، ش ۳۳، ص۲۰. ۸. ↑ جعفریان، رسول، تاملی در نهضت عاشورا، ص۳۱۹_ ۳۵۹. ۹. ↑ افندی اصفهانی، ملاعبدالله، ریاض العلماء وحیاض القضلاء، ج۲، ص۱۸۵. ۱۰. ↑ افندی اصفهانی، ملاعبدالله، ریاض العلماء وحیاض القضلاء، ج۲، ص۱۹۰. ۱۱. ↑ قمی، شیخ عباس، ترجمه نفس المهموم، ص۲۷۷-۲۷۸. ۱۲. ↑ جعفریان، رسول، تاملی در نهضت عاشورا، ص۳۴۰-۳۴۵. ۱۳. ↑ جعفریان، رسول، تاملی در نهضت عاشورا، ص۳۵۴. ۱۴. ↑ جعفریان، رسول، تاملی در نهضت عاشورا، ص۳۵۴. ۱۵. ↑ اسفندیاری، محمد، کتابشناسی تاریخی امام حسین علیهالسّلام ، ص۹۲. ۱۶. ↑ خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۳، ص۲۳۰. ۱۷. ↑ ادبیات فارسی بر مبنای تالیف استوری، ترجمه یو. ا. برگل، ترجمه (فارسی) یحیی آرینپور و دیگران، ج۲، ص۹۰۳_ ۹۱۲. ۱۸. ↑ منزوی، احمد، فهرست واره کتابهای فارسی، ج۳ ص۱۶۶۱_ ۱۶۶۴. ۱۹. ↑ واعظ کاشفی، حسین، روضه الشهداء، ص۲۸۲. ۲۰. ↑ مسعودی، مروج الذهب، ج۳ ص۲۵۷، تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید. ۲۱. ↑ سبط بن جوزی، یوسف، تذکرة الخواص، ج۲، ص۱۶۱. ۲۲. ↑ واعظ کاشفی، حسین، روضه الشهداء، ص۳۵۴. ۲۳. ↑ واعظ کاشفی، حسین، روضه الشهداء، ص۳۵۶. ۲۴. ↑ واعظ کاشفی، حسین، روضه الشهداء، ص۳۲۱-۳۲۲. ۲۵. ↑ مدرس، میرزا محمدعلی، ریحانة الادب، ج۴، ص۵۵. ۲۶. ↑ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، مقدمه محقق. ۲۷. ↑ افندی اصفهانی، عبدالله، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۴، ص۳۳۳. ۲۸. ↑ خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۵، ص۳۵۰. ۲۹. ↑ قمی، شیخ عباس، الکنی والالقاب، ج۲، ص۴۴۸. ۳۰. ↑ حر عاملی، محمد حسن، امل الامل، ج۲، ص۲۱۵، تحقیق سیداحمد حسینی. ۳۱. ↑ تهرانی، آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲۲، ص۲۷. ۳۲. ↑ محدث نوری، لولو و مرجان، ص۱۸۷. ۳۳. ↑ اشراقی، میرزا محمد، الاربعین الحسینیه، ص۲۰۸. ۳۴. ↑ اشراقی، میرزا محمد، الاربعین الحسینیه، ص۵۶. ۳۵. ↑ اشراقی، میرزا محمد، الاربعین الحسینیه، ص۱۴. ۳۶. ↑ طریحی، فخرالدین، المنتخب الطریحی، ص۳۵. ۳۷. ↑ طریحی، فخرالدین، المنتخب الطریحی، ص۴۴۹. ۳۸. ↑ طریحی، فخرالدین، المنتخب الطریحی، ص۳۶۵-۳۶۷. ۳۹. ↑ طریحی، فخرالدین، المنتخب الطریحی، ص۴۵۱. ۴۰. ↑ طریحی، فخرالدین، المنتخب الطریحی، ص۸۷. ۴۱. ↑ طریحی، فخرالدین، المنتخب الطریحی، ص۳۲۲-۳۲۳. ۴۲. ↑ ابومخنف، مقتل الحسین و مصرع اهل بیته واصحابه فی کربلا، ص۲، تحقیق حسن غفاری. ۴۳. ↑ ابومخنف، مقتل الحسین ومصرع اهل بیته واصحابه فی کربلا، ص۳۹. ۴۴. ↑ ابومخنف، مقتل الحسین و مصرع اهل بیته و اصحابه فی کربلا، ص۴۸_ ۴۹. ۴۵. ↑ ابومخنف، مقتل الحسین ومصرع اهل بیته واصحابه فی کربلا، ص۸۹. ۴۶. ↑ ابومخنف، مقتل الحسین و مصرع اهل بیته و اصحابه فی کربلا، ص۸۲. ۴۷. ↑ قزوینی، سید رضی بن نبی، تظلم الزمراء من اهراق دماء آل العباء، ص۶. ۴۸. ↑ واعظ خیابانی تبریزی، ملاعلی، وقایع الایام فی تتمة محرم الحرام، ج۲، ص۵۲۴_ ۵۲۵، تحقیق محمد الوانساز خویی. ۴۹. ↑ قزوینی، سید رضی بن نبی، تظلم الزهرا من اهراق دماء آل العبا، ص۲۲۷. ۵۰. ↑ قزوینی، سید رضی بن نبی، تظلم الزهرا من اهراق دماء آل العبا، ص۲۰۸. ۵۱. ↑ قزوینی، سید رضی بن نبی، تظلم الزهرا من اهراق دماء آل العبا، ص۲۱۸_ ۲۲۳. ۵۲. ↑ تهرانی، آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۱، ص۲۷۹. ۵۳. ↑ قمی، شیخ عباس، الفوائد الرضویه فی احوال علماء المذهب الجعفریة، ج۱، ص۵۴. ۵۴. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات، ج۳، ص۹۱۹، تحقیق محمد جمعه بادی و عباس ملاعطیه جمری. ۵۵. ↑ اسفندیاری، محمد، کتابشناسی تاریخی امام حسین (علیهالسّلام)، ص۱۱۱. ۵۶. ↑ قمی، شیخ عباس، الفوائد الرضویه فی احوال علماء المذهب الجعفریه، ج۱، ص۵۴. ۵۷. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات، ج۲، ص۳۰۵ ۳۰۶، تحقیق محمد جمعه بادی و عباس ملاعطیه جمری. ۵۸. ↑ محدث نوری، لؤلؤ و مرجان، ص۱۶۷_ ۱۶۹. ۵۹. ↑ محدث نوری، لؤلؤ و مرجان، ص۱۹۵. ۶۰. ↑ تنکابنی، میرزامحمد، قصص العلما، ص۱۰۸. ۶۱. ↑ تهرانی، آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۲۷۹. ۶۲. ↑ امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۲، ص۸۸، تحقیق حسن امین. ۶۳. ↑ مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج۱، ص۵۵. ۶۴. ↑ تهرانی، آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۲۷۹. ۶۵. ↑ تهرانی، آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۲، ص۱۷۹ ۱۸۰. ۶۶. ↑ تهرانی، آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۴۲۹. ۶۷. ↑ تهرانی، آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۴۲۹. ۶۸. ↑ تهرانی، آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۵، ص۲۶۴. ۶۹. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیر العبادات فی اسرارالشهادات، ج۱، ص۲۹، تحقیق محمد جمعه بادی و عباس ملاعطیه جمری. ۷۰. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیر العبادات فی اسرارالشهادات، ج۲، ص۵۴۵-۵۴۶. ۷۱. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات، ج۲، مجلس دهم ص۶۲۷ ۶۲۹. ۷۲. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات، ج۳، مجلس سیزدهم، ص۴۳. ۷۳. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات، ص۳۴۵. ۷۴. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات، ج۲، ص۵۴۵. ۷۵. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات، ج۳، مجلس سیزدهم، ص۳۹. ۷۶. ↑ دربندی، فاضل، اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات، ج۲، ص۴۳. ۷۷. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات، ج۲، ص۴۰. ۷۸. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات، ج۲، ص۲۷۵. ۷۹. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات، ج۲، ص۲۸۴. ۸۰. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات، ج۲، ص۲۹۰. ۸۱. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات، ج۲، ص۴۹۹. ۸۲. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات، ج۲، ص۲۹۹. ۸۳. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات، ج۲، ص۲۹۸. ۸۴. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا بن عابد، اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات، ج۳، ص۱۵۷ ۱۶۲. ۸۵. ↑ محدث نوری، لولو و مرجان، ص۱۶۳_ ۱۶۴. ۸۶. ↑ واعظ خیابانی تبریزی، ملاعلی، وقایع الایام فی تتمه محرم الحرام، ج۲، ص۴۸۵، تحقیق محمد الوانساز خویی. ۸۷. ↑ بهبهانی، محمدباقر، الدمعة الساکبه، ج۴، ص۳۲۷، تصحیح حسین اعلمی. ۸۸. ↑ بهبهانی، محمدباقر، الدمعة الساکبه، ج۴، ص۳۳۲. ۸۹. ↑ بهبهانی، محمدباقر، الدمعة الساکبه، ج۴، ص۳۳۴. ۹۰. ↑ سپهر کاشانی، میرزا محمدتقی، ناسخ التواریخ، ص۲۸_ ۳۱، بازنویسی و تهذیب و تکمیل محمدمهدی اشتهاردی. ۹۱. ↑ تهرانی، آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲۴، ص۶ ۷. ۹۲. ↑ یحیی آرین پور، از صبا تا نیما، ج۱، ص۱۸۹_ ۱۹۱. ۹۳. ↑ سپهر کاشانی، میرزا محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۶، ص۲۳۷. ۹۴. ↑ سپهر کاشانی، میرزا محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۶، ص۲۹۹. ۹۵. ↑ سپهر کاشانی، میرزا محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۶، ص۴۳۴_ ۴۳۵. ۹۶. ↑ شریف کاشانی، ملا حبیب الله، تذکرة الشهداء، ص۴۵۳. ۹۷. ↑ شریف کاشانی، ملا حبیب الله، تذکرة الشهداء، ص۲۷۹_ ۲۸۰. ۹۸. ↑ شریف کاشانی، ملا حبیب الله، تذکرة الشهداء، ص۴۴۳. ۹۹. ↑ شریف کاشانی، ملا حبیب الله، تذکرة الشهداء، ص۳۱۱. ۱۰۰. ↑ شریف کاشانی، ملا حبیب الله، تذکرة الشهداء، ص۳۲۵. ۱۰۱. ↑ شریف کاشانی، ملا حبیب الله، تذکرة الشهداء، ص۳۱۲. ۱۰۲. ↑ شریف کاشانی، ملا حبیب الله، تذکرة الشهداء، ص۲۲۰. ۱۰۳. ↑ حائری مازندرانی، محمدمهدی، معالی السبطین فی احوال السبطین الامامین الحسن والحسین، ج۱، ص٢٥٢. ۱۰۴. ↑ حائری مازندرانی، محمدمهدی، معالی السبطین فی احوال السبطین الامامین الحسن والحسین، ص۲۵۵. ۱۰۵. ↑ حائری مازندرانی، محمدمهدی، معالی السبطین فی احوال السبطین الامامین الحسن والحسین، ج۲، ص۲۴. ۱۰۶. ↑ حائری مازندرانی، محمدمهدی، معالی السبطین فی احوال السبطین الامامین الحسن والحسین، ج۲، ص۳۵-۳۶. ۱۰۷. ↑ طباطبایی، سید عبدالعزیز، اهل البیت فی المکتب العربیه، ص۶۵۴-۶۵۵، ش ۸۳۹. ۱۰۸. ↑ ابن عساکر، تبیین کذب المفتری، ص۲۴۳-۲۴۴. ۱۰۹. ↑ ابن خلکان، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۱، ص۲۸، تحقیق احسان عباس. ۱۱۰. ↑ سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۴، ص۲۵۷، تحقیق عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی. ۱۱۱. ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۷، ص۳۵۳، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا. ۱۱۲. ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۱۲، ص۳۰، تحقیق مکتب تحقیق التراث. ۱۱۳. ↑ پاشا بغدادی، هدیة العارفین، ج۱، ص۸. ۱۱۴. ↑ یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، ج۱، ص۴۳۶. ۱۱۵. ↑ تهرانی، آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱۷، ص۷۲ ۷۳. ۱۱۶. ↑ اسفراینی، ابواسحاق، نور العین فی مشهد الحسین، ص۷۲. ۱۱۷. ↑ نویری، شهاب الدین احمد، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۲۰، ص۴۷۶. ۱۱۸. ↑ امینی، عبدالحسین احمد، الغدیر، ج۴، ص۳۴۹. ۱۱۹. ↑ قاضی طباطبایی، تحقیقی درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا، ص۶۰. ۱۲۰. ↑ قاضی طباطبایی، تحقیقی درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا، ص۲۲۱. ۱۲۱. ↑ قاضی طباطبایی، تحقیقی درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا، ص۶۴۰. ۱۲۲. ↑ ابن عساکر، تبیین کذب المفتری، ص۲۴۴. ۱۲۳. ↑ سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۴، ص۲۵۷، تحقیق عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی. ۱۲۴. ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۷، ص۳۵۳، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا. ۱۲۵. ↑ قمی، شیخ عباس، الکنی والالقاب، ج۲، ص۲۶، مقدمه محمدهادی امینی. ۱۲۶. ↑ اسفراینی، ابواسحاق، نور العین فی مشهد الحسین (علیهالسّلام)، ص۱۹ ۲۰. ۱۲۷. ↑ سفراینی، ابواسحاق، نور العین فی مشهد الحسین (علیهالسّلام)، ص۲۴. ۱۲۸. ↑ اسفراینی، ابواسحاق، نور العین فی مشهد الحسین (علیهالسّلام)، ص۲۸ ۲۹. ۱۲۹. ↑ اسفراینی، ابواسحاق، نور العین فی مشهد الحسین (علیهالسّلام)، ص۴۹. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۱۱۲_۱۳۷. ردههای این صفحه : تاریخ زندگانی امام حسین | تاریخ نگاری | تحریف های عاشورا | مقتل پیشوایی | مقتل جامع سیدالشهداء | مقتل نگاری | نهضت عاشورا |