مسخر البلاد (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مسخر البلاد، اثر محمدیار بن عرب قطغان، با تصحیح نادره جلالی، یکی از منابع ارزشمند
فارسی در باب منطق ماوراءالنهر است.
این اثر درباره خاندان شیبانیان و روابط
ایران و اوزبکان در اواخر
عصر تیموری و اوایل
دوران صفوی بوده که در روزگار عبدالله بهادرخان (عبدالله ثانی متوفی ۱۰۰۶ ق) به رشته تحریر درآمده و اطلاعات مفیدی راجع به آسیای میانه از
قرن ۱۶ تا اوایل قرن ۱۷ را دربر دارد.
انگیزه تالیف، صرف نگارش تاریخ ذکر شده است.
کتاب به جهت درج برخی کلمات ماوراءالنهری و آشنایی محققان با این واژه گان و نیز از نظر زبانشناسی، دارای اهمیت بسیار بوده و همچنین برای شناخت بسیاری از مناطق جغرافیایی این منطقه نیز سودمند است؛ چرا که مؤلف در لابه لای مطالب تاریخی، توضیحاتی دربار موقعیت جغرافیایی بعضی شهرها به دست میدهد. از این رو میتوان گفت مسخرالبلاد خود یک
فرهنگ نامه کوچک جغرافیایی و ماوراءالنهری نیز هست.
مقدمه مصحح، آغازگر این اثر بوده و مؤلف، کتاب را در یک
دیباچه و هشت باب و یک خاتمه به نگارش درآورده، ولی تنها مقدمه و باب اول را در متن مشخص کرده و عنوان بابهای دیگر را در تیتر نیاورده است. از این رو مطالب بابهای دیگر به دنبال باب اول آمده است.
در این اثر از حوادث مهمی که در
ماوراءالنهر و
خراسان در طی صد سال (اواخر قرن ۹ و اوایل قرن ۱۰) به وقوع پیوسته، به صورت سال شمار، خبر داده میشود و نظر مؤلف بیشتر معطوف به تاریخ خاندان شیبانی است.
سبک نگارش مؤلف، ساده و روان است و درلابه لای مطالب خود به اقتضای کلام، از
آیات قرآن و اشعار شاعران بهره برده، اما از ذکر نام
شاعران خودداری کرده است.
مطالب به دو صورت متفاوت تالیف شده است: در بخش انساب خاندان شیبانی، با نثری ساده و روان، اما در بخشی که مربوط به عهد مؤلف است، با نثری متکلف.
با مراجعه به منابع هم عصر این اثر، وجوه مشترکی میان آن و کتابهای
حبیب السیر و
احسن التواریخ به چشم میخورد.
مسخرالبلاد در پارهای از بخشها، از نظر محتوا، با شیبانی نامه نیز شباهت دارد، به طوری که در بسیاری از موارد، اشعار مندرج در آن، عینا در شیبانی نامه نیز آمده است.
این متن به همان اندازه که به تاریخ میپردازد، وامگذر
ادبیات است، بی آن که مؤلف آن کمترین وسواس ادبی داشته باشد.
از آن جا که مؤلف، خود در عهد فرمانروایی عبدالله خان حضور داشته و از نزدیک شاهد بسیاری از وقایع و حوادث ایام بوده، در این کتاب، اطلاعات ارزندهای به خواننده عرضه میکند.
این اثر، نه تنها از حیث شمول بر روابط سیاسی بین دولت صفویه و دولت ازبکان، بلکه از نظر ذکر پیوند فرهنگی ایران، به ویژه تاثیر
زبان فارسی با قلمرو شیبانیان نیز حائز اهمیت است.
از دیگر نکات مهمی که در این اثر به چشم میخورد، آن است که مؤلف جهت خوشایند حکمرانان شیبانی، در ذکر بسیاری از وقایع، شاه اسماعیل را والی
عراق و ترکمان معرفی میکند و از جنگ مرو به عنوان
جنگ ترکمان و اوزبک یاد مینماید.
با تمام جانبداریهای مؤلف از اعمال و رفتار ناپسند حکام اوزبک نسبت به
شیعیان و اهانتهایی که در مورد پیروان
تشیع و فرمانروایان صفوی به کار بردهاند، کتاب او از لحاظ اشتمال بر آگاهیهایی از روابط صفویه و اوزبکان، اثری قابل توجه و ارزشمند است.
مقدمه، پس از بیان شرح مفصلی از خاندان شیبانیان، حکام و فرمانروایان آنها و روابط صفویان با ازبکان، ویژگیهای این اثر را یادآور شده است.
دیباچه، به ذکر
شجرنامه خاندان شیبانی پرداخته و گاه به تفصیل و در بعضی موارد به اجمال، شرح حال آنان و جنگ هایشان را بیان میکند.
در ابتدای کتاب، وقایع سالهای آخر دوران تیموری و کیفیت سقوط آن بیان میشود. بعد با مرگ سلطان حسین بایقرا در ۹۱۱ ق و سقوط هرات، نشان داده میشود که نهایتا شیبک خان پس از تصرف ماوراءالنهر، خراسان را مورد تاخت و تاز قرار داده و با تصرف هرات و پناهنده شدن بدیع الزمان میرزا گورکانیبه به ایران،
دولت صفوی به دست شاه اسماعیل، بنیان گذاری شده و با جلوس این پادشاه بر تخت سلطنت، دولت آق قوینلو انقراض مییابد و اوزبکان با حکومت قدرتمندی در شرق متصرفات خود روبرو میشوند.
باب اول: از احوال ابوالخیرخان یاد کرده است که پایه گذار قدرت ازبکها در آسیای مرکزی بود و سلسله امرای خاندان شیبانیان را در دشت قبچاق بنیاد نهاد. وی در جنگهای که میان جانشینان تیمور در گرفت، شرکت داشت.
با مرگ ابوالخیرخان پسرش شیخ حیدر سلطان به قدرت رسید؛ اما چون چندان لیاقت نداشت، ازبکان از او ناامید شده و چشم به شیبک خان دوختند.
به قدرت رسیدن شیبک خان نقطه عطفی در تاریخ ماوراءالنهر بود. از این رو کتاب، به ذکر حوادث مهمی که در اواخر قرن ۹ و ۱۰ در ماوراءالنهر و خراسان به وقوع پیوسته؛ مانند: محاربههای شیبک خان با احمدخان، ایرانجی خان و محمود سلطان، تاخت و تاز او به ولایت کرمان و
آذربایجان و... میپردازد.
مؤلف از حوادث اواخر دولت تیموری و روابط تیموریان با ازبکان و صفویان سخن گفته است. او نخست، وقایع سالهای آخر دوره تیموری (۹۰۰- ۹۱۱) را به طور فشرده شرح میدهد و چگونگی سقوط این دولت را که با قدرت تیمور پی ریزی شده بود، منعکس میسازد، سپس از منازعات شیبک خان که مردی جنگجو و جاه طلب بود، با خاندان تیموری سخن به میان آورده و اوضاع بحرانی سمرقند و شدت نزاع شاهزادگان تیموری و اشراف سمرقندی را هنگام محاصر این شهر به دست شیبک خان شرح میدهد.
مؤلف این نبردها را هنگام تسخیر سمرقند به خوبی به قلم در آورده است. آنگاه از فتوحات شیبک خان در نواحی دیگر؛ چون قراکول، اوراتپه، تاشکن و چگونگی شکست خسروشاه والی حصار، فتح قلمرو تحت حاکمیت وی، گسترش قلمرو شیبک خان و چشم طمع دوختن وی به خراسان، سخن گفته است. سپس با ذکر
مرگ سلطان حسین بایقرا (۱۱ ذی حجه ۹۱۱) اختلافاتی را که میان پسرانش، پس از مرگ وی درگرفت، منعکس کرده و روایت میکند که چگونه دولت تیموری در هرات دستخوش زوال شد و ضربه نهایی بر پیکر این خاندان فرود آمد و آرزوی شیبانی خان تحقق یافت؛ یعنی هر دو پسر سلطان حسین میرزا، هر یک به سویی گریختند و بدین ترتیب محمدخان شیبانی که از دیر باز در اندیش تصرف خراسان و هرات بود، به خراسان لشکر کشید.
شیبک خان سپس گرگان و دامغان را گرفت و با توسع قلمرو خود، با دولت صفوی همسایه شد.
از آن جایی که قصد مؤلف، بیان تاریخ خاندان شیبانی است، به شرح روابط صفویه با ازبکان نیز پرداخته و این روابط را از روزگار شاه اسماعیل تا پادشاهی عبدالله خان ازبک شرح داده است.
شیبک خان پس از پیروزیهای مکرر، متوجه ایران شده، ولی سرانجام از شاه صفوی شکست خورد. اما پیروزیهای شاه اسماعیل چندان دوام نیافت. زیرا ازبکان به سرکردگی برادرزاده شیبک خان در غجدوان با قزلباشان به نبرد پرداختند.
ازبکان با پیروزی در نبرد غجدوان (۹۱۸ ق) بار دیگر بر ماوراءالنهر و خراسان
استیلا یافتند، ولی شاه اسماعیل به مقابله آنان شتافت و خراسان را گرفت. پس از او شاه طهماسب (۹۳۰- ۹۸۴ ق) همزمان با عبیدالله خان، به
حکومت رسید. عبیدالله خان طی دوازده سال بارها به خراسان لشکر کشید و خرابیهای بسیار به بار آورد که شرح آنها به تفصیل در کتاب آمده است.
در ۱۰۲۳ ق ازبکان بار دیگر به خراسان تاختند؛ ولی از قزلباشان شکست خوردند. در ۱۰۲۸ نیز به سرکردگی یلنگتوش به خراسان حمله کردند و سرانجام شاه عباس پس از سالها جنگ و
خونریزی با ازبکان، به کار آنان پایان داد.
مؤلف حوادث جنگ مرو را که یکی از مهمترین پیروزیهای شاه اسماعیل بود را، به تفصیل بیان کرده، سپس حملات مکرر اوزبکان به خراسان در عهد شاه طهماسب و اعمال زشت و ناپسند آنان، چون قتل مولانا هلالی،
شاعر بزرگ به دست عبدالله خان اوزبک را شرح میدهد. اما از روابط اوزبکان با
صفویه در دوران شاه اسماعیل ثانی و
شاه محمد خدابنده به شتاب گذشته است. در عصر شاه عباس صفوی نیز این روابط تا عهد عبدالله ثانی بیان و به طور ناقص به پایان میبرد.
در مورد باب هفتم و هشتم و خاتمه، سخنی به میان نیامده و از آن جا که متاسفانه بخش پایانی نسخه ناقص است، لذا دربار این دو باب و خاتمه، اطلاعی در دست نیست.
فهرست مطالب در ابتدا و تعلیقات (که به توضیح و تشریح کلمات و عباراتی که در متن با شماره و علامت) مشخص شدهاند)، فهرست [[آیات [[]]، احادیث]]، اشعار، اعلام، مکانها، مشاغل و مناصب، گروهها و طایفهها،
واژه نامه و
کتابنامه (کتابهایی که در تصحیح کتاب از آنها استفاده شده) در انتهای کتاب آمده است.
پاورقیها به اختلاف نسخ و توضیح بعضی کلمات اختصاص دارد.
۱- مقدمه و متن کتاب
۲- جلالی، نادره «نگاهی به نسخه خطی مسخرالبلاد و وجوه ارزشی آن» (کتاب ماه، تاریخ و جغرافیا)، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۰- شمار ۴۲ و ۴۳.
نرم افزار تاریخ اسلامی ایران، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.