مرتدان بنی اسرائیل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در ایام نبودن
حضرت موسی علیهالسّلام در میان قوم خود عدهای از قوم
بنی اسرائیل گمراه شده و به
گوساله پرستی روی آوردند.
مرتدان بنی اسرائیل، مصمم بر عبادت
گوساله سامری تا بازگشت موسی علیهالسّلام از
میقات :
«و لقد قال لهم هـرون من قبل یـقوم انما فتنتم به و ان ربکم الرحمـن فاتبعونی و اطیعوا امری قالوا لن نبرح علیه عـکفین حتی یرجع الینا موسی.» «و در حقیقت هارون قبلا به آنان گفته بودای قوم من شما به وسیله این (
گوساله) مورد آزمایش قرار گرفتهاید و پروردگار شما (خدای) رحمان است پس مرا پیروی کنید و فرمان مرا پذیرا باشید گفتند ما هرگز از پرستش آن دست بر نخواهیم داشت تا موسی به سوی ما بازگردد.»
" و لقد قال لهم هارون من قبل یا قوم انما فتنتم به و ان ربکم الرحمن فاتبعونی و اطیعوا امری".
در این فقره توبیخ و سرزنش ایشان را تاکید نموده و تقریر
جرم آنان را بیشتر میکند و معنایش این است که ایشان علاوه بر اینکه به
احکام ضروری عقولشان و تذکرات آن متذکر نگشته از پرستش گوساله دست بر نمیدارند و به چشم خود نمیبینند و به عقل خود تعقل نمیکنند، از طریق گوش نیز متذکر نگشته و به آنچه که به گوششان میرسد اعتناء نمینمایند، چون پیامبرشان هارون به ایشان گفت که این گوساله فتنهای است که بدان مبتلا شدهاند و پروردگارشان خدای رحمان عزّوجلّ است و
واجب است او را که پیامبرشان است پیروی و اطاعت کنند.
ولی سخن او را رد کرده و گفتند: " لن نبرح علیه عاکفین حتی یرجع الینا موسی "
این گوساله را میپرستیم تا آنکه موسی نزد ما برگردد و ببینیم او در باره گوساله چه میگوید و چه دستور میدهد.
هشدارهای
هارون علیهالسّلام به
مرتدان بنی اسرائیل:
«و لقد قال لهم هـرون من قبل یـقوم انما فتنتم به و ان ربکم الرحمـن فاتبعونی و اطیعوا امری.» «و در حقیقت هارون قبلا به آنان گفته بودای قوم من شما به وسیله این (گوساله) مورد آزمایش قرار گرفتهاید و پروردگار شما (خدای) رحمان است پس مرا پیروی کنید و فرمان مرا پذیرا باشید.»
هارون جانشین موسی علیهالسّلام و پیامبر بزرگ خدا دست از رسالت خویش برنداشت و وظیفه مبارزه با انحراف و فساد را تا آنجا که در توان داشت انجام داد، چنانکه قرآن میگوید:
" هارون قبل از آمدن موسی از میعادگاه به بنی اسرائیل این سخن را گفته بود که شما مورد آزمایش سختی قرار گرفتهاید" فریب نخورید و از راه توحید منحرف نشوید (و لقد قال لهم هارون من قبل یا قوم انما فتنتم به).
سپس اضافه کرد: " پروردگار شما مسلما همان خداوند بخشندهای است که این همه نعمت به شما مرحمت کرده" (و ان ربکم الرحمن).
برده بودید شما را آزاد ساخت، اسیر بودید رهایی بخشید، گمراه بودید هدایت کرد، پراکنده بودید در سایه رهبری یک مرد آسمانی، شما را جمع و متحد نمود، جاهل و گمراه بودید، نور علم بر شما افکند، و به صراط مستقیم توحید هدایتتان نمود.
" اکنون که چنین است شما از من پیروی کنید و اطاعت فرمان من نمائید" (فاتبعونی و اطیعوا امری).
مگر فراموش کردهاید برادرم موسی، مرا جانشین خود ساخته و اطاعتم را بر شما فرض کرده است چرا پیمان شکنی میکنید؟ چرا خود را به دره نیستی سقوط میدهید؟
فرمان موسی علیهالسّلام به مرتدشدگان بنی اسرائیل (گوساله پرستان)، برای
توبه و کشتن یکدیگر:
«و اذ قال موسی لقومه یـقوم انکم ظـلمتم انفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا الی بارئکم فاقتلوا انفسکم ذلکم خیر لکم عند بارئکم فتاب علیکم انه هو التواب الرحیم.» «و چون موسی به قوم خود گفتای قوم من شما با (به پرستش) گرفتن گوساله برخود ستم کردید پس به درگاه آفریننده خود توبه کنید و (خطاکاران) خودتان را به
قتل برسانید که این (کار) نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است پس (خدا) توبه شما را پذیرفت که او توبه پذیر مهربان است.»
دستور این توبه شدید را همان کسی میدهد که آفریننده شما است.
" توبه شما باید به این گونه باشد که یکدیگر را به قتل برسانید"! (فاقتلوا انفسکم).
" این کار برای شما در پیشگاه خالقتان بهتر است" (ذلکم خیر لکم عند بارئکم).
" و به دنبال این ماجرا خداوند توبه شما را پذیرفت که او تواب رحیم است" (فتاب علیکم انه هو التواب الرحیم).
شک نیست که پرستش گوساله سامری، کار کوچکی نبود، ملتی که بعد از مشاهده آن همه آیات خدا و معجزات پیامبر بزرگشان موسی ع همه را فراموش کنند و با یک غیبت کوتاه پیامبرشان به کلی اصل اساسی توحید و آئین خدا را زیر پا گذارده بت پرست شوند. اگر این موضوع برای همیشه از مغز آنها ریشه کن نشود وضع خطرناکی به وجود خواهد آمد و بعد از هر فرصتی مخصوصا بعد از مرگ موسی ع، ممکن است تمام آیات دعوت او از میان برود و سرنوشت آئین او به کلی به خطر افتد در اینجا باید شدت عمل به خرج داده شود و هرگز تنها با پشیمانی و اجرای صیغه توبه بر زبان نباید
قناعت گردد، لذا فرمان شدیدی از طرف خداوند، صادر شد که در تمام طول تاریخ پیامبران مثل و مانند ندارد و آن اینکه ضمن دستور توبه و بازگشت به توحید، فرمان اعدام دسته جمعی گروه کثیری از گنهکاران بدست خودشان صادر شد.
(این توبه شما که یکدیگر کشی باشد، هر چند سختترین اوامر خدا است، اما خدایی که شما را باین نابود کردن امر کرده، همان کسی است که شما را هستی داده، از عدم در آورده، آن روز خیر شما را در هستی دادن به شما دید و لذا ایجادتان کرد، امروز خیرتان را در این میبیند، که یکدگر را بکشید و چگونه خیرخواه شما نیست؟ با اینکه شما را آفرید؟ پس انتخاب کلمه (بارئ) و اضافه کردن آن به ضمیر (کم- شما)، در جمله (بارئکم)، برای اشعار به خصوصیت است، تا محبت خود را در دلهاشان برانگیزد.
(ذلکم خیر لکم عند بارئکم)،
ظاهر آیه شریفه و ما قبل آن این است که این خطابها و انواع تعدیها و گناهانی که از بنی اسرائیل در این آیات شمرده، همه آنها به همه بنی اسرائیل نسبت داده شده، با اینکه میدانیم آن گناهان از بعضی از ایشان سر زده و این برای آنست که بنی اسرائیل جامعهای بودند که قومیت در آنها شدید بود، چون یک تن بودند، در نتیجه اگر عملی از بعضی سر میزد، همه بدان راضی میشدند و عمل بعضی را به همه نسبت میدادند، و گر نه همه بنی اسرائیل گوساله نپرستیدند و همه آنان پیغمبران خدای را نکشتند و همچنین سایر گناهان را همگی مرتکب نشدند و بنا بر این پس جمله: (فاقتلوا انفسکم)،
هم قطعا خطاب به همه نیست، بلکه منظور آنهایند که گوساله پرستیدند، هم چنان که آیه: (انکم ظلمتم انفسکم باتخاذکم العجل،
شما با گوساله پرستی خود به خویشتن ستم کردید)، نیز بر این معنا دلالت دارد، و جمله (ذلکم خیر لکم عند بارئکم)،
تتمهای از حکایت کلام موسی علیهالسّلام است و این خود روشن است.
عمل
مرتدان بنی اسرائیل به فرمان موسی علیه السلام، نسبت به توبه و کشتن یکدیگر:
«و اذ قال موسی لقومه یـقوم انکم ظـلمتم انفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا الی بارئکم فاقتلوا انفسکم ذلکم خیر لکم عند بارئکم فتاب علیکم انه هو التواب الرحیم.» «و چون موسی به قوم خود گفتای قوم من شما با (به پرستش) گرفتن گوساله برخود ستم کردید پس به درگاه آفریننده خود توبه کنید و (خطاکاران) خودتان را به قتل برسانید که این (کار) نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است پس (خدا) توبه شما را پذیرفت که او توبه پذیر مهربان است.»
(جمله «فتاب علیکم» عطف بر جملهای مقدر است. «ففعلتم ما امرتم به فتاب علیکم» پس آنچه را بدان موظف شدید انجام دادید و خداوند، توبه شما را پذیرفت.)
و جمله (فتاب علیکم)،
دلالت دارد بر اینکه بعد از آن کشتار، توبه شان قبول شده و در
روایات هم آمده: که توبه ایشان قبل از کشته شدن همه مجرمین نازل شد.
از اینجا میفهمیم که امر به یکدیگرکشی امری امتحانی بوده، نظیر امر به کشتن
ابراهیم،
اسماعیل فرزند خود را، که قبل از کشته شدن اسماعیل خطاب آمد: (یا ابراهیم قد صدقت الرؤیا، ای ابراهیم تو دستوری را که در خواب گرفته بودی، انجام دادی).
در داستان موسی علیهالسّلام هم آن جناب فرمان داده بود که: (بسوی آفریدگارتان توبه ببرید، و یکدیگر را بکشید که این در نزد بارئ شما، برایتان بهتر است).
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۴۱۲، برگرفته از مقاله «مرتدان بنی اسرائیل».