• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مخالفت مسور بن مخرمه با رفتن امام حسین به عراق

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





مخالفت مسور بن مخرمه با رفتن امام حسین به عراق، از مباحث مرتبط به رفتن امام حسین (علیه‌السلام) به سمت عراق است. مسور بن مخرمه، از دانشمندان و فقهای صحابه و خواهرزاده عبدالرحمان بن عوف بود. مسور بن مخرمه، راوی یکی از احادیث پیشگویی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) است. بر اساس گزارش‌های برخی منابع، مسور بن مخرمه در نامه‌ای به امام حسین (علیه‌السلام) توصیه می‌کند که به علت بی‌اعتباری نامه‌های اهل عراق و فریبکارانه بودن توصیه‌های ابن زبیر، در مکه اقامت داشته و از حرکت به سوی عراق خودداری کند. با این حال، نزدیکی روابط مسور با ابن زبیر باعث شده تا در صداقت این توصیه تردیدهایی وجود داشته باشد.



ابوعبدالرحمان مِسوَر بن مخرمة بن نوفل قرشی زهری، از دانشمندان و فقهای صحابه بود. مسور در سال دوم هجری در مکّه به دنیا آمد و در کودکی، محضر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را درک کرد و احادیثی نیز از آن حضرت شنید. مادرش عاتکه دختر عوف، خواهر عبدالرحمان بن عوف بود و او نیز طرفدار دایی‌اش عبدالرحمان بن عوف، از اعضای شورا برای انتخاب جانشین عمر برای خلافت بود. مسور بن مخرمه با عثمان روابط نزدیکی داشت و همو بود که عثمان را به لشکرکشی به افریقیه تحریک کرد و خودش نیز در فتح آنجا شرکت داشت. تا کشته شدن عثمان، در مدینه ماند و سپس به مکّه رفت و در آن جا ماند تا معاویه از دنیا رفت. وی، بیعت با یزید را نمی‌پسندید و در مکه به ابن زبیر پیوست و در همانجا ساکن گردید. مسور بن مخرمه در زمان محاصره مکه توسط سپاه شام به فرماندهی حصین بن نمیر همراه ابن زبیر بود. در اثر ضربه یکی از سنگ‌های منجنیق مجروح شد. به گفته برخی منابع با رسیدن خبر مرگ یزید، لشکر شامیان دست از محاصره مکه برداشته و اجازه خواستند تا کعبه را طواف کنند. به رغم مخالفت عده‌ای از جمله خوارج، بر پایه فتوای مسور بن مخرمه، ابن زبیر اجازه این کار را به آنان داد. مسور بن مخرمه سرانجام در سال ۶۴ هجری در اثر جراحتهای ناشی از ضربه سنگ منجنیق درگذشت.


مسور بن مخرمه، راوی یکی از احادیث پیشگویی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) است. بنابر گزارش ابن اعثم در کتاب الفتوح به نقل از مسور بن مخرمه، پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در زمان دو سالگی امام حسین (علیه‌السّلام) از شهادت مظلومانه ایشان در آینده خبر داده‌اند:
«عن المسور بن مخرمة: لَمّا اتَت عَلَی الحُسَینِ (علیه‌السّلام) مِن مَولِدِهِ سَنَتانِ کامِلَتانِ، خَرَجَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فی سَفَرٍ لَهُ، فَلَمّا کانَ فی بَعضِ الطَّریقِ وَقَفَ، فَاستَرجَعَ ودَمَعَت عَیناهُ، فَسُئِلَ عَن ذلِکَ، فَقالَ: هذا جَبرَئیلُ (علیه‌السّلام) یُخبِرُنی عَن ارضٍ بِشاطِیِ الفُراتِ، یُقالُ لَها کَربَلاءُ، یُقتَلُ بِها وَلَدِیَ الحُسَینُ ابنُ فاطِمَةَ. فَقیلَ: مَن یَقتُلُهُ ـ یا رَسولَ اللّه ِ ـ؟ فَقالَ: رَجُلٌ یُقالُ لَهُ: یَزیدُ، لا بارَکَ اللّه ُ لَهُ فی نَفسِهِ! وکَاَنّی انظُرُ الی مَصرَعِهِ ومَدفَنِهِ بِها، وقَد اُهدِیَ بِرَاسِهِ، و وَاللّه ِ، ما یَنظُرُ احَدٌ الی رَاسِ وَلَدِیَ الحُسَینِ فَیَفرَحُ، الّا خالَفَ اللّه ُ بَینَ قَلبِهِ ولِسانِهِ. قالَ: ثُمَّ رَجَعَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مِن سَفَرِهِ ذلِکَ مَغموما، ثُمَّ صَعِدَ المِنبَرَ، فَخَطَبَ ووَعَظَ، وَالحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) بَینَ یَدَیهِ مَعَ الحَسَنِ (علیه‌السلام). قالَ: فَلَمّا فَرَغَ مِن خُطبَتِهِ، وَضَعَ یَدَهُ الیُمنی عَلی رَاسِ الحَسَنِ (علیه‌السلام)، وَالیُسری عَلی رَاسِ الحُسَینِ (علیه‌السلام)، ثُمَّ رَفَعَ رَاسَهُ الَی السَّماءِ، فَقالَ: اللّهُمَّ انّی مُحَمَّدٌ عَبدُکَ ونَبِیُّکَ، وهذانِ اطایِبُ عِترَتی، وخِیارُ ذُرِّیَّتی وارومَتی، ومَن اُخَلِّفُهُم فی اُمَّتی، اللّهُمَّ وقَد اخبَرَنی جِبریلُ بِاَنَّ وَلَدی هذا مَقتولٌ مَخذولٌ، اللّهُمَّ فَبارِک لَهُ فی قَتلِهِ، وَاجعَلهُ مِن ساداتِ الشُّهَداءِ، انَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ، اللّهُمَّ ولا تُبارِک فی قاتِلِهِ وخاذِلِهِ! قالَ: وضَجَّ النّاسُ فِی المَسجِدِ بِالبُکاءِ. فَقالَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): اتَبکونَ ولا تَنصُرونَهُ؟ اللّهُمَّ فَکُن انتَ لَهُ وَلِیّا وناصِرا. ....»
در کتاب الفتوح به نقل از مِسوَر بن مَخرَمه روایت شده است: هنگامی که حسین (علیه‌السّلام) دو سالش کامل شد، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عازم یکی از سفرهایش شد و در جایی از راه ایستاد و کلمه استرجاع (انّا للّه و انّا الیه راجعون) بر زبان راند و چشمانش اشکبار شد و چون علّت را پرسیدند، فرمود: «این، جبرئیل است که از سرزمین کنار فرات به نام کربلا برایم خبر آورده که فرزندم حسین، پسر فاطمه، در آن جا کشته می‌شود». گفته شد: ‌ای پیامبر خدا! چه کسی او را می‌کشد؟ فرمود: «مردی به نام یزید، که خدا به عمرش برکت ندهد! گویی جایگاه به خاک افتادن و به خاک سپردنش را و سرش را که به هدیه آورده‌اند، می‌بینم. به خدا سوگند، هیچ کس به سر فرزندم حسین نمی‌نگرد و شادی نمی‌کند، جز آن که خداوند، دل و زبانش را دوگونه می‌کند». پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از آن سفر، ‌اندوهناک باز گشت و سپس از منبر، بالا رفت و خطبه خواند و‌ اندرز داد، در حالی که حسین (علیه‌السّلام) و حسن (علیه‌السلام)، پیش رویش بودند. هنگامی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از خطبه‌اش فارغ شد، دست راستش را بر سر حسن (علیه‌السّلام) و دست چپش را بر سر حسین (علیه‌السّلام) نهاد و آن گاه سرش را به سوی آسمان بالا برد و گفت: «خدایا! من، محمّد، بنده و پیامبرت هستم و این دو، پاکان خاندانم و برگزیدگان نسل و تبارم‌اند و کسانی هستند که به جای خود در میان امّتم می‌نهم. خدایا! جبرئیل به من خبر داده که این فرزندم، کشته و وانهاده می‌شود. خدایا! به خاطر کشته شدنش، برکتش بده و او را از سَروران شهیدان قرار ده، که تو بر هر کاری توانایی. خدایا! کشنده و واگذارنده او را برکت نده!». مردم در مسجد، صدا به گریه بلند کردند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «آیا می‌گریید و او را یاری نمی‌دهید؟! خدایا! تو خود، ولی و یاور او باش». ...».
بر اساس گزارش‌های برخی منابع، مسور بن مخرمه در نامه‌ای به امام حسین (علیه‌السلام) توصیه می‌کند که به علت بی‌اعتباری نامه‌های اهل عراق و فریبکارانه بودن توصیه‌های ابن زبیر، در مکه اقامت داشته و از حرکت به سوی عراق خودداری کند. با این حال، نزدیکی روابط مسور با ابن زبیر باعث شده تا در صداقت این توصیه تردیدهایی وجود داشته باشد.
کَتَبَ الَیهِ (ای الَی الحُسَینِ (علیه‌السّلام)) المِسوَرُ بنُ مَخرَمَةَ: ایّاکَ ان تَغَتَرَّ بِکُتُبِ اهلِ العِراقِ؛ ویَقولَ لَکَ ابنُ الزُّبَیرِ: اِلحَق بِهِم فَاِنَّهُم ناصِروکَ! ایّاکَ ان تَبرَحَ الحَرَمَ؛ فَاِنَّهُم ان کانَت لَهُم بِکَ حاجَةٌ، فَسَیَضرِبونَ الَیکَ آباطَ الاِبِلِ حَتّی یُوافوکَ، فَتَخرُجَ فی قُوَّةٍ وعُدَّةٍ. فَجَزّاهُ خَیرا وقالَ: استَخیرُ اللّه َ فی ذلِکَ.
در کتاب الطبقات الکبری (الطبقة الخامسة من الصحابة) آمده است: مِسوَر بن مَخرَمه، برای حسین (علیه‌السّلام) نوشت که: «مبادا از نامه‌های مردم عراق، فریفته شوی و ابن زبیر به تو بگوید که به آنان بپیوندی و آنان، یاور تو‌اند! مَبادا که حرم را رها کنی! اگر آنان به تو نیاز دارند، رنج سفر را بر خود، هموار می‌سازند تا به تو برسند و تو با نیرو و توشه، قیام کنی». حسین (علیه‌السّلام) برای او آرزوی پاداش نیکو کرد و فرمود: «در این باره، از خدا می‌خواهم که خیر پیش آورد».


۱. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج۷، ص۲۲۵.    
۲. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۴، ص۳۶۵.    
۳. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج۷، ص۲۲۵.    
۴. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۴، ص۳۶۵.    
۵. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج۷، ص۲۲۵.    
۶. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج۷، ص۲۲۵.    
۷. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۴، ص۳۶۵.    
۸. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۴، ص۳۶۵.    
۹. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۴، ص۳۶۵.    
۱۰. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج۷، ص۲۲۵.    
۱۱. ابوحنیفه دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ص۲۶۸.    
۱۲. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابة الطبقة الخامسة، ج۲، ص۶۷.    
۱۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۰.    
۱۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۲.    
۱۵. ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابة الطبقة الخامسة، ج۲، ص۶۷.    
۱۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۴۴.    
۱۷. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وَفیات المشاهیر و الاعلام، ج۵، ص۳۵.    
۱۸. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۴، ص۳۶۵.    
۱۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۱۸۲.    
۲۰. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۹۳.    
۲۱. ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۴، ص۳۲۵.    
۲۲. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۱، ص۲۳۸.    
۲۳. ابن نما حلی، محمد بن جعفر، مثیر الاحزان، ص۱۸.    
۲۴. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۴۸.    
۲۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۱۸۳.    
۲۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۴۲.    
۲۷. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ج۱، ص۴۴۶.    
۲۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۴۳.    



• محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۴۲.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۴۹۰-۴۹۸.






جعبه ابزار