• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محمدحسین فهمیده

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



محمدحسین فهمیده
محمدحسین فهمیده (۱۳۴۶-۱۳۵۹ش)، از رزمندگان نوجوان و بنام جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود که در یک عملیات استشهادی به شهادت رسید.
او نوجوان اهل قم بود که در حوادث کردستان حضور پیدا کرد ولی به خاطر کمی سن‌اش، برگردانده شد؛ سپس در سیزده سالگی با شروع جنگ عراق، در جبهه حاضر شده و با نشان دادن استعداد و قابلیت حضور در جبهه، اجازه ماندن در جبهه را می‌گیرد. او یک بار زخمی شده و به بیمارستان منتقل می‌شود و پس از بهبودی بار دیگر به خط مقدم رفته و در خرمشهر، در یک عملیات استشهادی تعدادی از تانک‌های عراقی را که رزمندگان ایرانی را محاصره کرده بودند را منفجر و خود نیز به شهادت می‌رسد.
امام خمینی درباره او فرمودند: رهبر ما آن طفل سیزده ساله است که با قلب کوچک خود که ارزش آن از صدها زبان و قلم بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.



محمدحسین فهمیده در اردیبهشت ۱۳۴۶ مصادف با سوم ماه محرم، در محله پامنار قم متولد شد.


دوران کودکی محمدحسین همراه سایر فرزندان خانواده و در کنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمدحسین به فیض شهادت نائل آمد، در زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان با صفا و صمیمیت سپری شد.
در سال ۱۳۵۲ به مدرسه رفت و کلاس اول تا چهارم ابتدایی را با یک معلم روحانی طی کرد.
سال پنجم ابتدایی و نیز اول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانواده‌اش به شهر کرج در دو مدرسه این شهر گذراند. در همین‌زمان بود که همانند میلیون‌ها جوان و نوجوان دیگر کشور به جهت حوادث انقلاب روح وی نیز دچار تحولات عظیمی گردید. نوارها و اعلامیه‌های امام خمینی که قبل از انقلاب به دست او می‌رسید، عامل مهم دیگری در شکل‌گیری شخصیت او محسوب می‌شود.
شهید فهمیده با وجود اینکه به سن تکلیف نرسیده بود، اهل نماز بود و برای پدر و مادر خویش احترام ویژه‌ای قائل بود. علاقه عجیبی به شخصیت امام داشت و می‌گفت هرچه امام اراده کنند، همان را انجام خواهم داد. و من تسلیم او هستم.
به دلیل مصدومیت هنگام ورود امام به ایران موفق به زیارت ایشان نگردید، اما پس از بهبودی در اولین فرصت در شهر مقدس قم موفق به دیدار امام شد. وی دوران کودکی و نوجوانی خود را در حالی سپری کرد که هر روز آن همراه حادثه‌ای بود که در شکل‌گیری شخصیت او مؤثر واقع می‌شد.
[۱] علی اکبری، حسن، حماسه فهمیده، ص۸- ۹، سازمان تحقیقات و مطالعات بسیج، تهران.



در حوادث کردستان او دوازده ساله بود که با عشق به انقلاب و امام خود را به کردستان رساند، ولی با ممانعت برادران کمیته روبرو شده به جهت کمی سن وی را به محل زندگی برمی‌گردانند و می‌خواهند در حضور مادرش متعهد شود که دیگر از شهرستان کرج خارج نشود، ولی او رضایت نداد و خطاب به آنان گفت: خودتان را زحمت ندهید، اگر امام بگوید، به هر کجا که باشد، آماده رفتن هستم. من باید به کشور خود خدمت کنم. و اضافه می‌کند من تعهدنامه نمی‌نویسم و اگر بنویسیم حرفی دروغ زده‌ام. حتی با تهدید به زندان حاضر نمی‌شود، تعهد بدهد و بالاخره تنها از مادرش امضاء می‌گیرند.
با شروع جنگ محمدحسین تصمیم می‌گیرد در همان روزهای نخستین جنگ تحمیلی به جبهه برود و با متجاوزان بعثی بجنگد. آرام آرام رفتن به جبهه را بین خانواده و دوستانش مطرح می‌کند. حتی طی ملاقاتی که با یکی از دوستانش در بیمارستان داشت، سخن از تکلیف الهی خود بر زبان می‌آورد و ضمن خداحافظی با او آماده رفتن به جبهه می‌شود.
روزی به بهانه خرید نان از منزل خارج شده و پول نان را به دوستش می‌دهد و از او می‌خواهد که نان را بخرد و به منزل آنها ببرد و او را از تصمیم خود برای رفتن به جبهه آگاه کرده و از او می‌خواهد تا سه روز به خانواده‌اش اطلاع ندهد تا مانع رفتن او نشوند و سپس خود را به جنوب کشور می‌رساند و هرچه تلاش می‌کند که همراه دسته‌ای عازم خطوط مقدم جبهه شود، موفق نمی‌شود. تا اینکه بالاخره با گروهی از دانشجویان انقلابی دانشکده افسری برخورد می‌کند و از فرمانده آنان می‌خواهد که وی را با خود ببرند. با وجود امتناع فرمانده، شهید فهمیده ایشان را متقاعد می‌کند که برای یک هفته او را همراه خود به خرمشهر ببرند. در این مدت کوتاه استعداد و قابلیت خود را در همه کارها نشان می‌دهد و در همین مدت کوتاه حضور در خرمشهر، با دوستی به نام "محمدرضا شمس" که در آنجا پیدا کرده بود، هر دو مجروح شده و به بیمارستان منتقل می‌شوند. پس از مرخصی از بیمارستان با وجود مخالفت فرمانده گروه و با حالت مجروحیت دوباره به خطوط مقدم در خرمشهر برمی‌گردد. او برای اثبات لیاقت خود یک مرتبه به تنهائی میان عراقی‌ها رفته لباس و اسلحه از آنها بدست می‌آورد و در شکل یک عراقی به میان نیروهای خودی برمی‌گردد. فرمانده گروه که به توانایی و اراده مستحکم "حسین" برای جنگ در جبهه اعتماد و اطمینان پیدا می‌کند به وی اجازه ماندن در جبهه را می‌دهد.
[۲] مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت، روزها و رویدادها، ص۵۲- ۶۸، قم، انتشارات پیام مهدی، ۱۳۷۸.



شهید فهمیده به اتفاق دوست شهیدش "محمدرضا شمس" سنگری واحد داشت که در هجوم عراقی‌ها به خرمشهر محاصره می‌شود.
"محمدرضا شمس" دوست و همسنگر حسین زخمی شده و حسین با سختی و مرارت فراوان او را به پشت خط می‌رساند و به جایگاه قبلی خود بازمی‌گردد. او با مشاهده تانک‌های عراقی «ظاهرا ۵ دستگاه تانک» که به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و در صدد محاصره و قتل عام آنها بودند، تاب نمی‌آورد و در حالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته بود و تعدادی دیگر در دستش گرفته بود، به طرف تانک‌ها حرکت می‌کند. در این هنگام تیری به پایش اصابت کرد و او از ناحیه پا مجروح شد، اما آن تیر نتوانست در اراده محکم و عزم پولادین او خللی ایجاد کند، از این‌رو بدون هیچ دغدغه و تردیدی تصمیم خود را عملی ساخت و از لابه‌لای امواج تیر که از هر سو به او شلیک می‌شد، خود را به زیر تانکی انداخت و آن را منفجر کرد. به مجرد انفجار تانک مهاجمان گمان کردند که حمله‌ای صورت گرفته است. لذا روحیه خود را باختند و با سرعت هرچه تمام‌تر تانک‌ها را رها کرده و پا به فرار گذاشتند. در نتیجه، حلقه محاصره شکسته شد و پس از مدتی نیروهای کمکی هم سر رسیدند و آن قسمت را با وجود متجاوزان پاکسازی کردند.
سرانجام این شهید والامقام در هشتم آبان ۱۳۵۹ در کوت شیخ نزدیک ایستگاه راه آهن خرمشهر به شهادت رسید.


بقایای پیکر شهید در قطعه ۲۴، ردیف، ۴۴، شماره ۱۱ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
[۳] علی اکبری، حسن، حماسه فهمیده، ص۵۹- ۳۵، سازمان تحقیقات و مطالعات بسیج، تهران، بی تا.



امام خمینی در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر فرمود، جملات معروف خود را پیرامون شهید فهمیده چنین بیان می‌کند:
«رهبر ما آن طفل سیزده ساله است که با قلب کوچک خود که ارزش آن از صدها زبان و قلم بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.»


رهبر معظم انقلاب، می‌فرمایند:
«زنده نگه داشتن یاد حادثه شهادت دانش آموز بسیجی، شهید فهمیده از اصالت‌های دفاع مقدس می‌باشد.»
در جای دیگری نیز چنین می‌فرمایند:
«مواردی است که شخصیت‌های حقیقی، به نماد و به حقایق اسطوره‌گون تبدیل می‌شوند... و از جمله‌ی زیباترین آنها، شهادت این نوجوان بسیجی است.»
مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده او در رابطه با فداکاری و شجاعت او فرمودند:
«بروز چنین حوادثی که از تربیت صحیح و اصالت‌های خانوادگی است، صرفا در محیط‌های اسلامی جلوه‌گری و نورافشانی می‌کند.»
[۵] مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت، روزها و رویدادها، ص۷۶، قم، انتشارات پیام مهدی، ۱۳۷۸.



سید شهیدان قلم، حاج مرتضی آوینی، در قسمتی از برنامه پنجم روایت فتح با نام شهری در آسمان شهادت محمدحسین فهمیده را این‌گونه زیبا ترسیم می‌کند:
«خرمشهر، از همان آغاز خونین شهر شده بود، خرمشهر، خونین شهر شده بود. آیا طلعت را جز از منظر این آفاق می‌توان نگریست. آنان در غربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند. و پیکرهای شان زیر تانک‌های شیطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست. اما راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا در نمی‌یابند، گردش خون در رگ‌های زندگی شیرین است. اما ریختن آن در پای محبوب، شیرین‌تر. شایستگان آنانند که قلب‌شان را عشق تا آن جا انباشته است که ترس از مرگ جایی برای ماندن ندارد. شایستگان جاودانه‌اند. حکمرانان جزایر سرسبز اقیانوس بی‌انتهای نور، که پرتوی از آن همه کهکشان آسمان دوم را روشنی بخشیده است.
[۶] مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت، روزها و رویدادها، ص۱۲۱.



۱. علی اکبری، حسن، حماسه فهمیده، ص۸- ۹، سازمان تحقیقات و مطالعات بسیج، تهران.
۲. مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت، روزها و رویدادها، ص۵۲- ۶۸، قم، انتشارات پیام مهدی، ۱۳۷۸.
۳. علی اکبری، حسن، حماسه فهمیده، ص۵۹- ۳۵، سازمان تحقیقات و مطالعات بسیج، تهران، بی تا.
۴. امام خمینی، صحیفه نور، ج ۱۴، ص۵۹.    
۵. مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت، روزها و رویدادها، ص۷۶، قم، انتشارات پیام مهدی، ۱۳۷۸.
۶. مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت، روزها و رویدادها، ص۱۲۱.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شهید محمدحسین فهمیده»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۷/۲۷.    






جعبه ابزار