مبحث عن القوی النفسانیة (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در کنار رساله احوال النفس، سه رساله دیگر در باره نفس، از بو علی سینا، به چاپ رسیده است که اولین آنها رساله مبحث عن القوی النفسانیة میباشد که شیخ الرئیس، آن را خطاب به امیر
نوح بن منصور سامانی، نوشته است.
وی، در مقدمه این کتاب، بعد از حمد و
صلوات، ضمن تعریف و تمجید از نوح بن منصور، اشارهای به جمله «من عرف نفسه فقد عرف ربه»، که متفق علیه
حکما و
اولیا میباشد، دارد و میگوید: در کتابهای پیشینیان نیز خواندهام که گفتهاند: ای انسان، نفس خودت را بشناس تا پروردگارت را بشناسی... لذا مناسب دیدم که کتابی در این زمینه، برای امیر تالیف کنم و آن را در ده فصل قرار دادم.
فصل اول از کتاب مزبور، در اثبات
قوای نفسانی میباشد. دو قوه
تحریک و
ادراک در نفس، اثبات و با مثالهایی روشن، تبیین میشوند.
فصل دوم، در تقسیم قوای نفسانیه میباشد. وی، وجود
قوای نباتیه ، حیوانیه و ناطقه را در نفس، با بیانی روشن و ساده، در این فصل، تبیین کرده، بعد به تشکیل اجسام از
ماده و
صورت اشاره کرده و حیات اجسام زنده را به نفسشان میداند، نه به بدنشان.
در فصل سوم، به این نکته پرداخته که قوای نفسانی، حاصل امتزاج عناصر نمیباشد، بلکه
نفس ، خود، موجودی
بسیط میباشد که سوار بر جسمی
مرکب از
عناصر مختلف گردیده است.
فصل چهارم، در تفصیل قوای نباتیه میباشد. وی، در این فصل، سه قوه غاذیه، منمیه و مولده را تا حدی توضیح داده و حیات ظاهری موجود زنده، اعم از
گیاه ،
حیوان و
انسان را بسته به این سه قوه میداند.
در فصل پنجم، قوای حیوانی را توضیح میدهد و بیان میکند که چگونه ما به تک تک آنها نیازمند هستیم. وی هر حیوانی را
حساس و متحرک بالاراده معرفی میکند و میگوید: حکمت الهی اقتضا میکند که هر حیوان متحرک بالارادهای، مرکب از عناصر اربعه باشد،
اراده و
ذوق نیز برای ادامه حیات، برایش ضرورت داشته باشد.
خواص ظاهری و باطنی، طبق تقسیم بندی
شیخ الرئیس ، به این صورت است که متصوره، متخیله، متوهمه و متذکره از جمله
حواس باطنی میباشند و مثالهایی که برای این
حواس میزند، عبارتند از: جاسوسان، وزرا و امرای امیر نوح بن منصور سامانی.
فصل بعدی، به طور خاص مبین
حواس خمسه بوده و کیفیت ادراک هر کدام، در آن، مشخص گردیدهاند؛ برای مثال، چگونگی دیدن را که با رسیدن انواری از جسم مریی به چشم، حاصل میشود، به طور خلاصه و مفید توضیح داده است.
حواس باطنه ،در فصل هفتم، مورد بررسی واقع شدهاند. مثال همیشگی بو علی سینا، که در آثار مختلف خود، برای حس مشترک بیان میکند، در این جا نیز آمده است و آن این است که انسان با دیدن رنگ عسل، پی به شیرینی آن میبرد و این، عمل کرد حس باطنی مشترک است.
جایگاه
خیال،
وهم و
حواس ظاهری، با استناد به سخن
ارسطاطالیس که میگوید: متصوره، در قسمت جلوی مغز و خیال، در قسمت میانی مغز قرار گرفته و متذکره، در قسمت پشت مغز قرار دارد، نیز از جمله مطالب این فصل، میباشد. ارسطاطالیس، جایگاه وهم را کل مغز میداند.
در فصل هشتم،
نفس انسانی از آغاز تا کمالش، مورد بحث میباشد. وی، نخست، تفاوت
حیوان ناطق را با غیر ناطق، بیان میکند و وجه تمایز را همان نفس ناطقه میداند، بعد،
عقل و مراتب آن را و همین طور آثارش را و بالاترین مرتبه آن را که مختص به انبیا و اولیا میباشد، توضیح میدهد.
نهمین فصل، در بیان براهین
تجرد نفس و بی نیازی آن از
بدن میباشد.
دهمین فصل، در اثبات
جوهر عقلی میباشد که در کودکان خالی از هر صورتی بوده و رفته رفته، معقولات بدیهی، بدون نیاز به تعلیم، در آن حاصل گردیده که گاهی با حس و
تجربه و گاهی به فیض الهی میباشد. مطالب تکمیلی این بحث و همین طور عاقبت نفس که خلودش در آخرت یا با
سعادت و یا با
شقاوت همراه است، پایان بخش این فصل میباشد.
نرم افزار مجموعه آثار حکیم ابو علی سینا، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی(نور).