لوائح الحق و لوامع العشق (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب حاضر شامل سه رساله عرفانی به نامهای «لوایح»، «لوامع» و «شرح رباعیات در وحدت وجود» است که توسط
عبدالرحمن جامی نگاشته شده است.
اولین رساله که به «لوایح» موسوم است، در بیان معارف و معانی که بر اهل
عرفان و ذوق لایح گشته و به همین جهت اسم کتاب به لوایح نامگذاری شده است
مهمترین مطالب کتاب عبارتند از:
تفرقه آن است که دل به واسطه تعلق به امور متعدد پراکنده شود و
جمعیت آنکه از همه به مشاهده واحد پرداخته شود. ماسوای حق معرض زوال و فناست، جمیل علی الاطلاق حضرت ذوالجلال والافضال است. آدمی گرچه به سبب جسمانیت در غایت فساد است؛ ولی به حسب روحانیت در نهایت لطافت است، فنا عبارت از آن است که واسطه استیلای ظهور هستی حق بر باطن به ما سوای او
شعور نماند. ذات من حیث هی از همه اسماء و صفات معرا و از جمیع نسب و اضافات مبرا است. تعین اول وحدتیست صرف و قابلیتی است، محض و مشتمل بر جمیع قابلیات میباشد.
مراد از اندراج کثرت شئون در وحدت ذات نه اندراج جزوست در کل یا اندراج مظروف در ظرف، بلکه
مراد اندراج اوصاف و لوازم است در موصوف و ملزوم. ظهور و خفای شئون و اعتبارات به سبب تلبس به ظاهر وجود و عدم آن موجب تغیر
حقیقت وجود و صفات حقیقیه ی او نیست، بلکه مبتنی بر تبدیل نسب و اضافاتست، استغنای مطلق از قید به اعتبار ذات است و الا ظهور اسماء
الوهیت و تحقق نسبت
ربوبیت بی مقید از محالات است، حقیقت هر شی تعین وجود است، در علم به اعتبار شانی که آن شی مظهر اوست، موجود حقیقتی بیش نیست و آن عین وجود حق و هسته مطلق است؛ اما او دارای مراتب بسیار است. اول رتبه لا یقین به عدم انحصار است، مرتبه دوم تعین اوست به تعینی جامع، مرتبه سوم احدیت جمع و جمیع تعینات فعلیه مؤثره است، مرتبه چهارم مرتبه الوهیت است، مرتبه پنجم احدیت جمع جمیع تعینات افعالیه است، مرتبه ششم تفضیل مرتبه کونیه است. بنابراین یکی بیش نیست و در جمیع این مراتب ساری است، حق سبحانه دارای دو تجلی است، یکی تجلی غیبی علمی که
صوفیه از آن به فیض اقدس تعبیر میکنند و دوم تجلی شهادی وجودی که از آن به فیض مقدس تعبیر میشود و این تجلی دوم مترتب بر تجلی اول است و در مواقع مظهر است برای کمالاتی است که به تجلی اول در قابلیات و استعدادات اعیان اندراج یافته بود.
دومین رساله این مجموعه در شرح رباعیات در
وحدت وجود و بیان تنزلاتش به مراتب شهود است که
حاجی خود آن را سروده و در مجموع چهل و چهار رباعی میباشد و مطالب مهم آن عبارتند از:
طائفه صوفیه قائل به وحدت وجودند آنها میگویند که حقیقت وجود که عین واجب الوجود است نه کلیست و نه جزئی، نه خاص و نه عام، بلکه مطلق است از همه قیود تا حدی که از قید اطلاق نیز معراست. ادراک ذات سبحانه اگر چه به اعتبار بطون و تجرد از مجالی تعینات شؤن ممتنع است؛ ولی به اعتبار ظهور در مراتب ممکن، بلکه واقع است. مراتب کلیه منحصر در پنج مرتبه است و آن را خطرات خمس نامند. معنای آن که اعیان ثابته بویی از وجود خارجی به مشام ایشان نرسیده است، آنست که اعیان ثابته به هنگام افاضه وجود بر ایشان بر بطون خود ثابت و مستقرند و به هیچ وجه ظاهر نخواهند شد. حضرت حق سبحانه به حسب کمال ذاتی از وجود عالم و عالمیان مستغنی است؛ ولی در تحقق و ظهور کمال اسمایی موقوف بر وجود اعیان ممکناتست. مرایا و مجالی صفات و اعتبارات ذاتاند. قضاء عبارتست از
حکم الهی کلی بر اعیان موجودات. و قدر عبارتست از تفضیل این حکم کلی. طریقه توجه خواجه
نقشبندیه آنست که باید توجه به لحم صنوبری نمود و چشم و فکر و خیال و همه ی قوا را به آن متوجه نمود. در این حالت کیفیت غیبت و بی خودی به
انسان روی میآورد. اکمل مراتب حضور آنست که بعد از تعطیل قوای ظاهری و باطنی از تصرفات مختلف، بلکه از ماسوای حق باید به حضرت حق توجه کرد، بر وجهی که معلوم حق است بر طالب. سالک واجبست که رجوع کند، از آنچه که در آنست به مفارقت صورت کثرت به تدریج به واسطه انفراد و انقطاع تا مناسبتی میان او و حق تعالی حاصل شود و بعد از آن به ملازمت ذکری از اذکار توجه به حضرت حق سبحانی کند و مشایخ طریقت از میان اذکار «لا اله الا الله» را اختیار کردهاند.
رساله سوم این مجموعه به لوامع در شرح قصیده خمریه
ابن فارض معروف است. این قصیده در وصف راح محبت است که در میان ارباب عرفان و اصحاب ذوق شهرت تمام دارد. جامی ابتداء به تعریف و تقسیم محبت و بیان اصول و فروع آن پرداخته، سپس وارد شرح میشود. جامی در این شرح به برخی از حقائق عرفانی تحت عنوان لامعه اشاره میکند که در اینجا مهمات آن بیان میشود: حقیقت سکر همان حیرت و هیمانی است که برای ارواح کمل در اثر مشاهده جمال و جلال حق سبحانه حاصل میشود. هر جزئی از اجزای عالم مظهر اسمی از اسمای الهی است و مجموع عالم مظهر جمیع اسما یا بر سبیل تفرقه و یا تفضیل و حقیقت انسانی احدیت جمع جمیع مظاهر است، و اصلان و کاملان دو قسماند: جماعتی مقربان حضرت جلالاند که بعد از وصول به درجه کمال حواله تکمیل دیگران به ایشان نرفت و قسم دوم کسانی هستند که چون ایشان را از ایشان بربانید. باز تصرف جمال ازل ایشان را به ایشان دهد و هر یک نجم هدایت فروماندگان ظلمت بیابان حیرت شوند. ابن فارض در مطلع قصیده میگوید: «شربنا علی ذکر الحبیب مدامه سکر نابها من قبل ان یخلق الکرم» به نظر
حاجی مراد «مدامه» محبت ذاتیه است و بشرب مدامه قبول
استعداد آن محبت در مرتبه اعیان ثابته و به ذکر حبیب تجلی علمی خودش در حضرت علم به صور اعیان و قابلیات اضافه ذکر به حبیب از قبیل اضافه مصدر به فاعلش است و
مراد سکر استعداد سکر است در همان مرتبه با حقیقت سکر در مراتبه دیگر، در مشرب
عرفان چون مالک در مقام فناء فی الله و البقاء بالله به واسطه استیلای مستی شراب محبت از بار هستی و ادبار خودپرستی خلاص یافته باشد و به شرف خلعت بقای حقیقی اختصاص یابد. در این صورت تمامی تصرفات حق سبحانه را مضاف به خود ببیند و همه موجودات را مطیع تصرفات خود مییابد. تهذیب
اخلاق به نور
توحید آنست که سالک بعد از آن که تجلی ذات او را از خود فانی و به خود باقی میگرداند، دل او عرش ذات شده و نفس مظهر صفات میگردد و بالاخره متخلق به اخلاق الهی میشود. سریان حیات در تمامی اشیاء به واسطه سریان هویت الهی است، البته حیات هر موجودی متناسب با اوست که در وی به حب قابلیت و استعداد ظاهر میشود. حقیقت محمدیه صلیاللهعلیهوآلهوسلّم که صورت معلومیت ذات است، قلم اعلی است و نسبت با ذات احدیت محاذات و مقابله کاملی برقرار است.
لازم به ذکر است که جامی در تبیین معارف به شدت از عرفان محی الدین و شاگردش قونوی متاثر است، در واقع میتوان گفت جامی جزو مروجین مکتب
ابن عربی بشمار میرود.
نرم افزار عرفان۳، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.