لفظ موضوع، یا مفرد است یا مرکب. لفظ مرکب، لفظی است که دارای جزء بوده و جزء لفظ بر جزء معنایش دلالت نموده و این دلالت نیز مورد اراده و قصد متکلم باشد، مانند: «انسان راه میرود».
بدین سان، لفظ مرکب، لفظی است که واجد ویژگیهای ذیل باشد: ۱. لفظ دارای اجزا باشد. اگر لفظی بیش از یک حرف نداشته و بدون جزء باشد (مثل: همزه استفهام و «با» و «تا» در عربی، و «نونِ» نفی و «با»ی ربط در فارسی)، مرکب نخواهد بود بلکه لفظمفرد میباشد. ۲. معنای لفظ نیز دارای اجزا باشد. این ویژگی مواردی مانند: «زید» و «عیسی» را خارج میکند، زیرا هر چند لفظ، دارای جزء است اما معنا، فاقد جزء است. ۳. جزء لفظ بر جزء معنا دلالت کند. این ویژگی مواردی مثل: «عبدالله» در حالت عَلَم بودن را خارج میکند؛ زیرا جزء لفظ بر جزء معنا دلالت ندارد. ۴. این دلالت (دلالت جزء لفظ بر جزء معنا)، اراده شده باشد. این ویژگی مواردی مثل: «حیوان ناطق» در وقتی که اسم برای شخصی قرار داده شده، را خارج میکند؛ زیرا در آن، جزء لفظ بر جزء معنا دلالت میکند ولی این دلالت اراده نشده و مقصود گوینده نیست. هر لفظی که فاقد یکی از ویژگیهای مذکور باشد مفرد خواهد بود نه مرکب. آن چه در بالا بیان شد بر این مبنا است که "دلالت تابع اراده نیست" که مبنای مشهور است. اما بنا بر مبنای کسانی مثل خواجه نصیر در شرح منطق اشارات، که آن را به ارسطو نیز نسبت میدهد و معتقد است "دلالت تابع اراده است" ویژگی سوم و چهارم فرقی با هم ندارند، و در حقیقت لفظ مرکب سه ویژگی دارد.
[۱۲]ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۱، ص۳۰.
[۱۳]ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۴۳.
[۱۴]قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۴۲.