• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

لعن امام حسن توسط برخی صحابه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



طبق مبنای اعتقادی اهل‌سنت تمامی صحابه عادل هستند؛ درحالیکه این مبنا اشتباه است و امامان شیعه نادرستی آن را روشن ساخته‌اند. یکی از مواردی که نادرستی این اعتقاد را روشن میکند، لعن امام حسن (علیه‌السّلام) توسط برخی صحابه است. در این مقاله به بررسی این موضوع می‌پردازیم. از جمله کسانی که امام حسن را لعن کرد معاویه است.



لعن امام حسن توسط معاویه در چند روایت آمده است:

۱.۱ - در قنوت

وکان علی اذا صلی الغداة یقنت فیقول: اللهم العن معاویة وعمراً وابا الاعور وحبیباً وعبد الرحمن بن خالد والضحاک بن قیس والولید! فبلغ ذلک معاویة فکان اذا قنت سب علیاً وابن عباس والحسن والحسین والاشتر.

علی (علیه‌السّلام) وقتی نماز صبح را می‌خواند قنوت می‌گرفت و در نماز می‌گفت: خداوندا، معاویه و عمرو بن العاص و حبیب و عبدالرحمن بن خالد و ضحاک بن قیس را لعنت کن. خبر به معاویه رسید؛ پس وقتی قنوت می‌گرفت به علی و ابن‌عباس و حسن و حسین و مالک اشتر فحش می‌داد!!!

۱.۲ - در منبر

وخطب معاویة بالکوفة حین دخلها والحسن والحسین رضی الله عنهما جالسان تحت المنبر فذکر علیا (علیه‌السّلام) فنال منه ثم نال من الحسن...
معاویه وقتی به کوفه آمد، در حالیکه حسن و حسین (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پای منبر نشسته بودند، در مورد علی (علیه‌السّلام) سخن گفته و به او دشنام داد؛ سپس به حسن (علیه‌السّلام) دشنام داد...

۱.۳ - لعن گروهی

گروهی گرد معاویه جمع می‌شدند تا به امیرمؤمنان و امام حسن (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دشنام دهند:
اجتمع عند معاویة عمرو بن العاص، رضی الله عنه، والولید بن عقبة، وعتبة بن ابی‌سفیان، والمغیرة بن شعبة، فقالوا: یا امیر المؤمنین، ابعث الی الحسن بن علی رضی الله عنهما یحضر لدینا، قال لهم: ولم؟ قالوا: کی نوبخه ونعرفه ان اباه قتل عثمان...
فارسل له معاویة... فقال الحسن رضی الله عنه: فلیتکلموا ونحن نسمع.
فقام عمرو بن العاص رضی الله تعالی عنه... ثم قال: یا حسن، هل تعلم ان اباک اول من اثار الفتنة وطلب الملک، فکیف رایت صنع الله تعالی به؟
ثم قام الولید بن عقبة فحمد الله واثنی علیه، ثم قال: یا بنی‌هاشم کنتم اصهار عثمان بن عفان، فنعم الصهر کان لکم لقربه من رسول الله صلی الله علیه وسلم، یقربکم ویفضلکم، ثم بغیتم علیه وقتلتموه، وقد اردنا قتل ابیک فانقذنا الله منه، ولو قتلناه ما کان علینا ذنب.
ثم قام عتبة بن ابی‌سفیان فقال: یا حسن، ان اباک قد تعدی علی عثمان فقتله حسداً علی الملک والدنیا، فسلبهما الله منه، ولقد اردنا قتل ابیک، حتی قتله الله تعالی.
ثم قام المغیرة بن شعبة، وقال کلاماً سبا لعلی وتعظیماً لعثمان.
فقام الحسن، رضی الله عنه، فحمد الله واثنی علیه، وقال: بک ابدا یا معاویة.
لم یشتمنی هؤلاء ولکن انت تشتمنی بغضاً وعداوة وخلافاً لجدی رسول الله صلی الله علیه وسلم
ثم التفت الی الناس، وقال: انشدکم الله ان الذی شتمه هؤلاء اما کان ابی‌، وهو اول من آمن بالله وصلی الی القبلتین، وانت یا معاویة کافر تشرک بالله؟ وکان مع ابی‌لواء النبی صلی الله علیه وسلم یوم بدر، ولواء المشرکین مع معاویة؟
ثم قال: انشدکم الله تعالی، اما کان معاویة یکتب لجدی صلی الله علیه وسلم، فارسل الیه یوماً فرجع الرسول، وقال: هو یاکل. فرد الیه الرسول ثلاث مرات، کل ذلک یقول هو یاکل فقال النبی صلی الله علیه وسلم: لا اشبع الله بطنه، یا معاویة اما تعرف ذلک من بطنک؟
ثم قال: وانشدکم الله اما تعلمون ان معاویة کان یقود بابیه، وهو علی جمل، واخوه هذا یسوقه؟ فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم ما قال، وانت تعلم ذلک؟
هذا کله لک یا معاویة.
واما انت یا عمرو. فقد تنازعک خمسة من قریش. فغلب علیک شبه الابهم، وهو اقلهم حسباً واسواهم منصباً، ثم قمت وسط قریش فقلت: انی شانیء محمداً بثلاثین بیتاً من الشعر.
فقال النبی صلی الله علیه وسلم: اللهم انی لا احسن الشعر. اللهم العن عمرو بن العاص بکل بیت لعنة...
واما انت یا ابن ابی‌معیط فکیف نلومک علی سبک لابی، وقد جلدک ابی‌فی الخمر ثمانین جلدةً، وقتل اباک صبراً بامر جدی، وقتله جدی بامر ربی...
واما انت یا عتبة فکیف تعیب احداً بالقتل ولا تعیب نفسک، فلم لا قتلت الذی وجدته علی فراشک مضاجعاً لزوجتک؟ ثم امسکتها بعد ان بغت.
واما انت یا اعور ثقیف (مغیره)، ففی‌ای شیء تسب علیاً؟ افی بعده من رسول الله صلی الله علیه وسلم، ‌ام لحکم جائر فی رعیته فی الدنیا؟ فان قلت فی شیء من ذلک کذبت وکذبک الناس، وان زعمت ان علیاً قتل عثمان فقد کذبت وکذبک الناس، وانما مثلک کمثل بعوضة وقعت علی نخلة فقالت لها: استمسکی فانی ارید ان اطیر. فقالت لها النخلة: ما علمت بوقوعک فکیف یشق علی طیرانک؟ فکیف یا اعور ثقیف یشق علینا سبک؟ ثم نفض ثیابه وقام

عمروعاص، ولید بن عقبه، عتبة بن ابی‌سفیان و مغیرة بن شعبه نزد معاویه گرد آمده و گفتند: ‌ای امیرالمومنین! شخصی به سوی حسن بن علی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرست، تا به نزد ما آمده و او را توبیخ کرده و به او بفهمانیم که پدرش عثمان را کشته است!...
معاویه شخصی به نزد حسن (علیه‌السّلام) فرستاد...؛ حسن (علیه‌السّلام) گفت: شما سخن بگویید تا ما بشنویم!
عمروعاص گفت: ... ‌ای حسن، آیا می‌دانی پدر تو اولین کسی بود که فتنه را برانگیخت و طلب خلافت کرد؟ دیدی خدا با او چه کرد؟!
سپس ولید بن عقبه ایستاده و ستایش و حمد خدا گفت و سپس گفت: ‌ای بنی‌هاشم! شما پدرزن عثمان بودید! چه خوب دامادی برای شما بود، زیرا شما بستگان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودید؛ شما را به خود نزدیک کرده گرامی می‌داشت؛ اما شما بر او شوریده و او را کشتید؛ ما خواستیم پدر تو (علی) را بکشیم، اما خدا ما را از دست او نجات داد! و اگر او را می‌کشتیم، گناهی بر گردن ما نبود!
سپس عتبة بن ابی‌سفیان ایستاده و گفت: ‌ای حسن! پدر تو بر عثمان شورید و او را به خاطر حسد بر خلافت و دنیا کشت!
خدا نیز خلافت و دنیا را از علی گرفت! ما خواستیم پدرت را بکشیم، اما خدا او را کشت!
سپس مغیرة بن شعبه ایستاد و سخنی در دشنام به علی (علیه‌السّلام) و تعظیم عثمان گفت!
سپس حسن (علیه‌السّلام) ایستاده و حمد و ثنای الهی گفت و سپس فرمود: سخن را با تو شروع می‌کنم‌ ای معاویه!
فقط آنان به من دشنام ندادند، که تو نیز از روی دشمنی و کینه و به خاطر مخالفت با جدَ من رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به من دشنام می‌دهی!
سپس رو به جمعیت کرده و فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهم، آن کسی که اینان دشنام به او دادند، آیا پدر من نبود؟ آیا او اولین کسی که ایمان آورد نبود؟ آیا او نبود که به سوی دو قبله نماز خواند؟ و در همان زمان تو‌ای معاویه به خدا کافر بودی؟! در روز بدر پرچم مسلمانان به همراه پدرم بود و پرچم کفار به همراه معاویه!
سپس فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهم آیا می‌دانید که معاویه، برای جدَ من (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مطالبی می‌نوشت؛ روزی حضرت او را طلبیدند اما فرستاده، بازگشت و گفت: معاویه غذا می‌خورد! سه بار این اتفاق افتاد! رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: خدا شکم او را سیر نکند!
‌ای معاویه! آیا تو خود این نفرین رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را از شکمت نمی‌فهمی!
شما را به خدا قسم می‌دهم که آیا می‌دانید که معاویه روزی زمام شتر پدر خویش را گرفته بود و برادرش نیز از پشت هل می‌داد؛ حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آنچه را که فرمودند، فرمودند و تو نیز آن را می‌دانی!
تمام اینها برای تو بود‌ ای معاویه!
اما تو‌ای عمرو! پنج نفر از قریش در مورد تو با یکدیگر دعوا داشتند! شباهت ابهم به تو سبب شد که بر آنان غالب گردد! با اینکه نسب او از همه پست‌تر و جایگاه او از همه بدتر بود!
با اینهمه تو در میان قریش ایستاده و گفتی: من محمد را با سی بیت شعر، بی‌آبرو خواهم کرد!
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز در جواب فرمودند: خدایا من شعر نیکو نمی‌دانم! خدایا بر عمروعاص به جای هر بیت، یک لعنت بفرست!
اما تو‌ ای ابن ابی‌معیط! چگونه تو را به خاطر دشنام به پدر ملامت کنم، با اینکه پدرم تو را به خاطر شرابخواری ۸۰ ضربه شلاق زده بود!
و پدربزرگ تو را پدرم به دستور جدَم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کشت! و جدم نیز این کار را به خاطر دستور پرودگار نمود!
و اما تو‌ ای عتبه! چرا به دیگران به خاطر کشتن، اشکال می‌گیری اما بر خودت اشکال نمی‌گیری!
چرا کسی را که او را همراه همسرت در یک رختخواب دیدی که با او همبستر شده است، نکشتی! سپس بعد از زنا، باز با همسرت زندگی کردی!
اما تو‌ ای اعور ثقیف (مغیره)! چرا به علی (علیه‌السّلام) دشنام می‌دهی؟! به خاطر دوری علی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)؟! یا به خاطر دستوری او به ظلم به رعیتش! اگر چنین چیزی را ادعا کنی، دروغ گفته‌ای و مردم نیز تو را دروغگو می‌شمرند! و اگر گمان داری که علی (علیه‌السّلام) عثمان را کشته است، باز دروغ گفته‌ای و مردم نیز تو را دروغگو می‌شمرند!
مثال تو مانند پشه‌ای است که بر روی درخت خرمایی نشسته و به آن می‌گوید: خود را محکم بگیر که می‌خواهم بپرم! درخت به او می‌گوید: من نشستن تو را احساس نکردم! تا بلند شدن تو بر من سنگین باشد!
‌ای اعور ثقیف چگونه دشنام تو بر ما سنگین آید!
سپس لباس خود را تکانده و ایستاد.


۱. ابن‌الأثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۳۳، باب ذکر اجتماع الحکمین.    
۲. نویری، شها‌ب‌الدین‌ احمد، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۲۰، ص۱۶۰.    
۳. ابن‌خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن‌خلدون، ج۳، ص۱۷۸، باب امر الحکمین.    
۴. زکی صفوت، أحمد، جمهرة خطب العرب، ج۲، ص۱۴، باب رد الحسن بن علی علی معاویة حین نال منه ومن ابیه.    
۵. ابوحامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد بن ابی‌الحدید المدائنی الوفاة:۶۵۵ ه، شرح نهج‌البلاغة، ج۱۶، ص۲۷.    
۶. اعلام الناس بما وقع للبرامکة مع بنی العباس، ج۱، ص۲۷، اسم المؤلف:محمد دیاب الاتلیدی الوفاة:۱۱۰۰ه، دار النشر:دار الکتب العلمیة – بیروت، لبنان - ۱۴۲۵ه-۲۰۰۴م، الطبعة:الاولی، تحقیق:محمد احمد عبد العزیز سالم.    



موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا امام حسن (ع) کسی از اصحاب را لعن کرده است؟»    






جعبه ابزار