لذتگرایی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لذت گرایی یا اصالت لذت یعنی غایت
انسان در
اعمال و کردارش لذت بردن محض است؛ لذا باید بهر شکل و بهر طریقی که می تواند از مدت
زمان محدود
عمر خود برای لذت بردن استفاده کند؛ هدف مکاتب لذت گرا آن است که لذت بردن
ارزش ذاتی دارد.
یکی از
اصول اخلاقی که با بیشترین
شهرت و گستردگی مورد
اعتقاد واقع شده است، لذتگرایی است؛ لذتگرایی یعنی این اصل که چیزی به جز لذت خوب نیست.مراد از لذتگرایی این است که لذت تنها خوبی به عنوان
غایت است؛
این که لذت در کنار دیگر اشیا به عنوان غایت خوب مطرح است نمیتوان لذتگرایی دانست.باز این نظر که اشیائی هستند که، به عنوان
وسیله خوب هستند، منافی با لذتگرایی نیست.بنابراین شاخصی که تفکری را در زمره لذتگرایان قرار میدهد این است که «لذت، تنها خوب به عنوان غایت یا خوب فی نفسه است». به این معنا که تنها خوبی که انسانها باید به منزله غایات کردارهای خویش برگزینند،
لذت است.
لذتگرایی بر آن است که لذت بردن
فاعل عمل ارزش ذاتی دارد، و به عبارت دیگر سعادت عبارت است از برخورداری هرچه بیشتر
فرد از لذت.استدلال پیروان این
مکتب اخلاقی برای
اثبات ارزش
ذاتی لذت این است که انسان طبیعتاً طالب لذت است و از رنج و
درد میگریزد.برای هر
فرد خوشی و لذت خود او مطلوب است و هیچ کس رنج و ناراحتی خود را نمیخواهد.بر این پایه ارزش ذاتی و منشأ مطلوبیت لذت خود فرد است.در نتیجه کاری که برای فاعل اخلاقی لذتبخش باشد ارزش غیری مثبت دارد و باید صورت گیرد و کاری که برای فاعل وی رنجآور است ارزش غیری منفی دارد و نباید انجام گیرد.
لذتگرایی اولین نتیجهای است که هرکس که درباره
اخلاق آغاز به
تفکر میکند به طور طبیعی به آن میرسد.اگر به
زندگی روزمره خود نگاهی داشته باشیم میبینیم در زندگی از چیزهایی لذت میبریم و از چیزهایی لذت نمیبریم.این دو دسته امور هیچگاه با هم اشتباه نمیشود. اما گاهی چیزهایی را در زندگی
تصویب میکنیم. تمییز این حقیقت که ما چیزی را تصویب میکنیم (درست میدانیم) از این
حقیقت که از آن لذت میبریم بسیار مشکل است.لذتگرایی هنجاری در حقیقت دیدگاهی است که معتقد است چیزهایی که از آنها لذت میبریم همانهایی هستند که آنها را تصویب میکنیم.
اولین نکتهای که در باره لذتگرایی قابل توجه است این است که لذتگرایی در دو حوزه از
فلسفه اخلاق قابل طرح است؛ یکی لذتگرایی به عنوان نظریهای در عداد نظریههای هنجاری و دیگری لذتگرایی در ساحت
معرفتشناسی اخلاق و یا لذتگرایی فرا اخلاقی. این دو ساحت کاملاً از هم مجزا هستند.لزومی ندارد کسی که در باره خوبی لذتگراست و معتقد است خوب به معنای لذت است در باره
صواب هم لذتگرا باشد. اتخاذ این
رأی که عمل درست آن است که دست کم به اندازه هر بدیل دیگری غلبه لذت بر ألم را به وجود میآورد در حقیقت اتخاذ دیدگاهی درباره الزام است.اما همین شخص ممکن است در معنای خوبی لذتگرا نباشد. بر این اساس ممکن است کسی معنای خوبی را لذت بداند اما درباره صواب کلاً یک
وظیفه گرا باشد.با اندک مسامحهای میتوان گفت
کانت لذتگروی را در مورد معنای خوبی با وظیفهگرایی درباره صواب جمع کرده است.
لذتگرایی از سوی افراد مختلف به صورتهای متفاوتی ارائه شده است به گونهای که نمیتوان آن را به عنوان یک
نظریه واحد و منسجم دانست؛ بلکه مجموعهای از نظریات مختلف است که هر چند وجوه مشترکی با یکدیگر دارند؛ اما وجوه افتراق آنها نیز فراوان است. پیش از آن که بررسی مکاتب لذتگرا بپردازیم مناسب است برخی از مهمترین وجوه اشتراک همه مکاتب لذتگرا را برشماریم.به طور کلی میتوان گفت همه مکاتب لذتگرا گزارههای زیر را به عنوان اصول مشترک میپذیرند:
۱.
سعادت همان لذت یا
خوشایندی است. همه لذتگرایان بر این عقیدهاند که سعادت چیزی جز لذت و برخورداری هر چه بیشتر از لذت نیست.
۲. همه لذتها ذاتاً خوبند یا هر چیزی که به خودی خود خوشایند باشد به خودی خود خوب است. البته ممکن است لذتگرا جایز بدانند که برخی لذتها از نظر اخلاقی بد یا نادرست باشند یا این که به سبب نتایج حاصل از آنها بد باشند.
۳. تنها لذتها ذاتاًً خوبند و هیچ چیز دیگری جز لذت دارای ارزش ذاتی نیست. هر چیزی که ذاتاً خوب باشد ذاتاً لذتبخش است. البته لذتگرا ممکن است تجویز کند که چیزهای دیگر حتی دردها به عنوان وسیله وصول به لذت ارزشمند باشند اما ارزش آنها ارزشی عرضی، ابزاری و غیری خواهد بود.
۴. لذت و خوشایندی ملاک و معیار ذاتی است.
لذتگرایی از دوره
یونان باستان تا به امروز به صورتهای گوناگونی تقریر شده.
یکی از سادهترین و سطحیترین انواع لذتگرایی نظریهای است که معتقد است هر چیزی که دارای
لذت حسی باشد ذاتاً خوب است. و ارزش هر چیز دیگری تنها با همین معیار سنجیده میشود. اصول
مکتب لذتگرایی شخصی را میتوان به طور خلاصه چنین برشمرد:
۱. هر لذتی ذاتاً خوب است و هر ألمی ذاتاً بد.
۲. ارزش ذاتی هر فعلی بر اساس میزان لذت یا المی حسی که در آن وجود دارد مشخص میشود.
۳. ارزش ذاتی امور پیچیده و مرکب، مانند
زندگی، کاملاً بر اساس ارزشهای ذاتی لذتها و المهایی که در آن وجود دارد معین میشود.
گفته شده
آریستپوس شاگرد
سقراط به چنین دیدگاهی قائل بوده است. او که مؤسس
مکتب کورنائی است لذت را هدف اخلاق میداند ولی افراط را در این زمینه نادرست میشمارد.
اپیکور برخلاف آریستپوس کوشیده است تقریر عمیقتری از لذت گرایی به دست دهد. به طور خلاصه میتوان
اندیشه اخلاقی اپیکور را در پنج اصل خلاصه کرد:
۱. لذت عبارت است از فقدان الم
۲. لذت روحی به دلیل دوام بیشترش، بر لذت جسمانی ترجیح دارد و به همین دلیل برای از میان بردن الم فعلی یا اهمیت ندادن به آن، میتوان از لذت روحی و عقلانی استفاده کرد.
۳. ارزیابی و سنجش عقلانی لذتها و المها به ما این امکان را میدهد که از یک زندگی بهرهمند شویم که در آن لذت با دوام، بیشتر از درد گذرا باشد.
۴. از امیال و خواستههای فراوان انسانی ما باید فقط آن دسته از
امیال را ارضا کنیم که ضروری و طبیعی باشند.
۵. هر چند
لذت دارای خیر ذاتی است؛ اما امور دیگری از قبیل
سعادت و
مصلحت اندیشی را نیز میتوان دارای خیر ذاتی دانست.
اپیکور با قبول اینکه
لذت روحانی بر
لذت جسمانی ترجیح دارد، معتقد بود برآورد عقلانی در باب منابع لذت و درد دستیابی انسان را به زندگیای که در آن لذت دیرپا بر درد گذرا غالب باشد، ممکن میسازد.
چنانچه در دو تقریر گذشته از لذتگرایی مشاهده شد، متعلق لذت در آن دو، خود شخص یعنی فاعل اخلاقی بود.اشکال عمده این نوع لذتگرایی این است که تنها لذت خود انسان را معیار درستی میشناسد.توجه به این نکته برای «
جرمی بنتام » و شاگردش «
جان استوارت میل » بسیار مهم بود که تنها لذت من نیست که اهمیت دارد بلکه
سعادت یا نفع شخصی هرکسی که نسبتی با عمل من دارد نیز مهم است. این ایده پایه نظریهای شد که –علیرغم تفاوتهای عمدهاش با لذتگرایی شخصی-تقریری دیگر از لذتگرایی به دست دهد. بنتام و میل یک لذتگرا بودند و مانند نیاکان لذتگرایشان به این اصل اساسی معتقد بودند که لذت تنها خیر و الم تنها شر است.این نکته به وضوح در جملات آغازین
کتاب مبانی اخلاقیات و قانونگذاری بیان شده است. در ابتدای این کتاب آمده:«
طبیعت،
بشر را تحت سیطره دو ارباب مطلق، لذت و الم قرار داده است. فقط به دلیل آنهاست که آنچه را باید انجام دهیم، خاطر نشان میکنیم و آنچه را میخواهیم انجام دهیم، تعیین میکنیم.»
لذتگرایی خاصی که این دو بدان قائل بودند به سودگرایی یا قاعده
نفع عمومی مشهور است. اصل محوری در سودگرایی این است که اصول اخلاقی حاکم بر اعمال ما باید با توجه به تأثیرشان بر همه افراد ذیربط داوری شوند، خواه به بیشترین سعادت برای بیشترین افراد بینجامد یا نه. از نظر بنتام معیار اخلاقی درست اصل
سود است و غایت اخلاقی که در تمام اعمال باید به دنبال آن باشیم همانا بیشترین غلبه ممکن
خیر بر
شر در کل
جهان است.
تفاوت عمده لذتگرایی تبلور یافته در سودگرایی با لذتگرایی شخصی در این است که در سودگرایی لذت همه مورد توجه است.در این تقریر از لذت نکته بسیار مهم نحوه محاسبه لذت و تعیین بیشتر یا کمتر بودن آن است. بنتام هفت معیار را برای بررسی و اندازهگیری لذتها معرفی میکند. پیش فرض اساسی سخن بنتام این است که لذت و المهای انسانی قابل اندازهگیری کمیاند و بدین ترتیب میتوان بر اساس نوعی محاسبه اخلاقی حکم به صواب و یا خطا بودن اعمال کرد.
حاصل جمع لذتها یا المهای مورد بحث منتاظر است با میزان لذت یا المی که این اعمال در بر دارند.
محاسبه لذت در دیدگاه بنتام بر این نظر مبتنی است که لذتها و المهای انسانی قابل اندازهگیریاند. و بدین ترتیب میتوان بر اساس نوعی «محاسبه لذت اخلاقی»حکم به صواب و یا خطا بودن اعمال کرد؛ حاصل جمع لذتها یا المها متناظر است با میزان لذت یا المی که این اعمال در بر دارند.بنتام میپذیرد که
تجربه لذت بسیار پیچیده است و لذتهای خالص اندک شماراند و بالاخره این که بیشتر لذتها با درد عجین شدهاند. بر این اساس و با در نظر گرفتن همه این عوامل بنتام هفت شاخص برای محاسبه لذت معرفی میکند. وی معتقد است برای یک انسان فینفسه بر طبق شرایط چهارگانه زیر مقدار لذت یا الم بیشتر یا کمتر خواهد شد:
۱. شدت
۲. مدت
۳. قطعیت یا عدم قطعیت
۴. نزدیکی یا دوری
زمانی که مقدار لذت یا المی به منظور ارزیابی گرایش عملی که به وسیله آن ایجاد شده است، ملاحظه میشود، باید به دو شرط زیر نیز توجه جدی کرد:
۵. بارآوری، یا امکان این که به دنبال آن، عواطفی از همان سنخ پدید آید. به این معنا که اگر لذت باشد در پی آن لذت و اگر درد باشد در پی آن آلام پدید آید. به این معنا که این لذت چه میزان لذت دیگر به همراه خود به ارمغان خواهد آورد؟ یا برعکس.
۶. خلوص، یا امکان این که به دنبال آن عواطفی از سنخ
متضاد پدید آید. به عنوان مثال اگر کسی مقداری پول پیدا کند یا بدزدد قطعاً به واسطه خرج کردن این پول لذتی خواهد برد اما لذت بردن او همچنین همراه است با دردی که به واسطه احساس
گناه و شرمندگی برایش پدید میآید. بنابراین میتوان گفت این
لذت، خالص نیست زیرا مقداری الم با خود به همراه دارد.
۷. گستردگی، آخرین شرط در محاسبه لذت تعداد افرادی است که مشمول لذت یا الم میشوند.
سایت پژوه، برگرفته از مقاله «لذت گرایی».