قَناطیر (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَناطیر:
(وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ) قَناطیرجمع «قنطار» به معنى «چيز محكم» است و سپس به مال زياد گفته شده است و اگر مشاهده مىكنيم «پل» را «قنطره» و اشخاص باهوش را «قنطر» مىگويند به خاطر استحكام در «بنا» يا در «تفكر» آنها است و «مقنطره» اسم مفعول از همان ماده و به معنى مضاعف و مكرر آن مىباشد و ذكر اين دو كلمه (القناطير المقنطره) پشت سر هم براى تأكيد است، شبيه تعبيرى كه در فارسى امروز رايج است كه مىگويند: فلان كس صاحب «آلاف» و «الوف» مىباشد، يعنى ثروت زيادى دارد. بعضى براى «قنطار» حد معينى تعيين كردهاند و گفتهاند:«قنطار» هفتاد هزار دينار طلا است.بعضى صدهزار و بعضى دوازده هزار درهم دانستهاند و به عقيده بعضى ديگر، قنطار يک كيسه پر از سكه طلا يا نقره است. در روايتى از
امام باقر (علیهالسلام) و
امام صادق (علیهالسلام) نقل شده كه قنطار، مقدار طلايى است كه پوست يک گاو را پر كند.
ولى در حقيقت همه اينها مصداق يک مفهوم وسيع است و آن مال زياد است. به هر حال، آيه مورد بحث اشاره به اين حقيقت مىكند كه زن و فرزند و اموال و ثروتها، سرمايههايى براى زندگى مادى اين جهان هستند و آنها نمىتوانند هدف اصلى انسان را تشكيل دهند، چنانكه مىفرمايد:«محبّت امور مادى از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهار پايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است...» درست است كه بدون اين وسايل، راه سعادت و معنويت را نمىتوان پيمود، امّا استفاده كردن از آنها در اين راه مطلبى است و دلبستگى و پرستش آنها (بدون آنكه به صورت وسيله مورد استفاده قرار گيرند) مطلب ديگر است.
به موردی از کاربرد
قَناطیر در
قرآن، اشاره میشود:
(زُيِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساء وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذَلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمآبِ) (محبّت امور مادى، از قبيل زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند ولى اينها وسايل گذران زندگى دنيا است و هدف نهايى نمىباشد و سرانجام نيک و زندگى والا و جاويدان، نزد خدا است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
كلمه قناطير جمع قنطار است و اين كلمه كلمهاى است جامد، يعنى چيزى از آن مشتق نمىشود و به معناى مقدار طلايى است كه در يک پوست گاو بگنجد و يا به معناى پوستى پر از طلا است.
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «قَناطیر»، ج۳، ص۷۶۷-۷۶۸.