• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قَلَم (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





قَلَم: (ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرونَ)
قَلَم به معنى چيزى كه با آن مى‌نويسند و ممدّ زندگانى بنى آدم است. آيه مورد بحث به دو موضوع از مهم‌ترين مسائل زندگى بشر سوگند ياد كرده، مى‌گويد: «سوگند به «قلم» و آن‌چه را با قلم مى‌نويسند.» سوگند به قلم ياد كردن در شرایطی که صاحبان مختصر سواد خواندن و نوشتن در كل سرزمين مكّه به بيست نفر نمى‌رسيد، سوگند عجیبی است و در چنين محيطى عظمت خاصى دارد و جالب اين كه در سوره علق، نخستين آياتى كه در جبل النور و غار حرا بر قلب پاک پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نازل شد نيز به مقام والاى قلم اشاره شده است و از همه جالب‌تر اين‌كه: همه اين سخنان از زبان كسى تراوش مى‌كند كه خودش درس نخوانده بود.
جمع «قلم»، «اقلام» است، چنان‌كه در آيه ۲۷ از سوره لقمان مى‌خوانيم: «اگر آن‌چه روى زمين از درختان است قلم شوند و دريا براى آن مركب گردد و هفت دريا به آن افزوده شود، اين‌ها همه تمام مى‌شوند، امّا كلمات خدا پايان نمى‌گيرد...»
از جمله نكات لطيفى كه در اين آيه به چشم مى‌خورد اين است كه «شجره» به صورت مفرد و «اقلام» به صورت جمع آمده، تا بيانگر تعداد فراوان قلم‌هايى باشد كه از يک درخت با تمام ساقه و شاخه‌هايش به وجود مى‌آيد.



به موردی از کاربرد قَلَم در قرآن، اشاره می‌شود:


۱.۱ - قَلَم (آیه ۱ سوره قلم)

(ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرونَ)
«سوگند به «قلم» و آن‌چه را با قلم مى‌نويسند.»

۱.۱.۱ - قَلَم در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
خداى سبحان در اين آيه به قلم و آن‌چه با قلم مى‌نويسند سوگند ياد كرده و از ظاهر سياق برمى‌آيد كه منظور از قلم مطلق قلم و مطلق هر نوشته‌اى است كه با قلم نوشته مى‌شود و از اين جهت اين سوگند را ياد كرده كه قلم و نوشته از عظيم‌ترين نعمت‌هاى الهى است، كه خداى تعالى بشر را به آن هدايت كرده، به وسيله آن حوادث غايب از انظار و معانى نهفته در درون دل‌ها را ضبط مى‌كند و انسان به وسيله قلم و نوشتن مى‌تواند هر حادثه‌اى را كه در پس پرده مرور زمان و بعد مكان قرار گرفته نزد خود حاضر سازد، (مثل اين‌كه حادثه قرن‌ها قبل، همين الآن دارد اتفاق مى‌افتد و حوادث هزاران فرسنگ آن طرف‌تر در همين جا دارد رخ مى‌دهد) پس قلم و نوشتن هم در عظمت، دست كمى از كلام ندارد.

۱.۱.۲ - قَلَم در تفسیر نمونه

در مورد سوگند به قلم، باید گفت آن‌چه به آن در اين‌جا سوگند ياد شده است ظاهراً موضوع كوچكى است: يک قطعه نى و يا چيزى شبيه به آن و كمى ماده سياه رنگ و سپس سطورى كه بر صفحه كاغذ ناچيز رقم زده مى‌شود، امّا در واقع اين همان چيزى است كه سرچشمه پيدايش تمام تمدن‌هاى انسانى و پيشرفت و تكامل علوم و بيدارى انديشه‌ها و افكار و شكل گرفتن مذهب‌ها و سرچشمه هدايت و آگاهى بشر است. عظمت اين سوگند هنگامى آشكارتر مى‌شود كه توجه داشته باشيم آن روزى كه اين آيات نازل گشت، نويسنده و ارباب قلمى در آن محيط وجود نداشت و اگر كسانى مختصر سواد خواندن و نوشتن را داشتند تعداد آن‌ها در كل سرزمين مكّه كه مركز عبادى و سياسى و اقتصادى حجاز بود به بيست نفر نمى‌رسيد، آرى سوگند به قلم ياد كردن در محيطى که افراد باسواد، انگشت‌شمار بودند و این‌که، این سخنان را کسی بر زبان می‌آورد که درس نخوانده است، عظمت خاصى دارد.
بعضى از مفسران «قلم» را در اين جا به قلمى تفسير كرده‌اند كه فرشتگان بزرگ خدا وحى آسمانى را با آن مى‌نويسند و يا نامه اعمال آدميان را با آن رقم مى‌زنند، ولى مسلما آيه مفهوم گسترده‌اى دارد كه اين تفسير بيان يكى از مصداق‌هاى آن است.


۱.۲ - قَلَم (آیه ۲۷ سوره لقمان)

(وَ لَوْ أَنَّما في الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مّا نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ)
(و اگر همه درختان روى زمين قلم شود و دريا براى آن مركّب گردد و هفت دريا به آن افزوده شود، اين‌ها همه تمام مى‌شود ولى كلمات خدا پايان نمى‌گيرد، خداوند توانا و حكيم است.)

۱.۱.۱ - قَلَم در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
كلمه من شجره، بيان موصول ما مى‌باشد و شجره واحد شجر است، كه در اين مقام كه سياق، سياق لو مى‌باشد، استغراق و كليت را مى‌رساند، يعنى هر درختى كه در زمين است و مراد از بحر هم، مطلق دريا است و معناى جمله‌ (يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ) اين است كه هفت درياى ديگر نظير درياى مفروض آن را كمک كند و بر آن اضافه شود.



۱. قلم/سوره۶۸، آیه۱.    
۲. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۷.    
۳. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۷.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ج۱۷، ص۷۵-۷۷.    
۵. قلم/سوره۶۸، آیه۱.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۶۴.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۶۱۶.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۶۷-۳۶۸.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۲۰۹-۲۱۰.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۹۹.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ج۲۴، ص۳۶۸-۳۷۰.    
۱۲. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۷.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۱۳.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۴۷.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۳۲.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۹۴.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۰۴.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «قَلَم»، ج۳، ص۷۴۴-۷۴۵.    






جعبه ابزار