قضیه شرطیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قضیه
شرطیه، یکی از
اصطلاحات بهکار رفته در
علم منطق بوده و بهمعنای
قضیه مشتمل بر
حکم به وجود یا عدم یک نسبت،
مشروط به وجود یا عدم نسبت دیگر است.
قضیه حملیه، قضیهای است که در آن به طور مطلق حکم به
ایجاب یا
سلب نسبتی شده باشد، مثل: "هوا لطیف است". اما اگر حکم به وجود یا عدم یک نسبت،
مشروط به وجود یا عدم نسبت دیگر شده باشد، آن را "قضیه
شرطیه" گویند مثل: "اگر باران ببارد هوا تلطیف میشود".
علّامه حلّی در تعریف قضیه و بیان اقسام آن میگوید: قضیه، قولی است مرکب که در آن حکم شده باشد به
صدق جزء دوم بر همان چیزی که جزء اول بر آن صدق میکند (صورت اوّل)، یا به تبعیت و مصاحبت جزء دوم نسبت به جزء اول (صورت دوّم)، یا به معاندت و تباین جزء دوم با جزء اول (صورت سوّم)، و یا به سلبِ (اتحاد، تابعیت و تباینِ) جزء دوم از جزء اول (صورت چهارم). صورت اول را "قضیه حملیه"، و صورت دوم را "
قضیه شرطیه متصله"، و صورت سوم را "
قضیه شرطیه منفصله" میگویند. و صورت چهارم، سالبه سه صورت قبل است. قضیه
شرطیه متصله را "
قضیه وضعیه" هم میگویند، زیرا مشتمل بر وضع مقدّم است که وضع تالی را در پی دارد.
مثال قضیه
شرطیه متصله: "اگر خورشید طلوع کرده باشد روز موجود است". در این قضیه، به مصاحبت و تبعیت وجود روز نسبت به طلوع خورشید حکم شده است.
مثال قضیه
شرطیه منفصله: "عدد یا زوج است یا فرد". در این قضیه، به مباینت و تعاند جزء اوّل با جزء دوم حکم کردهایم.
۱. در قضیه حملیه، جزء اول را "
موضوع" یا "محکومٌ علیه"، و جزء دوم را "
محمول" یا "محکومٌ به" گویند، ولی در قضیه
شرطیه، جزء اول را "
مقدّم" میگویند (به جهت تقدّم آن در ذکر)، و جزء دوم را "
تالی" (زیرا در قضیه حکم میشود که جزء دوم از جزء اول پیروی میکند و تالی آن است). "رابطه" در قضیه
شرطیه همان
ادات شرط و جزا (در
متصله) و
ادات عناد (در منفصله) میباشد. ادات
شرط بر جزء اول (مقدّم) وارد میشود و ادات جزا بر جزء دوم (تالی). جابجایی مقدم و تالی در
شرطیه منفصله تاثیری در صدق و کذب و احکام قضیه ندارد، و تقدم و تاخر آنها اعتباری است، اما تمیّز مقدم و تالی در
شرطیه متصله، حقیقی و دارای آثار است و جابجایی آنها تابع شرایطی است.
۲. قضیه حملیه از مفردات تالیف یافته، اما قضیه
شرطیه از قضایا (حداقل دو قضیه) تشکیل میگردد. از این رو، در قضیه
شرطیه هر یک از مقدم و تالی، خود به صورت قضیه مستقل و دارای نسبت تامهای (در قالب اتحاد موضوع و محمول) بودهاند که به سبب پیوند به همدیگر (در قالب مصاحبت و تلازم دو نسبت، یا تنافی و تباین آن دو) استقلال خود را از دست دادهاند، و از تحت عنوان "قضیه" (که قابل اتصاف به صدق و کذب باشند) خارج شدهاند. به همین جهت
مناط صدق یا کذب قضیه
شرطیه و موجبه یا سالبه بودن آن، همان ربطِ مورد ادعا (اتصال یا عدم اتصال دو نسبت در
شرطیه متصله، و تنافی و عدم تنافی دو نسبت در
شرطیه منفصله) است.
یک قضیه
شرطیه متصله صادق میتواند از دو قضیه کاذب تشکیل شده باشد، مثل: "ان کان الانسان حماراً فهو ناهقٌ"، و یک قضیه
شرطیه متصله کاذب میتواند از دو قضیه صادق تشکیل شده باشد، مثل: "ان کان الانسان حیواناً فهو ناطقٌ". و همچنین یک قضیه
شرطیه موجبه میتواند از دو قضیه سالبه تشکیل شود، مثل: "کلّما لم یکن العددُ زوجاً لم یکن منقسماً بمتساویَین"، و یک قضیه
شرطیه سالبه میتواند از دو قضیه موجبه تشکیل شود، مثل: "لیس ان کانت الشمس طالعةً فاللیل موجودٌ".
مصاحبت و تبعیت دو نسبت (در
شرطیه متصله) و عناد و
تباین آن دو (در
شرطیه منفصله) گاهی به نحو لزوم و
ضرورت است، و گاهی به صِرف تصادف و
اتفاق.
شرطیه متصله را در صورت اول، "لزومیه" گویند و
شرطیه منفصله را "عنادیه" مینامند (هر چند بعضی،
متصله و منفصله هر دو را در صورت اول "لزومیه" نامیدهاند. در صورت دوم، هر دو قسم (
متصله و منفصله) را "اتفاقیه" میگویند. بنابراین چهار قسم پدید میآید:
شرطیه متصله لزومیه؛
شرطیه متصله اتفاقیه؛
شرطیه منفصله عنادیه؛
شرطیه منفصله اتفاقیه.
با توجه به تالیف
شرطیه از قضایا، و تقسیم قضایا به حملیه و
شرطیه، و تمیّز ذاتی مقدّم و تالی در
شرطیه متصله، اقسام متعددی برای
قضایای شرطیه (۹ قسم برای
متصله و ۶ قسم برای منفصله) پیدا میشود به این شرح:
۱. مرکب از دو حملیه، مانند: "کلّما کانت الشمسُ طالعة فالنهارُ موجودٌ"؛
۲. مرکب از دو
متصله، مانند: "کلّما کانت الشمسُ طالعة فالنهارُ موجودٌ، فکلّما کانت النهار معدوماً کانت الشمس غاربةً"؛
۳. مرکب از دو منفصله، مانند: "کلّما کان العددُ امّا زوجاً او فرداً فالکواکب امّا زوجٌ او فردٌ"؛
۴. مرکب از حملیه (مقدم) و
متصله (تالی)، مانند: "کلّما کان طلوع الشمس علّةً لوجود النهار فکلّما کانت الشمسُ طالعة فالنهارُ موجودٌ"؛
۵. مرکب از
متصله (مقدم) و حملیه (تالی)، مانند عکس مثال قبل؛
۶. مرکب از حملیه (مقدم) و منفصله (تالی)، مانند: "کلّما کان هذا عدداً فهو امّا زوجٌ او فردٌ؛
۷. مرکب از منفصله (مقدم) و حملیه (تالی)، مانند عکس مثال قبل؛
۸. مرکب از
متصله (مقدم) و منفصله (تالی)، مانند: "کلّما کانت الشمسُ طالعة فالنهارُ موجودٌ، فامّا ان یکون الشمس طالعةً، و امّا ان لایکون النهارُ موجوداً"؛
۹. مرکب از منفصله (مقدم) و
متصله (تالی)، مانند عکس مثال قبل.
۱. مرکب از دو حملیه، مانند: "العدد امّا زوجٌ او فردٌ"؛
۲. مرکب از دو
متصله، مانند: "امّا ان یکون ان کانت الشمس طالعةً فالنهار موجودٌ، و امّا ان لایکون ان کانت الشمس طالعةً فالنهار موجودٌ"؛
۳. مرکب از دو منفصله، مانند: "امّا ان یکون العددُ امّا زوجاً و امّا فرداً، و امّا ان یکون امّا زوجاً و امّا منقسماً بمتساویَین"؛
۴. مرکب از حملیه و
متصله، مانند: "امّا ان لایکون طلوع الشمس علّةً لوجود النهار، و امّا ان یکون کلّما کانت الشمس طالعةً فالنهار موجودٌ"؛
۵. مرکب از حملیه و منفصله، مانند: "امّا ان لایکون هذا عدداً، و امّا ان یکون امّا زوجاً او فرداً"؛
۶. مرکب از
متصله و منفصله، مانند: "امّا ان یکون ان کانت الشمس طالعةً فالنهار موجودٌ، و امّا ان یکون الشمس طالعةً و امّا ان یکون النهار موجوداً".
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
• خوانساری، محمد، منطق صوری.
• گرامی، محمدعلی، منطق مقارن.
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان.
• جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق.
•
مظفر، محمدرضا، المنطق. • شهابالدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات.
• ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، معيار العلم في فن المنطق.
•
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة. • ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.
•
علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. • تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
• قطبالدین رازی، محمد بن محمد، شرح المطالع یا لوامع الاسرارفی شرح مطالع الانوار.
• قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
•
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس. •
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «قضیه شرطیه»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۳/۱۶.