قصه اصحاب اخدود
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قصه اصحاب اخدود، یکی از
داستانهای قرآن، درباره
مؤمنان گرفتار
حاکم ظالم را میگویند.
قصه اصحاب اخدود در آیات ۴ تا۱۰
سوره بروج ذکر شده است: (قتل اصحاب الاخدود النار ذات الوقود اذ هم علیها قعود وهم علی ما یفعلون بالمؤمنین شهود).
مفاد آیات
قرآن مجید در این باره چنین است: عدهای باعث شدند جمعی از مردان و زنان
مؤمن را در
خندق آتش افکنند؛ در حالی که خود برای تماشا کنار آتش نشسته بودند و از مشاهده آن لذت میبردند، و آنان که طعمه حریق میشدند، جز
ایمان به
خداوند عزیز حمید - که فرمانروایی بر
آسمان و
زمین مخصوص او است و بر هر چیزی گواه است - گناهی نداشتند. اما مسببان خود دچار آتش شدند یا
شعله بالا گرفت و ایشان را سوزانید یا آن که به دست همان جبار یا به دست دیگری طعمه آتش شدند.
به نوشته عدهای از مورخان،
ذونواس حاکم یمن که
یهودی بود، نجران را محاصره کرد و مردم آن را به قبول
یهودیت مجبور کرد و کسانی را که از قبول
کیش یهود سر باز زدند، در خندق آتش انداخت. در منابع
مسیحیت نیز واقعهای
شبیه به این قصه موجود است.
جی جرتی معتقد است مراد از اصحاب اخدود، یاران
دانیال علیهالسّلام است که چون مقابل تمثال
نبوکد نصر (
بخت النصر ) به
سجده نیفتادند، آن
پادشاه خونخوار برآشفت و به سه تن از غلامان خود دستور داد آنان را در تنور آتش افکنند؛ ولی یاران دانیال علیهالسّلام در تنور آتش سالم ماندند و خود ماموران در شعله آتش سوختند.
طبری نیز روایتی نقل کرده است که طبق آن، اصحاب اخدود بر یاران دانیال منطبق میشود.
در
تفسیر البرهان از
علی بن ابراهیم نقل شده است که در
یمن پادشاهی به نام
ذونواس بود که در
دین یهودیت
متعصب بود. به وی خبر دادند عدهای در
نجران بر دین نصرانیتند و به
عیسی مسیح علیهالسّلام عقیده دارند. ذونواس برای نابودی آنها لشکری به نجران فرستاد تا آنان را از دین خود برگرداند. آنها به وی اهمیت نداده، در دین خود پافشاری کردند. ذونواس دستور داد خندقی حفر کردند و در آن
هیزم فراوان ریختند و آتش افروختند و
نصارا را در آغوش آتش افکندند….
فرهنگنامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «قصه اصحاب اخدود».