قاعده الخَراجُ بالضَمان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قاعدۀ الخَراجُ بالضَمان از
قواعد فقهی و در معنای آن دیدگاهها مختلف و احتمالاتی مطرح است.
قاعدۀ یاد شده برگرفته از حدیث نبوی منقول از طریق
عامه است
و از قواعد مشهور میان آنان به شمار میرود.
برخی فقهای
امامیه نیز در بعضی موارد به آن استناد کردهاند. از آن در باب
تجارت و
رهن و نیز برخی کتب قواعد فقهی سخن گفتهاند.
در مفاد قاعده و اینکه مراد از
خراج در ازای
ضمان چیست، دیدگاهها مختلف و احتمالاتی مطرح است، از جمله:
۱) مقصود از
خراج، مالیاتی است که
حاکم اسلامی بر
مسلمانان مقرر کرده است، مانند
زکات و
خمس و مقصود از
ضمان، تعهدات حاکم در برابر مسلمانان و اداره شئون مربوط به ایشان است.
۲. مراد از
خراج،
مالیات بسته شده بر زمینهای
خراجی از سوی حاکم اسلامی و مراد از
ضمان،
ضمان زمینهای
خراجی به سبب تقبّل و
اجاره است.
بنابر احتمال نخست، مفاد قاعده چنین است که مالیات در ازای تعهدات و مسئولیتهایی است که حاکم اسلامی در برابر مسلمانان دارد که عبارت است از تدبیر امور آنان، تامین نیازهایشان و اقدام نسبت به آنچه که صلاح دولت و ملت در آن است.
بنابر احتمال دوم، مفاد چنین است که مالیات مقرر بر زمینهای
خراجی بر عهدۀ کسی است که آن را تقبّل و اجاره کرده است.
۳. مقصود از
خراج، هر نوع منفعت و از
ضمان هرگونه تعهد است، خواه امری اختیاری، که بر عقد صحیح یا فاسد بار میشود و یا غیر اختیاری که بر
غصب مترتب میگردد. بنابراین احتمال، مفاد قاعده چنین خواهد بود که منافع هر عینی در ازای عهدهداری آن است و کسی که عین بر عهدۀ او است، منافع آن عین نیز حق او است و در قبال منافعی که از عین میبرد، ضمانی متوجه او نیست. بنابراین، غاصب
ضامن منافعی که استفاده کرده نخواهد بود. این احتمال منسوب به عامه است.
۴. مقصود از
خراج، منافع استفاده شده و از
ضمان،
ضمان اختیاری است که بر خصوص عقد صحیح بار میشود.
بر اساس این احتمال، مفاد قاعده این است که منافع عین در عقود صحیح در ازای بر عهده گرفتن عینی است که ناشی از عقد صحیح باشد، یعنی اگر خریدار به سببی مانند
خیار یا
اقاله بخواهد
معامله را
فسخ کند، باید آن عین و در صورت
تلف، مثل یا قیمت آن را بپردازد.
۵) مقصود از
خراج، همان معنای پیشین و مقصود از
ضمان،
ضمان اختیاری ناشی از
عقد، اعم از صحیح و فاسد است، نه غصب.
۶) مراد از
خراج، منافع مال و مراد از
ضمان، از جیب صاحب مال رفتن در صورت تلف است، یعنی هر کس که مال تلف شده از جیب او میرود، منافع آن مال نیز از آنِ او است. به بیان دیگر،
خراج مال برای صاحب مالی است که در فرض تلف، از جیب او میرود.
بر پایه این احتمال، مفاد قاعدۀ «
الخراج بالضمان» با
قاعده من له الغنم فعلیه الغرم یکی خواهد بود.
برخی فقها در بابهای مختلف به قاعدۀ یاد شده استناد کردهاند که به دو نمونه از آن اشاره میشود.
چنانچه از کالای خریداری شده، پس از تحویل آن به خریدار فایدهای به دست آید، مانند آنکه از حیوان حامله خریداری شده بچهای متولد شود و یا درخت خریداری شده میوه دهد، سپس معلوم شود کالا پیش از معامله معیوب بوده است، خریدار میتواند معامله را فسخ کند، لیکن منافع آن، از آنِ او است.
از جمله ادلۀ آن، قاعدۀ
خراج به
ضمان است.
مال رهنی نزد گروگیرنده
امانت است و چنانچه بدون کوتاهی وی تلف شود، مسئولیت جبران خسارت متوجه او نیست. از جمله ادلۀ آن، قاعدۀ یاد شده است، زیرا
خراج (منافع) رهن از آنِ گروگذار است. در نتیجه از
ضمان او نیز خواهد بود، یعنی از جیب او میرود.
عمده مستند قاعدۀ
خراج به
ضمان، حدیث اشاره شده در آغاز است و از آنجا که طریق آن عامی است، فقهای
شیعه آن را نپذیرفتهاند،
هرچند
ابن ابیجمهور از علمای شیعه در اثر حدیثی خود
عوالی اللئالی آن را به گونۀ مرسل (بدون ذکر سند) نقل کرده است.
برخی گفتهاند: کلمات برخی فقها بیانگر اعتماد آنان به روایت یاد شده است و اعتماد آنان برای اعتماد ما به صدور روایت کفایت میکند. علاوه بر آن، احادیثی از طریق علمای شیعه از
ائمه (علیهمالسّلام) نقل شده که مؤید حدیث فوق است.
بعضی گفتهاند: احادیث وارد شده از ائمه (علیهمالسّلام) تنها ناظر به مسئلۀ بیع شرط و یا رهن است که مدلول آنها قواعدی دیگر است و ربطی به این قاعده ندارد.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهمالسلام)، ج۶، ص۲۲۲.