فقه منصوص، مقابل فقه مستنبط بوده و دربرگیرنده بخشی از مسائل فقهی است که به طور مستقیم از کلام معصومان علیهمالسّلام به دست میآید و برای صدور فتوا از عین الفاظ روایات استفاده میشود.
فقه منصوص گونهای از ارائه فقه است. در این روش، فقیه مسائل فقهی را در قالب الفاظ یا مضامین روایات بیان میکند، بدون آنکه از راویان و نیز امامی که روایت از او نقل شده است نامی ببرد. برخی معاصران از این گونه فقه به « اصول متلقّات » تعبیر کردهاند.
توضیح: در اوایل قرن چهارم هجری سبک جدیدی برای کتابت فتاوای فقهی به وجود آمد، زیرا فقها در استفاده از الفاظ روایاتائمه علیهمالسّلام متعبد بودند و فتاوای خود را با به کارگیری عین الفاظ روایات ایشان صادر مینمودند؛ یعنی در هنگام تدوین کتابهای فقهی، متن روایت را بدون ذکر سند آن به عنوان فتوای خود میآوردند. مرحوم « شیخ صدوق »، پدر بزرگوارش « علی بن بابویه »، « شیخ مفید ، شیخ طوسی » از جمله این فقها بودند. بنابراین، مسائلی که در آن زمانها مطرح بوده، مسائل متلقات گرفته شده از معصومان علیهمالسّلام بوده و به فقه آن زمان، فقه منصوص میگویند.