فرزندان امام سجاد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حضرت
علی بن
حسین بن
علی بن ابیطالب (علیهالسلام)، ملقب به زینالعابدین و سجاد، چهارمین
امام شیعیان است. برای آن حضرت فرزندان زیادی ذکر شده است که در مورد تعداد آنها اتفاق نظری وجود ندارد. از فرزندان نامدار آن حضرت میتوان
امام محمدباقر (علیهالسلام)،
زید بن علی (علیهالسلام)،
عبدالله باهر،
عمر بن علی، که شخصی فاضل و جلیلالقدر و بسیار پارسا و سخی بود و متولی صدقات
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بوده است را نام برد. در این نوشتار به مشخصه فرزندان آن حضرت خواهیم پرداخت.
در کتب تاریخی برای
حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) فرزندان زیادی ذکر شده است که در مورد تعداد آنها اتفاق نظری وجود ندارد.
در کتاب
مناقب تالیف
ابنشهرآشوب تعداد فرزندان حضرت، دوازده نفر ذکر شده است.
در کتاب
کشف الغمه تعداد فرزندان حضرت نه نفر آورده شده و ادعا شده که حضرت
دختر نداشتهاند.
ابنخشاب در کتاب
موالید اهل البیت فرزندان حضرت را هشت نفر ذکر کرده و فرموده آن حضرت
دختر نداشتهاند.
بعضی هم ده
پسر و چهار
دختر برای حضرت ذکر کردهاند و
ابنسعد در
طبقات هفده فرزند برای حضرت برشمرده است.
اما بنابر نقل
شیخ عباس قمی در
منتهی الآمال در بخش اولاد حضرت سیدالساجدین (علیه
السلام)
شیخ مفید برای آن حضرت پانزده فرزند از
دختر و پسر ذکر کرده است که عبارتند از:
•
امام محمدباقر (علیهالسلام) ملقب به ابوجعفر که مادرشان فاطمه (
امعبدالله)
دختر حضرت
امام حسن مجتبی (علیهالسلام) بوده است.
• عبدالله و
حسن و
حسین که مادرشان
امولد (کنیز) بوده است.
• زید (شهید بزرگوار کوفه) و عمر که مادرشان
امولد دیگری بوده است، مادر ایشان کنیزی بوده به نام حوراء که جناب
مختار به حضرت هدیه کرده بود.
•
حسین اصغر و عبدالرحمن و
سلیمان از
امولد دیگری بودهاند.
• علی و خدیجه که مادرشان
امولد بوده است و این علی کوچکترین فرزند حضرت سجاد (علیه
السلام) بوده است.
• محمد اصغر که مادرش
امولد بوده است.
• فاطمه و علیه و
امکلثوم که مادرشان
امولد دیگری بوده است.
حضرت زید بن علی بن
حسین (علیه
السلام) برادر بزرگوار
امام باقر (علیهالسلام) و عموی
امام صادق (علیهالسلام) میباشد که در نزد خاندان
اهل بیت عصمت و طهارت از جلالت قدر و عظمت فوقالعادهای برخوردار است. پیرامون شخصیت این امامزاده مطالب زیادی در روایات
اسلامی وارد شده که بعضی مربوط به کیفیت تولد ایشان و نامگذاری و مادر بزرگوارشان میباشد و بعضی مربوط به شدت محبت حضرت سجاد (علیه
السلام) به ایشان و برخی دیگر در زمینه
فقه و فضل و
ورع و خداترسی و کمالات روحی و فضایل اخلاقی و برنامه زندگی ایشان و بعضی دیگر پیرامون مباحثات و گفتگوی آن بزرگوار با بعضی از اصحاب
امام باقر و
امام صادق (علیهماالسلام) و بالاخره تعدادی از روایات مربوط به بعد شجاعت و صلابت در شخصیت آن حضرت است که منتهی به قیام بر ضد دودمان ننگین اموی در
شهر کوفه گردید و سرانجام مساله شهادت مظلومانه آن حضرت و وقایع متاخر از آن و همچنین اخبار مکرر مساله به دار آویخته شدن آن حضرت در کناسه
کوفه که از طرف جد، پدر، برادر و همچنین برادرزادهشان بیان شده است و همه اصحاب آن را میدانستهاند. و تالمات سخت حضرت صادق (علیه
السلام) و اصحابشان از شهادت آن بزرگوار و برخورد ایشان با این قضیه.
در میان فرزندان
امام چهارم زید بن علی (پس از حضرت باقر (علیه
السلام)) از دیگران افضل و برتر بوده و بسیار عابد و پارسا و
فقیه و سخاوتمند و شجاع بود و به همین جهت پس از رحلت حضرت سجاد (علیه
السلام) که اکثریت
شیعه به امامت فرزندش
امام باقر (علیه
السلام) معتقد بودند گروهی نیز زید را
امام دانسته و به
شیعه زیدیه مشهور شدند. به عقیده آنان هر شخص فاطمینژاد که عالم و زاهد و شجاع و سخی بوده و به عنوان
قیام به حق خروج کند میتواند
امام باشد و چون زید واجد این خصوصیات بوده، به نظر این فرقه
امام بوده و پس از کشته شدن او هم فرزندش یحیی بن زید را که بر خلیفه اموی
ولید بن یزید خروج کرد و کشته شد
امام میدانند.
اما خود زید دعوی
امامت نکرد بلکه برای خونخواهی جدش (
حسین (علیه
السلام)) قیام نمود و مردم را به سوی پسندیده از
آل محمد (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) دعوت نمود زیرا او میدانست که برادرش حضرت باقر (علیه
السلام) برای احراز این مقام شایسته میباشد و باز میدانست که
امام باقر هم فرزندش حضرت صادق را جانشین خود قرار داده است ولی عدهای تصور کردند که او مردم را به سوی خود میخواند، هنگامی که خبر شهادت او را به حضرت صادق دادند گریست و فرمود: انا لله و انا الیه راجعون، اجر مصیبت عمویم زید را از خدا میطلبم زیرا زید نیکو عموئی بود و از برای
دنیا و
آخرت ما نافع بود و به خدا قسم که عمویم شهید از دنیا رفت مانند شهدائی که در خدمت حضرت رسول و علی و
حسن و
حسین (صلواتالله
وسلامهعلیهم) شهید گشتند.
آری زید در زمان
هشام بن عبدالملک خروج کرد و در جنگی که در کوفه میان او و امویان درگرفت در سال ۱۲۱ هجری در سن ۴۲ سالگی به شهادت رسید. جنازه زید به وسیله پسرش یحیی شبانه در نهر آبی دفن شد و روی آن را خاک و گیاه ریختند که از نظر دشمنانش مخفی بماند ولی
یوسف بن عمر ثقفی (پدر حجاج) که از جانب هشام حاکم
عراق بود از ماجرا با خبر شد و جسد زید را از زیر خاک بیرون آورد و سرش را جدا کرد و برای هشام فرستاد. هشام به یوسف نوشت که بدن زید را برهنه بر دار کشد یوسف نیز دستور داد او را در کناسه کوفه به دار آویختند.
عبدالله باهر پسر
امام سجاد (علیه
السلام) و مادرش فاطمه
دختر امام حسن مجتبی (علیه
السلام)، برادر تنی
امام باقر (علیه
السلام) میباشد.
باهر به معنای نورانی، درخشان است، به ماه شب چهارده هم باهر میگویند. علت این توصیف عبدالله این است که خیلی زیبا بودند، به گونهای که مردم مبهوت وجود ایشان میشدند.
مرحوم
شیخ مفید در
الارشاد مینویسد: (عبدالله باهر) مسئول صدقات و خیراتی بود که
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
امیرالمومنین (علیهالسلام) به جا گذاشته بودند و او شخصی فاضل و فقیه بود که از طریق پدرانش از رسول الله (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) روایات زیادی نقل کرده و مردم نیز از او نقل روایت میکردند.
از
امام باقر (علیه
السلام) پرسیدند: کدام یک از برادرانت را بیشتر دوست داری؟ حضرت درباره هر یک نکتهای فرمودند و درباره عبدالله باهر فرمودند: ... امّا عبداللّه دست و بازوی توانای من است که به کمک آن فعالیت میکنم.
ایشان در سن ۵۷ سالگی وفات نمودند. مدفن عبدالله باهر را در مدینه میدانند. و برخی قبر او را در
موصل یا
دمشق هم ذکر کردهاند. عبدالله باهر در مورد پدرشان
امام سجاد (علیه
السلام) فرمودند: پدرم شبها به نماز میایستاد بگونهای که گاهی روی زمین میافتاد.
همچنین وی از پدرشان از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) نقل کرده که ایشان فرمودند: بخیل به تمام معنا، کسی است که در پیش او نام من برده شود ولی بر من صلوات نفرستد.
در مورد آیه «فَوَ و رَبِّ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ اِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما اَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ؛
پس سوگند به
پروردگار آسمان و
زمین، که واقعاً او حقّ است مثل آنچه که شما سخن میگویید.» از پدرم سوال شد، فرمودند: منظور قیام
قائم آل محمد (علیه
السلام) است.
عمر بن علی، شخص فاضل و جلیلالقدر و بسیار پارسا و سخی بود. او نیز متولی صدقات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) و امیرالمؤمنین (علیه
السلام) بوده است و
داود بن قاسم از
حسین بن زید روایت نمود که عمویم عمر بن علی را دیدم که با کسی که میخواست از صدقات علی (علیه
السلام) (باغی یا بستانی) بخرد شرط میکرد که در دیوار باغ، چند راه و رخنه بگذارد و از کسی که برای خوردن میوه (از آن رخنهها) داخل باغ میشود ممانعت ننماید و این عمر بن علی جد امی
سیدمرتضی علمالهدی و
سیدرضی است که هر دو از مجتهدین و محققین عالیمقام و شاگرد و تعلیم یافته شیخ مفید بودند.
در کتب معتبره نقل شده است که شیخ مفید شبی در عالم رؤیا دید که
حضرت فاطمه (علیهاالسلام) با دو نوردیدهاش
حسن و
حسین در حالی که کودک بودند وارد
مسجد شیخ شد و آن دو را نزد او آورد و خطاب فرمودند که: یا شیخ، علمهما الفقة. این دو کودک را فقه بیاموز! شیخ بیدار شد و از این خواب متعجب بود و همین که روز شد وارد مسجد گردید و در این اثنا فاطمه والده دو سید مزبور با کنیزان خود در حالی که دست دو پسرش مرتضی و رضی را که کودک بودند گرفته بود وارد شد. چون نظر شیخ بر آن مخدره افتاد به جهت
احترام از جای برخاست و بر او
سلام کرد، آن مخدره گفت: ای شیخ این دو کودک پسران منند، اینها را آماده کرده
ام که بر ایشان فقه بیاموزی، شیخ چون این را شنید گریست و خواب خود را بر آن علیا مخدره نقل کرد و مشغول تعلیم آنها شد تا به مرتبه رفیعه و مقام بلندی از کمالات و فضائل و علوم رسیدند.
بازنویسی توسط گروه پژوهشی ویکی فقه، تاریخ: ۱۳۹۸/۰۲/۱۸.