فخرالدین ابنادریس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ اِدْریس، فخرالدین ابوعبدالله محمد بن ادریس عِجلی حِلّی (ح ۵۴۳ - ۵۹۸ق/۱۱۴۸-۱۲۰۲م)، از
فقیهان بزرگ
امامیه است.
نسبت عجلی ظاهراً باید مربوط به
نسب وی باشد.
در برخی از منابع نام و نسب او به شکلهای محمد بن ادریس بن محمد،
محمد بن ادریس بن احمد بن ادریس،
محمد بن احمد بن ادریس
و حتی به شکل غریب محمد بن منصور بن احمد بن ادریس
ثبت شده که هیچ یک قابل اعتماد نیست. بنابر منابع متأخر،
مادر ابن ادریس
نوه دختری شیخ مسعود وَرّام بوده است و نسب وی از جانب مادر با ۳ واسطه به
شیخ طوسی میرسد،
اما نظر به تاریخ وفات شیخ ورام در ۶۰۵ق/ ۱۲۰۸م
و سال
وفات ابن ادریس، و نیز با مقایسه طبقه شیخ ورام
با طبقه ابن ادریس این نسبت درست نمینماید. شرح حال نویسان ابن ادریس وی را با عنوان «حلّی» یاد کردهاند، و منتجبالدین متذکر شده که در
حله با وی ملاقات کرده است.
تاریخی برای
ولادت ابن ادریس نقل نشده، ولی به استناد خط
شهید ثانی که در اجازات مجلسی
آمده، ابن ادریس در ۵۵۸ق/۱۱۶۳م به
سن بلوغ رسیده است و با فرض اینکه وی در حدود ۱۵ سالگی بالغ شده باشد،
تولد وی را باید در حدود ۵۴۳ق/۱۱۴۸م دانست. در مورد وفات او نیز اختلاف است: کفعمی
جمعه ۱۸
شوال ۵۹۸ق/۱۱ سپتامبر ۱۲۰۲م
و ذهبی
۵۹۷ق را ذکر کرده است. بنابراین، سخن
علمای متأخر شیعه در این باب که وی پیش از رسیدن به ۲۵ سالگی
وفات یافته است
نباید صحیح باشد.
صفدی
وی را در
فقه عدیم النظیر دانسته، و
ابن داوود حلی او را شیخ الفقها خوانده است.
شجاعت علمی وی در شکستن سنت
تقلید از
آراء شیخ طوسی، تحرک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و جمود و تشویق ابتکار و اندیشه آزاد، بیانگر جلالت قدر اوست. تا ۱۰۰ سال پس از درگذشت شیخ طوسی همه مسندنشینان فقاهت شیعه خوشهچینان آراء شیخ و در حقیقت فقط منعکس کنندگان نظرات او بودند تا جایی که میتوان گفت باب
اجتهاد تا حدودی مسدود شده بود.
در چنین وضعی ابن ادریس پای از دائره تقلید بیرون نهاد و به احیای اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت. وی گاه در نقد آراء شیخ بسیار سرسختی به خرج میداد و شیخ را به طور مستقیم و غیر مستقیم به تبعیت و پیروی از
امام شافعی متهم میکرد و گاه لحنش بسیار تند میشد،
اما به هر حال احترام به شیخ را فرو نمینهاد و با عباراتی چون «الشیخ السعید الصدوق تغمّده الله برحمته» از او یاد میکرد.
مامقانی ادعا کرده که ابن ادریس در کتاب طهارت سرائر درباره
شیخ طوسی گفت: «و خالی شیخ الاعاجم
ابوجعفر الطوسی یفوح (در اصل: یفوه)
مِن فیه رائحةُ النجاسة»،
لیکن این عبارت در کتاب طهارت سرائر (چاپ موجود) دیده نمیشود و احتمال میرود تحریف این عبارتِ سرائر باشد: «... انّ
اباجعفر یفوح من فیه رائحة تسلیم...»
که ابداً جنبه رکیکی ندارد.
فقیه معاصر وی سدیدالدین حمصی او را اهل تخلیط و غیرقابل اعتماد دانسته است.
ابن داوود حلی عدم پذیرش خبر واحد توسط ابن ادریس را به معنی اعراض کلی او از اخبار
اهل بیت گرفته و وی را در زُمره ضعفا آورده، ولی در همانجا او را ستوده است.
بحرانی مینویسد که
محقق حلی و
علامه حلی به کرات به نقد و
طعن او پرداختهاند،
ولی در دورههای بعد نظر علمای
رجال در مورد ابن ادریس به تدریخ تغییر یافت تا آنجا که مجلسی وی را
توثیق کرده است.
معاصران نظر حمصی را در مورد تخلیط ابن ادریس تنها از این جهت که وی در نقل اسناد
روایات اندکی بیدقت بوده، صحیح دانستهاند.
ابن ادریس چنانکه از کتاب سرائر، به خصوص بخش مستطرفات آن برمیآید، برخی از اصول و مصنفات سلف
شیعه را در اختیار داشته و وی آخرین کسی است که درباره برخی از آنها اطلاعاتی به دست میدهد، و برخی از اجازات نام وی در سلسله روایی
صحیفه سجادیه دیده میشود.
همچنین نام وی در میان راویان کتب دیگر نیز آمده است.
ابن ادریس بعضی از کتب سلف را استنساخ کرده، که به عنوان نمونه میتوان از مصباح المتهجّد
شیخ طوسی (در
جمادیالاولی ۵۷۰ق) و
قرب الاسناد حمیری (در
رمضان ۵۷۴ق) نام برد.
وی خود مینویسد
که از سید ابوالمکارم بن زهره حضوراً و مکاتبتاً استفاده کرده است.
از دیگر مشایخ وی چنانکه از اسناد روایات و اجازات برمیآید، میتوان
عمادالدین محمد بن ابی القاسم طبری،
عربی بن مسافر عبادی، حسین بن هبة الله بن رطبه سوراوی و عبدالله ابن
جعفر دوریستی را نام برد.
به گفته
ذهبی ابن ادریس از راشد
و شریف شرفشاه نیز بهره برده است.
سماع بدون واسطه ابن ادریس از شیخ ابوعلی طوسی
در ۵۱۱ق/۱۱۱۷م
از حیث زمان و طبقه قابل پذیرش نیست و ظاهراً شخصی که در ۵۱۱ق از ابوعلی طوسی استماع کرده، عمادالدین طبری استاد ابن ادریس بوده است.
از جمله ایشان میتوان مُحییالدین محمد بن عبدالله بن علی بن زهره،
فخار بن معد موسوی،
محمد بن نمای حلی،
علی ابن یحیی خیاط،
احمد بن مسعود اسدی
و علی بن ابراهیم علوی عریضی
را نام برد. سند موجود در الاربعون
که دلالت بر
روایت
یحیی بن سعید حلی از ابن ادریس دارد از حیث طبقه مورد تردید است.
اگر چه ذهبی
متذکر شده که ابن ادریس آثاری در فروغ و اصول داشته و
ابن داوود او راکثیر التألیف دانسته، مع ذلک جز چند اثر از وی نمیشناسیم. آثار بازمانده از او اینهاست:
۱. السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، این کتاب از آثار بدیع فقهی است که ارزش و اعتبار آن پس از قرنها هنوز به قوت خود باقی است. سرائر افزون بر ارزش فقهی آن، به واسطه آخرین بابش که او خود آن را «باب النوادر» نامیده و شامل گزیدهای از کتب مشیخه و روات است، ارزش حدیثی قابل توجهی دارد. چنانکه از دو موضع کتاب
بر میآید وی در خلال
سالهای ۵۸۷ - ۵۸۸ق/ ۱۱۹۱-۱۱۹۲م مشغول تألیف آن بوده است. سرائر در ۱۲۴۷و ۱۲۷۰ق در تهران چاپ سنگی شده، و «باب النوادر» آن با عنوان النوادر او مستطرفات السرائر جداگانه در ۱۴۰۸ق با مقدمهای تحقیقی و حواشی در
قم به چاپ رسیده است؛
۱. رسالهای در تکلیف
۲. رسالهای در مضایقه و مواسعه در
فقه
۳. اجوبة مسائل،
البته انتساب هیچ یک از این ۳ کتاب به وی قطعی نیست. رسالهای در مسأله تتمیم
آب قلیل به
کرّ ، تقریباً در ۱۰ برگ.
۱. التعلیقات علی التبیان
۲. رسالهای درمعنیناصب
۳. مناسک
۴. نیز
ابن ابی الحدید روایتی در مورد رابطه
شریف رضی و
شریف مرتضی با فخرالملک، وزیر بهاءالدولة، از خط ابن ادریس نقل کرده که مشخص نیست از کدام اثر وی گرفته شده است.
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعة.
(۲) ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۵۹م.
(۳) ابن اثیر، الکامل.
(۴) محمد ابن ادریس، السرائر، تهران، ۱۲۷۰ق.
(۵) حسن ابن داوود حلی، کتاب الرجال، تهران، ۱۳۴۲ش.
(۶) عبدالرزاق ابن فوطی، تلخیص مجمع الاداب، دمشق، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
(۷) محمد استرابادی، منتهی المقال، تهران، ۱۳۰۰ق.
(۸) عبدالله افندی، ریاض العلماء، قم، ۱۴۰۱ق.
(۹) یوسف بحرانی، لؤلؤة البحرین، قم، مؤسسه آل البیت.
(۱۰) محمد بن حسن حر عاملی، امل الامل، به کوشش احمد حسینی، بغداد، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
(۱۱) ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، قم، ۱۴۰۳ق.
(۱۲) محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش بشار عواد معروف و محیی هلال السرحان، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۱۳) عبدالکریم سمعانی ، الانساب، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
(۱۴) محمدتقی شوشتری ، قاموس الرجال، تهران، ۱۳۸۷ق.
(۱۵) محمد شهید اول، الاربعون حدیثاً، قم، ۱۴۰۷ق.
(۱۶) زینالدین شهید ثانی، الدرایة فی مصطلح الحدیث، نجف، مطبعة النعمان.
(۱۷) خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، به کوشش هلموت ریتر، استانبول، ۱۹۴۹م.
(۱۸) محمد طوسی، مصباح المتهجد، به کوشش زنجانی، تهران، ۱۳۳۸-۱۹۳۳ق.
(۱۹) محمد عمادالدین طبری، بشارة المصطفی، نجف، ۱۳۸۳ق.
(۲۰) شیخ عبدالنبی کاظمی، تکملة الرجال، نجف، مکتبة الامام الحکیم العامة.
(۲۱) عبدالله مامقانی، تنقیح المقال، نجف، ۱۳۴۹-۱۳۵۱ق.
(۲۲) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۳) ملی، خطی.
(۲۴) علی منتجبالدین، فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، به کوشش عبدالعزیز طباطبائی، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
(۲۵) محمد مهدی نجف، فهرست مخطوطات مکتبة الامام الحکیم العامة، نجف، منشورات مکتبة الامام الحکیم العامة.
(۲۶) حسین نوری، مستدرک الوسائل، تهران، ۱۳۱۸-۱۳۲۱ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «فخرالدین ابنادریس»، ج۲، ص۸۷۴.