فتح الله شریعت اصفهانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیخ فتح الله شریعت اصفهانی، از برجستهترین علما
و مراجع تقلید مجاهد ایران در
قرن سیزدهم
و چهاردهم هجری بود.
او در ۱۲
ربیع الاول یا ربیع الاخر ۱۲۶۶ ق در
اصفهان به
دنیا آمد. پدرش حاج میرزا محمدجواد از خاندان معروف نمازی شیراز
و ساکن اصفهان بود.
وی در
حوزه علمیه اصفهان نزد استادانی چون ملاعبدالجواد خراسانی مدرس کبیر، ملا حیدرعلی اصفهانی، ملا احمد سبزواری، ملامحمد صادق تنکابنی
و حاج شیخ محمدباقر نجفی درس خواند
و به تدریس
اصول به شیوه
شیخ مرتضی انصاری پرداخت
و از برخی علمای اصفهان اجازه
اجتهاد گرفت.
او در ۱۲۹۵ یا ۱۲۹۶ ق برای ادامه
و تکمیل تحصیل عازم نجف اشرف گردید
و در محضر درس
میرزا حبیب الله رشتی و شیخ محمدحسین فقیه کاظمیحاضر شد استفاده شایانی برد. همه صاحبان تراجم، مراتب
فضل و کمال
و جامعیت علمی او را ستودهاند. میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، او را از علمای طراز اول نامیده
و در تجلیل از وی مینویسد: «او جامع معقول
و منقول
و حاوی فروع
و اصول،
فقیه اصولی رجالی،
حکیم متکلم، ادیب مفسر اخلاقی، بالجمله در جامعیت
و اشتراک در اکثر
علوم عقلیه و نقلیه، از اغلب معاصرین خود ممتاز بود، بالخصوص در
رجال و علوم حدیثیه
و قرآنیه، گوی سبقت از دیگران ربود. علاوه بر مراتب علمیه، بسیار لطیف المحاوره بود
و قوه حافظه او را از خوارق عادات
و عجایب اتفاقات میشمارند… مقامات علمیهاش نزد علمای مشاهد مقدسه، مسلم
و مورد تحسین شایان
و تقدیر بی پایان بود…». او در حوزه نجف به تدریس
و تألیف
و تصنیف پرداخت
و در ۱۳۱۳ ق به
زیارت حج رفت
و بعد از مراجعت، به امور علمیخود مشغول شد.
او به شریعه الحق
و سپس به شیخ الشریعه ملقب
و معروف گردید. شیخ الشریعه علاوه بر فضایل علمی، مجتهدی روشن بین
و متعهد بود
و به سرنوشت سیاسی
و اجتماعی جهان
اسلام و ترفندهای
استعمار، وقوف کامل داشت.
او به عنوان مبارزه با استیلای استعمار بر بازارهای مسلمانان در ۱۳۱۵ ق فتوای تحریم خود را در خصوص استفاده نکردن از کالاهای فرنگی صادر کرد. وی رمز پیشرفت مسلمانان را در آشنایی با علوم
و فنون جدید میدانست، از اینرو مدارس نوینی را که در آنها علوم جدید اروپایی
و زبانهای فرانسه
و انگلیسی تدریس میشد، تأیید کرد
و برای اداره آن هم، «هیأت علمی» تشکیل داد.
شریعت اصفهانی همانند مراجع مشروطه خواه نجف، نظام
مشروطت ایران را تأیید
و از آن حمایت نمود
و مردم ایران را به شرکت در انتخابات
و حفاظت از آن فراخواند.
وی بر
ضد استعمارگران ایتالیایی در حمله به
لیبی (از متصرفات عثمانی)، حمله متجاوزان روس به شمال ایران
و کشتار آزادیخواهان در ۱۳۲۹ ق/ ۱۹۱۱، حمله متفقین به عثمانی در ۱۳۳۲ ق/ ۱۹۱۴،
و نیز تجاوز نیروهای انگلیسی به عراق
و اشغال
بصره در ۱۳۳۸ ق/ ۱۹۲۰، هشت فتوای جهاد صادر کرد که در آنها مسلمانان سراسر جهان اسلام را به مقاومت در برابر استعمارگران
و بیرون راندن آنها از سرزمینهای اسلامی
و نفی
و طرد هرگونه
حاکمیت سیاسی، نظامی،اقتصادی
و فرهنگی آنان فراخواند.
همچنین در حدود ۱۳۲۹ ق جزوهای به زبان فارسی منتشر
و در آن مسلمانان را به ترک اختلافات
و تفرقه و تمسک به اتحاد
و دوستی برای حفظ استقلال کشورهای اسلامیبه عنوان اساس مقاومت در برابر فعالیتهای استعماری دعوت کرد.
اعلامیه جهادی او بر ضد متجاوزان ایتالیایی گواه روشن
و آشکاری بر آگاهی کامل سیاسی وی از شئون
مختلف استعمار در سرزمینهای اسلامی است.
در این اعلامیه، شرعیت اصفهانی خطاب به علما، فرماندهان، رؤسای قبایل، بازرگان بزرگ
و همه مسلمانان جهان ده هدف عمده استعمار در سرزمینهای اسلامیرا بر میشمرد:
۱- بیگانگان استعمارگر با ملایمت
و روش دوستانه، دلهای مردم نادان را جلب کردند.
۲- استعمارگران با آوردن ساختهها
و دستاوردهای خود به بازار، مردم
مسلمان را در همه امور زندگی، به خود نیازمند ساختند.
۳- آنان به بهانه
آموزش و پرورش و خدمات پزشکی، شیوههای
خرافات دینی و گمراه کننده خویش را تبلیغ کردند.
۴- استعمارگران، مبلغان مذهبی خود را به میان مسلمانان فرستادند تا آنان را از علمای اسلام دور سازند.
۵- آنها کتابهای ضد دینی خود را در میان مسلماان به رایگان
و یا به بهایی ارزان منتشر کردند.
۶- بیگانگان استعمارگر زر
و سیم مسلمانان را گرفته، به جای آن، کاغذ
و اشیاء تجملی
و مصرفی به آنان دادند.
۷- مسلمانان را به مصرف مواد غیر لازم مانند قند
و شکر، چای
و بعضاً زیان آور مانند
سیگار معتاد کردند.
۸- استعمارگران، اصل «تفرقه
بینداز و حکومت کن» را به کار برده، بدان وسیله بسیاری از سرزمینهای اسلامیرا اشغال کردند.
۹- تنی چند از روحانی نمایان، خود را به
لباس روحانیت درآورده
و ادعای دانش میکنند،در حالی که واقعاً از گروه علمای روحانی به شمار نمیروند. بیگانگان این علما را نیز همردیف علمای واقعی قلمداد کرده
و فسادی را که علمای دروغین مرکتب میشوند به حساب بدی
مذهب اسلام میگذارند
و بدین وسیله مردم را به سرپیچی از اوامر علمای حقیقی اسلام میخوانند.
۱۰- استعمارگران با به دست آوردن امتیازات
و دادن وامها
و انعقاد قراردادهای گوناگون
نفوذ خویش را در کشورهای اسلامیمیگسترانند.
شیخ الشریعه پس از اشغال بخشی از سرزمین عراق در جریان جنگ اول توسط انگلیسیها، فتوای جهاد بر ضد اشغالگران انگلیسی صادر کرد
و خود، همراه سایر علما رهسپار جبهههای نبرد گردید. وی در جبهه قرنه در کنارمجاهدین
و رزمندگان حضور فعال داشت. او همچنین در
مهاجرت بزرگ اعتراض آمیز علما به
کاظمین که به رهبری
آخوند خراسانی انجام شد شرکت کرد.
پس از صدرو فرمان جهاد بر ضد متفقین
و انگلستان، شیخ الشریعه با ارسال نامهای برای
شیخ خزعل،
حاکم شیعی خوزستان از او دعوت کرد تا همراه نیروهای خود، مردم عراق را در مبارزه ضد انگلیسیان یاری دهد.
وی عامل اصلی شکست انقلاب ضد انگلیسی نجف (۱۹۱۸) را فراهم نبودن شرایط میدانست، از اینرو به فراهم نبودن مقدمات مبادرت ورزید. او همراه شیخ عبدالکریم جزایری (از علمای نجف) با رهبران شایر شیعه عراق ارتباط برقرار کرد
و تأیید میرزا محمدتقی شیرازی را هم در آن باره به دست آورد. به همین منظور در اواخر ۱۹۱۸، سازمان دینی ـ سیاسی«الهئه العلمیه» را در نجف تأسیس کرد.
او به همراه میرزا محمد تقی شیرازی طی نامهای به رئیس جمهور وقت
امریکا، تمایل مردم مسلمان عراق را به انتخاب دولت مستقل عربی – اسلامی
و پادشاهی مسلمان
و مقید به مجلس شورای ملی را خواستار شدند. در ۱۳۳۸ ق که شهر
کربلا آزاد شد، اداره امور سیاسی، اداری
و مالی آن را انجمنی بر عهده داشت که شیخ الشریعه رئیس آن بود.
پس از درگذشت میرزا محمدتقی شیرازی (۱۳۳۸ق)، شیخ الشریعه
مرجع تقلید اغلب شیعیان گردید
و جنبش ضد انگلیسی مردم عراق را ادامه داد. در
ذیحجه ۱۳۳۸ ق/ اواخر آگوست ۱۹۲۰، زمانی که انقلاب عراق در شرایط مناسبی قرار داشت، نایب
حاکم عراق در نامهای به شیخ الشریعه خواستار گفت
و گو با رهبران انقلاب شد. این پیشنهاد موجب بروز دو خط مشی در میان آنها گردید. شیخ الشریعه همراه با عدهای دیگر از علما، روحانیون
و مجاهدان، هر نوع گفت
و گو را منوط به ترک شهر توسط مهاجمان نمود.
بعد از تشکیل
حکومت موقت در عراق که با سرکوب
انقلاب ۱۳۳۸ ق/ ۱۹۲۰
و بازداشت
و تبعید چند تن از علما همراه بود، شیخ الشریعه رهبری مبارزه علیه اشغال، قیمومت،
و حکومت موقت را برعهده گرفت.
او در ۸
ربیع الاخر ۱۳۳۹ ق در
نجف اشرف درگذشت
و در یکی از حجرههای شرقی در صحن غزوی
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) دفن شد.
شیخ الشریعه از شیخ محمد طه نجف، سیدمهدی قزوینی، سید محمد باقر خوانساری (صاحب روضات)،
و برادرش میرزامحمدهاشم
و استاد خود شیخ محمدحسین فقیه کاظمیاجازه روایت داشت. برخی از آثار او از این قرار است:
ابانه المختار فی ارث الزوجه من ثمن العقار، اصاله الصحه، اناره الحالک فی قرائه ملک
و مالک؛ حاشیه فصول؛ قاعده صدور در
حکمت؛ قاعده ضرر؛ افاضه القدیر فی حل العصیر،
و قاعده طهارت.
دانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ اسلام، فرهنگنامه علمای مجاهد، برگرفته از مقاله «فتح الله شریعت اصفهانی».