غوریان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غور ناحیهای کوهستانی و وسیع بین
هرات و
غزنه با مرکزیت
شهر فیروزکوه بوده است.
مورخین نسب غوریان را به ضحاک تازی میسازنند که وقتی فریدون بر او پیروز شد طایفهای از اولاد او به غور گریختند و قلعههای مستحکمی بنا کردند و حکومت غور در
اولاد ضحاک موروثی شد. غور در
سال ۳۱ ه.ق در
عهد خلافت عثمان و یا طبق قول جوزجانی در عهد خلافت
حضرت علی (علیهالسّلام) فتح شد و شنسب از
دست حضرت علی عهد و لواء حکومت غور را دریافت داشت لذا به آنان،
آل شنسب هم میگویند.
در ابتدا حکومت غوریان به منطقه غور محدود میشد.آنان با حاکمان اموی مخالفت بودند لذا در
قیام ابومسلم و دعوت عباسیان حضور داشتند.بعدها در دورۀ
هارون الرشید امیر نجفی نهاران از او عهد و لواء گرفت.غوریان در دورۀ محمود غزنوی شروع به افزایش متصرفات خود کرده به مرور بر خراسان، غزنه، بامیان و هند مسلط شده امارت خود را به سلطنت تبدیل کردند.
او مؤسس سلسله غوریان است؛ غزنین را که تحت حاکمیت بهرامشاه بود تصرف کرد ولی بهرامشاه با لشکری از
هند به غزنین آمده با
قتل سیف
الدین سوری دوباره غزنه را تصرف کرد.
بعد از
سیف
الدین برادرش، سلطان علاء
الدین حسین، (۵۴۴ تا ۵۵۶ ه.ق) به قصد
انتقام او به غزنین لشکر کشید و آن چنان غارت و شهرسوزی به بار آورد که به علاء
الدین جهانسوز مشهور شد.او با سلطان سنجر سلجوقی به مخالفت برخاست، سنجر به جانب غور آمد و او را دستگیر ولی بعدها به خاطر لطافت طبع و شعرش او را حریف بزم و ندیم خود گردانید و بعد از مدتی دوباره او را به حکومت غور فرستاد.در دوره وی داعیان اسماعیلی الموت در غور به تبلیغ مشغول شدند و سبب بدنامی او در بین کرامیه و
اهل سنت گریدند.
بعد از
مرگ علاء
الدین حسین بزرگان و امراء پسرش سلطان
سیف
الدین محمد (۵۵۶ تا ۵۵۸ ه.ق) را به
سلطنت نشاندند. وی فردی دیندار و رعیتپرور بود، به جبران ظلم و
ستم پدر پرداخت، داعیان اسماعیلی و پیروان آنها را در قلمرو خود کشت و خود در جنگ با غزها کشته شد.
بعد از او سلطان غیاث
الدین محمد
بن سام (۵۵۸ تا ۵۹۹ ه.ق) به سلطنت رسیده در سال ۵۶۹ غزنین و هرات را تصرف کرد دو سال بعد پوشنگ را گرفت بدین سان ملوک سیستان هم اظهار انقیاد کردند و در سال ۵۹۷ با فتح شادیاخ
حکم او در تمام
خراسان نافذ گشت.
پس از وی سلطان معزالدین محمد
بن سام و شهاب
الدین که در سال ۵۷۱ مولتان تا دهلی را تصرف کرده بود فتوحات را در هند دنبال کرد.او ممالک را بر آل سام تقسیم کرد و عازم غزنین شد و به تهیه اسباب
نبرد با خوارزم پرداخت ولی از سلطان محمد خوارزمشاه شکست خورد در این اوضاع عدهای از غلامانش نیز ادعای استقلال نمودند.معز
الدین سرانجام در سال ۶۰۲ توسط فدائیان اسماعیلی کشته شد.پس از او سلطان غیاث
الدین محمود
بن محمد سام (۶۰۲ تا ۶۰۷ ه.ق) به سلطنت رسید که اعیان غور و خراسان و حاکم غزنین و حاکم دهلی با اعزام رسولانی اظهار انقیاد و
اطاعت کردند. در تمام ممالک غور و غزنه و خراسان و هند
خطبه و
سکه به نام او شد.غیاث
الدین با سلطان محمد خوارزمشاه روابط دوستانه داشته.اما چون علیشاه برادر سلطان محمد خوارزم شاه به او پناهنده شد و وی او را
حبس کرد طرفداران علیشاه او را در سال ۶۰۷ کشتند.
بعد از قتل پدر امرای غور، بهاء
الدین سام را به تخت نشاندند ولی سه
ماه بعد علاء
الدین اتسز که در دربار خوارزمشاه بود غور را گرفت.و چون سلطان علاء
الدین اتسز
فرزند علاء
الدین حسین جهانسوز (۶۰۷ تا ۶۱۰ ه.ق) بر فیروز
کوه استیلا یافت اعیان غور تابع او شدند ولی اتسز به زودی از تاج
الدین یلدوز حاکم غزنین شکست خورد کشته شد.
بعد از علاء
الدین اتسز سلطان علاء
الدین محمد ابوعلی به تکاپو در مملکت غور پرداخت ولی در سال ۶۱۱ سلطان محمد خوارزم شاه
یکی از امرای خوارزم را به حکومت غور نصب کرد و به حکومت غوریان پایان داد.
حکومت غوریان در توسعۀ اسلام در هند نقش مؤثری داشتند و دانشمندان زیادی در این دوره از ایران به هند کوچ کردند که باعث رونق مدارس و
مساجد شدند. غوریان ابتدا بر
مذهب کرامیه بودد و از دورۀ عیاث
الدین با گرایش او ب شافعیه پیرو اهل سنت شدند.
تشکیلات اداری آنها مشخص نیست ولی سلطان فرماندۀ کل
سپاه و در تمام امور مملکت صاحب اختیار بود. از لحاظ اقتصادی هم به خاطر وجود معادن فلز و تخصص و مهارت آنها در استخراج و ساخت
اسلحه و نیز زمینهای کشاورزی و غنائمی که از هند آمد در رفاه و آسایش بودند و تا مدتها به صادرات اسلحه اقدام میکردند.
۱) میرخواند، محمد
بن خاوند شاه
بن محمود، روضة الصفا، ج۷، تهران، اساطیر، ۱۳۸۰، چاپ اول.
۲) مبین، ابوالحسن، سرگذشت غوریان، تهران، مؤسسه فرهنگی اهل قلم، ۱۳۸۲.
۳) فروغی ابری، علی اصغر، تاریخ غوریان، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چاپ اول.
۴) شعبانی، رضا، گزیدۀ تاریخ ایران، تهران، انتشارات بینالمللی هدی، ۱۳۸۱، چاپ اول.
سایت پژوهه، برگرفته شده از مقاله «غوریان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۰۹.