عکس (منطق)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عکس يکي از
اصطلاحات بهکار رفته در
علم منطق بوده و بهمعنای جابهجایی جزء اول و دوم یک
قضیه با تحفّظ بر کیف و
صدق قضیه است.
واژه
عکس، گاهی به معنای مصدری (تبدیلکردن، که یک فعل است) بهکار میرود و گاهی به معنای
قضیه حاصل از فعل.
عکس در کاربرد اوّل از مناسبات قضایای محصوره و از انواع
استدلال مباشر، و به معنای جابهجایی جزء اول و دوم یک
قضیه (
موضوع و
محمول، یا
مقدم و
تالی) با تحفّظ بر کیف و صدق
قضیه است؛ مانند تبدیل
قضیه «کلّ انسانٍ حیوان» به
قضیه «بعض الحیوان انسان» که هر دو موجبه و صادقاند.
مراد از جزء اول و دوم
قضیه در
قضایای حملیه، اول و دوم در تلفظ و کتابت است، نه در حقیقت، زیرا جزء اول و دوم
قضیه به معنای حقیقی، ذات موضوع و وصف محمول است و به سبب
عکس، ذات موضوع، محمول نمیشود، چنانکه وصف محمول، موضوع نمیشود، بلکه موضوع
قضیه عکس، ذات محمولِ
قضیه اصل است و محمول
قضیه عکس، وصف موضوعِ
قضیه اصل است.
تعریف
عکس به معنای دوم (
قضیه حاصل از تبدیل دو طرف یک
قضیه) عبارت است از: «اخصُّ قضیةٍ لازمةٍ للقضیّة بطریق التبدیل موافقةً لها فی الکیف و الصدق؛ خاصترین
قضیه حاصل از تبدیل طرفین
قضیه اصل که به لحاظ کیف و صدق، موافق
قضیه اصل است».
عکس با توضیحات مذکور را «
عکس مستوی» هم میگویند تا از
عکس نقیض (که آن هم نوعی
عکس است) متمایز شود. طرفین
قضیه اصل در
عکس مستوی، بدون اینکه تغییر کنند جابهجا میشوند، اما در
عکس نقیض، جابهجایی طرفین همراه تبدیل یک یا هر دو طرف
قضیه به نقیض آنهاست.
توضیح اینکه برای به دست آوردن
عکس نقیض یک
قضیه، دو طریق مرسوم است:
۱. طریق قُدَما که «
عکس نقیض موافق» نامیده میشود و عبارت است از: جابهجایی دو طرف
قضیه بعد از تبدیل آنها به نقیض، با بقای صدق و کیفِ
قضیه اصل؛ بدین سبب به آن موافق گفتهاند که به لحاظ کیف با
قضیه اصل موافقت دارد؛ مثال:
عکس نقیض موافقِ «کلّ انسانٍ حیوانٌ» عبارت است از: کل لاحیوان لاانسان.
۲. طریق متاخران که «
عکس نقیض مخالف» نامیده میشود و عبارت است از: قرار دادن نقیض محمول
قضیه اصل در جایگاه موضوع و انتقال عین موضوع
قضیه اصل به جایگاه محمول؛ بدین سبب آن را مخالف گفتهاند که به لحاظ کیف، با
قضیه اصل مخالفت دارد؛ مثال:
عکس نقیض مخالفِ «کلّ انسانٍ حیوانٌ» عبارت است از: لا شیَء من اللاحیوان انسان.
سبب اختلاف
کمیت در
عکس قضایا این است که نسبت بین موضوع و محمول در قضایا مختلف است. گاهی موضوع، اعم از محمول و گاهی به
عکس و گاهی مساویاند و در
قضایای سالبه، گاهی بین آنها تباین کلی و گاهی فیالجمله است و کمیت موضوع
قضیه تابع نسبت میان موضوع و محمول است، زیرا اگر محمول اعم از موضوع باشد
قضیه کلیه، و اگر موضوع اعم از محمول باشد
قضیه جزئیه خواهد بود و با تیدیل موضوع به محمول نسبت میان آنها قلب میشود؛ به این سبب، کمیت موضوع اصل با
عکس اختلاف پیدا میکند.
در
عکس، بقای صدق شرط است، اما بقای کذب شرط نیست، بلکه اگر موضوع
قضیه اصل، از محمول آن اعم باشد و
قضیه به صورت
موجبه کلیه اظهار شده باشد (مثل: هر حیوانی
انسان است)
قضیه اصل، کاذب است، اما
عکس آن (بعضی انسانها حیواناند) صادق است.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
• گرامی، محمدعلی، منطق مقارن.
• شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق).
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
•
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة. • ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).
•
مظفر، محمدرضا، المنطق. • شهابالدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات.
• ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، معيار العلم في فن المنطق.
• ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان.
• تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
•
حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. •
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس. •
ابنسینا، حسین بن عبدالله، النجاة. • قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
•
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «احکام عکس»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۲/۱۸.