عکس مستوی سالبه کلیه عرفیه خاصه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عکس مستوی سالبه
کلیه عرفیه خاصه، بهمعنای جابهجایی
موضوع و
محمول قضیه سالبه
کلیه عرفیه خاصه با تحفّظ بر کیف و
صدق قضیه است.
عکس مستوی سالبه کلیه دو
قضیه عرفیه خاصه و
مشروطه خاصه عبارت است از: سالبه
کلیه عرفیه عامه مقیّد به قید «لادوام فی البعض» که اشاره به
مطلقه عامه موجبه جزئیه دارد.
قضیه اصل: بالضرورة لاشیء من الکاتب بساکن الاصابع مادام کاتباً لادائماً.
قضیه عکس: لاشیء من ساکن الاصابع بکاتبٍ مادام ساکن الاصابع لادائماً فی البعض، ای: بعض ساکن الاصابع کاتبٌ بالفعل.
قضیه اصل: دائماً لاشیء من الکاتب بساکن الاصابع مادام کاتباً لادائماً.
قضیه عکس: لاشیء من ساکن الاصابع بکاتبٍ مادام ساکن الاصابع لادائماً فی البعض، ای: بعض ساکن الاصابع کاتبٌ بالفعل.
اهل منطق برای اثبات عکس قضایا از سه شیوه بهره میگیرند:
انضمام نقیض
قضیه عکس به
قضیه اصل تا نتیجه محالی حاصل شود و از آن به صحت
قضیه عکس پی ببریم. این طریق در همه اقسام قضایا کاربرد دارد.
ذات موضوع را شیء معیّنی فرض کرده، دو وصف موضوع و محمول را بر آن
حمل میکنیم تا مفهوم عکس به دست آید. این طریق، فقط در
قضایای موجبه و سالبه موجهات مرکبه کاربرد دارد که وجود موضوع در آنها ثابت است.
عکسکردن نقیض عکس تا حاصل شود چیزی که منافی
قضیه اصل است. برای اثبات عکس در دو مورد مذکور چنین میگوییم که اگر عکس، صادق نباشد نقیض آن درست خواهد بود. در این صورت، نقیض را با
قضیه اصل ترکیب میکنیم و هر یک را خواسته باشیم
صغرا و دیگری را
کبرا قرار میدهیم که نتیجه آن امری محال، یعنی «سلب موضوع از خودش» است.
عکس مستوی این دو
قضیه، چنانکه بیان شد، دارای دو جزء است:
عرفیه عامه سالبه کلیه (که جزء اول و
قضیه مصرح است) و
مطلقه عامه موجبه جزئیه (که جزء دوم و غیر مصرَّح است که قید «لادائماً فی البعض» بر آن دلالت دارد).
عکس هر
قضیه، به دلیل تبعیت از
قضیه اصل از لحاظ صدق، لازمه
قضیه اصل محسوب میشود و سالبه
کلیه عرفیه عامه چون عکس مستوی سالبه
کلیه عرفیه عامه و مشروطه عامه است، لازم آن دو است. از طرف دیگر
عرفیه خاصه و مشروطه
خاصه، لازمه
عرفیه عامه و مشروطه عامهاند و به حکم اینکه «لازمِ لازم یک شیء، لازم آن شیء است»؛ بنابراین
عرفیه عامه، لازم
عرفیه خاصه و مشروطه
خاصه هم است.
در مثال فوق اگر
قضیه «بعض ساکن الاصابع کاتبٌ بالفعل» صحیح نباشد باید نقیض آن یعنی: «لاشیء مِن ساکن الاصابع کاتبٌ دائماً» صحیح باشد. از انضمام این
قضیه به
قضیه لادوام اصل، قیاسی به این صورت پدید میآید: «کلُّ کاتبٍ ساکنُ الاصابع بالفعل، و لاشیء مِن ساکن الاصابع کاتبٌ دائماً؛ نتیجه میدهد: لاشیء من الکاتب بکاتبٍ دائماً بالفعل»؛ و این، سلب شیء از خودش است که محال است. این امر محال، ناشی از ترکیب دو مقدمه
قیاس نیست، زیرا به صورت
شکل اول است که
بدیهیالانتاج است و ناشی از
قضیه اصل هم نیست، زیرا مفروضالصدق است؛ پس ناشی از نقیض
قضیه عکس است؛ بنابراین نقیض
قضیه عکس باطل است و با ابطال نقیض عکس، خود عکس ثابت میشود. اثبات عکس مستوی
عرفیه خاصه هم مثل مشروطه
خاصه است و تکرار آن زاید است.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان.
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
• تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
•
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة. •
حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. • قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
•
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «عکس مستوی سالبه کلیه عرفیه خاصه»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۳/۱.