عِباد (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عِباد:(يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ) تعبير به
«عِباد» (بندگان خدا) در
سوره یس اشاره به اين است كه تعجب از اين است كه بندگان خدا كه غرق نعمتهاى او هستند، دست به چنين جناياتى زدند. در
سوره زمر با توجّه به اضافه آن به «خدا» آن هم به طور مكرّر، اشاره به اين است كه اگر
خداوند تهديدى به عذاب مىكند، آن هم به خاطر لطف و رحمت او است، تا بندگان حق گرفتار چنين سرنوشت شومى نشوند؛ و از اينجا روشن مىشود كه لزومى ندارد
«عباد» را در اين آيه، به خصوص
مؤمنان تفسير كنيم، بلكه، شامل همگان مىشود؛ چرا كه هيچ كس نبايد خود را از عذاب الهى در امان بداند.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با عِباد:
(يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون) (افسوس بر اين بندگان كه هيچ پيامبرى به سراغ آنان نيامد مگر اينكه او را استهزا مىكردند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: مراد از عباد ، عموم مردم است، و خواسته حسرت را بر آنان تاكيد كند، مىفرمايد: چه حسرتى بالاتر از اين كه اينان بنده بودند و دعوت مولاى خود را رد كرده تمرد نمودند، و معلوم است كه رد دعوت مولا شنيعتر است از رد دعوت غير مولا و تمرد از نصيحت خيرخواهان ديگر. با اين بيان بىپايگى تفسير آن مفسرى
كه گفته: مراد از عباد
رسولان خدا، و يا
ملائکه و يا هر دو است ، روشن مىشود، و همچنين بىپايگى اين گفتار كه مفسرى
ديگر گفته كه: در جمله
(يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ...) هر چند منظور از عباد مردمند و ليكن كلام مزبور سخن خداى تعالى نيست، بلكه دنباله سخن آن مرد است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ وَ مِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ) (براى آنان از بالاى سرشان سايبانهايى از
آتش، و در زير پايشان نيز طبقاتى از آتش است؛ اين چيزى است كه
خداوند با آن بندگانش را مىترساند. اى بندگان من! از نافرمانى من بپرهيزيد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه ظلل جمع
ظله است و - به طورى كه گفتهاند- به معناى ساترى است در بالاى سر. و مراد از اينكه ساترى از آتش در بالاى سر و ساترى ديگر در زير پا دارند، اين است كه آتش از همه جهات به ايشان احاطه دارد. و بقيه الفاظ آيه روشن است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «عِباد»، ص۳۷۱.