عَقِیْم (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَقِيْم:(مَنْ يَشآءُ عَقيماً) «عَقِيْم» از مادّه «
عقم» (بر وزن بخل و همچنين بر وزن فهم) در اصل، به معناى خشكى و يبوست است كه مانع از قبول اثر مىشود،
و زنان
عقيم، به زنانى مىگويند كه رحم آنها آمادگى براى پذيرش نطفه مرد و پرورش فرزند ندارد.
بادهاى
«عقيم» را از اين جهت
عقيم مىگويند كه قادر بر پيوند ابرهاى بارانزا نيست؛ و روز
«عقيم» به روزى گفته مىشود كه سرور و شادى در آن نباشد. و اين كه از روز
قیامت به عنوان «يَوْمٌ
عَقِيْم» ياد شده به خاطر آن است كه روزى بعد از آن نيست كه بتوانند به جبران گذشته بپردازند. و بالاخره، اگر به غذاهايى كه ميكروب آنها كاملًا كشته شده «
مُعَقَّمْ» مىگويند به خاطر آن است كه، اين موجودات مضر، ديگر در آن پرورش نمىيابند.
(أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَ إِنَاثًا وَ يَجْعَلُ مَن يَشَاءُ عَقِيمًا إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ) (يا اگر بخواهد پسر و دختر- هر دو- را به آنان مىدهد، و هر كس را بخواهد
عقيم مىگذارد؛ زيرا كه او دانا و تواناست.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: و هر كس را بخواهد
عقيم و نازا مىكند يعنى از او فرزند نشود، و از همسرش نيز فرزندى نيايد، و چون اين معنا خود قسمتى جداگانه بود، لذا مانند دو قسم قبلى آن را هم مقيد به مشيت فرمود، و اما آن قسم كه جمع بين ذكران و اناث بود چون در حقيقت جمع بين دو قسم اول و دوم بود، ديگر مقيد به مشيتش نفرمود.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «عَقِیْم»، ص۳۸۷.