عوامل حسن خلق (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بهره مندی از
رحمت و خصال نیک و
صبر از عواملی هستند که
قرآن کریم فرموده موجب
حسن خلق ، در برخورد با مردم می باشد.
بهره مندی از رحمت الهی، موجب حسن خلق، در برخورد با مردم می باشد: «فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم واستغفر لهم وشاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین» به (
برکت ) رحمت الهی، در برابر آنها (مردم) نرم (و مهربان شدی)! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها
آمرزش بطلب! و در کارها، با آنها
مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
در آیه فوق، نخست اشاره به یکی از مزایای فوق العاده اخلاقی پیامبر صلی الله علیه و آله شده و میفرماید: در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم مهربان شدی در حالی که اگر خشن و تندخو و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده میشدند.
فظ در لغت به معنی کسی است که سخنانش تند و خشن است، و غلیظ القلب به کسی میگویند که سنگدل میباشد و عملا انعطاف و محبتی نشان نمیدهد بنابراین، این دو کلمه گرچه هر دو بمعنی
خشونت است اما یکی
غالبا در مورد خشونت در سخن و دیگری در مورد خشونت در عمل به کار میرود و به این ترتیب خداوند اشاره به نرمش کامل پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و انعطاف او در برابر افراد نادان و گنهکار میکند.
خصال نیک و انسانی، از اسباب حسن معاشرت با دیگران است: «ولا تستوی الحسنة ولا السیئة ادفع بالتی هی احسن... • ... وما یلقــها الا ذو حظ عظیم» هرگز نیکی و بدی یکسان نیست، بدی را با نیکی دفع کن...• ... و جز کسانی که بهره عظیمی از ایمان و تقوا دارند به آن نائل نمیگردند. («ذو حظ عظیم» به کمال انسانی و خصال نیک تفسیر شده است.
)
در حالی که مخالفان حق سلاحی جز بد گوئی و افتراء و سخریه و
استهزاء و انواع فشارها و ستمها ندارند، باید سلاح شما پاکی و
تقوا و سخن حق و نرمش و محبت باشد، آری مکتب ضلالت جز چنان ابزاری را نمیپسندد مکتب
حق تنها از چنین وسائلی بهره گیری میکند.
گرچه حسنة و سیئة مفهوم وسیعی دارد، تمام نیکیها و خوبیها و خیرات و برکات در مفهوم
حسنه جمع است، همانگونه که هر گونه
انحراف و زشتی و عذاب در مفهوم سیئة خلاصه شده است، ولی در آیه مورد بحث آن شاخهای از حسنة و سیئة که مربوط به روشهای تبلیغی است منظور میباشد.
در حدیثی از
امام صادق علیهالسّلام میخوانیم که در
تفسیر آیه فوق فرمود: الحسنة التقیة و السیئة الاذاعة : حسنه
تقیه است، و افشاگری سیئه است البته این حدیث ناظر به مقامی است که افشا کردن عقیده موجب
اتلاف نیروها و از بین رفتن نقشهها و هدفها شود. سپس برای تکمیل این سخن میافزاید: با روشی که بهتر است بدیها را پاسخ گوی و دفع کن، به وسیله حق
باطل را دفع کن، و با حلم و مدارا جهل و خشونت را، و با
عفو و گذشت به مقابله با خشونتها برخیز، هرگز بدی را با بدی، و زشتی را بازشتی پاسخ مگوی، که این روش انتقامجویان است و موجب لجاجت و سرسختی منحرفان میگردد.
در پایان آیه به
فلسفه عمیق این برنامه در یک جمله کوتاه اشاره کرده، میفرماید: نتیجه این کار آن خواهد شد که دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صمیمی شوند، زیرا هر کس بدی کند انتظار مقابله به مثل را دارد، مخصوصا افراد بد چون خودشان از این قماشند، و گاه یک بدی را چند برابر پاسخ میگویند، هنگامی که ببینند که طرف مقابل نه تنها بدی را به بدی پاسخ نمیدهد، بلکه با خوبی و نیکی به مقابله برمی خیزد، اینجا است که طوفانی در وجودشان برپا میشود وجدانشان تحت فشار شدیدی قرار میگیرد و بیدار میگردد، انقلابی در درون جانشان صورت میگیرد، شرمنده میشوند، احساس
حقارت میکنند، و برای طرف مقابل عظمت قائل میشوند. اینجا است که کینهها و عداوتها با طوفانی از درون جان برخاسته و جای آن را
محبت و صمیمیت میگیرد.
بدیهی است این یک
قانون غالبی است نه دائمی، زیرا همیشه اقلیتی هستند که از این روش سوء استفاده میکنند، و تا زیر ضربات خرد کننده شلاق مجازات قرار نگیرند آدم نمیشوند و دست از اعمال زشت خود بر نمیدارند. البته حساب این گروه جدا است، و باید در برابر آنها از شدت عمل استفاده کرد، ولی نباید فراموش کرد که این دسته همیشه در اقلیت هستند، قانونی که حاکم بر اکثریت است همان
قانون دفع سیئه باحسنه است.
از آنجا که چنین برخوردی با مخالفان کار ساده و آسانی نیست، و رسیدن به چنین مقامی نیاز به خودسازی عمیق اخلاقی دارد، در آیه بعد مبانی اخلاقی این گونه برخورد با دشمنان را در عبارتی کوتاه و پر معنی بیان کرده، میفرماید: به این
خصلت نمیرسد مگر کسانی که دارای صبر و استقامتند.
و به این خوی و
خلق عظیم نمیرسد مگر کسانی که بهره بزرگی از ایمان و
تقوی و اخلاق دارند. آری انسان مدتها باید خود سازی کند تا بتواند بر خشم و
غضب خویش چیره گردد، باید در پرتو ایمان و تقوی آن قدر روح او وسیع و قوی شود که به آسانی از آزار دشمنان متاثر نگردد، و حس انتقامجوئی در او شعله ور نشود، روحی بزرگ، و
شرح صدر کافی لازم است تا شخص به چنین مرحلهای از کمال انسانیت به رسد که بدیها را با نیکی پاسخ گوید، و در راه خدا و برای رسیدن به اهداف مقدسش حتی از مرحله عفو و گذشت فراتر رود، و به مقام دفع سیئه به حسنه برسد! باز در اینجا به مسأله
صبر بر خورد میکنیم که ریشه همه ملکات فاضله اخلاقی و پیشرفتها و موفقیتهای مادی و معنوی است.
صبر و شکیبایی، از عوامل حسن خلق، در معاشرت با دیگران است: «ولا تستوی الحسنة ولا السیئة ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک وبینه عدوة کانه ولی حمیم• وما یلقــها الا الذین صبروا...» هرگز نیکی و بدی یکسان نیست، بدی را با نیکی دفع کن، تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صمیمی شوند! • اما به این مرحله جز کسانی که دارای صبر و استقامتند نمیرسند... .
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «عوامل حسن خلق».