• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عناصر شعر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شناخت شعر، قرن‌ها آدمیان را به خویش مشغول داشته است. فیلسوفان و ادیبان تلاش‌های پی‌گیر در تعریف شعر به کار بسته‌اند و صدها بلکه هزاران تعریف از شعر در فرهنگ‌ها و کتاب‌های جهان مسطور و مندرج است. کهن‌ترین تعریف شعر را نزد منطقیان می‌یابیم که می‌گویند: «شعر کلام خیال‌انگیز است».



شناخت شعر، قرن‌ها آدمیان را به خویش مشغول داشته است. فیلسوفان و ادیبان تلاش‌های پی‌گیر در تعریف شعر به کار بسته‌اند و صدها بلکه هزاران تعریف از شعر در فرهنگ‌ها و کتاب‌های جهان مسطور و مندرج است.

۱.۱ - اول

کهن‌ترین تعریف شعر را نزد منطقیان می‌یابیم که می‌گویند: «شعر کلام خیال‌انگیز است».

۱.۲ - دوم

پس از ایشان ادیبان و عروضیان معتقدند که «شعر کلام موزون قافیه‌دار است».

۱.۳ - سوم

متأخران به تلفیقی از دو تعریف منطقی و عروضی قایل‌اند و «شعر را کلام خیال‌انگیز موزون قافیه‌دار» می‌خوانند.

۱.۴ - چهارم

علاوه‌بر این سه تعریف که در بسیاری از کتاب‌ها نقل شده، تعاریف و توصیفات بسیاری در نوشته‌های شاعران و منتقدان می‌یابیم که بسیار زیبا و دقیق‌اند از جمله «محمدرضا شفیعی کدکنی» می‌گوید: «شعر گره‌خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانی آهنگین شکل گرفته است.»

۱.۵ - پنجم

و یا «مهدی اخوان ثالث» می‌گوید: «شعر محصول بی‌تابی آدم است در لحظاتی که شعور نبوت بر او پرتو انداخته است».

این سخنان گویای آن است که شعر متعلق به قلمرو آگاهی‌های برتر و والاتر است، و با شعور و احساس ژرف همراه و هم‌ریشه است.


می‌توان در میان تعاریف متعدد شعر وجوه مشترکی پیدا کرد و آن وجوه مشترک را عناصر شعر دانست. وجوهی که در اغلب تعریف‌ها به آنها اشارتی رفته است، عبارتند از:
۱. کلام بودن (زبان
۲. خیال‌انگیزی؛
۳. عاطفی و احساسی بودن؛
۴. وزن و موسیقی؛
۵. اندیشه و معنا.
[۱] ادبیات دانشگاهی، فتوحی، محمود؛ عباسی، حبیب‌ الله؛ تهران، سخن، ۱۳۸۶، چاپ ۱۸، صص ۳۷ و ۳۸.




زبان از دیدگاه نظریه‌پردازان جدید، مهم‌ترین عنصر شعر است، شکلوفسکی شعر را رستاخیز کلمه‌ها خوانده است.
[۲] خانه‌ام ابری است، پورنامداریان، تقی؛ تهران، سروش، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص ۱۴ مقدمه.
شعر در حقیقت چیزی نیست جز شکست نرم زبان عادی و منطقی زبان، و حادثه‌ای است که در زبان روی می‌دهد و در حقیقت گوینده‌ی شعر با شعر خود، عملی در زبان انجام می‌دهد که خواننده میان زبان شعری و زبان روزمره و عادی تمایز احساس می‌کند.
[۳] موسیقی شعر، شفیعی کدکنی، محمدزضا؛ تهران، توس، ۱۳۷۳، چاپ چهارم، ص۱۳.


۳.۱ - رستاخیز واژگان

رستاخیز واژگان به راه‌های گوناگونی می‌تواند صورت گیرد که می‌توان آنها را به دو گروه عمده تقسیم کرد:
۱. گروه موسیقایی؛
۲. گروه زبان‌شناسی.

۳.۲ - گروه موسیقایی و زبان‌شناسی

گروه موسیقایی که شامل وزن، قافیه، ردیف و هماهنگی‌های صوتی است و گروه زبان‌شناسی، عواملی را دربر می‌گیرد که به اعتبار تمایز نفس کلمات، در نظام جمله‌ها، بیرون از خصوصیت موسیقایی آنها، می‌تواند موجب تمایز یا رستاخیزی واژه‌ها شود. این عوامل عبارتند از: استعاره و مجاز، حس‌آمیزی، کنایه، ایجاز و حذف، باستان‌گرایی واژگانی و نحوی، ترکیبات زبانی، آشنایی‌زدایی در حوزه‌ی قاموسی، آشنایی‌زدایی در حوزه‌ی نحو زبان و....
[۴] خانه‌ام ابری است، پورنامداریان، تقی؛ تهران، سروش، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۹ مقدمه.

برای توضیح عبارات فوق ناگزیر از اشاره‌ای اجمالی به نظریه‌ی فرمالیست‌ها هستیم.

۳.۳ - نظریه‌ فرمالیست‌ها

فرمالیست‌ها (صورت‌گرایان) دو فرآیند زبانی را از هم باز می‌شناختند و بر این دو فرآیند نام‌های «خودکاری» ((automatisation و برجسته‌سازی (forgraunding) نهاده بودند. به اعتقاد «هاوراک» فرایند خودکاری زبان در اصل به کارگیری عناصر زبان است، به‌گونه‌ای که به قصد بیان موضوعی به کار رود، بدون آن‌که شیوه‌ی بیان، جلب نظر کند و مورد توجه قرار گیرد. ولی برجسته‌سازی به کارگیری عناصر زبان است، به‌گونه‌ای که شیوه‌ی بیان جلب نظر کند، غیر متعارف باشد و در مقابل فرایند خودکاری زبان، غیر خودکار و غیر اتوماتیک باشد. «موکارفسکی» نیز می‌گوید زبان شعر از نهایت برجسته‌سازی برخوردار است. وی برجسته‌سازی را انحراف از مؤلفه‌های هنجار زبان می‌داند.
[۵] از زبان‌شناسی به ادبیات، صفوی، کوروش؛ تهران، چشمه، جلد اول، چاپ اول، صص۳۵ و ۳۶.


۳.۳.۱ - فرآیند برجسته‌سازی

به اعتقاد «لیچ»، فرآیند برجسته‌سازی به دو شکل امکان‌پذیر است. نخست آن‌که نسبت به قواعد حاکم زبان خودکار انحراف صورت پذیرد، و دوم آن‌که قواعدی بر قواعد حاکم بر زبان خودکار افزوده شود. به این ترتیب برجسته‌سازی از طریق دو شیوه‌ی هنجارگریزی و قاعده‌افزایی تجلی خواهد یافت. شفیعی کدکنی هنگام بحث درباره‌ی زبان شعر به همین نکته اشاره می‌کند و معتقد است انواع برجسته‌سازی را می‌توان در دو گروه موسیقایی (هنجارگریزی) و زبانی (قاعده‌افزایی) تبیین کرد. به‌عنوان مثال در این بیت:
رشته‌ی تسبیح اگر بگسست معذورم بدار •••• دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود (حافظ)

غیر از وزن و توازن خاص که زبان این بیت را از زبان یک جمله معمولی متمایز کرده (هنجارگریزی)، شاعر با تکرار صامت (س) و ایجاد هم حروفی از هماهنگی آوایی سود برده است. چنین کاربردی گریز از هنجار زبان نیست؛ بلکه افزودن قاعده‌ای بر قواعد زبان هنجار است.
[۶] از زبان‌شناسی به ادبیات، صفوی، کوروش؛ تهران، چشمه، جلد اول، چاپ اول، صص۴۲-۵۲.




تخیل و صورت‌های مختلف خیال یکی از برجسته‌ترین عناصر آشنایی‌زدایی در زبان شعر است. اگرچه نمی‌توان هر سخنی را که دارای انواع صور خیال است، شعر به حساب آورد و در عوض چه بسیار شعرهای مؤثر و باارزش می‌توان یافت که خالی از عناصر خیال هستند؛ اما بدون تردید یکی از عناصری که سبب تمایز زبان شعر در مفهوم وسیع کلمه می‌شود؛ صور خیال است. صورت‌های خیال علاوه‌بر آن‌که زبان شعر را به سهم خود از زبان نثر متمایز می‌کند، ظرفیت زبان را برای برانگیختن عاطفه افزایش می‌دهد.
[۷] سفر در مه، پورنامداریان، تقی؛ تهران، نگاه، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۸۵.

خیال یا تصویر که عنصر اساسی شعر است، عبارت است از: کوشش ذهنی شاعر برای برقراری نسبت میان انسان و طبیعت و ایجاد تصرف ذهنی در این مفاهیم. هر گوشه‌ای از زندگی انسان با گوشه‌ای از طبیعت هزاران پیوند و ارتباط دارد که از همه‌ی این پیوندهای گوناگون ذهنی، شاعر گاه یکی را احساس می‌کند و در برابر آن بیدار می‌شود و حاصل این بیداری را به ما نشان می‌دهد.
[۸] صور خیال در شعر فارسی، شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ تهران، آگاه، ۱۳۶۶، چاپ اول، ص۳.


۴.۱ - بررسی عنصر خیال

عنصر خیال را می‌توان در دو جهت بررسی کرد:
یکی در محور افقی شعر؛ یعنی در طول مصراع‌ها که منجر به ایجاد انواع مجاز، تشبیه، و استعاره می‌گردد و دیگری در محور عمودی شعر، که در واقع تصویرهای پراکنده در کل شعر را به هم پیوند می‌دهد و طرحی یک‌پارچه و ساختمانی استوار به کل اجزای شعر، متناسب و هماهنگ با محتوا می‌بخشد.
[۹] سفر در مه، پورنامداریان، تقی؛ تهران، نگاه، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۱۹۹.




خواجه نصیرالدین طوسی یکی از عناصر ایجاد انفعال نفسانی را وزن و موسیقی شعر می‌دانست و پیش از او ابن‌سینا نیز متذکر شده است که لحن در نفس تأثیر بسزایی دارد و هر غرضی را با لحنی که خاص اوست، باید بیان کرد. پیوند موسیقی با عاطفه و توانایی آن در برانگیختن انفعال نفسانی چندان واضح است که نیازی به توضیح ندارد.
[۱۰] سفر در مه، پورنامداریان، تقی؛ تهران، نگاه، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۸۴.


مجموعه عواملی که زبان شعر را از زبان روزمره به اعتبار بخشیدن آهنگ و توازن، امتیاز می‌بخشد و در حقیقت از رهگذر نظام موسیقایی، سبب رستاخیز کلمه‌ها و تشخص واژه‌ها در زبان می‌شود، می‌توان گروه موسیقایی نامید و این گروه موسیقایی خود عوامل شناخته شده و قابل تحلیل و تعلیلی دارد؛ از قبیل انواع وزن، قافیه، ردیف، جناس و.... مهم‌ترین عوامل موسیقی‌ساز در شعر، عبارتند از:

۵.۱ - مهم‌ترین عوامل موسیقی‌ساز در شعر



۵.۱.۱ - أ. وزن

اولین درخشش ظاهری موسیقی یک قطعه شعر در وزن آن است؛ به عبارتی وزن اساس موسیقی یک شعر را پی می‌ریزد و بقیه‌ی عوامل (قافیه، ردیف و...) در نقش تکمیل‌کننده و تقویت‌کننده آن عمل می‌کنند. وزن علاوه‌بر آن‌که از کشش ذهنی می‌کاهد، به سبب آن‌که برای کلام، قالبی مشخص و معین ایجاد می‌کند، خود باعث التذاذ نفس می‌شود؛ زیرا وزن تناسب و قرینه‌هایی میان اجزای پراکنده شعر به‌وجود می‌آورد که ادراک مجموع اجزا را سریع‌تر و آسان‌تر می‌کند و همین نکته سبب احساس لذت ادبی می‌شود.
[۱۱] وزن شعر فارسی، ناتل خانلری، پرویز؛ تهران، توس، ۱۳۷۳، چاپ ششم، ص ۱۶.


۵.۲ - ب. قافیه

قافیه ضروری‌ترین عنصر موسیقایی کناری شعر است که در ایجاد موسیقی شعر و تکمیل وزن و آهنگ آن مؤثر است.
[۱۲] موسیقی شعر، شفیعی کدکنی، محمدزضا؛ تهران، توس، ۱۳۷۳، چاپ چهارم، ص۱۲۴.


۵.۳ - ج. ردیف

ردیف در حقیقت برای تکمیل موسیقایی قافیه به‌کار می‌رود. به‌طور قطع می‌توان ادعا کرد که حدود ۸۰ درصد از غزلیات خوب فارسی همه دارای ردیف هستند.
[۱۳] موسیقی شعر، شفیعی کدکنی، محمدزضا؛ تهران، توس، ۱۳۷۳، چاپ چهارم، ص۱۳۰.


۵.۴ - د. هماهنگی‌های صوتی

شامل موسیقی حاصل از صنایع بدیعِ لفظی و معنوی مثل واج‌آرایی‌ها، اشتقاق، انواع جناس و... .



در تمام نظریه‌هایی که درباره‌ی ماهیت و حقیقت شعر ابراز شده است به این موضوع که شعر انگیخته‌ی عاطفه، در ارتباط با شاعر و انگیزنده‌ی عاطفه در ارتباط با مخاطب است، اذعان شده است. هر عاطفه‌ای با انگیزشِ معنا و پیامی همراه است؛ چنان‌که هر معنی و پیامی نیز می‌تواند انگیزه‌ی عاطفه‌ای باشد.
[۱۴] سفر در مه، پورنامداریان، تقی؛ تهران، نگاه، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۷۹.


منظور از عاطفه، اندوه یا حالت حماسی یا اعجابی است که شاعر از رویداد حادثه‌ای در خویش احساس می‌کند و از خواننده یا شنونده می‌خواهد که با وی در این احساس داشته باشد. نمی‌توان به یقین پذیرفت که امکان آن باشد که هنرمندی حالتی عاطفی را به خواننده خویش منتقل کند، بی‌آن‌که خود آن حالت را در جان خویش احساس کرده باشد.
[۱۵] صور خیال در شعر فارسی، شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ تهران، آگاه، ۱۳۶۶، چاپ اول، ص۲۴.


۶.۱ - موازین سطح عاطفی شعر

در بررسی سطح عاطفی شعر موازین زیر اهمیت دارد:

أ. شاعر به کدام دسته از عواطف شعری اصالت داده است؛ فردی، جمعی یا نوعی.
ب. عمق عاطفی شعر تا چه حدّ است و شعر تا چه میزان از عمق جان شاعر برمی‌آید.
ج. میزان تأثیرگذاری عاطفه‌ی شعر بر مخاطب چقدر است.
د. تناسب عاطفه‌ی شعر با سایر عناصر شعر.



در کنار عواطف، اندیشه‌ها و تأملاتی هستند که از یک سوی با خرد و منطق ما سروکار دارند و از طرفی زمینه‌ی بعضی از انواع شعر هستند. بسیاری از تأملات فلسفی و یا حقایق علمی که در حوزه‌ی شعر داخل می‌شود، همه اندیشه‌هایی هستند که از یک سوی با واقعیت جهان و با ذهن منطقی ما سروکار دارند و از سوی دیگر با حس و تجربه‌های شعوری و شهودی ما. البته باید گفت که هیچ تجربه‌ای از تجربه‌های انسانی که می‌تواند موضوع شعر قرار گیرد، بی‌تأثیر و تصرف نیروی خیال، ارزش هنری و شعری پیدا نخواهد کرد و هر حادثه‌ای هنگامی موضوع شعر است که از شهود حسی و خیال شعری انسان شاعر رنگ پذیرفته باشد.
[۱۶] صور خیال در شعر فارسی، شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ تهران، آگاه، ۱۳۶۶، چاپ اول، ص۲۶.


۷.۱ - معیارهای سطح اندیشه‌گی شعر

در بررسی سطح اندیشه‌گی شعر چند معیار اهمیت دارد:
أ. عمق اندیشه‌ی ‌شعر؛
ب. کشف حوزه‌های جدید معنایی برای شعر؛
ج. تنوع مضامین؛
د. رویکرد شاعر به مضامین فرا‌زمانی و انسانی؛
و. سرانجام ارتباط و پیوند اندیشه با سایر عناصر شعر.
[۱۷] چشم‌انداز شعر معاصر ایران، زرقانی، مهدی؛ تهران، ثالث، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص ۳۶.



۱. ادبیات دانشگاهی، فتوحی، محمود؛ عباسی، حبیب‌ الله؛ تهران، سخن، ۱۳۸۶، چاپ ۱۸، صص ۳۷ و ۳۸.
۲. خانه‌ام ابری است، پورنامداریان، تقی؛ تهران، سروش، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص ۱۴ مقدمه.
۳. موسیقی شعر، شفیعی کدکنی، محمدزضا؛ تهران، توس، ۱۳۷۳، چاپ چهارم، ص۱۳.
۴. خانه‌ام ابری است، پورنامداریان، تقی؛ تهران، سروش، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۹ مقدمه.
۵. از زبان‌شناسی به ادبیات، صفوی، کوروش؛ تهران، چشمه، جلد اول، چاپ اول، صص۳۵ و ۳۶.
۶. از زبان‌شناسی به ادبیات، صفوی، کوروش؛ تهران، چشمه، جلد اول، چاپ اول، صص۴۲-۵۲.
۷. سفر در مه، پورنامداریان، تقی؛ تهران، نگاه، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۸۵.
۸. صور خیال در شعر فارسی، شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ تهران، آگاه، ۱۳۶۶، چاپ اول، ص۳.
۹. سفر در مه، پورنامداریان، تقی؛ تهران، نگاه، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۱۹۹.
۱۰. سفر در مه، پورنامداریان، تقی؛ تهران، نگاه، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۸۴.
۱۱. وزن شعر فارسی، ناتل خانلری، پرویز؛ تهران، توس، ۱۳۷۳، چاپ ششم، ص ۱۶.
۱۲. موسیقی شعر، شفیعی کدکنی، محمدزضا؛ تهران، توس، ۱۳۷۳، چاپ چهارم، ص۱۲۴.
۱۳. موسیقی شعر، شفیعی کدکنی، محمدزضا؛ تهران، توس، ۱۳۷۳، چاپ چهارم، ص۱۳۰.
۱۴. سفر در مه، پورنامداریان، تقی؛ تهران، نگاه، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۷۹.
۱۵. صور خیال در شعر فارسی، شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ تهران، آگاه، ۱۳۶۶، چاپ اول، ص۲۴.
۱۶. صور خیال در شعر فارسی، شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ تهران، آگاه، ۱۳۶۶، چاپ اول، ص۲۶.
۱۷. چشم‌انداز شعر معاصر ایران، زرقانی، مهدی؛ تهران، ثالث، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص ۳۶.



پژوهشکده باقرالعلوم.    




جعبه ابزار