عمرو بن مسعده
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عمروبن مَسْعَدَة، بن سعیدبن صولبن صول، از برجستهترین دبیران و کاتبان مأمون عباسی بوده است.
جدّش، صول، ترکنژاد، از حکام محلی
گرگان و بر آیین
زرشت بود که در
زمان خلافت سلیمانبن عبدالملک و توسط یزیدبن مهلب
اسلام آورد
البته برخی از آنان بعدها خود را به نژاد عرب منتسب ساختند. بعدها، همۀ اعضای این خاندان به عباسیان پیوستند و در مناصب اداری، بهویژه کتابت، مشاغل مهمی به دست آوردند.
دربارۀ مسعده پدر عمرو گفته اند که ابتدا از موالیان خالدبن عبدالله قسری (امیر
عراق) بود و شغل دبیری داشت و بعد از آن دبیر خالدبن برمک و نیز کاتب ابیایوب (وزیر رسایل منصور) شد.
مسعده چهار پسر داشت که یکی از آنان عمرو بود. گفته شده که در
زمان خلافت
هارونالرشید، وی از کارگزاران جعفربن یحیی برمکی بود.
در زمان خلافت
مأمون، وی به جرگۀ کتّاب حسنبن سهل پیوست
وسپس از کاتبان ممتاز مأمون شد. در این زمان، او بر چهار دیوان رسایل، خاتم، توقیع و ازمّه ریاست داشت.
دربارۀ نقش او در دیوان مظالم
و امر خراج
اهواز نیز خبر داده شده است.
راجع به مقام وزارت او اختلافنظر وجود دارد؛ برخی معتقدند که او به مقام وزارت رسید
برخی او را فقط در شمار کتّاب آوردهاند
یاقوت حموی بر آن است که بعضی شعرا، به دلیل بزرگی منزلتش، او را وزیر مینامیدند.
با این همه، کثرت روایاتی که او را وزیر دانستهاند، با آنچه از قول وی در بارۀ ویژگیهای ضروری برای وزیر یاد شده
، میتواند حاکی از اشتهار عنوان وزیر برای او باشد تنوخی،
که ضمن حکایتی، عمرو را وزیر خوانده است. قس ابنعبدربه،
که این ماجرا را به اشتباه به روزگار معتصم منتسب ساخته است. احتمال دارد چنین اشتهاری به سبب نفوذ فراوان وی در دربار مأمون بوده باشد؛ چه، وی را یکی از ارکان
حکومت مأمون خوانده¬اند
و اخبار متعدد نقل شده از وی دربارۀ وقایع روزگار خلافت مأمون نیز از حضور فعال وی در دستگاه حکومتی مأمون خبر میدهد
درخصوص اظهارنظر مأمون دربارۀ خدمات طولانی و مداوم عمرو به وی. عمرو در سال ۲۱۰ در پی دریافت گزارشهایی مبنی بر ارتباط پنهانی عبدالله بن طاهر (از سرداران مأمون) با نصربن شبث (حاکم شورشی کَیسوم)، به عنوان فرستادۀ ویژۀ خلیفه نزد عبدالله رفت و او را تهدید به برکناری از مقامش کرد. این تهدید مؤثر واقع شد و اندک زمانی بعد، در پی عملیات جنگی عبدالله در مناطق شورشی، نصربن شبث خود را تسلیم کرد
در سال ۲۱۵ عمرو، مأمون را در لشکرکشی به روم شرقی همراهی نمود.
صرفنظر از جایگاه سیاسی برجستۀ عمرو، تبحر او در کتابت و دبیری، ویژگی دیگری بود که بر اهمیت او میافزود.
نمونههای متعددی از نامهها و رسایل عمرو دربارۀ موضوعات گوناگون، به عنوان نثری شاخص و بدیع، در متون و منابع کهن برجای مانده است
او در
شعر نیز تبحر داشت
و ذهبی او را شاعر نیز دانسته است.
این نظر البته به دلیل تعلق عمرو به خاندانی دبیر و کاتب، پذیرفتنی است، بهویژه آنکه ابراهیم صولی شاعر نیز پسرعموی او بود.
عمرو
راوی روایاتی از طریق مأمون است و چندین نفر نیز از او
روایت نقل کردهاند.
تاریخ وفات عمرو را، به اختلاف، بین سالهای ۲۱۴ تا ۲۱۷ ذکر کردهاند
وی در اَذَنه (شهری در سواحل شام، نزدیک طََرَسوس) درگذشت
گفتهاند ثروتی هنگفت ازاو بر جای ماند، اما مأمون از مصادرۀ آن خودداری کرد.
از او در
بغداد، بناهایی به یادگار ماند که از آن جمله دو عمارت بود که تا سالها پس از مرگش همچنان به نام عمارات عمروبن مسعده معروف بود
(۱) ابنابار (محمدبن عبدالله قرضاعی)، اعتاب الکتاب، چاپ صالح اشتر، دمشق ۱۳۸۰/ ۱۹۶۱.
(۲) ابنابیطاهر طیفور، بغداد فی تاریخ خلافة العباسیه، بغداد/ بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸.
(۳) ابنخلکان، وفیاتالاعیان.
(۴) ابنعبدربه، العقد الفرید، چاپ
علی شیری، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹.
(۵) ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ
علی شیری، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
(۶) ابنقتیبه دینوری، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، بیجا ۱۳۷۹/ ۱۹۶۰.
(۷) ابراهیمبن محمد بیهقی، المحاسن و المساوی، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، بیتا.
(۸) محسنبن
علی تنوخی، الفرج بعد الشده، چاپ عبّود شالجی، بیروت ۱۳۹۸/ ۱۹۷۸.
(۹) عبدالملکبن محمد ثعالبی، تحفةالوزراء، چاپ
حبیب علی راوی، ابتسام مرهون صفار، بغداد ۱۹۷۷.
(۱۰) عبدالملکبن محمد ثعالبی، خاصالخاص، چاپ صادق نقوی، حیدرآباد، ۱۴۰۵/ ۱۹۸۴.
(۱۱) محمدبن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، چاپ مصطفی سقّا، ابراهیم ابیاری، عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۷/ ۱۹۳۸.
(۱۲) خطیب بغدادی.
(۱۳) ذهبی، طبری، تاریخ (بیروت).
(۱۴) العیون و الحدائق فی اخبار الحقائق، بغداد، بیتا.
(۱۵) مسعودی.
(۱۶) مسعودی، مروج (بیروت).
(۱۷) نصوص ضائعه من کتاب الوزراءو الکتاب.
(۱۸) چاپ میخائیل عواد، بیروت ۱۳۶۴/ ۱۹۸۴.
(۱۹) یاقوت حموی، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بیروت۱۹۹۳.
(۲۰) یعقوبی، تاریخ.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «عمرو بن مسعده»، شماره۶۸۵۱.