علی محمد شیرازی و شیخیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
علی محمد شیرازی آغازگر جریان
بابیت و زمینه ساز انحرافی بزرگ در مسئله
مهدویت است که در طول
عمر، دعاوی خود را از باب
امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) تا ادعای
الوهیت تغییر داد.
پژوهش در سوابق علمی مدعیان و جستجو در این که با چه مکاتب و جریاناتی در ارتباط بودهاند و یافتن تشابهات اندیشهها از جمله مباحثی است که براحتی میتواند پرده از
اسرار ایشان بر دارد. و راز حقانیت و یا بطلان ادعای آنان را آشکار میسازد.
از اینرو
خداوند متعال در کتاب
قرآن، بر پیشینه
پیامبران الهی اشاره داشته و از این راه بر اصالت ادعای آنان استدلال شده است چنانکه در قرآن کریم آمده است: «و ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لا تخطه بیمینک اذا لارتاب المبطلون؛
تو پیش از نزول قرآن هیچ کتابی را نمیخواندی و خطی به دست خود نمینوشتی که اگر چنان بود باطل اندیشان به شک میافتادند.»
بررسی پیشینه علی محمد باب قبل از شروع ادعاهایش نیز رهگشای آشنایی با ادعاهای اوست و از
اسرار وی پرده بر خواهد داشت و نشان خواهد داد که انحراف علی محمد باب از چه مکتب و مذهبی سرچشمه گرفته است.
علی محمد باب به تصریح منابع بهائی همچون
اسرار الآثار مازندرانی و
الکواکب الدریه آیتی پس از آنکه
پدر خود را در دوران کودکی از دست داد دائی وی او را به مکتب شیخ
عابد شیرازی سپرد علی محمد باب در آنجا خواندن و نوشتن
فارسی و
عربی و اندکی از
علم حساب و
قرائت قرآن مجید را آموخت در کتاب تاریخ نبیل زرندی چنین آمده است: هر چند حضرت باب به درس خواندن میلی نداشتند ولی برای آنکه به میل خال بزرگوار رفتار کنند به مکتب شیخ عابد تشریف بردند. شیخ عابد مرد
پرهیزکار محترمی بود و از شاگردان شیخ
احمد احسائی و
سید کاظم رشتی بشمار میرفت.
همچنین در کتاب کواکب الدریه از قول سید جواد کربلائی آمده است : روز دیگر باز در خانه خال مذکور وی (سید علی محمد شیرازی) را ملاقات نمودم و در حالتی که از مکتب مراجعت فرموده مشتی کاغذ در دست داشت. سوال کردم آقا اینها چیست؟ با صوتی بسیار ملایم مودبانه فرمود اینها صفحات مشق من است.
همانگونه که ذکر شد شیخ محمد عابد خود از شاگردان شیخ احمد احسایی بوده است و از همان دوران کودکی، علی محمد باب را با شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی آشنا نموده است. به همین جهت چون سید علی محمد در جوانی رهسپار
کربلا شد از میان همه علمای آن دیار در درس سید کاظم رشتی حضور یافت و مجذوب آرا و
عقاید شیخیه گردید. و به گمان قوی
اعتقاد به رکن رابع در شیخیه انگیزهای برای طرح مسئله بابیت توسط علی محمد شیرازی شد.
از دیگر شواهدی که شاگردی علی محمد باب را نزد سید کاظم رشتی به تثبیت میرساند جمله دیگر وی است که در خطبه اول از
تفسیر سوره بقره نوشته است در این کتاب آمده است اللهم انک انت لتعلم فی یوم الذی اردت انشاء ذالک الکتاب قد رایت فی لیلتها بان ارض المقدسه قد صارت ذره ذره و رفعت فی الهواء حتی جاءت کلها تلقاء بیتی ثم استقامت ثم جاءت خبر فوت الجلیل معلمی رحمت الله علیه من هنالک
علی محمد باب در این عبارت کوتاه علاوه بر اینکه اعتراف به شاگردی خود نزد سید رشتی مینماید عمق بیسوادی خود را به نمایش گذاشته و حداقل سه غلط در این نوشتار بر هرکس که کمترین آشنایی با
علم صرف و
نحو دارد مشهود است.
علی محمد باب در ابتدا لفظ یوم را
مونث پنداشته و برای آن
ضمیر تانیث ـ لیلتها ـ آورده است در صورتی که لیلته باید مینوشت. همچنین در عبارتش ـ ارض المقدسه ـ بکار برده است که درست نیست چرا که موصوف با صفت خود باید در حرف تعریف تطبیق داشته باشد لذا صحیح آن چنین است ـ الارض المقدسه ـ و در نهایت ـ جاءت خبر فوت الجلیل ـ نیز خطا هست چرا که هیچ دلیلی برای ـ تاء تانیث ـ در ـ جاءت ـ وجود ندارد
با گذر از اغلاط علی محمد باب در این جمله کوتاه وی تاکید بر آموزگاری سید کاظم رشتی در مورد خودش دارد. ترجمه سخن وی چنین است : بار خدایا تو میدانی در روزی که این کتاب را میخواستم پدید آورم درشبش دیدم که آن سرزمین مقدس (کربلا) ذره ذره گشت و در هوا بلند شد تا به پیش خانه من رسید آنگاه استقرار یافت سپس خبر فوت آن دانشمند بزرگوار، آموزگار من که رحمت خدا بر او باد از آنجا آمد.
از دیگر اساتید علی محمد باب همچنین میتوان به وجود شخصی به نام ملا صادق خراسانی اشاره نمود که به گفته مازندرانی سید علی محمد در کربلا مدتی را نزد وی
ادبیات عرب را فرا گرفته است
با وجود تمام این شواهد و تصریحات
عباس افندی از رهبران
بهائیت تحصیلات اکتسابی علی محمد باب را به کلی انکار نموده و او را از هر گونه تحصیل مبرا دانسته است.
عبدالبهاء در اینباره مینویسد: اما حضرت اعلی (روحی له الفداء) در سن جوانی بیست و پنج سال از عمر مبارک گذشته بود که قیام بر امر فرمودند و در میان طایفه
شیعیان عموما مسلم است که ابدا حضرت در هیچ مدرسهای تحصیل نفرمودند و نزد کسی اکتساب
علم نکردند.
علاوه بر شواهدی که بر خلاف این انکار مغرضانه از سوی عبدالبهاء آوردیم دو ایراد اساسی دیگر نیز بر این سخن وارد میباشد.
نخست آنکه بر خلاف گفته عباس افندی طائفه شیعیان از حضور علی محمد باب در درسهای سید کاظم رشتی خبر دادهاند چنانکه میرزا محمد تنکابنی از معاصران باب در کتاب
قصص العلماء آورده است.
فرقه دیگر از متابعان شیخ
احمد احسایی بابیه میباشند و رئیس ایشان علی محمد شیرازی است و او دعوی بابیت میکرد و میگفت که من نائب خاص حضرت صاحب الزمان میباشم و او در نزد حاجی سید رشتی تلمذ میکرد و آن زمانی که در عتبات مشرف بودم و چند وقتی به درس حاج سید کاظم میرفتم علی محمد هم به درس او میآمد و قلم و دواتی به همراه داشت و هر چه سید کاظم میگفت از رطب و یابس، او در همان مجلس درس مینوشت.
دوم آنکه مورخان بهائی نیز بر خلاف ادعای عبدالبهاء، درس خواندن علی محمد باب را به اثبات رساندهاند فقط برخی تصریح کردهاند که مانند دیگر محصلان به صورت منظم درس نخوانده است و به پراکنده خوانی روی آورده است.
اندیشههای سید کاظم رشتی بازگو کننده افکار شیخ احسائی بود و علی محمد باب در کسوت شاگردی سید کاظم رشتی از اندیشههای شیخ احمد احسایی استفادههای فراوانی کرد و برخی از عقاید شیخ احسایی را مقدمه و سرمایه افکار باطل خود قرار داد. و این فرضیه زمانی قوت میگیرد که مشاهده میشود علی محمد باب به پارهای از آرای غریب شیخ احمد احسایی در کتاب بیان فارسی صریحا اعتماد و استناد میکند.
از شیخ احمد احسایی
آثار متعددی بر جای مانده است ولی مشهورترین اثر وی، کتاب ـ شرح الزیاره الجامعه الکبیره ـ است که سید علی محمد باب فقراتی از اصل آن زیارت را در کتاب بیان خود میآورد.
به عنوان مثال در شرح زیارت جامعه شیخ به صراحت درباره
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و خاندان ارجمند او
غلو کرده و آنان را نفس صفات الهی میشمارد و در اینباره مینویسد : چهارده معصوم صفات خداوندی هستند
و در جای دیگر مینویسد : وجود پیامبر و خاندانش علت هستی موجودات است و هستی موجودات بدانها وابسته و قائم میباشد به نحوی که همگی از سوی ایشان صادر شدهاند.
نتیجه این رای آن است که همه
بندگان خدا، بندگان پیامبر و امامان هستند چنانکه شیخ احمد در جای دیگر به تصریح از این معنا یاد میکند و مینویسد : همانا بندگان خدا در مقام فرمانبرداری، بندگان ایشانند. اما سخن بر سر این است که بندگان خدا عبد رق یا بردگان پیامبر و خاندانش هستند. اخبار با توجه به تفسیر باطنی آنها و همچنین دلیل عقلی بر این معنا دلالت دارند .
در اینجا ذکر دو نکته لازم و ضروری به نظر میرسد ابتدا آنکه پیامبر ارجمند اسلام و خاندان گرامیشان هرگز ادعا نکردند که
آفریدگار موجودات هستند و آدمیان در آفرینش قائم به ایشانند و همچنین هیچ جا ادعا نکردهاند که مردم، بندگان و بردگان آنان شمرده میشوند. و دوم اینکه علی محمد باب با تاسی از این جملات شیخ نه اینکه این مقامات را برای پیامبر و خاندانش قائل باشد بلکه این مقامات را برای خود قائل شده است
چنانکه در کتاب بیان فارسی مینویسد:
هر نفس
مومن در بیان، عبد رق او (علی محمد باب) بوده و هستند و کل شیء قائم به او هستند چنانچه ابوالهیاکل در قرآن عبد رق رسول الله بوده و هستند.
همانگونه که مشاهده میکنید تعبیر قائم بودن مخلوقات به کسانی جز خداوند و تعبیراتی همچون عبد رق به معنای
غلام خریداری شده عینا از شیخ احمد احسایی به علی محمد شیرازی سرایت کرده و در قرآن کریم به هیچ وجه از این تعبیرات حقارت آمیز و شرک آلود خبری نیست تا آنجا که شخص پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز بشری همچون دیگر افراد
بشر بشمار آمده که البته در پرتو
وحی قرار گرفته است و هیچگاه مردم را به بندگی خود دعوت ننموده است چنانکه در
سوره فصلت میخوانیم: قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی.....
البته نمونههای بارز دیگری نیز از سرقتهای معنوی علی محمد باب از کتاب شرح
زیاره جامعه و بعضا برگرداندن آنها به نفع خود موجود است همچون برداشتهایی که شیخ از
قیامت دارد و علی محمد باب آن قیامت را، ظهور دیانت خود میداند که به علت اختصار این مقاله از ذکر آنها خود داری میکنیم.
عاقبت علی محمد شیرازی؛
شیخیه.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «علی محمد شیرازی شاگرد مکتب شیخیه» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۸.