علی قدوسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیتالله علی قُدّوسی (۱۳۰۶- ۱۳۶۰ش) از علمای مبارز
شیعه علیه
حکومت پهلوی و پیرو و همراه
امام خمینی در مبارزات علیه رژیم و دادستان کل انقلاب اسلامی بعد از پیروزی
انقلاب اسلامی ایران بود.
وی از شاگردان
آیتالله صدوقی،
آیتالله بروجردی،
امام خمینی و
علامه طباطبایی بود. او از مؤسسین و مدیران
مدرسه علمیه حقانی و مکتب توحید بود که با مدیریت مدرسه حقانی توانست سیستم آموزشی حوزه علمیه را تغییر دهد؛ شاگردان و تربیتشدگان مدرسه حقانی، تحت مدیریت او، سمتها و مسئولیتهای مهمی را بعد از انقلاب به عهده گرفتند. آیتالله قدوسی بعد از انقلاب اسلامی ایران، دادستان انقلاب و عضو شورای عالی قضایی شد و خدمات ارزنده و نقش موثری در این قوه ایفا نمود و سرانجام در جریان بمبگذاری دادستانی در ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ش به
شهادت رسید. آیتالله قدوسی داماد علامه طباطبایی است. محمدحسن، فرزند بزرگ آیتالله قدوسی در
جنگ ایران و عراق به شهادت رسید.
در دوازدهم مرداد ۱۳۰۶ شمسی، در شهر کوچک نهاوند فرزندی به دنیا آمد که نامش را علی نامیدند.
پدر قدوسی «آخوند ملااحمد» از علمای بزرگ شهر بود که پس از سالها تحصیل در
حوزه علمیه نجف و استفاده از درس بزرگانی چون
آیتالله میرزا محمدحسن شیرازی،
آیتالله میرزا حبیبالله رشتی و
آخوند خراسانی، به
درجه اجتهاد نایل شد و به زادگاه خود برگشت و به ارشاد مردم پرداخت.
علی قدوسی دوران کودکی و نوجوانی را تحت تربیت خانواده سپری کرد. با خواندن، نوشتن،
قرآن،
نماز و
احکام شرعی آشنا شد و سرانجام حادثهای موجب شد که او در سنین نوجوانی وارد حوزه علمیه شود. روحانی مبارزی به نام شیخ «خطیب» که با حکومت
رضا شاه مخالفت میکرد و بدینسبب به زندان هم رفته بود در مسجدی که ملااحمد در آن اقامه نماز جماعت میکرد، سخن میگفت ؛ روزی در بین صحبتهایش گفت:
«دیشب خواب دیدم فرزند کوچک آقا (ملااحمد) مورد لطف
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قرار گرفته و حضرت با دست مبارک خود، بر سر او
عمامه گذاشته است».
این حادثه موجب شد تا علی در پانزده سالگی (سال ۱۳۲۱) وارد حوزه علمیه قم شود و در
مدرسه فیضیه حجرهای تهیه نماید.
در آن ایام رضاشاه با
کشف حجاب، مخالفت با برگزاری مجالس روضه، متحدالشکل کردن لباسها و اقدامهای دیگر در صدد دینزدایی بود. او بعد از بازگشت از
ترکیه بر آن شد تا همانند آتاتورک، به مبارزه با دین و روحانیت بپردازد. در چنین دورانی،
حوزه علمیه قم در انزوا به سر میبرد. مدرسههای علمیه خلوت یا بسته بود و بسیاری از روحانیون به اجبار، خلع لباس شدند. رضاشاه از هر فرصتی استفاده نمود تا مانع فعال شدن حوزههای علمیه شود. علی قدوسی در چنین دورانی، در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل بود. و در نهایت تنگدستی از تحصیل دست برنداشت. مقدمات علوم اسلامی را نزد استادانی فرزانه مانند آیتالله صدوقی فرا گرفت و از محضر استادان اخلاق حوزه علمیه قم بهره جست. او از ابتدای طلبگی به تهذیب اخلاق، سادهزیستی، نظم و استفاده از فرصتها اهمیت بسیار میداد. پشتکار او موجب شد تا دروس مقدمات و سطح حوزه را به پایان برساند و وارد عالیترین مرحله دروس حوزه شود. قدوسی سالها در درس خارج آیتالله بروجردی و امام خمینی شرکت کرد.
بسیاری از خطبههای
نهج البلاغه را حفظ بود. علاقه بسیاری به
اهل بیت داشت و هماره در مجالس سوگواری شرکت میکرد. بسیار محتاط بود و از
غیبت و
دروغ بسیار پرهیز میجست و به درس و بحث علاقه وافری نشان میداد.
علامه طباطبایی با ورود به حوزه علمیه قم
فلسفه را در حوزه احیا کرد، قدوسی مقدمهای از دروس هیئت و فلسفه را نزد او فرا گرفت. اخلاق، علم و فروتنی علامه طباطبایی همه شاگردانش را شیفته خود ساخته بود. وی پس از آشنایی با سجایای عالی عرفانی استاد، از هر فرصتی استفاده میجست و از رهنمودهای اخلاقی آن عارف، برای تهذیب نفس استفاده مینمود.
در آن دوره افکار کمونیستی در بین جوانان رسوخ پیدا کرده و
حزب توده تبلیغات گستردهای در کشور به راه انداخته بود. بسیاری از دانشگاهیان به افکار الحادی پناه برده بودند. علامه طباطبایی بر آن میشود که درسی خصوصی برای شاگردان ممتازش برقرار نماید تا نخستین هسته مقاومت علیه افکار الحادی را در حوزه علمیه قم بنیان نهد.
شهید مطهری،
شهید بهشتی،
امام موسی صدر،
شهید صدوقی و برخی دیگر در این جلسات شرکت میکردند. شبهات فلسفی نو در این جلسه ها، از سوی شاگردان طرح میشد و علامه طباطبایی به پاسخگویی آنها بر میخاست. ثمره این کلاسها، کتاب «
اصول فلسفه و روش رئالیسم» نوشته علامه طباطبایی است.
آقای قدوسی روز به روز به علامه طباطبایی علاقه مندتر میشد. او از رهنمودهای سازنده اخلاقی استاد بخوبی استفاده کرد و بدینسان توانست تحت تربیت او، به خودسازی بپردازد. رابطه شاگرد با استاد آنچنان گرم و صمیمیبود، که وی در سال ۱۳۳۴ ش. با دختر ایشان ازدواج نمود.
آیتالله قدوسی با اندیشههای سیاسی
امام خمینی بخوبی آشنا بود. او پس از افشاگیریهای امام خمینی در سال ۱۳۴۱ که علیه
لایحه کاپیتولاسیون و دیگر
مصوبات خائنانه دولت و مجلس صورت پذیرفت، هماره همدوش همفکرانش به پشتیبانی از قیام همت گماشت.
او در
قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و تبعید امام خمینی در ۱۳ آبان ۱۳۴۲ همراه همه طلبهها، استادان و مردم انقلابی به صحنه آمد و به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت. اوج مبارزات آیتالله قدوسی در آن دوران، همکاری گسترده او با هیات مدرسین بود. هیات مدرسین نخستین تشکیلات منسجم روحانیت بود که در سال ۱۳۳۷. در زمان مرجعیت
آیتالله العظمی بروجردی تاسیس شده بود. این هیات در سالهای ۱۳۴۱ - ۱۳۴۲ بسیار فعال بود. اعلامیههای فراوان از سوی هیات مدرسین در سراسر کشور پخش و جنایتهای
رژیم پهلوی برملا شد. هیات مدرسین با انتشار اعلامیهها، پشتیبانی اساتید حوزه علمیه قم از نهضت امام خمینی را به مردم آشکار ساخت.
این هیات که بعد به گروه یازده نفری شهرت یافت (و امروزه با نام
جامعه مدرسین شناخته میشود) نخستین هسته مبارزه مخفی علیه رژیم پهلوی بود و در پوشش اهداف اصلاحی نظام آموزشی حوزه علمیه قم، به فعالیتهای سیاسی میپرداخت. آیتالله قدوسی از بنیانگذاران این هیات بود. هیات مدرسین در سال ۱۳۴۵ به دست
ساواک کشف و افراد آن تحت تعقیب ماموران پهلوی قرار گرفتند. آیتالله قدوسی در این ماجرا دستگیر شد. اما چون ساواک نتوانسته بود مدارکی علیه او پیدا کند، پس از چند ماه از زندان آزاد شد.
آیتالله قدوسی پس از آزادی، در تابستان ۱۳۴۵ به زادگاه خود برگشت و به اقامه نماز جماعت در مسجد جامع نهاوند پرداخت. او پس از نماز منبر میرفت و همیشه در ضمن سخنرانی از امام خمینی یاد میکرد. ساواک چند بار به وی تذکر داد که نباید اسمی از امام خمینی برده شود اما او نمیپذیرفت. بدینعلت سخنرانی او تعطیل شد و آیتالله قدوسی به
قم برگشت.
آیتالله قدوسی در دوران مبارزات در حالی که بسیاری از انقلابیون در زندانهای رژیم پهلوی به سر میبردند به خانوادههای آنان رسیدگی میکرد.
در همین ایام تبعید امام به ترکیه، موجب شد که انقلابیون از ضعف رهبری رنج ببرند. بسیاری از جوانان انقلابی که مسلحانه با رژیم مبارزه میکردند در خطر التقاط فکری گرفتار آمده بودند. آیتالله قدوسی با اغلب این افراد تماس داشت و ضمن نشستهای مختلف آنها را هدایت میکرد.
ایام تأسیس
مدرسه حقانی از فصول درخشان زندگی آیتالله قدوسی است. آیتالله قدوسی با همفکری برخی از استادان برجسته انقلابی حوزه علمیه در پی تغییرات بنیادی در ساختار اداری - آموزشی حوزه علمیه قم برمیآید. بدینخاطر تصمیم میگیرند نقشه خود را ابتدا در مدرسهای آغاز نمایند تا پس از موفقیت، در سراسر حوزههای علمیه اجرا نمایند.
آیتالله سید محمدهادی میلانی که با برنامههای اصلاحی آنان موافق بود مدرسه علمیهای را در قم به آنها واگذار مینماید.
مدرسه حقانی در سال ۱۳۴۳ با مدیریت آیتالله قدوسی و با همکاری شهید بهشتی،
آیتالله مصباح یزدی،
آیتالله جنتی آغاز به کار مینماید. آیتالله قدوسی با دعوت از اساتیدی با تجربه و انقلابی مانند
آیتالله مشکینی، آیتالله جنتی،
آیتالله محمدی گیلانی، بنیه علمی مدرسه را تقویت نمود. نظم در حوزههای علمیه در جایگاه خود قرار نداشت. مدرسه حقانی نخستین مدرسه علمیه قم بود که بسیار منظم بود. آیتالله قدوسی نظم شدیدی را در مدرسه به اجرا درآورد و در مدت چهارده سال اداره مدرسه، همواره به رعایت مقررات مقید بود.
حضور و غیاب در کلاس، برگزاری امتحانات و پیگیری مدام رشد علمی- اخلاقی طلاب از امتیازات مدرسه حقانی بود.
اندک اندک آوازه مدرسه حقانی به همهجا پخش شد. بسیاری از جوانان به این مدرسه روی آوردند و تجمع انبوه استادان جوان و انقلابی در مدرسه، ساواک را به هراس انداخت. مدرسه حقانی پایگاه مبارزان شناخته شده بود. ساواک بارها به مدرسه حمله کرد، اما به دلیل مدیریت کارآمد آیتالله قدوسی کاری از پیش نبرد.
در آن زمان آموزش زبان انگلیسی در حوزههای علمیه مطلوب نبود اما در مدرسه حقانی برای آشنایی طلاب با زبانهای خارجی، به این مهم اقدام ورزید. برخی از دروس دانشگاهی مانند
جامعهشناسی،
روانشناسی و اقتصاد نیز در این مدرسه از سوی استادان دانشگاه تدریس میشد.
برخی از کتابهای درسی حوزه، کتابهای آموزشی نبودند. سبک نگارش آنها برای تدریس مناسب نبود و بسیار از متون درسی برای قرنهای پیشین تدوین شده بود. مدرسه حقانی نخستین گام را برای تغییر کتب درسی برداشت. کتاب «صرف ساده» بسیار شیوا و روان از سوی دو تن از استادان مدرسه تدوین شد و به عنوان متن درسی در مدرسه تدریس گردید.
آیتالله قدوسی همواره طلبهها را به
تهذیب اخلاق سفارش میکرد. درسهای اخلاق او، هر هفته برگزار میشد.
خطبه همام و برخی دیگر از سخنان
امام علی (علیهالسلام) را برای طلبهها، از حفظ میخواند و با صدایی لرزان و چشمانی گریان طلاب را با اوصاف پرهیزگاران آشنا میساخت.
بسیار مواظب بود که طلبهها گرفتار غیبت، دروغ و سخنان لغو نشوند. هماره طلبهها را به خواندن
نماز شب سفارش میکرد و میگفت: افرادی که در ظاهر مقدستر از شما بودند و بعدها منحرف شدند و روحانینمایانی که حوزه را رها کرده، با رژیم همکاری کردند. همه در این مسائل اشکال داشتند.
ایشان نیمههای شب به مدرسه میرفت تا ببیند که طلبهها برای نماز شب بر میخیزند یا نه.
قدوسی با تمام توان در راه پیشبرد هدفهای اصلاحی مدرسه تلاش میکرد. رهبر انقلاب،
آیتالله العظمی خامنهای در اینباره فرموده است:
«چند خصوصیت در ایشان وجود داشت. که نه تنها من، بلکه همه را جذب میکرد، یکی از آنها صداقت و صفای این مرد بود... خصوصیت دوم پرکاری و پشتکاری ایشان بود... اگر ریاست مدرسه حقانی با کسی غیر از آقای قدوسی بود من باور نمیکردم که این مدرسه به این اندازه از ارزش و آثار میرسید.
مدرسه حقانی از زمانی که آیتالله قدوسی مدیریت آن را بر عهده گرفت، تا پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از سنگرهای مبارزه در برابر رژیم پهلوی بود. طلاب مدرسه همگی مقلد امام بودند. ساواک بارها به مدرسه یورش برد و شماری از طلبهها را دستگیر کرد. بسیاری از اعلامیهها در این مدرسه تکثیر میشد.
مدرسه حقانی، مدرسه علمیه نمونه قم بود. نظام آموزشی و اداری مدرسه چنان به موفقیت رسید که متولیان بسیاری از مدارس علمیه قم و
مشهد از الگوی موفق این مدرسه درس گرفته، به اصلاح نظام اداری - آموزشی مدارس پرداختند.
بسیاری از طلاب جوان، با علم، خوشفکر، متقی و آگاه به مسائل سیاسی این مدرسه، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مسؤولیتهای اجرایی، قضایی و سیاسی، خدمتهای شایانی به انقلاب نمودند.
زنان نیمی از پیکر جامعهاند. رژیم پهلوی با ترویج فحشا و بیبندباری نیمی از نیروی فعال جامعه را از سازندگی کشور، دور ساخته بود. افکار کمونیستی در دانشگاهها غوغا میکرد.
آیتالله قدوسی در سال ۱۳۵۲ با تاسیس مکتب توحید در قم، گام بزرگی برای تحصیل علوم اسلامی خواهران برداشت. قدوسی با تجربه موفق اداره مدرسه حقانی توانست کانونی برای تربیت خواهران متعهد و متخصص فراهم سازد. بسیاری از خواهران در این مرکز با
علوم اسلامی آشنا شده، سپس به تبلیغ فرهنگ اسلامی و هدایت زنان جامعه پرداختند.
آیتالله قدوسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در قوه قضائیه به فعالیت پرداخت.
آیتالله قدوسی همراه روحانیت مبارز در برپایی راهپیماییها نقش رهبری داشت.
او در کمیته استقبال از امام، بسیار زحمت کشید.
مدتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی قدوسی از سوی امام خمینی مامور اداره امور ستاد انقلاب اسلامی در قم میشود و با ورود امام به قم آیتالله قدوسی در دفتر ایشان به خدمت مشغول میشود.
پس از پیروزی انقلاب از سوی امام ماموریت یافت تا در دادگاههای انقلاب به
قضاوت بپردازد. چه اینکه بسیاری از مسوولان بلندپایه رژیم پهلوی، فرماندهان ارتش و ساواک که در شهادت هزاران نفر نقش داشتند دستگیر شده بودند.
آن روزها دادگاههای انقلاب در شهرها، بدون هماهنگی با یکدیگر کار میکردند. اوایل پس از انقلاب به دلیل فروپاشی رژیم، ارکان اداری کشور از هم کشور از هم پاشیده شد، بنابراین نیاز بود که دادگاههای انقلاب در یک هدف مشترک قرار بگیرند و سازماندهی شوند. بدینعلت امام خمینی، در سال ۱۳۵۸، آیتالله قدوسی را به دادستانی کل انقلاب بر میگزیند. محاکمه ساواکیها، مسوولان رده بالای رژیم پهلوی و ضد انقلابیون بر عهده دادگاههای انقلاب بود.
گروه التقاطی فرقان با ترور آیتالله مطهری و برخی از سران سیاسی - فرهنگی خطر بزرگی برای انقلاب بود. آیتالله قدوسی توانست با کمک
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اعضای این گروهک ضد انقلاب را شناسایی دستگیر نماید.
آیتالله قدوسی در طول مدت تصدی ریاست دادستانی انقلاب، از مزایای قانونی شغل خود استفاده نکرد. او حتی حاضر نشد در منزل مصادرهای که در اختیارش گذاشته بودند، اقامت کند. میگفت: بگذارید جنازهام را از منزل مصادرهای بیرون نیاورند. سرانجام، اصرار دوستان بر سکونت در منزل مصادرهای را نپذیرفت و منزلی اجاره کرد.
ریاست قوه قضائیه پس از
تصویب قانون اساسی، به شورای عالی قضایی سپرده شد. آیتالله قدوسی نیز عضو شورای عالی قضایی بود. او با همفکری شهید بهشتی توانست وضعیت نابسامان قوه قضائیه را سروسامان بخشد. آیتالله قدوسی بر این باور بود که باید تغییرات
اساسی در نظام قضایی کشور انجام پذیرد. او میگفت: با تغییرات ظاهری و عوض کردن چند مهره نمیتوان دادگاه و قوه قضایی اسلامی ایجاد کرد. قوه قضائیه و دادگستری که از رژیم طاغوت باقی مانده است، سرتاسر آن خراب است، از قوانین قضایی گرفته تا سیستم اداری و بسیاری از افراد آن.
قدوسی برای دادگاهها و داسراهای انقلاب قوانین و مقررات ویژهای تهیه کرده هماره با
مجلس شورای اسلامی در ارتباط بود، با سعی او کمیسیون ویژهای در مجلس برای وضع قوانینی اسلامی برای قوه قضائیه، تاسیس شد هرگاه به مشکلی بر میخورد و هیچ راهی برای برطرف کردن آن پیدا نمیکرد، نزد امام خمینی میرفت و از ایشان نظر میخواست.
آیتالله قدوسی در دورانی پر آشوب که گروهکهای ضد انقلاب فاجعه میآفریدند لیبرالها به پشتیبانی رئیس جمهوری
بنی صدر بسیاری از مسوولیتهای کلیدی کشور را در دست داشتند، به سروسامان دادن نظام قضایی کشور پرداخت.
محمدحسن، فرزند بزرگ آیتالله قدوسی دانشجوی رشته جامعهشناسی دانشگاه مشهد در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، در مشهد زخمی شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تاسیس انجمن اسلامی دانشگاه مشهد بسیار فعال بود. با شروع جنگ تحمیلی، به جبهه رفت و در پانزدهم دی ۱۳۵۹ در هویزه به
شهادت رسید. آیتالله قدوسی پس از شنیدن خبر شهادت فرزند، در حالی که قطرات اشک از چشمانش جاری بود به همسرش میگوید:
مواظب باشد برای چیزی که در راه خدا دادهای، طاقت خود را از دست ندهی و ضجه و ناله نکنی!
شهادت
آیتالله بهشتی و ۷۲ تن از یاران انقلاب در هفتم تیر ۱۳۶۰، برای آیتالله قدوسی که بیش از بیست سال با او آشنایی داشت بسیار دردآور بود. قرار بود آیتالله قدوسی هم در آن جلسه شرکت کند، اما
خداوند نخواسته بود که آن روز پیمانه عمرش به سر آید.
سرانجام آیتالله قدوسی در صبح شنبه، ۱۴ شهریور ۱۳۶۰، یک هفته پس از شهادت شهیدان
رجایی و
باهنر، با بمبی که
منافقین در دادستانی کارگذاشته بودند، به شهادت رسید و به یاران خود پیوست.
امام خمینی در پیامی به مناسبت شهادت آیتالله قدوسی مینویسد:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
با کمال تاسف و تاثر، حجة الاسلام شهید قدوسی به دوستان شهید خود پیوست. شهیدی عزیز که سالیان دراز در خدمت اسلام بود و اخیرا مجاهدات او در راه انقلاب بر همگان روشن است. اینجانب سالیان طولانی از نزدیک با او سابقه داشتم و آن بزرگوار را به تقوا و حسن عمل و استقامت و تعهد در راه هدف میشناختم. شهادت بر او مبارک، و فوزالی الله و خروج از ظلمات به سوی نور بر او ارزانی باد...
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شهید آیتالله قدوسی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۳/۲۴.