علی رضایی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
علی رضایی فرزند میرزا محمدرضا یکی از سیاسیون و تجار عصر پهلوی بود.
علی رضایی در سال ۱۲۹۸ش در
تهران متولد شد.
پدرش حاج میرزا محمدرضا معروف به سلدوز از تجار بسیار معتبر سبزوار بود و میزان دارائی وی در آن ایام از سه میلیون ریال تجاوز میکرد. گذشته از اینکه تاجر و ملاک بود، در کمک به مردم نیز ید طولائی داشت. پس از چندین
ازدواج در اواخر
عمر از خانوادهی محترمی در تهران زنی گرفت و صاحب چند فرزند شد؛ ولی قبل از آنکه بچهها به
سن رشد برسند، درگذشت و پس از چندی
همسر جوان او به
عقد و ازدواج حاج محمدتقی اسکوئی درآمد و در حقیقت این شخص اطفال حاج محمدرضا را بزرگ کرده و واقعا در
حق آنها پدری نمود.
علی چندی در
سبزوار تحصیل کرد و پس از آنکه به سن رشد رسید، وارد بازار سبزوار شد و کار
تجارت را دنبال کرد.
با عنایت به حسن
شهرت پدرش و تلاش و ذوقی که از خود به اثبات رسانده بود، موجب شد همه او را در کار کمک و مساعدت نمایند و به همین دلیل خیلی زود کارش رونق گرفته و املاک تازهای خریداری کرد. علاوه بر آن معادن متعددی از دولت اجاره کرد و بعد
حجره خود را به تهران انتقال داده وارد معاملات واردات آهن شد و تدریجا در بازار تهران اسم و رسمی پیدا کرد و با محافل سیاسی و تجاری ارتباط یافت.
در دورهی هیجدهم، کاندیدای نمایندگی
مجلس از سبزوار شد؛ ولی کرسی وکالت را به برادر کوچکتر از خود به نام محمود سپرد تا سنگری هم در مجلس شورای ملی داشته باشند. در انتخابات دورهی نوزدهم، همچنان کرسی وکالت سبزوار متعلق به او بود. این بار برادر دیگر خود را که در آمریکا مشغول تحصیل بود، به
تهران حاضر نموده، با تهیه مقدمات، او را به پارلمان فرستاد. در دوره بیستم نیز
شغل وکالت نصیب برادرش شد. علی رضائی برای خود تشکیلات اقتصادی وسیعی داشت و همچنین در دستگاه وسیع خود بسیاری از سیاستمداران بزرگ کشور را ارتزاق مینمود که از آن جمله
جمشید آموزگار بود. «جمشید آموزگار به سهمینامرئی که در تشکیلات وسیع علی رضائی داشت، قانع بود. او با خشکی و دوری گرفتن از فساد میکوشید تا همچنان نامزد نخستوزیری باقی بماند.
»
بعد از
کودتای ۲۸ مرداد،
محمدرضا شاه به هر سرمایهداری اجازه میداد که برای خود بانکهای به خصوصی داشته باشند و یا سهام عمده موجود در بانکها را خریداری نمایند. از جمله این سرمایهداران علی رضائی بود.
بازار آهن کاملا در اختیار علی رضائی قرار داشت و تولید و واردات آن در انحصار وی بود. فقط یکی از کارخانجات وی مجتمع عظیم تولید لوله و آهن نورد
خوزستان بود.
که البته در خصوص
زمین کارخانجات نورد درگیریهای با فروشنده آن به وجود آمد.
علی رضائی برای بازار خود در ایران شگرد خاصی داشت و همیشه
آهن را در ایران بهاندازهای توزیع مینمود که
بازار سیاه داشته باشد، ولی اتفاق نمیافتاد که کمبود آن محسوس گردد. آهن تولید شده در کارخانجات رضائی، به تدریج قیمت خود را به ۵/۱ برابر آهنی رساند که از ونزوئلا خریده میشد و پس از طی این مسیر طولانی با کشتی، در بنادر تخلیه میگردید، و کیلویی یک ریال عوارض گمرکی آن هم به جیب دولت میرفت. در مقابل این «محبت مخصوص»، رضائی ناگزیر بود، همیشه دسته
چک خود را در بغل داشته باشد و در هر فرصت ارقام نجومی روی آن بنویسد، و به
اسدالله علم برای کمک به مخارج جشنهای
تخت جمشید، به ساختن شهیاد، به دفتر شهبانو برای خرید تابلوهای هنری و تشویق هنرمندان نوگرا، به دفتر اشرف برای تامین مخارج زندگی و کاخها و کارمندان او در ایران و... بپردازد. در هر فرصتی و در هر روز او مجبور به دادن اعانههایی به حسابهای مخصوص دربار میشد، پرداختها که گاهی در ماه از ۲۰ میلیون تومان که قیمت یک کارخانه بود، تجاوز میکرد، به هر حال از مصرفکننده
فقیر گرفته میشد.
رضائی در ۱۳۵۴ کاندیدای
مجلس سنا شد و سرانجام از
تهران به عنوان سناتور انتخابی به مجلس سنا راه یافت.
«در انتخابات این دوره (دوره هفتم مجلس سنا در سال ۱۳۵۴ه. ش) حدود سی نفر از افراد ناباب و هوچی و فرصتطلب نیز انتخاب شده بودند تا در مواقع لزوم از وجود آنها بهرهگیری شود؛ چنانچه در نیمه دوم ۱۳۵۷ این برنامه به مرحله اجرا درآمد. در انتخابات
مجلس سنا در این دوره غالب کرسیهای مجلس را سرمایهداران تازه به دوران رسیده اشغال کردند. علی رضائی، محمدعلی مهدوی، کاظم کورس و ابراهیم نیکپور در زمره این افراد بودند.
»
در
سال ۱۳۵۷ه. ش رژیم شاهنشاهی در اقدامیتبلیغاتی درصدد برآمد به جهت مبارزه با فساد، بسیاری از بلندپایگان دولتی و سرمایهداران مشهور را دستگیر نماید و به عنوان فاسد اقتصادی روانه
زندان نماید. به همین جهت گروه بسیاری از سرمایهداران آن زمان از جمله سناتور علی رضائی از سوی
دادگستری تحت
تعقیب قضایی قرار گرفتند. ولی علی رضائی به جهت اینکه از مصونیت سیاسی برخوردار بود، قبل از اینکه از وی سلب مصونیت شود، از طریق دادسرای تهران به خارج از کشور فرار کرد.
فردوست در کتاب خویش وی را از کسانی میداند که از فساد مالی
حکومت و با سوء استفادههای مالی و در حالی که سرمایه اولیه هم از آن خودش نبوده است، به ثروت افسانهای دست یافتهاند.
سایت پژوهه، برگرفته شده از مقاله «خاندان رضائی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۵/۰۳.