علاقه به انعام (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
علاقه به
انعام،
امری زینت یافته در
دنیا برای
مردم میباشد.
زین للناس حب الشهوت... والانعـم والحرث ذلک متـع الحیوة الدنیا...
محبت امور مادی، ... چهارپایان و
زراعت، .... اینها (در صورتی که
هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (
مادی) است.
از این
آیه بر میآید که
کفار معتقد بودهاند که میتوانند با
اموال و
اولاد، از
خدا بی نیاز شوند، و آیه شریفه بیان میکند که علت این پندار
فریب خوردن آنان در برابر
تمایلات و لذائذ
مادی است، علت این است که از
امور آخرت منقطع شده، و رو به
دنیا آوردند، از
امور بسیار مهم بریده به
امور مجازی پرداختند،
امر بر آنان مشتبه شد و نفهمیدند که لذائذ
مادی، همه وسیله و متاع زندگی موقت در دنیا، و زندگی است، که خود مقدمه است، برای رسیدن به آنچه نزد خدا است و آن عبارت است از حسن ماب و عاقبت
نیکو.
نه تنها این کفار در علاقمندی به دنیا مبتکر و اولین علاقمند به آن نیستند، بلکه این شیفتگی از ناحیه دیگری ناشی شده است، و این خدا است که دلهای ایشان را
تسخیر کرده، و علاقه به این
امور مادی را
غریزه آن نموده، تا زندگی دنیایی و زمینی آنان تامین شود، چون اگر غریزه
حب دنیا در
انسان، گذارده نشده بود، زندگی او در این کره خاکی دوام نمییافت، کسی به دنبال
تولید مثل نمیرفت، و
نسل بشر قطع میشد، و حال آنکه خدای سبحان
مقدر کرده که بشر تا مدتی معین در
زمین زندگی کند، چون در روز اول
خلقت بشر به
پدر بشر یعنی
حضرت آدم فرمود: و لکم فی الارض مستقر و متاع الی حین.
و اگر چنین مقدر کرده که علاقمند و دوستدار دنیا باشند برای این بوده که دنیا را وسیله زندگی آخرت خود کنند، و از متاع این زندگی چیزهایی را که به درد آن زندگیشان میخورد برگیرند. و خلاصه مطلب اینکه
تقدیر کرد تا به عنوان
وسیله بدان بنگرند، نه به نظر استقلالی، و به عبارت دیگر زندگی دنیا را وسیله زندگی آخرت قرار دهند، نه اینکه آن را هدف پنداشته و ما ورای آن را فراموش کنند، و یا راه را مقصد گرفته، در عین اینکه مشغول رفتن به سوی پروردگار خویشند رفتن را مقصد بپندارند.
چیزی که هست این بی خبران
غفلت زده، این وسائل ظاهری الهی را که مقدمات و وسائلی برای بدست آوردن
رضوان الله هستند،
اموری مستقل پنداشتند، و محبوب بالذات شمرده،
خیال کردند که این
امور مادی میتواند ایشان را از خدای سبحان بی نیاز سازد، و به همین جهت دنیایی که
خلق شده تا
نعمت و وسیله
تقرب و
پاداش اخروی آنان باشد، بر ایشان
نقمت و
عذاب شد.
نعمتهای بی پایان آخرتی و دست یافته به وسیله
تقوا، بهتر از
انعام و متاع دنیا است:
زین للناس حب الشهوت... والانعـم والحرث ذلک متـع الحیوة الدنیا والله عنده حسن المـاب• قل اؤنبئکم بخیر من ذلکم للذین اتقوا عند ربهم جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها وازوج مطهرة ورضون من الله والله بصیر بالعباد.
محبت
امور مادی، ... چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتو آن،
آزمایش و تربیت شوند ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (
مادی) است و سرانجام نیک (و زندگی والا و جاویدان)، نزد خداست.
بگو: «آیا شما را از چیزی آگاه کنم که از این (سرمایههای
مادی)، بهتر است؟» برای کسانی که پرهیزگاری پیشه کردهاند، (و از این سرمایهها، در
راه مشروع و
حق و
عدالت، استفاده میکنند،) در نزد پروردگارشان (در
جهان دیگر)، باغهایی است که نهرها از پای درختانش میگذرد همیشه در آن خواهند بود و همسرانی پاکیزه، و خشنودی خداوند (نصیب آنهاست). و
خدا به (
امور)
بندگان، بیناست.
لذائذ و نعمتهای دنیا و آخرت هم هست با این تفاوت که نعمتهای آخرت خالی از
قبح و
فساد است.
این آیه شریفه در مقام بیان جمله: و الله عنده حسن المآب است و به جای شهواتی که در آیه قبل شمرد، در اینجا یک چیز را مقابل آنها قرار داده، و آن کلمه خیر است، و این بدان جهت است که نعمتهای آخرتی همه خوبیها را دارد، هم باقی است و هم اینکه زیبایی و لذتش حقیقی است، هم بطلان در آن راه ندارد،
اموری است هم جنس
شهوات دنیا (اگر در دنیا همسرانند در آخرت هم
حوران بهشتی هستند، و اگر در دنیا اموال و اولاد و خوردنیها هست آنجا هم
غلمان و باغها و اقسام میوهها هست).
خلاصه خواص آنچه در دنیا هست در آخرت هم هست، با این تفاوت که نعمتهای آخرت خالی از قبح و فساد است، و آدمی را از آنچه برایش بهتر و واجبتر است، باز نمیدارد. در این آیه با اینکه نام
بهشت را برد (و بهشت مشتمل بر همه لذائذ هست) و در عین حال نام ازواج مطهره را اختصاص به ذکر داد، برای این که مساله هم خوابی و
جماع در نظر
انسان لذیذترین لذائذ حسی است، و باز به همین جهت است که در آیه قبلی نام
زنان را جلوتر از بنین و قناطیر مقنطرة ذکر کرد.
در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینکه آیا در بهشت، لذات
مادی هم وجود دارد؟
بعضی چنین میپندارند که لذایذ
مادی منحصر به این جهان است، و در آن جهان اثری از این لذایذ نیست و تمام تعبیراتی که در
آیات قرآن درباره باغهای بهشتی و انواع میوهها و آبهای جاری و همسران خوب آمده کنایه از یک سلسله مقامات و مواهب معنوی است که از باب کلم الناس علی قدر عقولهم (با مردم به اندازه فکرشان
سخن بگو) به این صورت تعبیر شده است.
ولی در برابر این پندار باید گفت: هنگامی که ما طبق صریح آیات فراوانی از قرآن کریم
معاد جسمانی را قبول کردیم باید برای هر دو قسمت (
جسم و
روح) موهبتهایی به تناسب آنها، منتها در سطحی عالیتر وجود داشته باشد و اتفاقا در این آیه اشاره به هر دو قسمت شده، هم آنچه شایسته معاد جسمانی است و هم آنچه شایسته روح و
رستاخیز ارواح میباشد.
در واقع آنها که تمام نعمتهای
مادی آن جهان را
کنایه از نعمتهای معنوی میگیرند تحت تاثیر مکتبهای التقاطی قرار گرفته علاوه بر این که بدون جهت ظواهر آیات قرآن را تاویل کرده معاد جسمانی و لوازم آن را به کلی فراموش نموده و منکر شدهاند.
و شاید جمله و الله بصیر بالعباد (خداوند به وضع
بندگان خود
بینا است) که در آخر آیه آمده اشاره به همین حقیقت باشد یعنی او است که میداند جسم و
جان آدمی در
جهان دیگر هر کدام چه خواستههایی دارند و این خواستهها را در هر دو جانبه به نحو احسن تامین میکند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۲۴۹، برگرفته از مقاله «علاقه به انعام».