• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عزاداری معصومان برای امام حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



امام حسین (علیه‌السلام)، امام سوم از امامان دوازده‌گانه شیعه امامیه و یکی از چهارده معصوم می‌باشد؛ آن حضرت در روز دهم محرمالحرام (روز عاشورا) سال ۶۱ هجری قمری در کربلا به همراه یاران باوفایش مظلومانه به شهادت رسید. با توجه به شبهاتی که در مورد جواز عزاداری بر آن حضرت مطرح می‌شود این مقاله جستاری از عزاداری معصومان (علیهم‌السّلام) برای سید و سالار شهیدان، امام حسین (علیه‌السلام) را با بیان سند، بیان می‌دارد.

فهرست مندرجات

۱ - مقدمه
۲ - گریه حضرت رسول اکرم
       ۲.۱ - روضه‌خوانی پیامبر و گریه مردم
       ۲.۲ - گریه شدید بر مسلم بن عقیل
       ۲.۳ - گریه پیامبر هنگام شنیدن خبر شهادت امام حسین از جبرئیل
       ۲.۴ - گریه پیامبر هنگام بیان چگونگی شهادت اباعبدالله
       ۲.۵ - گریه پیامبر و حضرت زهراء
       ۲.۶ - گریه پیامبر هنگام خبردادن از شهادت آل‌عبا
       ۲.۷ - نقل گریه پیامبر از زبان امام صادق
       ۲.۸ - نقل گریه پیامبر از زبان ام‌سلمه
       ۲.۹ - نقل گریه پیامبر از زبان صفیه
۳ - گریه حضرت امیرالمومنین
       ۳.۱ - گریه بر امام حسین قبل از شهادت
       ۳.۲ - عبور امیرمؤمنان از کربلا
       ۳.۳ - گریه حضرت علی و ابن‌عباس
۴ - گریه حضرت زهرا بر امام حسین
       ۴.۱ - شهقه و گریه شدید حضرت زهرا
       ۴.۲ - نوحه‌سرایی حضرت زهرا
       ۴.۳ - نقل گریه حضرت زهرا از زبان امام صادق
       ۴.۴ - گریه حضرت زهرا هنگام ولادت امام حسین
۵ - عزای امام حسن برای امام حسین
۶ - سفارش امام حسین به گریه برای خودشان
۷ - گریه امام سجاد
       ۷.۱ - پختن غذا برای مراسم عزاداری
       ۷.۲ - امام سجاد از بکاؤون خمسه
       ۷.۳ - بیست سال گریه بر امام حسین
       ۷.۴ - اندوه پایان‌ناپذیر امام سجاد
       ۷.۵ - گریه هنگام خوردن طعام
       ۷.۶ - گریه هنگام دیدن سر عمر بن سعد
۸ - گریه امام باقر بر امام حسین
       ۸.۱ - اقامه مجلس عزا در منزل امام باقر
       ۸.۲ - توصیه امام باقر به اقامه مجلس عزا و گریه در منازل
       ۸.۳ - بیان ثواب گریه بر اباعبدالله
       ۸.۴ - جزای یک قطره اشک بر امام حسین
۹ - گریه امام صادق
       ۹.۱ - روضه‌خوانی شعراء در محضر امام صادق
       ۹.۲ - روضه‌خوانی جعفر بن عفان برای امام صادق
       ۹.۳ - روضه‌خوانی اباهارون برای امام صادق
       ۹.۴ - حال پریشان و گریه شدید امام صادق در روز عاشوراء
       ۹.۵ - گریه امام صادق هنگام ذکر نام اباعبدالله
       ۹.۶ - گریه امام صادق هنگام نوشیدن آب
       ۹.۷ - توصیه امام صادق به گریه بر امام حسین
       ۹.۸ - ثواب گریه بر امام حسین
       ۹.۹ - بیان جواز گریه بر امام حسین
       ۹.۱۰ - بیان جواز سینه‌زنی بر امام حسین
       ۹.۱۱ - بیان استغفار امام حسین برای گریه‌کنندگان
       ۹.۱۲ - بیان ثواب گریه بر اهل‌بیت
۱۰ - گریه امام کاظم
۱۱ - گریه امام رضا
       ۱۱.۱ - بیان ثواب گریه بر امام حسین
       ۱۱.۲ - روضه‌خوانی امام رضا و بیان ثواب گریه
       ۱۱.۳ - عاشوراء روز‌ اندوه و گریه
۱۲ - عزاداری امام حسن عسکری
۱۳ - گریه حضرت ولی‌عصر
۱۴ - نتیجه
۱۵ - پانویس
۱۶ - منبع


از دیر باز عقاید مهم تشیع، مورد هجمه دشمنان و مخالفین قرار گرفته است، و این هجمه‌ها در بعضی از زمان‌ها، شدت بیشتری به خود می‌گیرد که البته با دروغ و تهمت و افتراء و سیاه‌نمایی فروانی همراه می‌شود، از جمله عقاید مسلم و روشن مدرسه حقه اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) که مورد هجمه مخالفین قرار گرفته است، عزاداری در ایام محرم برای سید و سالار شیهدان حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) می‌باشد، گرچه همیشه این عقیده مهم مورد هجوم دشمنان و مخالفان اهل بیت (علیهم‌السّلام) قرار گرفته، ولی در ایام محرم این هجمه‌ها شدت بیشتری به خود می‌گیرد تا بلکه بتوانند با سیاه‌نمایی و افتراء، جوانان و مردم را نسبت به این مساله دچار تردید کنند و در نتیجه باعث دوری آنها از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) شوند.
از جمله شبهاتی که در ایام محرمالحرام از جانب دشمنان اهل بیت (علیهم‌السّلام) مطرح می‌شود، عدم وجود فرهنگی به نام عزاداری برای اباعبدالله (علیهم‌السّلام) در بین معصومان (علیهم‌السّلام) می‌باشد، به عبارتی دیگر مخالفان مکتب اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌گویند اگر واقعا عزاداری برای امام حسین (علیه‌السّلام) جائز و مشروع بوده پس چرا این فرهنگ در بین ائمه و اهل بیت (علیهم‌السّلام) رائج نبوده و روایت صحیح السندی در این‌باره نقل نشده؟
اینگونه سؤال‌ها و شبهات که از مخالفین مطرح می‌گردد بی‌شک ناشی از جهل و نادانی و یا عناد و دشمنی می‌باشد؛ زیرا فرهنگ عزاداری در بین ائمه معصومان (علیهم‌السّلام) در روایات و کتاب‌های حدیثی شیعه به قدری نقل شده است، که به جرات می‌توان گفت درجه تواتر معنوی بلکه فوق تواتر را دارد، از طرفی در بین اهل علم مبرهن است مسئله که با تواتر ثابت می‌شود نیاز به بررسی سندی ندارد. علی‌رغم اینکه صرف نظر از مطلب فوق، ‌ سند تعدادی از این روایات نیز از نظر دانش حدیث از اعتبار کافی بر خوردار می‌باشد.
از طرفی گریه و عزاداری بر امام حسین (علیه‌السلام)، نه تنها بعد از شهادت ایشان بلکه حتی قبل از شهادت آن حضرت در روایات اهل بیت (علیهم‌السّلام) به فروانی نقل شده است، که این مسئله نه تنها نشانه رایج بودن فرهنگ عزاداری در بین اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌باشد بلکه از اهمیت گریه و عزاداری برای امام حسین (علیه‌السّلام) حکایت دارد.
حال با توجه به مقدمه مذکور، در این مجال روایات عزاداری معصومان (علیهم‌السّلام) را به ترتیب (از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تا امام زمان (عجّل‌اللهتعالی‌فرجه‌الشریف)) نقل می‌کنیم. لازم به ذکر است این روایات از معصومان (علیهم‌السّلام) یکسان نبوده، و با توجه به شرائطی که ائمه (علیهم‌السّلام) در آن به سر می‌بردند، از بعضی امامان (علیهم‌السّلام) روایاتی زیادی در این زمینه نقل شده و از برخی دیگر، روایت‌های کمی یا اصلا روایتی نقل نشده است؛ ولی در کل، تواتر عزاداری بر امام حسین (علیه‌السّلام) به روشنی ثابت می‌باشد.


روایات فروانی، از حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، در زمینه گریه بر حضرت اباعبدالله (علیهم‌السّلام) قبل از شهادتشان در کتب روایی شیعه نقل شده است، این روایات دو دسته است در بعضی از روایات دیده می‌شود که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای مردم و یا اهل بیت (علیهم‌السّلام) روضه‌خوانی می‌کند و مصائب اباعبدالله (علیهم‌السّلام) را بیان کرده و بقیه نیز با صدای بلند گریه می‌کردند، و در برخی حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای آن حضرت گریه می‌کنند.

۲.۱ - روضه‌خوانی پیامبر و گریه مردم

قال رواة الحدیث. فلما اتت علی الحسین (علیه‌السّلام) من مولده سنة کاملة هبط علی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم اثنی عشر ملکا احد هم علی صورة الاسد، والثانی علی صورة الثور، والثالث علی صورة التنین، والرابع علی صورة ولد آدم، والثمانیة الباقون علی صور شتی محمرة وجوههم باکیة عیونهم قد نشروا اجنحتهم وهم یقولون، یا محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم سینزل بولدک الحسین (علیه‌السّلام) ابن فاطمة ما نزل بهابیل من قابیل وسیعطی مثل اجر‌هابیل ویحمل علی قاتله مثل وزر قابیل ولم یبق فی السموات ملک مقرب الا ونزل الی النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم کل یقرئه السلام ویعزیهفی الحسین (علیه‌السّلام) ویخبره بثواب ما یعطی ویعرض علیه تربته والنبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم یقول: اللهم اخذل من خدله واقتل من قتله ولا تمتعه بما طلبه. قال فلما اتی علی الحسین (علیه‌السّلام) من مولده سنتان خرج النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم فی سفر له فوقف فی بعض الطریق واسترجع ودمعت عیناه فسئل عن ذلک. فقال: هذا جبرائیل (علیه‌السّلام) یخبرنی عن ارض بشط الفرات یقال لها کربلاء یقتل علیها ولدی الحسین ابن فاطمة (علیه‌السّلام) فقیل له: من یقتله یا رسول الله؟ فقال: رجل اسمهه یزید لعنه الله وکانی انظر الی مصرعه ومدفنه، ثم رجع من سفره ذلک مغموما فصعد المنبر فخطب ووعظ والحسن والحسین (علیهما‌السّلام) بین یدیه فلما فرغ من خطبته وضع یده الیمنی علی راس الحسن ویده الیسری علی راس الحسین، ثم رفع راسه الی السماء وقال: (اللهم ان محمدا عبدک ونبیک وهذان اطائب عترتی وخیار ذریتی. وارومتی ومن اخلفهما فی امتی وقد اخبرنی جبرائیل (علیه‌السّلام) ان ولدی هذا مقتول مخذول. اللهم فبارک له فی قتله واجعله من سادات الشهداء اللهم ولا تبارک فی قاتله وخاذله.) قال: فضج الناس فی المسجد بالبکاء والنحیب، فقال النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم اتبکونه ولاتنصرونه ثم رجع (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم وهو متغیر اللون محمر الوجه فخطب خطبة اخری موجزة وعینا تنهملان دموعا.

محدثین روایت کرده‌اند که چون یک سال از زندگی حسین (علیه‌السّلام) گذشت، دوازده فرشته بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نازل شدند که یکی به صورت شیر، دومی به صورت گاو، سومی به صورت اژدها، چهارمی به صورت آدمیزاد و هشت فرشته دیگر دارای صورت‌های مختلف و چهره‌های قرمز و چشمان گریان بودند، و در حالی که پر و بال خویش را گشوده بودند، می‌گفتند: " یا محمد! همان ستمی که از قابیل بر‌ هابیل وارد آمد، بر فرزندت حسین نیز وارد خواهد شد، و همان پاداشی که به‌ هابیل داده شد به او نیز داده می‌شود و عذاب و گرفتاری کشندگانش، چون عذاب قابیل خواهد بود آن موقع در آسمان‌ها فرشته مقربی نبود، مگر آن که به خدمت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مشرف شد و سلام نمود و آن حضرت را بر کشته شدن حسین (علیه‌السّلام) تسلیت داد و به آنچه خداوند در عوض شهادتش برای او معین فرموده، خبر داد، و تربت قبر حسین (علیه‌السّلام) را به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نشان داد، در خلال این احوال پیغمبر فرمود: خداوندا! کسی که فرزندم حسین را خوار کند، ذلیل و خوار گردان و آن را که حسینم را بکشد، بکش و کشنده او را به مقصودش نایل نگردان.
وقتی امام حسین (علیه‌السّلام) دو ساله شد، سفری برای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیش آمد. در بین راه ناگهان آن حضرت ایستاد و فرمود «انا لله وانا الیه راجعون» و اشک از دیدگانش سرازیر شد. علت گریه را سؤال کردند، فرمود: اینک جبرئیل به من از زمینی که نزدیک شط فرات است و «کربلا» نام دارد، خبر می‌دهد که فرزندم حسین پسر فاطمه (سلام‌اللهعلیها) را در آن سرزمین می‌کشند. پرسیدند: یا رسول الله چه کسی ایشان را می‌کشد؟! فرمود: شخصی که او را یزید می‌نامند؛ گویا اکنون جایگاه کشته‌شدن و محل دفن حسین را به چشم خویش می‌بینم.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از آن سفر با حال غمگین بازگشتند، و بر فراز منبر رفته، خطبه‌ای خواند و مردم را موعظه نمود. سپس دست راست خویش را بر سر حسن و دست چپ خود را بر حسین (علیهما‌السّلام) که نزدیکش بودند، نهاد و سر به سوی آسمان برداشت و عرضه داشت: خداوندا! محمد بنده تو و پیغمبر توست و این دو تن از پاکان اهل بیت من و برگزیدگان نسل من هستند. آنان را در میان امت خویش به جانشینی خود باقی می‌گذارم. جبرئیل به من خبر داده است که این فرزندم را به خواری می‌کشند. خدایا شهادت را بر او مبارک گردان و او را از سروران شهیدان قرار ده و قاتلان و خوارکنندگان او را مبارک مگردان. (وقتی سخن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بدین‌جا رسید)، مردم در مسجد ضجه می‌زدند (صدای گریه و ناله از اهل مجلس برخاست). پیامبر فرمود: آیا برای او گریه می‌کنید و او را یاری نمی‌کنید؟! سپس از مسجد خارج شد و پس از لحظه‌ای به مسجد بازگشت، ولی رنگش متغیر و صورتش برافروخته بود و در این هنگام با دیدگان گریان خطبه مختصری خواند.

۲.۲ - گریه شدید بر مسلم بن عقیل

حدثنا الحسین بن احمد بن ادریس (رحمه الله)، قال: حدثنا ابی، عن جعفر بن محمد بن مالک، قال حدثنی محمد بن الحسین بن زید، قال: حدثنا ابو احمد محمد بن زیاد، قال: حدثنا زیاد بن المنذر، عن سعید بن جبیر، عن ابن عباس، قال: قال علی (علیه‌السّلام) لرسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): یا رسول الله، انک لتحب عقیلا؟ قال‌ای والله انی لاحبه حبین: حبا له، وحبا لحب ابی طالب له، وان ولده لمقتول فی محبة ولدک، فتدمع علیه عیون المؤمنین، وتصلی علیه الملائکة المقربون. ثم بکی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حتی جرت دموعه علی صدره، ثم قال: الی الله اشکو ما تلقی عترتی من بعدی.

علی (علیه‌السلام) به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرضه داشت شما عقیل را خیلی دوست دارید، فرمود آری به خدا از دو جهت به او محبت‌ دارم یکی برای خوبی خودش و یکی برای آنکه ابوطالب دوستش می‌داشت و فرزندش به خاطر دوستی فرزندت کشته خواهد شد و دیده مؤمنان بر او اشک ریزد و فرشتگان مقرب بر او صلوات فرستند سپس رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گریست تا اشک‌هایش بر سینه‌اش روان شد سپس فرمود به خدا شکایت می‌برم از آنچه خاندانم پس از من با آن مواجه می‌شوند.

۲.۳ - گریه پیامبر هنگام شنیدن خبر شهادت امام حسین از جبرئیل

حدثنی ابی رحمه الله، عن سعد بن عبدالله، عن محمد بن عیسی، عن محمد بن سنان، عن ابی سعید القماط، عن ابن ابی یعفور، عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام)، قال: بینما رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فی منزل فاطمة والحسین فی حجره، اذ بکی وخر ساجدا، ثم قال: یا فاطمة یا بنت محمد ان العلی الاعلی تراءی لی فی بیتک هذا فی ساعتی هذه فی احسن صورة واهیا هیئة، فقال لی: یا محمد اتحب الحسین (علیه‌السّلام)، قلت: نعم یا رب قرة عینی وریحانتی وثمرة فؤادی وجلدة ما بین عینی. فقال لی: یا محمد - ووضع یده علی راس الحسین (علیه‌السّلام) بورک من مولود علیه برکاتی وصلواتی ورحمتی ورضوانی، ونقمتی ولعنتی وسخطی وعذابی وخزیی ونکالی علی من قتله وناصبه وناواه ونازعه، اما انه سید الشهداء من الاولین والآخرین فی الدنیا والآخرة، وسید شباب اهل الجنة من الخلق اجمعین، وابوه افضل منه وخیر، فاقراه السلام وبشره بانه رایة الهدی ومنار اولیائی، وحفیظی وشهیدی علی خلقی، وخازن علمی، وحجتی علی اهل السماوات واهل الارضین والثقلین الجن والانس.

پدرم که رحمت خدا بر او باد از سعد بن عبداللّه، از محمّد بن عیسی، از محمّد بن سنان، از ابی‌سعید قمّاط، از ابن‌ابی‌یعفور، از حضرت امام صادق (علیه‌السّلام) نقل نموده که آن حضرت فرمودند: روزی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در منزل حضرت فاطمه (سلام‌اللَّهعلیها) تشریف داشته در حالی که حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) در دامن آن جناب بودند، حضرت ‌گریسته و به سجده رفته، سپس فرمودند: ‌ای فاطمه، ‌ای دختر محمّد! در این ساعت و در همین مکان خداوند علیّ اعلی در بهترین صورت و زیباترین شکل خود را به من نشان داد و گفت: ‌ای محمّد آیا حسین را دوست داری؟ گفتم: بلی، نور دیده و گل خوشبو و میوه دل و پرده ما بین دیده‌گان من است. در حالی که دست بر سر حسین (علیه‌السّلام) نهاده بود به من فرمود: ‌ای محمّد: از مولودی که برکات و رحمت و رضوان من بر اوست، ‌برکت حاصل می‌شود و لعنت و غضب و عذاب و ذلّت و عقوبت من بر کسی که او را کشته و با او دشمنی کرده و با وی به جنگ برخاسته است. به‌طور حتم او سرور و آقای شهدای اولین (امت‌های پیشین) و آخرین (آیندگان) در دنیا و آخرت است و در میان مخلوقات آقای تمامی جوانان اهل بهشت است، پدرش از او برتر است پس سلام من را به او برسان و بشارتش بده که او برای دوستان من نشانه هدایت است و نگهبان و شاهد من بر خلق و خزانه‌دار علم من و حجتم بر اهل آسمان‌ها و زمین و جن و انس می‌باشد.

۲.۴ - گریه پیامبر هنگام بیان چگونگی شهادت اباعبدالله

حدثنی الحسن بن عبدالله بن محمد بن عیسی، عن ابیه، عن الحسن بن محبوب، عن علی بن شجرة، عن سلام الجعفی، عن عبدالله بن محمد الصنعانی، عن ابی جعفر (علیه‌السّلام)، قال کان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اذا دخل الحسین (علیه‌السّلام) جذبه الیه ثم یقول ل امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام): امسکه، ثم یقع علیه فیقبله ویبکی یقول: یا ابه لم تبکی، فیقول: یا بنی اقبل موضع السیوف منک وابکی قال: یا ابه واقتل، قال: ‌ای والله وابوک واخوک وانت، قال: یا ابه فمصارعنا شتی، قال: نعم یا بنی، قال: فمن یزورنا من امتک، قال لا یزورنی ویزور اباک واخاک وانت الا الصدیقون من امتی.

هرگاه حضرت حسین بن علی (علیهما‌السّلام) بر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) داخل می‌شدند حضرت او را به خود می‌چسباندند و سپس به امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) می‌فرمودند: او را نگاه دار و پس از آن او را بوسیده و می‌گریستند. حسین (علیه‌السّلام) عرض می‌کرد: ‌ای پدر چرا گریه می‌کنی؟ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمود: فرزندم جاهای شمشیر را بوسیده و می‌گریم. حسین (علیه‌السّلام) عرضه می‌داشت: ‌ای پدر من کشته خواهم شد؟ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمود: بلی به خدا قسم تو و پدرت و برادرت جملگی کشته خواهید شد.
عرض می‌نمود: پدر، قبور ما از هم متفرق و پراکنده می‌باشد؟ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمود: بلی پسرم. عرضه داشت: از امت شما چه کسانی به زیارت ما می‌آیند؟ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمود: من و پدرت و برادرت و تو را زیارت نخواهد نمود مگر راست‌گویان امتم.

۲.۵ - گریه پیامبر و حضرت زهراء

حدثنی ابی ومحمد بن الحسن جمیعا، عن محمد بن الحسن الصفار، عن احمد بن محمد بن عیسی، عن ابن فضال، عن عبدالله ابن بکیر، عن بعض اصحابنا، عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام)، قال: دخلت فاطمة (علیهاالسّلام) علی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وعیناه تدمع، فسالته مالک، فقال: ان جبرئیل (علیه‌السّلام) اخبرنی ان امتی تقتل حسینا، فجزعت و شق علیها، فاخبرها بمن یملک من ولدها، فطابت نفسها وسکنت.

حضرت فاطمه (سلام‌اللهعلیها) بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) داخل شده در حالی که چشمان آن جناب اشک‌بار بود. حضرت فاطمه (سلام‌اللهعلیها) از آن جناب پرسیدند: شما را چه می‌شود؟ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: جبرئیل (علیه‌السّلام) به من خبر داده که امّتم به زودی حسین را می‌کشند. پس فاطمه (سلام‌اللهعلیها) به جزع آمده و جامه خود را پاره کرده. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که حال را مشاهده نمودند به آن حضرت خبر دادند که یکی از فرزندان این مولود مالک امور گشته و انتقام از قاتلین خواهد گرفت. در این هنگام ایشان (حضرت زهرا (سلام‌اللهعلیها)) آرام گرفت.

۲.۶ - گریه پیامبر هنگام خبردادن از شهادت آل‌عبا

حدثنا محمد بن الحسن بن احمد بن الولید (رضی الله عنه)، قال: حدثنا احمد بن ادریس ومحمد بن یحیی العطار جمیعا، عن محمد بن احمد بن یحیی بن عمران الاشعری، قال: حدثنا ابو عبدالله الرازی، عن الحسن بن علی بن ابی حمزة، عن سیف بن عمیرة، عن محمد بن عتبة، عن محمد بن عبد الرحمن، عن ابیه، عن علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام)، قال: بینا انا وفاطمة والحسن والحسین عند رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، اذا التفت الینا فبکی، فقلت: ما یبکیک یا رسول الله؟ فقال: ابکی مما یصنع بکم بعدی. فقلت: وما ذاک یا رسول الله؟ قال: ابکی من ضربتک علی القرن، ولطم فاطمة خدها، وطعنة الحسن فی الفخذ، والسم الذی یسقی، وقتل الحسین قال: فبکی اهل البیت جمیعا، فقلت: یا رسول الله، ما خلقنا ربنا الا للبلاء! قال: ابشریا علی، فان الله (عزّوجلّ) قد عهد الی انه لا یحبک الا مؤمن، ولا یبغضک الا منافق.

علی بن ابی‌طالب فرمود در این میان که من و فاطمه و حسن و حسین نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودیم آن حضرت بما رو کرد و گریست من گفتم چرا گریه کنید یا رسول اللَّه؟ فرمود می‌گریم برای آنچه با شما عمل می‌شود، گفتم آن چه باشد یا رسول اللَّه؟ فرمود گریه کنم از ضربتی که بر فرق تو زنند و از سیلی که بر گونه فاطمه زنند و از نیزه‌ای که بر ران حسن زنند و زهری که باو نوشانند و از قتل حسین (علیه‌السّلام) فرمود همه اهل بیت گریستند؛ امیرمؤمنان می‌فرماید: گفتم یا رسول اللَّه خدا ما را نیافریده جز برای بلا، فرمود مژده‌گیر‌ ای علی که خدای (عزّوجلّ) با من عهد کرده که جز مؤمن تو را دوست ندارد و جز منافق با تو دشمنی نمی‌کند.

۲.۷ - نقل گریه پیامبر از زبان امام صادق

حَدَّثَنَا اَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا حَبِیبُ بْنُ الْحُسَیْنِ التَّغْلِبِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ اَبِی الْجَارُودِ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ فِی بَیْتِ اُمِّ سَلَمَةَ فَقَالَ لَهَا لَا یَدْخُلْ عَلَیَّ اَحَدٌ فَجَاءَ الْحُسَیْنُ ع وَ هُوَ طِفْلٌ فَمَا مَلَکَتْ مَعَهُ شَیْئاً حَتَّی دَخَلَ عَلَی النَّبِیِّ صفَدَخَلَتْ‌ اُمُّ سَلَمَةَ عَلَی اَثَرِهِ فَاِذَا الْحُسَیْنُ عَلَی صَدْرِهِ وَ اِذَا النَّبِیُّ صیَبْکِی وَ اِذَا فِی یَدِهِ شَیْ‌ءٌ یُقَبِّلُهُ فَقَالَ النَّبِیُّ صیَا اُمَّ سَلَمَةَ اِنَّ هَذَا جَبْرَئِیلُ یُخْبِرُنِی اَنَّ هَذَا مَقْتُولٌ وَ هَذِهِ التُّرْبَةُ الَّتِی یُقْتَلُ عَلَیْهَا فَضَعِیهِ‌ عِنْدَکِ‌ فَاِذَا صَارَتْ دَماً فَقَدْ قُتِلَ حَبِیبِی فَقَالَتْ اُمُّ سَلَمَةَ یَا رَسُولَ اللَّهِ سَلِ اللَّهَ اَنْ یَدْفَعَ ذَلِکَ عَنْهُ قَالَ قَدْ فَعَلْتُ فَاَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیَّ اَنَّ لَهُ دَرَجَةً لَا یَنَالُهَا اَحَدٌ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ وَ اَنَّ لَهُ شِیعَةً یَشْفَعُونَ فَیُشَفَّعُونَ وَ اَنَّ الْمَهْدِیَّ مِنْ وُلْدِهِ فَطُوبَی لِمَنْ کَانَ مِنْ اَوْلِیَاءِ الْحُسَیْنِ وَ شِیعَتِهِ هُمْ وَ اللَّهِ الْفَائِزُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.

امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: پیغمبر در خانه‌ ام‌سلمه بود و باو سفارش کرد کسی نزد او نیاید امام حسین (علیه‌السّلام) که در آن زمان خردسال بود، آمد و نتوانست مانع او شود و وی بر پیامبر وارد شد؛ حضرت‌ ام‌سلمه دنبالش رفت؛ حسین روی سینه پیغمبر بود و پیغمبر گریه می‌کرد و چیزی را در دست خود زیر و رو می‌کرد پیغمبر فرمود ای‌ ام‌سلمه این جبرئیل است که به من خبر می‌دهد که حسین کشته می‌شود و این خاکی است که روی آن کشته شود آن را نزد خود نگهدار و وقتی خون شد حبیبم (حسین) کشته شده است، ‌ام‌سلمه عرضه داشت یا رسول اللَّه از خدا بخواه که این مساله را از او دفع کند، فرمود خواستم و خدا فرمود او را درجه‌ای باشد که احدی از مخلوقات بدان نرسیده و او را شیعیانی است که شفاعت کنند و پذیرفته شود و به راستی مهدی از فرزندان او است خوشا بر کسی که از دوستداران حسین باشد و همانا شیعیانش روز قیامت کام‌یابند.

۲.۸ - نقل گریه پیامبر از زبان ام‌سلمه

وروی سماک، عن ابن مخارق، عن‌ام سلمة رضی الله عنها قالت: بینا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ذات یوم جالس والحسین (علیه‌السّلام) جالس فی حجره، اذ هملت عیناه بالدموع، فقلت له: یا رسول الله، ما لی اراک تبکی، جعلت فداک؟! فقال: جاءنی جبرئیل (علیه‌السّلام) فعزانی بابنی الحسین، واخبرنی ان طائفة من امتی تقتله، لا انالهم الله شفاعتی.

سماک از‌ ام‌سلمه (رضی‌اللَّه‌عنها) روایت کند که گفت: روزی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نشسته بود و حسین (علیه‌السّلام) نیز در دامانش بود بناگاه اشک از دیدگانش سرازیر شد، من عرض کردم: ‌ای رسول خدا قربانت شوم چرا اشک می‌ریزید؟ فرمود: جبرئیل نزد من آمد و برای فرزندم حسین به من تسلیت گفت و به من خبر داد که گروهی از امت من او را می‌کشند، خداوند شفاعت مرا نصیب‌شان نگرداند.

۲.۹ - نقل گریه پیامبر از زبان صفیه

حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْمَعْرُوفُ بِاَبِی عَلِیِّ بْنِ عَبْدَوَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ السُّکَّرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا الْجَوْهَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ بَکَّارٍ قَالَ حَدَّثَنِی الْحُسَیْنُ بْنُ یَزِیدَ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ الْحُسَیْنِ ع عَنْ اَسْمَاءَ بِنْتِ اَبِی بَکْرٍ عَنْ صَفِیَّةَ بِنْتِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ قَالَت‌: لَمَّا سَقَطَ الْحُسَیْنُ ع مِنْ بَطْنِ اُمِّهِ فَدَفَعْتُهُ اِلَی النَّبِیِّ صفَوَضَعَ النَّبِیُّ لِسَانَهُ فِی فِیهِ(فَمِهِ‌) وَ اَقْبَلَ الْحُسَیْنُ عَلَی لِسَانِ رَسُولِ اللَّهِ یَمُصُّهُ قَالَتْ وَ مَا کُنْتُ اَحْسَبُ رَسُولَ اللَّهِ یَغْذُوهُ اِلَّا لَبَناً اَوْ عَسَلًا... ِ فَقَبَّلَ النَّبِیُّ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ دَفَعَهُ اِلَیَّ وَ هُوَ یَبْکِی وَ یَقُولُ لَعَنَ اللَّهُ قَوْماً هُمْ قَاتِلُوکَ یَا بُنَیَّ یَقُولُهَا ثَلَاثاً قَالَتْ فَقُلْتُ فِدَاکَ اَبِی وَ اُمِّی وَ مَنْ یَقْتُلُهُ قَالَ بَقِیَّةُ الْفِئَةِ الْبَاغِیَةِ مِنْ بَنِی اُمَیَّةَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ.

صفیه (عمه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)) می‌گوید: چون حسین متولد شد او را به پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دادم پیغمبر زبان خود در دهانش نهاد و حسین شروع به‌ مکیدن کرد و من فهمیدم که گویا رسول خدا شیر و عسل باو می‌خوراند... پیغمبر میان دو چشمش را بوسید و او را به من داد در حالی که می‌گریست و سه بار فرمود خدا لعنت کند مردمی را که تو را می‌کشند عرض کردم پدر و مادرم فدای شما چه کسی او را می‌کشد؟ فرمود بقیه گروه گمراه از بنی‌امیه.


روایات نقل شده در باب گریه حضرت امیرالمومنین (علیه‌السّلام) در قبل و بعد از شهادت امام حسین (علیه‌السلام)، گرچه نسبت به روایات نقل شده از حضرت پیامبر اکرم (صلوات‌الله‌علیه) کمتر می‌باشد، ولی مشتمل بر تعابیری است که نشان از حزن شدید حضرت امیرالمومنین (علیه‌السّلام) نسبت به مصیبت وارد شده بر اباعبدالله (علیه‌السلام)، می‌باشد. در این مجال به ذکر روایات آن حضرت می‌پردازیم.

۳.۱ - گریه بر امام حسین قبل از شهادت

حدثنا محمد بن احمد السنانی (رضی الله عنه)، قال: حدثنا احمد بن یحیی بن زکریا القطان، قال: حدثنا بکر بن عبدالله بن حبیب، قال: حدثنا تمیم بن بهلول، قال: حدثنا علی بن عاصم، عن الحسین بن عبد الرحمن، عن مجاهد، عن ابن عباس، قال: کنت مع امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) فی خروجه الی صفین، فلما نزل بنینوی وهو شط الفرات، قال باعلی صوته: یا بن عباس، اتعرف هذا الموضع؟ فقلت له: ما اعرفه، یا امیر المؤمنین. فقال علی (علیه‌السّلام): لو عرفته کمعرفتی لم تکن تجوزه حتی تبکی کبکائی. قال: فبکی طویلا حتی اخضلت لحیته وسالت الدموع علی صدره، وبکینا معا، وهو یقول: اوه اوه، مالی ولآل ابی سفیان، مالی ولآل حرب، حزب الشیطان، واولیاء الکفر، صبرا - یا ابا عبدالله - فقد لقی ابوک مثل الذی تلقی منهم. ثم دعا بماء فتوضا وضوءه للصلاة وصلی ما شاء الله ان یصلی، ثم ذکر نحو کلامه الاول، الا انه نعس عند انقضاء صلاته وکلامه ساعة، ثم انتبه فقال: یا ابن عباس. فقلت: ‌ها انا ذا. فقال: الا احدثک بما رایت فی منامی آنفا عند رقدتی؟ فقلت: نامت عیناک ورایت خیرا، یا امیر المؤمنین. قال: رایت کانی برجال قد نزلوا من السماء معهم اعلام بیض، قد تقلدوا سیوفهم، وهی بیض تلمع، وقد خطوا حول هذه الارض خطة، ثم رایت کان هذه النخیل قد ضربت باغصانها الارض تضطرب بدم عبیط، وکانی بالحسین سخلیوفرخی ومضغتی ومخی قد غرق فیه، یستغیث فلا یغاث، وکان الرجال البیض قد نزلوا من السماء ینادونه ویقولون: صبرا آل الرسول، فانکم تقتلون علی ایدی شرار الناس، وهذه الجنة - یا ابا عبدالله - الیک مشتاقة. ثم یعزوننی ویقولون: یا ابا الحسن، ابشر، فقد اقر الله به عینک یوم القیامة، یوم یقوم الناس لرب العالمین، ثم انتبهت هکذا. والذی نفس علی بیده، لقد حدثنیالصادق المصدق ابو القاسم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) انی ساراها فی خروجی الی اهل البغی علینا، وهذه ارض کرب وبلاء، یدفن فیها الحسین وسبعة عشر رجلا من ولدی وولد فاطمة، وانها لفی السماوات معروفة، تذکر ارض کرب وبلاء کما تذکر بقعة الحرمین وبقعة بیت المقدس....

ابن‌عباس می‌گوید زمانی که امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) به سمت منطقه صفین حرکت می‌کردند، به همراه ایشان بودم؛ وقتی به نینوا در کنار فرات رسید با صدای بلند فریاد زد‌ ای پسر عباس اینجا را می‌شناسی؟ عرضه داشتم خیر‌ ای امیرالمؤمنین، فرمود اگر همانند من اینجا می‌شناختی از آن عبور نمی‌کردی مگر اینکه مثل من می‌گریستی و آنقدر گریست که محاسن مبارکش خیس شد و اشک بر سینه‌اش روان شد و با هم گریه کردیم و می‌فرمود وای وای مرا با آل ابوسفیان چه کار؟!، با آل حرب چه کار؟! آنان حزب شیطان و اولیای کفر هستند؛ صبر کن‌ ای اباعبداللَّه که پدرت همانند آنچه (ظلم و ستم) را تو از آنها خواهی دید، از آنها دیده است.
سپس آن حضرت درخواست آب نمود برای نماز وضو گرفت و بسیار نماز خواند سپس سخن خود را باز گفت و بعد از نماز و گفتارش به خواب رفت سپس بیدار شد و گفت یا ابن‌عباس گفتم بلی، فرمود خوابی که اکنون دیدم برایت بگویم گفتم خیر است ان شاء اللَّه گفت در خواب دیدم گویا مردانی با پرچم‌های سفید و شمشیرهای درخشان بکمر از آسمان فرود آمدند و گرد این زمین خطی کشیدند و دیدم گویا این نخل‌ها شاخه‌های خود را با خون تازه بر زمین زدند و دیدم گویا حسین فرزند و جگر گوشه‌ام در آن غرق است و فریاد می‌زند و کسی به فریادش نمی‌رسد و آن مردان آسمانی می‌گویند صبر کنید‌ ای آل رسول شما به دست بدترین مردم کشته می‌شوید؛ ‌ای حسین بهشت مشتاق تو می‌باشد و سپس آن مردان به من تسلیت گفته و فرمودند‌ ای ابوالحسن بر تو مژده باد که حسین در روز قیامت مایه چشم روشنی توست. سپس با این حال بیدار شدم.
به حق آنکه جانم به دست اوست پیامبر راستگو و تصدیق شده به من گفت که من آن سرزمین (کربلا) را هنگامی که برای مقابله با شورشیان (معاویه و لشکریانش)، خارج می‌شوم، خواهم دید، این زمین کرب و بلا است که حسین با هفده مرد از فرزندان من و فاطمه در آن بخاک می‌روند و آن در آسمان‌ها معروف است و بنام زمین کرب و بلا شناخته شده است چنانچه زمین حرمین (مکه و مدینه) و زمین بیت المقدس یاد شوند...

۳.۲ - عبور امیرمؤمنان از کربلا

وَ عَنْ محمد بن عیسی، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ اَبِیهِ قَالَ: مَرَّ عَلِیٌّ بِکَرْبَلَاءَ فِی اثْنَیْنِ مِنْ اَصْحَابِهِ. قَالَ: فَلَمَّا مَرَّ بِهَا تَرَقْرَقَتْ عَیْنَاهُ لِلْبُکَاءِ، ثُمَّ قَالَ: هَذَا مُنَاخُ رِکَابِهِمْ، وَ هَذَا مُلْقَی رِحَالِهِمْ، وَ هَاهُنَا تُهَرَاقُ دِمَاؤُهُمْ، طُوبَی لَکَ مِنْ تُرْبَةٍ عَلَیْکَ تُهَرَاقُ دِمَاءُ الْاَحِبَّةِ.

وقتی حضرت امیر با دو نفر از یاران خود از کربلا عبور کرد چشمان مبارکش پر از اشک شد و فرمود: اینجا محل پیاده شدن ایشان است. اینجا محل اثاث و خیمه‌گاه آنان می‌باشد، اینجا خونشان ریخته خواهد شد، خوشا به حال تو خاکی که خون‌های محبوب‌ها روی تو ریخته خواهد شد.

۳.۳ - گریه حضرت علی و ابن‌عباس

لقد دخلت علی علی (علیه‌السّلام) بذی قار، فاخرج الی صحیفة وقال لی: یا بن عباس، هذه صحیفة املاها علی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وخطی بیدی. فقلت: یا امیر المؤمنین، اقراها علی فقراها، فاذا فیها کل شئ کان منذ قبض رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) الی مقتل الحسین (علیه‌السّلام) وکیف یقتل ومن یقتله ومن ینصره ومن یستشهد معه. فبکی بکاء شدیدا وابکانی فکان فیما قراه علی: کیف یصنع به وکیف یستشهد فاطمة وکیف یستشهد الحسن ابنه وکیف تغدر به الامة. فلما ان قرا کیف یقتل الحسین ومن یقتله اکثر البکاء، ثم ادرج الصحیفة وقد بقی ما یکون الی یوم القیامة.

ابن‌عباس گفت: روزی در ذی قار خدمت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) وارد شدم. حضرت کتابی را برایم بیرون آورد و فرمود: ‌ای ابن‌عباس، این کتابی است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر من املا فرموده و دست خطّ خودم است.
عرض کردم: یا امیرالمؤمنین، آن را برایم بخوان. حضرت آن را خواند و در آن بود همه آنچه از زمان رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تا زمان شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) اتفاق افتاده و اینکه چگونه کشته می‌شود و چه کسی او را می‌کشد و چه کسی او را یاری می‌کند و چه کسانی‌ همراه او شهید می‌شوند. آن حضرت بشدت گریه کرد و مرا به گریه در آورد.
از جمله آنچه برایم خواند این بود که با خود آن حضرت چه می‌کنند، و چگونه حضرت زهرا (علیها‌السّلام) شهید می‌شود، و چگونه پسرش امام حسن (علیه‌السّلام) به شهادت می‌رسد و چگونه امت به او غدر و حیله می‌کنند. وقتی کیفیت قتل امام حسین (علیه‌السّلام) را خواند بسیار گریست، و سپس آن کتاب را بست، و بقیه آنچه تا روز قیامت واقع می‌شود باقی ماند.


روایات نقل شده در این زمینه از حضرت زهرا (علیهاالسّلام) نیز، منحصر به گریه آن حضرت نمی‌باشد بلکه در بعضی از این روایات، تعابیر سوزناک‌تری مانند «شهقه» به کار رفته است که دلالت بر فریاد زدن حضرت زهرا در حین گریه می‌کند، و نیز بعضی از روایات دلالت بر نوحه‌سرایی آن بزرگوار می‌کند، که به روشنی و صراحت در روایت نقل شده است.

۴.۱ - شهقه و گریه شدید حضرت زهرا

حدَّثنی محمّد بن عبدالله بن جعفر الحمیریُّ، عن ابیه، عن علیِّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبدالله بن حمّاد البصریّ، عن عبدالله بن عبدالرَّحمن الاصمّ قال: حدَّثنا الهَیْثم بن واقِد، عن عبدالملک بن مُقَرِّن، عن ابی عبدالله علیه‌السلام قال: اذا زرتم ابا عبدالله علیه‌السلام فالزموا الصَّمْت الاّ مِن خیر، وانْ ملائکة اللَّیل والنَّهار من الحفظة تحضر الملائکة الّذین بالحائر، فتصافحهم فلا یجیبونهم مِن شدَّة البُکاء فینتظرونهم حتّی تزول الشَّمس وحتّی ینوّر الفجر، ثمَّ یکلّمونهم ویسالونهم عن اشیاء مِن امر السّماء، فامّا ما بین هذین الوقتین فانّهم لا ینطقون، ولا یفترون عن البُکاء والدُّعاء، ولا یشغلونهم فی هذین الوقتین عن اصحابهم، فانّما شغلهم بکم اذا نطقتم.
قلت: جُعِلتُ فِداک وما الّذی یسالونهم عنه وایّهم یسال صاحبه؛ الحفظة او اهل الحائر؟ قال: اهل الحائر یسالون الحفظة، لانَّ اهل الحائر مِن الملائکة لا یَبرحون، والحفظة تنزل وتصعد، قلت: فما ترَی یسالونهم عنه؟ قال: انّهم یمرُّون اذا عرجوا باسماعیل صاحب الهَواء، فربّما وافقوا النَّبیَّ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم وعنده فاطمة والحسن والحسین والائمّة مَن مضی منهم فیسالونهم عن اشیاء، وعمّن حضر منکم الحائر، ویقولون: بَشّروهم بدعائکم، فتقول الحفظة: کیف نُبشِّرُهم وهم لا یَسمعون کلامنا؟ فیقولون لهم: بارکوا علیهم وادعوا لهم عنّا فهی البشارة منّا، فاذا انصرفوا فحُفّوهم باجْنِحَتکم حتّی یحسّوا مکانکم وانّا نستودِعهم الَّذی لا تضیع ودائعه؛
ولو یعلمون ما فی زیارته من الخیر ویعلم ذلک النّاس لاقتتلوا علی زیارته بالسّیوف، ولباعوا اموالهم فی اتیانه، وانَّ فاطمة ‌(علیهاالسّلام) اذا نَظرتْ الیهم ومعها الفُ نبیٍّ والفُ صِدِّیقٍ والف شهیدٍ مِن الکَرُوبیّین الف الف یُسعدونها عَلی البُکاء، وانّها لتشهق شَهْقَة فلا یبقی فی السّماوات ملک الاّ بکی رحمةً لصوتها، وما تسکن حتّی یاتیها النَّبیُّ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فیقول: یابُنَیّة قد ابکیتِ اهل السَّماوات وشَغَلْتِهم عن التَّسبیح والتَّقدیس فکُفّی حتّی یقدّسوا، فانَّ الله بالغٌ امره، وانّها لتنظر الی مَن حضر منکم فتسال الله لهم مِن کلِّ خیر، ولا تزهدوا فی اتیانه! فانَّ الخیر فی اتیانه اکثر مِن ان یُحصی».

وقتی به زیارت حضرت اباعبداللَّه (علیه‌السّلام) رفتید در آنجا سکوت اختیار کرده و کلامی نگوئید مگر سخن نیک و خیر، زیرا فرشتگان شب و روز که از نگهبانان و حافظین هستند نزد فرشتگانی که در حائر حسینی می‌باشند آمده و با ایشان مصافحه کرده ولی ایشان از شدّت گریه و ناراحتی که دارند جواب آنها را نداده بناچار آنها صبر می‌کنند تا ظهر فردا برسد و صبح طلوع نماید سپس آنان با ایشان سخن گفته و راجع به امور آسمانی سؤالاتی را مطرح می‌نمایند ولی بین این دو
وقت (صبح و ظهر) ابدا صحبت نکرده و از گریستن و دعاء نمودن کوتاهی نمی‌کنند و در این دو وقت آن فرشتگان نیز ایشان را از یارانشان منصرف و مشغول نمی‌کنند تنها وقتی شما سخن گفته و تکلم می‌نمائید ایشان مشغول و منصرف می‌گردند. راوی می‌گوید: محضر امام (علیه‌السّلام) عرض کردم: فدایت شوم، چه چیزی را سؤال می‌کنند و کدامیک از دیگری می‌پرسد آیا فرشتگان نگهبان و حافظ از فرشتگان حائر سؤال می‌کنند یا بالعکس؟ حضرت فرمودند:
فرشتگان اهل حائر از حافظین و نگهبانان می‌پرسند، زیرا فرشتگان حائر از آنجا دور نشده و به جایی دیگر نمی‌روند ولی حافظین، و نگهبانان به زمین نزول کرده و از آن به آسمان صعود می‌کنند عرض کردم: نظر شما راجع به سؤال آنها چه بوده و می‌فرمائید از چه چیز سؤال می‌کنند؟ حضرت فرمودند: حافظین وقتی به آسمان عروج می‌کنند عبورشان به اسماعیل یعنی صاحب هواء می‌افتد و بسا با نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ملاقات کرده در حالی که نزد آن جناب حضرات فاطمه و حسن و حسین و ائمه ‌ (علیهم‌السّلام) (مقصود حضرات ائمّه ماضی بوده نه امام حاضر (علیه‌السلام)) حضور دارند پس فرشتگان از ایشان راجع به اشیائی چند و درباره آنان که از شما در حائر حاضر می‌شوند سؤالاتی می‌کنند؟
حضرات معصومین ‌ (علیهم‌السّلام) در پاسخ سؤالاتشان می‌فرمایند:
زائرین را بشارت دهید و به دعائی که برای ایشان می‌نمائید مژده دهید.
فرشتگان حافظ عرض می‌کنند: چگونه به ایشان بشارت دهیم در حالی که صدای ما را نمی‌شنوند؟
حضرات معصومین ‌ (علیهم‌السّلام) به ایشان می‌فرمایند: برای ایشان دعاء کنید که برکات حقتعالی بر ایشان مداوم باشد و نیز از جانب ما ایشان را دعاء نمایند و این خود بشارتی است از ما به ایشان و وقتی از زیارت برگشتند با بال‌هایتان ایشان را نوازش کنید، بطوری که شما را حسّ و درک نمایند و ما ایشان را به امانت نزد شما می‌سپاریم و امید است که این ودائع ضایع و تباه نشوند. و اگر خیر و برکتی که در زیارت آن جناب است مردم می‌دانستند قطعا و به‌طور حتم در نائل شدن به زیارت آن حضرت با شمشیر با یک‌دیگر به مقاتله پرداخته و مال‌های خود را فروخته و به زیارت آن جناب می‌رفتند.
و حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) هرگاه به ایشان (زائرین) نظر نمایند در حالی که با وی هزار پیغمبر و هزار صدّیق و هزار شهید از کروبین می‌باشند هزار هزار (یک میلیون) نفر آن حضرت را بر گریستن یاری و همراهی می‌کنند و آن حضرت چنان فریاد می‌زنند که هیچ فرشته‌ای در آسمان‌ها باقی نمی‌ماند مگر آنکه از صدای ایشان بگریه می‌افتد، و آن حضرت آرام نمی‌گیرند تا وقتی که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به نزد ایشان آمده و می‌فرمایند: دخترم، اهل آسمان‌ها را به گریه‌ انداختی و ایشان را از تسبیح و تقدیس حق تعالی بازداشتی، پس خودداری کن تا ایشان به تقدیس حقّ بپردازند چه آنکه امر و فرمان خدا بر همه چیز نافذ و روان می‌باشد. سپس امام (علیه‌السّلام) فرمودند: حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) به کسانی که از شما به زیارت سیّدالشّهداء روند نظر فرموده و از خداوند منّان برای ایشان هر خیر و خوبی را مسالت می‌نمایند، مبادا در رفتن، به زیارت آن جناب بی‌رغبت باشید چه آنکه خیری که در زیارت آن حضرت است بیشتر از آنست که بتوان احصاء و شمارش نمود.

۴.۲ - نوحه‌سرایی حضرت زهرا

امالی المفید النیسابوری ان زرة النائحة رات فاطمة (علیهاالسّلام) فیما یریالنائم انها وقفت علی قبر الحسین تبکی وامرتها ان تنشد:
ایها العینان فیضا واستهلا لا تغیظا
وابکیا بالطف میتا ترک الصدر رضیضا
لم امرضه قتیلا لا ولا کان مریضا.

شیخ جلیل محمّد بن شهرآشوب از (امالی) مفید نیشابوری نقل فرموده که (زره نوحه‌خوان) در خواب دید حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) را که بر سر قبر حسین (علیه‌السّلام) است و او را فرمان داد که حسین (علیه‌السّلام) را بدین اشعار مرثیه کن:
‌ای دو چشمان و ای دو دیده من اشک بسیار از چشم و دیده اشکبار بریزید، زیاد گریه کنید، و به اشک کم اکتفا نکنید، و گریه کنید بر آن شهیدی که در زمین کربلا افتاده و سینه‌اش زیر سم اسب‌ها شکسته شده است مریض نبود و از دار دنیا رفته است یعنی نه مریض از دنیا رفت بلکه او را کشتند.

۴.۳ - نقل گریه حضرت زهرا از زبان امام صادق

حدَّثنی محمّد بن عبدالله، عن ابیه، عن علیِّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبدالله بن حمّاد البَصریِّ، عن عبدالله بن عبدالرَّحمن الاصمّ، عن عبدالله بن مُشکانَ، عن ابی بصیر «قال: کنت عند ابی عبدالله علیه‌السلام (و) اُحدِّثه، فدخل علیه ابنُه فقال له: مَرْحباً، وضَمَه وقَبَّله، وقال: حَقَر اللهُ مَن حَقّرکم، وانتقم مِمَّن وَتَرکم، وخَذَلَ الله مَن خَذلکم، ولعن الله مَن قتلکم، وکان اللهُ لکم ولیّاً وحافظاً وناصراً، فقد طال بُکاء النِّساء وبُکاء الانبیاء والصِّدّیقین والشّهداء وملائکة السَّماء، ثمَّ بکی وقال: یا ابا بصیر اذا نظرتُ الی وُلْدِ الحسین اتانی ما لا املکه بما اُتی الی ابیهم والیهم، یا ابا بصیر انّ فاطمة ‌(علیهاالسّلام) لتبکیه وتشهق، فتَزْفِر جهنَّم زَفْرَة لولا انَّ الخَزَنة یسمعون بُکاءَها وقد استَعدُّوا لذلک مَخافة انْ یخرج منها عُنُق او یَشْرَردُخانها فیحرق اهل الارض فیَکْبَحونهاما دامَتْ باکیة، ویزجُرونها ویستوثِقون من ابوابها مَخافةً علی اهل الارض، فلا تَسْکنْ حتّی یسکن صوتُ فاطمة ‌(علیهاالسّلام).
وانّ البِحار تَکاد انْ تَنْفَتِقفیدخل بعضها علی بعض، وما منها قَطرةٌ الاّ بها ملکٌ مُوَکّل، فاذا سمع الملک صوتَها اطفا نارها باجْنِحَته، وحبس بعضها علی بعض مخافةً علی الدُّنیا وما فیها ومَن علی الارض، فلا تزال الملائکة مُشفِقین یبکون لبکائِها، ویدعون الله ویتضرَّعون الیه، ویتضرَّع اهلُ العرش ومَن حَوله؛
وترتفع اصواتٌ مِن الملائکة بالتَّقدیس للهِ مَخافةً علی اهل الارض، ولو انّ صوتاً مِن اصواتهم یصل الی الارض لصَعِق اهلُ الارض وتقطّعتِ الجبالوزَلزلتِ الارض باهلها.
قلت: جُعِلتُ فداک انَّ هذا الامر عظیم! قال: غَیرُه اعظمُ منه ما لم تسمعه، ثمّ قال لی: یا ابا بصیر اما تحبُّ ان تکون فیمن یُسعد فاطمة ‌(علیهاالسّلام)؟ فبکیت حین قالها فما قدرت علی النّطق، وما قدر (کذا) علی کلامی من البکاء، ثمَّ قام الی المصلّی یدعو، فخرجت مِن عنده علی تلک الحال، فما انتفعت بطعام وما جاءَنی النَّوم، واصبحت صائماً وَجِلاًحتّی اتیته، فلمّا رَایته قد سکن سکنتُ، وحمدتُ الله حیث لم تُنزل بی عُقوبة»

عبداللّه بن مسکان، از ابوبصیر نقل کرده که وی گفت:
محضر مبارک امام صادق (علیه‌السّلام) بوده و برای آن جناب سخن می‌گفتم در این هنگام یکی از فرزندان حضرت داخل شد. امام (علیه‌السّلام) به او فرمودند: بارک اللَّه و او را به سینه خود چسبانده و وی را بوسیده و فرمودند:
خدا ذلیل کند کسانی را که شما را ذلیل کنند و انتقام کشد از آنان که به شما ظلم کنند، و خوار کند افرادی را که شما را خوار کنند، و لعنت کند اشخاصی را که شما را می‌کشند و خدا ولی و حافظ و ناصر شما باشد، زنان و انبیاء و صدیقین و شهداء و فرشتگان آسمان بسیار بر شما گریستند، سپس آن حضرت گریسته و فرمودند:
‌ای ابوبصیر هرگاه به بچه‌های حضرت حسین (علیه‌السّلام) می‌نگرم به واسطه مصیبت و ظلمی که به پدرشان و خودشان شده حالتی به من دست می‌دهد که قابل کنترل نیست.
‌ای ابوبصیر: فاطمه (علیهاالسّلام) بر آن حضرت گریست و زجّه زده و به دنبال آن جهنّم فریادی کشید و جیغی زد که فرشتگان حافظ و نگهبان بر آن، صدای گریه دوزخ را شنیدند و سریع آماده شدند آن را کنترل کنند زیرا خوف آن بود که از درون دوزخ آتش زبانه کشد یا دود آن بیرون رفته و اهل زمین را بسوزاند لذا تا مادامی که دوزخ گریان و نالان است فرشتگان حافظ آن را مهار کرده و به جهت خوف و هراسی که بر اهل زمین دارند آن را محافظت نموده و درب‌های آن را محکم بسته‌اند ولی در عین حال دوزخ ساکت و آرام نمی‌شود مگر صدای فاطمه (علیهاالسّلام) آرام گردد.
‌ای ابوبصیر دریاها نزدیک بود شکاف برداشته در نتیجه برخی در بعضی دیگر داخل شوند و قطره‌ای از آب دریاها نیست مگر آنکه فرشته‌ای بر آن موکّل است، لذا هر گاه فرشته موکّل بانک دریا و خروش آن را بشنود با زدن بالش خروش و طغیان را خاموش و ساکت می‌کند و آنها را حبس و نگاه داشته تا بر یک دیگر داخل و وارد شوند و این نیست مگر بخاطر خوف و هراس بر دنیا و آنچه در آن و کسانی که بر روی زمین می‌باشند و پیوسته فرشتگان از روی شفقت و ترحّم به واسطه گریستن دریاها می‌گریند و خدا را خوانده و به جانبش تضرّع و زاری نموده و اهل عرش و اطراف آن نیز جملگی در تضرّع و ناله می‌باشند. صداهای فرشتگان بلند است که به خاطر خوف و هراس بر اهل زمین همواره حق تعالی را تقدیس و تنزیه می‌نمایند و اگر احیانا صدای آنها به زمین برسد اهل زمین به فریاد آمده و کوه‌ها قطعه قطعه شده و زمین اهلش را می‌لرزاند.
ابوبصیر می‌گوید: محضر مبارک امام (علیه‌السّلام) عرضه داشتم: فدایت شوم این امر بسیار عظیم و بزرگ است! حضرت فرمودند: از این عظیم‌تر غیر آن، یعنی خبری که نشنیده‌ای می‌باشد. سپس فرمودند: ‌ای ابوبصیر! دوست نداری در زمره کسانی باشی که حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) را کمک می‌کنند؟ ابوبصیر می‌گوید: وقتی امام (علیه‌السّلام) این کلام را فرمودند بطوری که گریه به من دست داد که قادر بر سخن گفتن نبودم و چنان بغض گلویم را می‌فشرد که توانایی بر تکلّم نداشتم. سپس حضرت بپا خواسته و به نمازخانه تشریف برده و به خواندن دعا پرداختند. پس از مجلس حضرت با چنین حالی بر خاسته و بیرون آمدم پس نه طعام خوردم و نه خوابیدم و صبح روز بعد را با حالی ترسان روزه گرفته تا آنکه محضر مبارکش دوباره مشرّف شدم پس وقتی آن جناب را ساکن و آرام دیدم من نیز آرام گرفتم و از اینکه عقوبت و بلائی بر من نازل نشده حق تعالی را حمد و ستایش نمودم.

۴.۴ - گریه حضرت زهرا هنگام ولادت امام حسین

حدّثنا محمّد بن علیٍّ ماجیلویه رضی‌الله‌عنه قال: حدّثنی عمّی محمّد بن ابی ـ القاسم، عن احمد بن ابی عبدالله البرقیُّ قال: حدّثنی محمّد بن علیٍّ القرشی قال: حدّثنی ابو الربیع الزهرانیُّ قال: حدّثنا جریرعن لیث بن ابی سلیم، عن مجاهد قال: قال ابن عبّاس: سمعت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله یقول: انَّ لله تبارک وتعالی ملکا یقال له: دردائیل کان له ستّة عشر الف جناح ما بین الجناح الی الجناح هواء والهواء کما بین السّماء الی الارض، فجعل یوماً یقول فی نفسه: افوق ربّنا جلَّ جلاله شیء؟ فعلم الله تبارک وتعالی ما قال فزاده اجنحة مثلها فصار له اثنان وثلاثون الف جناح، ثمّ اوحی الله عزَّ وجلَّ الیه انَّ طر، فطار مقدار خمسین عاماً فلم ینل راس قائمة من قوام العرش، فلمّا علم الله عزَّ وجلَّ اتعابه اوحی الیه ایّها الملک عد الی مکانک فانا عظیم فوق کلِّ عظیم ولیس فوقی شیء ولا اوصف بمکان فسلبه الله اجنحته ومقامه من صفوف الملائکة، فلمّا ولد الحسین بن علیّ (علیهما‌السّلام) وکان مولده عشیة الخمیس لیلة الجمعة اوحی الله عزَّ وجلَّ الیمالک خازن النّار انَّ اخمد النیران علی اهلها لکرامة مولود ولد لمحمّد، واوحی الی رضوان خازن الجنان انَّ زخرف الجنان وطیّبها لکرامة مولود ولد لمحمّد فی دار الدُّنیا، واوحی الله تبارک وتعالی الی حور العین تزّیّن وتزاورن لکرامة مولود ولد لمحمّد فی دار الدُّنیا، واوحی الله عزَّ وجلَّ الی الملائکة ان قوموا صفوفاً بالتسبیح والتحمید والتمجید والتکبیر لکرامة مولود ولد لمحمّد فی دار الدُّنیا، واوحی الله تبارک وتعالی الی جبرئیل علیه‌السلام ان اهبط الی نبیّی محمّد فی الف قبیل والقبیل الف الف من الملائکة علی خیول بلق، مسرَّجة ملجّمة، علیها قباب الدُّرِّ والیاقوت، ومعهم ملائکة یقال لهم: الرُّوحانیّون، بایدیهم اطباق من نور ان هنّئوا محمّداً بمولود، واخبره یا جبرئیل انّی قد سمیته الحسین، وهنّئه وعزِّه وقل له: یا محمّد یقتله شرار امّتک علی شرار الدَّوابِّ، فویل للقاتل، وویل للسائق، وویل للقائد. قاتل الحسین انا منه بریء وهو منّی بریء لانّه لا یاتی یوم القیامة احد الّا وقاتل الحسین علیه‌السلام اعظم جرما منه، قاتل الحسین یدخل النّار، یوم القیامة مع الّذین یزعمون انَّ مع الله الهاً آخر، والنار اشوق الی قاتل الحسین ممّن اطاع الله الی الجنّة.
قال: فبینا جبرئیل علیه‌السلام یهبط من السّماء الی الارض اذ مرَّ بدردائیل فقال له دردائیل: یا جبرئیل ما هذه اللّیلة فی السّماء هل قامت القیامة علی اهل الدُّنیا؟ قال: لا ولکن ولد لمحمّد مولود فی دار الدُّنیا وقد بعثنی الله عزَّ وجلَّ الیه لاهنّئه بمولوده فقال الملک: یا جبرئیل بالذی خلقک وخلقنی اذا هبطتَّ الی محمّد فاقرئه منّی السلام وقل له: بحق هذا المولود علیک الّا ما سالت ربّک ان یرضی عنی فیرد علیّ اجنحتی ومقامی من صفوف الملائکة فهبط جبرئیل علیه‌السلام علی النبیِّ صلی‌الله‌علیه‌وآله فهنّاه کما امره الله عزَّ وجلَّ وعزَّاه فقال له النبیُّ صلی‌الله‌علیه‌وآله: تقتله امّتی؟ فقال له: نعم یا محمّد، فقال النبیّ صلی‌الله‌علیه‌وآله: ما هؤلاء بامّتی انا بریء منهم، والله عزَّ وجلَّ بریء منهم، قال جبرئیل: وانا بریء منهمیا محمّد، فدخل النبیُّ صلی‌الله‌علیه‌وآله علی فاطمة ‌(علیهاالسّلام) فهّناها وعزَّاها فبکت فاطمة ‌(علیهاالسّلام)، وقالت: یا لیتنی لم الده، قاتل الحسین فی النّار، فقال النبیُّ صلی‌الله‌علیه‌وآله: وانا اشهد بذلک یا فاطمة ولکنّه لا یقتل حتّی یکون منه امام یکون منه الائمّة الهادیة بعده، ثمّ قال علیه‌السلام: والائمّة بعدی الهادی علیّ، والمهتدی الحسن، والناصر الحسین، والمنصور علیّ بن الحسین، والشافع محمّد بن علیٍّ، والنفاع جعفر بن محمّد، والامین موسی ابن جعفر، والرِّضا علیُّ بن موسی، والفعّال محمّد بن علیٍّ، والمؤتمن علیُّ بن محمّد، والعلام الحسن بن علیّ، ومن یصلی خلفه عیسی بن مریم علیه‌السلام القائم علیه‌السلام.
فسکتت فاطمة ‌(علیهاالسّلام) من البکاء ثمَّ اخبر جبرئیل علیه‌السلام النبیِّ صلی‌الله‌علیه‌وآله بقصّة الملک وما اصیب به، قال ابن عبّاس: فاخذ النبیُّ صلی‌الله‌علیه‌وآله الحسین علیه‌السلام وهو ملفوف فی خرق من صوف فاشار به الی السّماء، ثمّ قال: اللّهمّ بحقِّ هذا المولود علیک لا بل بحقک علیه وعلی جدِّه محمّد وابراهیم واسماعیل واسحاق ویعقوب انَّ کان للحسین بن علیٍّ ابن فاطمة عندک قدرٌ فارض عن دردائیل وردَّ علیه احنجته ومقامه من صفوف الملائکة فاستجاب الله دعاءه وغفر للملکوردِّ علیه احنجته وردِّه الی صفوف الملائکة ) فالملک لا یعرف فی الجنّة الّا بان یقال: هذا مولی الحسین بن علیٍّ وابن فاطمة بنت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله.

ابن‌عباس گوید از رسول خدا شنیدم می‌فرمود برای خدای تبارک و تعالی فرشته‌ایست که‌ دروئیل نام دارد شانزده هزار پر دارد که میان هر پری تا پر دیگری هوی است و هوی به‌اندازه از آسمان‌ست تا زمین یک روز پیش خود گفت آیا برتر از پروردگار ما جل جلاله چیزی هست؟ خدا گفته او را دانست و به‌اندازه‌ای که پر داشت به او پر و بال افزود و دارای سی و دو هزار بال گردید سپس خدای (عزّوجلّ) به او وحی کرد که بپر مقدار پنجاه سال پرید و به سر یکی از ستون‌های عرش نرسید، چون خدا دانست که خسته شده به او وحی کرد‌ ای ملک بجای خود برگرد من بزرگم بالاتر هر بزرگم و برتر از من چیزی نیست و مکانی ندارم، خدا پرهای او را گرفت مقام او را از صفوف ملائکه گرفت، چون حسین (علیه‌السّلام) پسین پنجشنبه و شب جمعه به‌دنیا آمد خدای (عزّوجلّ) به مالک خازن دوزخ وحی کرد دوزخ را خاموش کند بر اهل آن به برکت مولودی که برای محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) متولد شده و به رضوان خازن جنان وحی کرد بهشت را نگار ببندد و زینت کند و معطر سازد به برکت مولودی که به محمد در دار دنیا عطا کرده و خدای تبارک و تعالی به حوریان دستور داد زینت کنند و به دیدن یک‌دیگر روند به برکت مولودی که در دار دنیا به محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عطا شده و خدای (عزّوجلّ) به ملائکه وحی کرد با ذکر تسبیح و تحمید و تمجید و تکبیر صف بندند به برکت مولوی که در دنیا به محمد عطا شده و خدای تبارک و تعالی به جبرئیل وحی کرد که با هزار فوج فرشته که هر فوجی هزار هزار باشند سوار بر اسب‌های ابلق با زین و لجام که بر آنها قباب در و یاقوت باشد به همراه ملائکه روحانیون که طبق‌های نور در دست دارند به زمین فرود شوند به محمد مبارک گویند بدین مولود و به او فرمود‌ ای جبرئیل من نامش را حسین گذاشتم به او هم تهنیت بگو و هم تعزیت بگو به او بگو‌ ای محمد بدترین امت تو سوار بر بدترین مرکوب‌ها او را بکشند، وای بر کشنده، وای بر جلودار، وای بر راننده کشنده حسین، من از او بیزارم و او از من بیزار است، زیرا روز قیامت هیچ‌کس در عرصه محشر نیامد مگر آنکه گناه کشنده حسین از او بیشتر باشد کشنده حسین در گروه مشرکین به دوزخ رود و جهنم به کشنده حسین مشتاق‌تر است از اشتیاق بندگان مطیع خدا به بهشت.
فرمود در این میان که جبرئیل به آسمان دنیا فرود می‌آید به دردائیل گذر کرد. دردائیل به او گفت‌ ای جبرئیل این چه شبی است در آسمان آیا قیامت بر اهل دنیا بر پا شده فرمود نه ولی مولودی در دنیا به محمد عطا شده و خدا مرا فرستاده که به او مبارکباد گویم آن فرشته به جبرئیل گفت بحق خدائی که مرا و تو را آفریده چون به زمین رفتی سلام مرا به محمد برسان و بگو تو را بحق این مولود قسم می‌دهم که از پروردگارت (عزّوجلّ) بخواهی از من راضی شود و پرها و مقام مرا در میان صفوف ملائکه به من باز دهد، جبرئیل به پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نازل شد چنانچه خدا دستور داده بود به او تهنیت گفت و تعزیت، پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود، امتم او را می‌کشند عرض کرد آری‌ ای محمد، پیغمبر فرمود آنها امت من نیستند، من از آنها بیزارم و خدای (عزّوجلّ) از آنها بیزار است. جبرئیل گفت منهم از آنها بیزارم‌ ای محمد.
پیغمبر نزد فاطمه (علیه‌السّلام) آمد و او را تسلیت داد و تعزیت گفت فاطمه گریست و گفت کاش او را نزائیده بودم کشنده حسین در دوزخ است پیغمبر فرمود‌ای فاطمه من بدان گواهم ولی‌ ای فاطمه کشته نشود تا امامی از او بجا ماند که امامان هدایت‌کننده بعد از او باشند و سپس فرمود امامان بعد از من: الهادی علی، و المهتدی الحسن، و الناصر الحسین، و المقیور علی بن الحسین، و الشفاع محمد بن علی، و النفاع جعفر بن محمد، و الامین موسی بن جعفر و المؤتمن علی بن موسی، و الامام محمد بن علی، و الفعال علی بن محمد، و العلام‌ الحسن بن علی، و کسی که عیسی بن مریم پشت سرش نماز بخواند قائم (علیه‌السلام)، فاطمه از گریه خاموش شد، سپس جبرئیل داستان آن فرشته و گرفتاری او را به پیغمبر گزارش داد.
ابن‌عباس گوید پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حسین را در میان پارچه پشمی به دست گرفت و به طرف آسمان اشاره کرد و عرض کرد بار خدایا بحق این مولود بر تو نه بلکه بحق تو بر او و بر جدش محمد و ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب اگر برای حسین بن علی (علیه‌السّلام) زاده فاطمه پیش تو مقامی است از دردائیل راضی شو و پرها و مقام او را در صفوف ملائکه به او برگردان دعایش مستجاب شد و او را آمرزید و پرهایش را داد او را به صفوف ملائکه برگردانید آن فرشته در بهشت بآزاد کرده حسین بن علی و زاده فاطمه دختر رسول خدا معروف است‌.


در روایتی به نقل از شیخ صدوق (رضوان‌اللهتعالی‌علیه)، حضرت امام حسن (علیه‌السّلام) در لحظات پایانی عمر خویش، مصیبت وارده بر خویش را در مقابل مصیبت‌های وارده بر حضرت اباعبدالله ناچیز شمرده و با حالتی حزین و‌ اندوهناک آنچه بر حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) واقع می‌شود را به آن حضرت بیان می‌فرمایند:
حدثنا احمد بن‌ هارون الفامی (رضی الله عنه)، قال: حدثنا محمد بن عبدالله بن جعفر بن جامع الحمیری، قال: حدثنا ابی، عن احمد بن محمد بن یحیی، عن محمد بن سنان، عن المفضل بن عمر، عن الصادق جعفر بن محمد، عن ابیه، عن جده (علیهم‌السّلام): ان الحسین بن علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) دخل یوما الی الحسن (علیه‌السّلام)، فلما نظر الیه بکی، فقال له: ما یبکیک یا ابا عبدالله؟ قال: ابکی لما یصنع بک. فقال له الحسن (علیه‌السّلام): ان الذی یؤتی الی سم یدس الی فاقتل به، ولکن لا یوم کیومک یا ابا عبدالله، یزدلف الیک ثلاثون الف رجل، یدعون انهم من یدعون انهم من امة جدنا محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم وینتحلون الاسلام فیجتمعون علی قتلک وسفک دمک وانتهاک حرمتک وسبی ذراریک ونسائک وانتهاب ثقلک فعندها یحل الله ببنی امیة اللعنة وتمطر السماء دما ورمادا ویبکی علیک کل شئ حتی الوحوش والحیتان فی البحار.

امام صادق (علیه‌السّلام) از پدران بزرگوار خویش روایت کرده است که: روزی حسین بن علی (علیه‌السّلام) به منزل برادرش حسن (علیه‌السّلام) وارد شد و چون نگاهش به برادر افتاد اشک از دیدگانش سرازیر گردید. حسن (علیه‌السّلام) پرسید: " چرا گریه می‌کند؟ امام حسین (علیه‌السّلام) فرمودند: " گریه‌ام از ظلم و ستم‌هایی است که بر شما وارد می‌شود. " حسن (علیه‌السّلام) فرمود: " ظلمی که بر من وارد خواهد شد، زهری است که در خفا و پنهانی به من می‌نوشانند و بدان‌وسیله مرا مسموم می‌گردانند و به قتل می‌رسانند، ولی " لا یوم کیومک یا ابا عبدالله " هیچ روزی را در عالم مانند روز شهادت تو نمی‌توان یافت. زیرا سی هزار نفر که همه آنان ادعای اسلام و پیروی از امت جد ما محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را می‌نمایند، دورت را می‌گیرند و برای کشتن و ریختن خون تو و هتک حرمت و اسیر کردن زن و فرزندان و غارت کردن متاع تو آماده می‌شوند. در این موقع است که خداوند لعنت و نفرین خود را به بنی‌امیه متوجه می‌گرداند و آسمان خون می‌بارد و خاکستر می‌پاشد و همه چیز حتی حیوانات وحشی در صحراها و ماهیان در دریاها، در مصیبت تو خواهند گریست.


حدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن احمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن خالد البرقیِّ، عن ابان الاحمر، عن محمّد بن الحسین الخزَّاز، عن‌ هارون بن خارجة، عن ابی عبدالله علیه‌السلام... فقال: قال الحسین علیه‌السلام: انا قتیل العَبرَة، لا یذکرنی مؤمن الاّ بکی».

هارون بن‌ خارجه، از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که ایشان فرمود: ... حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) فرمودند: من کشته اشک هستم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌کند مگر آنکه می‌گرید...


از روایاتی که گریه و عزاداری امام سجاد (علیه‌السّلام) را نقل کرده، به وضوح روشن می‌شود که نه تنها گریه و عزاداری، فرهنگی رایج نزد اهل بیت (علیهم‌السّلام) بوده، بلکه اموری مانند استمرار گریه زیاد برای امام حسین (علیه‌السلام)، برگزاری مراسم عزا و اطعام و پوشیدن لباس مشکی در ایام عزای آن حضرت نیز امری مستحب بوده؛ تمامی این موارد از امام سجاد (علیه‌السّلام) نقل شده است حتی ایشان به قدری برای پدر بزرگوارشان گریه کردند که یکی از پنج نفری شمرده شده‌اند که در عالم زیاد گریه کرده‌اند.

۷.۱ - پختن غذا برای مراسم عزاداری

وعن الحسن بن ظریف بن ناصح، عن ابیه، عن الحسین بن زید، عن عمرو بن علی بن الحسین قال: لما قتل الحسین بن علیّ (علیه‌السّلام) لبس نساء بنی‌هاشم السواد والمسوح وکن لا یشتکین من حرّ ولا برد، وکان علی بن الحسین (علیه‌السّلام) یعمل لهنّ الطعام للماتم.

وقتی حسین بن علی کشته شد زنان بنی‌هاشم لباس مشکی پوشیدند. از گرما و سرما شکایتی نداشتند. حضرت علی بن الحسین (علیه‌السّلام) به علت اینکه آنان ماتم زده بودند برای ایشان غذا درست می‌کرد.

۷.۲ - امام سجاد از بکاؤون خمسه

حدثنا محمد بن الحسن بن احمد بن الولید رضی الله عنه قال: حدثنا محمد ابن الحسن الصفار قال: حدثنی العباس بن معروف، عن محمد بن سهل البحرانی یرفعه الی ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال: البکاؤون خمسة: آدم، ویعقوب، ویوسف، وفاطمة بنت محمد، وعلی بن الحسین علیهم السلام. فاما آدم فبکی علی الجنة حتی صار فی خدیه امثال الاودیة، واما یعقوب فبکی علی یوسف حتی ذهب بصره، وحتی قیل له: " تالله تفتؤ تذکر یوسف حتی تکون حرضا او تکون من الهالکین " واما یوسف فبکی علی یعقوب حتی تاذی به اهل السجن فقالوا له: اما ان تبکی اللیل وتسکت بالنهار، واما ان تبکی النهار وتسکت باللیل، فصالحهم علی واحد منهما، اما فاطمة فبکت علی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حتی تاذی بها اهل المدینة فقالوا لها: قد آذیتنا بکثرة بکائک، فکانت تخرج الی المقابر - مقابر الشهداء - فتبکی حتی تقضی حاجتها ثم تنصرف، واما علی ابن الحسین فبکی علی الحسین (علیه‌السّلام) عشرین سنة او اربعین سنة ما وضع بین یدیه طعام الا بکی حتی قال له مولی له: جعلت فداک یا ابن رسول الله انی اخاف علیک ان تکون من الهالکین، قال: " انما اشکو بثی وحزنی الی الله واعلم من الله مالا تعلمون " انی ما اذکر مصرع بنی فاطمة الا خنقتنی لذلک عبرة.

امام صادق (علیه‌السّلام) فرمودند:
پنج کس بسیار گریه‌کننده بودند حضرت آدم و یعقوب و یوسف و فاطمه زهرا دختر محمد و علی بن الحسین (علیه‌السّلام) آدم برای بهشت به‌اندازه‌ای گریست که رد اشک چون رودخانه بر گونه‌اش در افتاد، یعقوب به‌اندازه‌ای بر یوسف خود گریست که دیده‌اش رفت تا آنکه به او گفتند بخدا همیشه در یاد یوسف خود هستی تا آب شوی یا هلاک شوی یوسف از دوری یعقوب گریست تا زندانیان در آزار افتادند و به او گفتند یا شب گریه کن روز آرام باش یا روز گریه کن و شب آرام باش با آن‌ها ساخت که در یکی از آن‌ها بگرید، فاطمه زهراء برای رسول خدا گریست تا اهل مدینه در آزار افتادند و عرض کردند ما را از گریه خود آزار دادی، آن حضرت روزها از شهر بیرون می‌رفت بگورستان شهیدان و تا می‌خواست می‌گریست و سپس بر می‌گشت.
علی بن الحسین بیست تا چهل سال بر پدرش حسین گریست، هیچ خوراکی جلوش نمی‌گذاشتند جز آنکه می‌گریست تا آزاد کرده‌اش عرض کرد آقا من می‌ترسم شما در شمار‌ هالکان شمرده شوی، فرمود من از غم و‌ اندوه خود بخدا شکوه می‌کنم، من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید من هیچ‌گاه قتلگاه فرزندان فاطمه را بیاد نمی‌آورم جز آنکه گریه گلویم را می‌گیرد.

۷.۳ - بیست سال گریه بر امام حسین

حدّثنی ابی رحمه‌الله عن جماعة مشایخی، عن سعد بن عبدالله، عن محمّد بن الحسین بن ابی الخطّاب، عن ابی داود المُسترق ـ عن بعض اصحابنا ـ عن ابی عبدالله علیه‌السلام «قال: بکی علیُّ بن الحسین علی ابیه حسین بن علیٍّ صلوات الله علیهما عشرین سَنَة ـ او اربعین سَنَةـ، وما وضع بین یدیه طعاماً الاّ بکی علی الحسین حتّی قال له مولی له: جُعلتُ فِداک یا ابن رَسول الله انّی اخاف علیک ان تکون مِن الهالِکین، قال: «انَّما اشْکُو بَثِّی وَحُزْنی الی اللهِ واعْلمُ مِنَ اللهِ ما لا یَعْلَمُون»، انّی لم اذکر مصرع بنی فاطمة الاّ خَنَقَتنی العَبرةلذلک.

حضرت علی بن الحسین (صلوات‌اللَّه‌علیهما) مدت بیست یا چهل سال بر پدرشان گریستند و طعام و غذائی نبود که در مقابل حضرت بگذارند مگر آنکه حضرتش بیاد امام حسین (علیه‌السّلام) گریه می‌کردند تا جایی که غلام حضرت محضر مبارکش عرض نمود: فدایت شوم‌ ای پسر رسول خدا می‌ترسم که شما هلاک شوید حضرت فرمودند: قالَ اِنَّما اَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی اِلَی اللَّهِ وَ اَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ. تنها درد دل و غم خود را با خدا گویم و از لطف و کرم بی‌اندازه او چیزی دانم که شما نمی‌دانید. سپس فرمودند: هیچ‌گاه محل کشته شدن فرزندان فاطمه (علیهاالسّلام) را بیاد نمی‌آورم مگر آنکه حزن و غصه حلقوم من را می‌فشارد.

۷.۴ - اندوه پایان‌ناپذیر امام سجاد

حدَّثنی محمّد بن جعفر الرَّزَّاز، عن خاله محمّد بن الحسین بن ابی الخطّاب الزَّیّات، عن علیِّ بن اسباط، عن اسماعیلَ بن منصور ـ عن بعض اصحابنا ـ «قال: اشرف مولی لعلیِّ بن الحسین (علیهما‌السّلام) وهو فی سقیفة له ساجدٌ یبکی، فقال له: یا مولای یا علیَّ بن الحسین اما آنَ لِحُزنک ان ینقضی؟ فرفع راسَه الیه وقال: ویلک ـ او ثَکَلَتکَ اُمُّک ـ(والله) لقد شکی یعقوبُ الی رَبّه فی اقلّ ممّا رایت حتّی قال: «یا اسَفی عَلی یُوسُفَ(٤)»، انّه فَقَدَ ابْناً واحِداً، وانا رَایت ابی وجماعة اهل بیتی یُذبَّحون حَولی، قال: وکان علیُّ بن الحسین (علیهما‌السّلام) یمیل الی ولد عقیل، فقیل له: ما بالک تمیل الی بنی عَمّک هؤلاء دون آل جعفر؟ فقال: انّی اذکر یومهم مع ابی عبدالله الحسین بن علیٍّ (علیهما‌السّلام) فارقّ لهم»

غلام علی بن الحسین (علیهما‌السّلام) به صفّه سر پوشیده‌ای که تعلّق به امام سجّاد (علیه‌السّلام) داشت و آن جناب در آنجا پیوسته در حال سجود و گریه بودند نزدیک شد و به حضرت عرض نمود: ‌ای آقای من، ‌ای علی بن الحسین آیا وقت تمام شدن حزن و غصّه شما هنوز نرسیده؟ حضرت سر مبارک از زمین برداشته و متوجّه او شده و فرمودند:
وای بر تو یا فرمودند: مادرت به عزایت بنشیند به خدا قسم حضرت یعقوب در حادثه‌ای بس کمتر و واقعه‌ای ناچیزتر از آنچه من دیدم شکایت به پروردگار نمود و اظهار کرد: یا اَسَفی‌ عَلی‌ یُوسُفَ (وا اسفا بر فراق یوسفم).
با اینکه ایشان تنها یک فرزندش را از دست داده بود ولی من دیدم که پدرم و جماعتی از اهل بیت من را در دور من سر بریدند راوی گفت: حضرت علی بن الحسین (علیهما‌السّلام) به فرزندان عقیل میل و توجّه خاصّی داشتند. به حضرت عرض شد: چه‌طور به این بنی اعمامتان (اولاد عقیل) توجّه و تمایل دارید نه به آل و فرزندان جعفر؟ حضرت فرمودند:
یادم می‌آید از روزی که ایشان همراه ابی‌عبداللَّه الحسین (علیه‌السّلام) به چه مصیبت‌هائی گرفتار شدند پس به حالشان رقّت می‌کنم.

۷.۵ - گریه هنگام خوردن طعام

روی عن الصادق (علیه‌السّلام) انه قال: ان زین العابدین (علیه‌السّلام) بکی علی ابیه اربعین سنة صائما نهاره وقائما لیلةفاذا حضر الافطار وجاء غلامه بطعامه وشرابه قیضعه بین یدیه فیقول کل یا مولای فیقول قتل ابن رسول الله صلی الله علیهواله وسلم جائعا، قتل ابن رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم عطشانا، فلا یزال یکرر ذلک ویبکی حتی یبتل طعامه من دموعه ثم یمزج شرابه بدموعه فلم یزل کذلک حتی لحق بالله عز وجل.

از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت شده است که: زین‌العابدین (علیه‌السّلام) چهل سال در مصیبت پدرش گریه کرد، در حالی که روزها روزه‌دار و شب‌ها به عبادت بیدار بود و چون وقت افطار می‌رسید، خدمتگزارش آب و غذا در برابر او می‌نهاد و می‌گفت: " آقا جان! میل فرمایید. " آن حضرت می‌فرمود: " چگونه غذا بخورم، در صورتی که فرزند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گرسنه کشته شد؟ و چگونه آب بنوشم، در صورتی که فرزند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لب تشنه کشته شد؟ " و پیوسته این سخن را می‌گفت و می‌گریست، تا آب و غذا با اشک چشمش مخلوط می‌شد. همواره با این حال بود، تا از دنیا رفت.

۷.۶ - گریه هنگام دیدن سر عمر بن سعد

ولما بعث المختار براس عمر بن سعد (علیه اللعنة) الیه وقال (لا تعلم احدا ما معک حتی یضع الغداء) فدخل وقد وضعت المائدة، فخر زین العابدین (علیه‌السّلام) ساجدا وبکی واطال البکاء ثم جلس، فقال: الحمد لله الذی ادرک لی بثاری قیل وفاتی.

زمانی که مختار سر عمر بن سعد ملعون را خدمت امام سجاد (علیه‌السّلام) فرستاد؛ به شخصی که حامل سر بود گفت: کسی را با خبر نکن تا اینکه سفره ناهار را پهن کنند، پس آن شخص حامل سر وارد شد و سفره ناهار گذاشته شد، پس حضرت زین‌العابدین (علیه‌السّلام) به سجده افتادند و گریه طولانی کردند و سپس نشستند و فرمودند: ستایش خداوندی که انتقام مرا قبل از وفات من گرفت.


روایات نقل شده از امام باقر (علیه‌السلام)، بیان‌های مختلفی دارد، بعضی از این روایات؛ حکایت از اهتمام آن حضرت در برپایی مجلس عزاداری در منزل مبارکشان و نیز توصیه به گریه و برپایی مجلس عزاداری بر اباعبدالله (علیه‌السّلام) در منازل دارد، و بعضی از روایات حکایت از بیان ثواب گریه بر اباعبدالله (علیه‌السّلام) توسط حضرت امام باقر (علیه‌السّلام) دارد، که به روشنی می‌توان مشروع و مستحب بودن این امور را از این روایات فهمید.

۸.۱ - اقامه مجلس عزا در منزل امام باقر

حدثنا ابو المفضل، قال حدثنا جعفر بن محمد بن القاسم العلوی، قال حدثنا عبدالله بن احمد بن نهیل، قال حدثنی محمد ابن ابی عمیر، عن الحسین بن عطیة، عن عمر بن یزید، عن الورد بن الکمیت، عن ابیه الکمیت بن ابی المستهل قال: دخلت علی سیدی ابی جعفر محمد بن علی الباقر (علیهما‌السّلام) فقلت: یا ابن رسول الله انی قد قلت فیکم ابیاتا افتاذن لی فی انشادها. فقال: انها ایام البیض. قلت: فهو فیکم خاصة. قال:‌هات، فانشات اقول:
اضحکنی الدهر وابکانی••• والدهر ذو صرف
والوان لتسعة بالطف قد غودروا ••• صاروا جمیعا رهن اکفان
فبکی (علیه‌السّلام) وبکی ابو عبدالله وسمعت جاریة تبکی من وراء الخباء، فلما بلغت الی قولی:
وستة لا؟؟ حاریبهم ••• بنو عقیل خیر فتیانثم علی الخیر مولاکم ••• ذکرهم هیج احزانی
فبکی ثم قال (علیه‌السلام): ما من رجل ذکرنا او ذکرنا عنده فخرجمن عینیه ماء ولو قدرمثل جناح البعوضة الا بنی الله له بیتا فی الجنة وجعل ذلک حجابا بینه وبین النار، فلما بلغت الی قولی:
من کان مسرورا بما مسکم• او شامتا یوما من الان فقد ذللتم بعد عز فما• ادفع ضیما حین یغشانی
اخذ بیدی وقال: اللهم اغفر للکمیت ما تقدم من ذنبه وما تاخر، فلما بلغت الی قولی: متی یقوم الحق فیکم متی• یقوم مهدیکم الثانی قال سریعا ان شاء الله سریعا،

کمیت شاعر گفت: وارد شدم بر آقایم حضرت محمد بن علی باقر و عرض کردم: ‌ای فرزند رسول خدا من درباره شما اشعاری گفته‌ام آیا اجازه می‌فرمایی آنها را انشاد کنم (و در محضر شما بخوانم؟) فرمود: اکنون ایام البیض است (و خواندن شعر مناسب نیست) عرض کردم: این اشعار درباره شما بالخصوص است؟ فرمود: بخوان پس شروع کردم و گفتم:
روزگار مرا خندان کرد و گریاند. و روزگار زیروروها و رنگ‌هایی دارد، برای نه تن که در کربلا غافلگیر شدند. و همگی در کفن‌های خود آرمیدند پس حضرت باقر گریان شد و حضرت صادق نیز گریست، و شنیدم که زنی نیز پشت پرده گریه می‌کند، همین‌که به این شعر رسیدم: و شش تن که کسی با آنها (در فضیلت) مقایسه نشود فرزندان عقیل بهترین سواران، سپس علی آقای ایشان که نامبردنشان غصه‌های مرا زنده کرده حضرت فرمود: نیست کسی که یاد ما کند یا نزدش ما را یاد کنند و از چشمانش مانند بال مگسی‌ اشک بیرون آید مگر این‌که خداوند برای او خانه در بهشت بنا کند، و این اشک را پرده میان او و آتش قرار دهد، همین که به این شعر رسیدم: کیست که خرسند باشد به آنچه به شما رسیده یا شاد باشد از اکنون روزی، زیرا شما بعد از عزت خوار شدید و من اگر ظلمی به جانبم رو آورد جلوگیری نمی‌کنم حضرت دستم را گرفت و فرمود: پروردگارا گناهان گذشته و آینده کمیت را بیامرز، و همین‌که به این شعر رسیدم: چه زمان حق در میان شما قیام کند؟. چه زمان مهدی دوم شما بپا خیزد؟ فرمود: بزودی ان شاء اللَّه، بزودی ان شاء اللَّه؛ بزودی‌

۸.۲ - توصیه امام باقر به اقامه مجلس عزا و گریه در منازل

حدَّثنی حکیم بن داود بن حکیم؛ وغیره، عن محمّد بن موسی الهَمدانیِّ، عن محمّد بن خالد الطّیالسیِّ، عن سیف بن عَمِیرة؛ وصالِح بن عُقْبة جمیعاً، عن عَلقمةَ بنِ محمّد الحَضرمیّ؛ و (کذا) محمّد بن اسماعیل، عن صالِح بن عُقْبة، عن مالک الجُهنیّ، عن ابی جعفر الباقر علیه‌السلام «قال: مَن زار الحسین علیه‌السلام یوم عاشوراء من المحرَّم حتّی یظلَّ عنده باکیاً لقی الله تعالی یوم القیامة بثواب الفَـ(ـی) الف حَجّة والفَـ(ـی) الف عُمرة، والفی الف غَزوة، وثواب کلِّ حَجّة وعُمرة وغزوة کثواب مَن حجّ واعتمر وغَزا مع رسول اللهصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ومع الائمّة الرَّاشدین صلوات الله علیهم اجمعین. قال: قلت: جُعِلتُ فِداک لِمَن کان فی بُعدِ البلاد واقاصیها ولم یمکنه المسیر الیه فی ذلک الیوم؟ قال: اذا کان ذلک الیوم بَرزَ الی الصَّحراء او صَعد سَطحاً مُرتفعاً فی دارِه، واوما الیه بالسّلام، واجتهد علی قاتله بالدُّعاء، وصلّی بعد رَکعتین یفعل ذلک فی صَدرِ النَّهار قبل الزَّوال، ثمَّ لیندُب الحسین علیه‌السلام ویَبکیه ویامر مَن فی داره بالبُکاء علیه، ویقیم فی داره مصیبته باظهار الجزع علیه، ویتلاقون بالبُکاء بعضهم بعضاً فی البیوت، ولیعزّ بعضهم بعضاً بمصاب الحسین علیه‌السلام، فانا ضامِنٌ لهم اذا فعلوا ذلک علی الله عزَّوجلَّ جمیع هذا الثَّواب، فقلت: جُعِلتُ فِداک وانت الضّامِن لهم اذا فعلوا ذلک والزَّعیم به؟ قال: انا الضّامن لهم ذلک والزَّعیم لمن فعل ذلک. قال: قلت: فکیف یعزّی بعضهم بعضاً؟ قال: یقولون: عَظَّم اللهُ اُجُورَنا بِمُصابنا بِالحسینِ علیه‌السلام، وجَعَلَنا وایّاکم مِن الطّالِبین بِثارِه مع وَلیّه الامام المَهدیّ مِن آل محمّدٍ؛ فان استطعت ان لا تنتشر یومک فی حاجة فافعل، فانّه یوم نحس لا تقضی فیه حاجة، وان قضیت لم یبارک له فیها ولم یر رُشْداً، ولا تدَّخِرنَّ لمنزلک شیئاً، فانّه مَن ادَّخر لمنزلِه شیئاً فی ذلک الیوم لم یُبارک له فیما یدَّخره ولا یُبارک له فی اهله، فمن فعل ذلک کُتِبَ له ثوابُ الفِ الفِ حَجّة و الف الف عُمرة، والف الف غَزوة کلُّها مع رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم وکان له ثواب مصیبة کلِّ نبیٍّ ورَسولٍ وصِدِّیق وشَهیدٍ مات او قُتِل منذ خلق الله الدُّنیا الی ان تقوم السّاعة.

حضرت ابی‌جعفر الباقر (علیه‌السلام)، حضرت فرمودند: کسی در روز عاشوراء یعنی روز دهم محرّم الحرام حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) را زیارت کند و روز را تا شب با حالتی گریان نزد آن حضرت بماند روز قیامت خدا را ملاقات کند در حالی که خداوند متعال ثواب دو میلیون حج و دو میلیون عمره و دو میلیون مرتبه جهاد را به وی بدهد.
شایان توجّه است که ثواب هر حج و عمره و جهادی همچون ثواب کسی است که حج و عمره و جهاد را در معیّت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه راشدین (صلوات‌اللَّهعلیهم‌اجمعین) بجا آورده باشد.
علقمه می‌گوید: محضر مبارک امام پنجم (علیه‌السّلام) عرضه داشتم: فدایت شوم، اجر و ثواب کسی که در شهرهای دوردست و بلاد غریب و بعید بوده به‌طوری که برایش امکان ندارد در چنین روزی (روز عاشوراء) به زیارت حضرت بشتابد؟ امام (علیه‌السّلام) فرمودند:
وی در چنین روزی به صحراء رفته یا به پشت بام بلندی در خانه‌اش برآید و با سلام به حضرت اشاره کرده سپس در نفرین بر قاتلان آن حضرت سعی و کوشش نموده و پس از آن دو رکعت نماز بخواند. البتّه توجه داشته باشد که این زیارت را در روز قبل از ظهر انجام دهد، سپس برای امام حسین (علیه‌السّلام) ندبه و گریه نموده و به کسانی که در خانه می‌باشند نیز امر نماید که برای آن حضرت بگریند و با اظهار جزع و فزع بر آن جناب در خانه‌اش اقامه مصیبت نماید و مواظب باشند هرگاه اهل خانه یک‌دیگر را ملاقات کردند با گریه باشند و لازم است برخی از آنها بعضی دیگر را نسبت به مصیبت حضرت اباعبداللَّه الحسین (علیه‌السّلام) تسلیت دهند و در صورتی که به این دستورهائی که داده شد عمل کنند من ضامن می‌شوم که حقتعالی تمام ثواب‌هائی که ذکر شد را به ایشان اعطاء فرماید. محضر مبارکش عرض کردم: فدایت شوم شما برای ایشان ضامن این ثواب‌ها می‌شوید؟ حضرت فرمودند: در صورتی که به دستورهای داده شده عمل کنند البته من ضامن آن می‌باشم.
علقمه می‌گوید: محضر مبارک امام (علیه‌السّلام) عرض کردم: اگر بعضی خواهند برخی دیگر را تسلیت بدهند چگونه و چه بگویند: حضرت فرمودند: بگویند: عظّم اللَّه اجورنا بمصابنا بالحسین (علیه‌السلام)، و جعلنا و ایّاکم من الطالبین بثاره مع ولیّه الامام المهدی من آل محمّد (صلوات‌اللَّهعلیهم) (خداوند متعال اجرها و ثواب‌های عزادار بودن ما را برای امام حسین (علیه‌السّلام) زیاد گردانده و ما و شما را در رکاب ظفر قرین ولیّ آن حضرت، حضرت امام مهدی قائم آل محمّد (صلوات‌اللَّهعلیهم‌اجمعین) از طلب‌کنندگان خون آن جناب قرار دهد). و اگر قدرت و توانائی این را داشتی که آن روز (روز عاشوراء) را به‌دنبال نیازمندی‌هایت نروی البته مرو چه آنکه این روز، روز نحسی بوده و حاجت در آن روا نمی‌گردد و اگر هم حاجت برآورده شود برای شخص حاجت‌مند مبارک نبوده و وی خیر نخواهد دید.
توجّه داشته باشد در آن روز در منزلت آذوقه‌ای را ذخیره نکنی چه آنکه اگر کسی در آن روز در منزلش چیزی را ذخیره کند برایش میمون و مبارک نبوده و برای اهلش نیز برکت نخواهد داشت.
بنابراین کسی که به این دستورها عمل کند ثواب هزار هزار حج و هزار هزار عمره و هزار هزار جهاد که تمامی را در رکاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) انجام داده باشد برایش نوشته می‌شود و همچنین خداوند متعال ثواب هر مصیبتی که به انبیاء و رسل و صدّیقین و شهدائی که فوت کرده یا کشته شده‌اند رسیده است را از بدو خلقت دنیا تا انقراض عالم و قیام قیامت به او اعطاء می‌فرماید.

۸.۳ - بیان ثواب گریه بر اباعبدالله

حدِّثنی الحسن بن عبدالله بن محمّد بن عیسی، عن ابیه، عن الحسن بن محبوب، عن العلاء بن رزین، عن محمّد بن مسلم، عن ابی جعفر علیه‌السلام «قال: کان علیّ بن الحسین (علیهما‌السّلام) یقول: ایّما مؤمنٍ دمعتْ عَیناه لقتل الحسین ابن علیٍّ (علیهما‌السّلام) دمعةً حتّی تسیل علی خدِّه بوَّاه الله بها فی الجنّة غُرفاً یسکنها احقاباً، وایّما مؤمن دَمَعَتْ عیناه حتّی تسیل علی خَدِّه فینا لاُذی مسّنا مِن عَدوِّنا فی الدُّنیا بوَّاه الله بها فی الجنّة مبوَّا صِدقٍ، وایّما مؤمنٍ مَسَّه اذیً فینا فَدَمَعَتْ عیناه حتّی تسیل علی خَدِّه مِن مَضَاضةِ ما اُوذِی فینا صرَّف اللهُ عن وجهه الاذی وآمنه یوم القیامة مِن سَخطه والنّار.

حضرت علیّ بن ابی‌الحسن (علیهما‌السّلام) می‌فرمودند:
هر مؤمنی که بخاطر شهادت حسن بن علیّ (علیهما‌السّلام) گریه کند تا اشکش بر گونه‌هایش جاری گردد خداوند منّان غرفه‌ای در بهشت به او دهد که مدّت‌ها در آن ساکن گردد و هر مؤمنی بخاطر ایذاء و آزاری که از دشمنان ما در دنیا به ما رسیده گریه کند تا اشکش بر گونه‌هایش جاری شود خداوند متعال در بهشت به او جایگاه شایسته‌ای دهد و هر مؤمنی در راه ما اذیت و آزاری به او رسد پس بگرید تا اشکش بر گونه‌هایش جاری گردد خداوند متعال آزار و ناراحتی را از او بگرداند و در روز قیامت از غضب و آتش دوزخ در امانش قرار دهد.

۸.۴ - جزای یک قطره اشک بر امام حسین

حدثنی حکیم بن داود، عن سلمة بن الخطاب، عن الحسن بن علی، عن العلاء بن رزین القلاء، عن محمد بن مسلم، عن ابی جعفر (علیه‌السّلام) قال: ایما مؤمن دمعت عیناه لقتل الحسین (علیه‌السّلام) دمعة حتی تسیل علی خده بواه الله بها غرفا فی الجنة یسکنها احقابا.

هر مؤمنی که بخاطر شهادت حضرت حسین (علیه‌السّلام) چشمانش اشک ریخته به‌طوری که اشک‌ها بر گونه‌هایش جاری گردد خداوند منّان در بهشت غرفه‌هائی به او عنایت فرماید که وی برای روزگارها در آن سکنا گزیند.


روایاتی که در باب عزاداری حضرت امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده، به مراتب بیشتر از روایات بقیه معصومین در این باب می‌باشد، و این چه بسا ناشی از شرایط خاصی که در زمان امام صادق (علیه‌السّلام) پیش آمده بود، در این روایات امام صادق (علیه‌السلام) ضمن آنکه خود، به عزاداری و گریه می‌پردازد، به دیگران توصیه به عزاداری می‌کند و ثواب گریه بر اباعبدالله (علیه‌السّلام) را بیان کرده است، همچنین در بعضی از روایات نقل شده است که خود حضرت (علیه‌السّلام) از شعرا درخواست می‌کرد که برای آن حضرت شعر در عزای حضرت اباعبدالله بسرایند و امام نیز به شدت گریه می‌کردند.

۹.۱ - روضه‌خوانی شعراء در محضر امام صادق

حدَّثنی محمّد بن جعفر، عن محمّد بن الحسین، عن ابن ابی عُمَیر، عن عبدالله بن حسّان، عن ابن ابی شعبة عن عبدالله بن غالب «قال: دخلت علی ابی عبدالله علیه‌السلام فانشدته مَرْثِیةَ الحسین علیه‌السلام، فلمّا انتهیتُ الی هذا الموضع:
لَبلِیَّة تَسقو حُسَیناً بمَسقاةِ الثَّری غَیر التُّرابِ
فصاحت باکیة من وراء السّتر: واابتاه!! !

محمّد بن جعفر، از محمّد بن الحسین، از ابن ابی‌عمیر، از عبداللّه بن حسّان، از ابن‌ابی‌شعبه، از عبداللّه بن غالب نقل کرده که وی گفت: بر حضرت ابی‌عبداللَّه (علیه‌السّلام) داخل شده پس شعری در مرثیه حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) خواندم و وقتی به این بیت منتهی شدم:
لبلیّة تسقو حسینا بمسقاة الثّری غیر التّراب

به خدا قسم مصیبتی بود که آن مصیبت حسین (علیه‌السّلام) را در آب‌خورگاه زمینی مرطوب نه خشک سیراب نمود پس مخدّره‌ای که در پشت پرده می‌گریست با صدای بلند فریاد زد: وا ابتاه!! !

۹.۲ - روضه‌خوانی جعفر بن عفان برای امام صادق

حدثنی نصر بن الصباح، قال حدثنی احمد بن محمد بن عیسی، عن یحیی بن عمران، قال حدثنا محمد بن سنان، عن زید الشحام، قال کنا عند ابی عبدالله (علیه‌السّلام) ونحن جماعة من الکوفیین، فدخل جعفر بن عفان علی ابی عبدالله (علیه‌السّلام) فقربه وادناه، ثم قال یا جعفر قال لبیک جعلنی الله فداک، قال بلغنی انک تقول الشعر فی الحسین (علیه‌السّلام) وتجید فقال له نعم جعلنی الله فداک، فقال قل فانشده (علیه‌السّلام) و من حوله حتی صارت له الدموع علی وجهه ولحیته، ثم قال یا جعفر و الله لقد شهدک ملائکة الله المقربون‌هاهنا یسمعون قولک فی الحسین (علیه‌السّلام) ولقد بکوا کمابکینا اواکثر، ولقد اوجب الله تعالی لک یا جعفر فی ساعته الجنة باسرها وغفر الله لک، فقال یا جعفر ا لاازیدک قال نعم یاسیدی، قال ما من احد قال فی الحسین (علیه‌السّلام) شعرا فبکی وابکی به الااوجب الله له الجنة وغفر له.

زید شحام نقل می‌کند که گفت: ما و گروهی از کوفی‌ها در حضور امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) نشسته بودیم که جعفر بن عفان بحضور امام صادق مشرف شد. حضرت صادق وی را نزدیک خود جای داد و به او فرمود:
‌ای جعفر! گفت: لبیک! خدا مرا فدای تو کند. فرمود: به من این‌طور رسیده که تو خیلی خوب درباره امام حسین (علیه‌السّلام) شعر می‌گوئی؟ گفت: آری فدای تو شوم. فرمود: پس شعر بگو! وقتی وی شعر گفت: امام صادق (علیه‌السّلام) به‌قدری گریه کرد که اشک‌های آن حضرت به گونه‌های صورت و ریش مبارکش فرو ریخت و افرادی هم که حضور داشتند گریان شدند.
سپس حضرت صادق (علیه‌السّلام) فرمود: ‌ای جعفر! بخدا قسم ملائکه مقرب خدا شعر تو را که در اینجا برای امام حسین گفتی شنیدند و بیشتر از ما گریه کردند. ‌ای جعفر! خدا الساعه بهشت را بر تو واجب نمود و تو را آمرزید.
آنگاه فرمود: ‌ای جعفر! آیا زیادتر از این برای تو بگویم؟ گفت: آری‌ ای مولای من. فرمود: احدی نیست که درباره مصیبت امام‌ حسین شعر بگوید و گریه کند و دیگران را گریان نماید مگر اینکه خدا بهشت را بر او واجب می‌کند و او را می‌آمرزد.

۹.۳ - روضه‌خوانی اباهارون برای امام صادق

حدثنا ابو العباس القرشی، عن محمد بن الحسین بن ابی الخطاب، عن محمد بن اسماعیل، عن صالح بن عقبة، عن ابی‌هارون المکفوف، قال: قال ابو عبدالله (علیه‌السّلام): یا ابا‌هارون انشدنی فی الحسین (علیه‌السّلام)، قال: فانشدته، فبکی، فقال: انشدنی کما تنشدون - یعنی بالرقة-قال: فانشدته:
امرر علی جدث الحسین ••• فقل لاعظمه الزکیة
قال: فبکی، ثم قال: زدنی، قال: فانشدته القصیدة الاخری، قال: فبکی، وسمعت البکاء من خلف الستر، قال: فلما فرغت قال لی: یا ابا‌هارون من انشد فی الحسین (علیه‌السّلام) شعرا فبکی وابکی عشرا کتبت له الجنة، ومن انشد فی الحسین شعرا فبکی وابکی خمسة کتبت له الجنة، ومن انشد فی الحسین شعرا فبکی وابکی واحدا کتبت لهما الجنة، ومن ذکر الحسین (علیه‌السّلام) عنده فخرج من عینه من الدموع مقدار جناح ذباب کان ثوابه علی الله ولم یرض له بدون الجنة.

ابوالعباس قرشی، از محمّد بن الحسین بن ابی‌الخطّاب، از محمّد بن اسماعیل، از صالح بن عقبه، از ابی‌هارون مکفوف نقل کرده که وی گفت:
حضرت ابوعبداللَّه (علیه‌السّلام) فرمودند:
‌ای ابا‌هارون آیا شعری در مصیبت امام حسین (علیه‌السّلام) برایم می‌خوانی؟
ابا‌هارون می‌گوید: پس برای آن حضرت شعری خواندم و آن جناب گریست.
سپس فرمودند:
همان‌طوری که پیش خود شعر و مرثیه می‌خوانید برایم بخوان یعنی با رقّت و لطافت، ابا‌هارون می‌گوید:
پس این بیت را برای آن جناب با رقّت و لطافت خواندم:
فقل لاعظمه الزّکیة •••• امرر علی جدث الحسین
یعنی: گذر کن بر قبر حضرت حسین بن علی (علیهماالسّلام)، پس به استخوان‌های پاک و مطهّرش بگو.
ابا‌هارون می‌گوید: امام (علیه‌السّلام) گریست، سپس فرمود: بیشتر برایم بخوان.
پس قصیده دیگر برای حضرتش خواندم. ابا‌هارون می‌گوید: امام (علیه‌السّلام) گریستند و صدای گریه اهل منزل را از پشت پرده شنیدم.
سپس ابا‌هارون می‌گوید: وقتی از خواندن فارغ شدم حضرت به من فرمودند: ‌ای ابا‌هارون کسی که در مرثیه حسین بن علی (علیهما‌السّلام) شعری خوانده و خود گریه کرده و ده نفر دیگر را بگریاند بهشت بر ایشان واجب می‌گردد. و کسی که در مرثیه حسین (علیه‌السّلام) شعری خوانده و خود گریه کرده و یک نفر دیگر را بگریاند بهشت برای هر دو واجب می‌شود و کسی امام حسین را نزدش یاد کنند و از چشمش به مقدار بال مگس اشک بیاید ثواب و اجر او بر خداست و خداوند برای وی به کمتر از بهشت اجر و ثواب نمی‌دهد.

۹.۴ - حال پریشان و گریه شدید امام صادق در روز عاشوراء

روی عبدالله بن سنان قال: دخلت علی سیدی ابی عبدالله جعفر بن محمد (علیهما‌السّلام) فی یوم عاشوراء فالفیته کاسف اللون ظاهر الحزن ودموعه تنحدر من عینیه کاللؤلؤ المتساقط. فقلت: یا ابن رسول الله! مم بکاؤک؟ لا ابکی الله عینیک، فقال لی: او فی غفلة انت؟ اما علمت ان الحسین بن علی اصیب فی مثل هذا الیوم؟ فقلت: یا سیدی! فما قولک فی صومه؟ فقال لی: صمه من غیر تبییت، وافطره من غیر تشمیت، ولا تجعله یوم صوم کملا ولیکن افطارک بعد صلاة العصر بساعة علی شربة من ماء، فانه فی مثل ذلک الوقت من ذلک الیوم تجلت الهیجاء عن آل رسول الله وانکشفت الملحمة عنهم، وفی الارض منهم ثلاثون صریعا فی موالیهم یعز علی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مصرعهم ولو کان فی الدنیا یومئذ حیا لکان صلوات الله علیه هو المعزی بهم، قال: وبکی ابو عبدالله (علیه‌السّلام) حتی اخضلت لحیته بدموعه، ثم قال: ان الله جل ذکره لما خلق النور خلقه یوم الجمعة فی تقدیره فی اول یوم من شهر رمضان، وخلق الظلمة فی یوم الاربعاء یوم عاشوراء فی مثل ذلک یعنی یوم العاشر من شهر المحرم فی تقدیره، وجعل لکل منهما شرعة ومنهاجا.

عبداللَّه بن سنان نقل می‌کند که گفت: من در روز عاشورا بحضور حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) مشرف شدم و آن بزرگوار را دیدم که رنگش تغییر نموده و اشک‌هایش نظیر لؤلؤ از چشمان مقدسش فرو می‌ریزد، من گفتم: یابن رسول اللَّه برای چه گریانی؟ خدا چشمان تو را گریان نکند! در جوابم فرمود: مگر تو غافلی، آیا نمی‌دانی که حسین بن علی (علیه‌السّلام) در یک چنین روزی دچار مصیبت گردید.
گفتم: ‌ای آقای من، روزه گرفتن روز عاشورا چه صورت دارد؟ فرمود: روزه بگیر، ولی شب نیت آن را نکن. افطار کن ولی نه از روی شماتت. یک روز کامل را روزه نگیر: بلکه یک ساعت ابعد از نماز ظهر یک شربت آب بیاشام، زیرا در یک چنین وقت بود که جنگ و جدال از آل رسول دست برداشت و ابتلاء آنان خاتمه یافت. در صورتی که تعداد سی جنازه از مردان ایشان روی زمین افتاده بود و این مصیبت برای پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خیلی‌ ناگوار بود. اگر آن روز رسول خدا در دنیا زنده می‌بود شخصا در عزای آنان می‌نشست.
راوی می‌گوید: امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) بقدری گریه کرد که محاسن شریفش به‌وسیله اشک‌هایش تر شد. سپس فرمود: خدای سبحان نور را در روز جمعه در اولین روز ماه رمضان آفرید و ظلمت را در روز چهارشنبه که روز عاشورا بود خلق کرد، یعنی روز دهم ماه محرم الحرام. و برای هر کدام طریقی قرار داد.

۹.۵ - گریه امام صادق هنگام ذکر نام اباعبدالله

حدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن احمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن خالد البرقیِّ، عن ابان الاحمر، عن محمّد بن الحسین الخزَّاز، عن‌هارون بن خارجة، عن ابی عبدالله علیه‌السلام «قال: کنّا عنده فذکرنا الحسین علیه‌السلام (وعلی قاتله لعنة الله) فبکی ابو عبدالله علیه‌السلام وبکینا، قال: ثمَّ رفع راسَه فقال: قال الحسین علیه‌السلام: انا قتیل العَبرَة، لا یذکرنی مؤمن الاّ بکی ـ وذکر الحدیث ـ».

هارون بن‌ خارجه، از حضرت ابی‌عبداللَّه (علیه‌السّلام) نقل کرده وی گفت: محضر مبارک امام صادق (علیه‌السّلام) بودیم، پس نام امام حسین (علیه‌السّلام) و علی قاتله لعنة‌اللَّه را بردیم، حضرت گریستند و ما نیز گریستیم. راوی می‌گوید: امام (علیه‌السّلام) سر مبارکشان را بلند کرده و فرمودند: حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) فرمودند: من کشته اشک هستم، یاد نمی‌کند من را هیچ مؤمنی مگر آنکه می‌گرید...

۹.۶ - گریه امام صادق هنگام نوشیدن آب

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ، عَنِ الْخَشَّابِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَّانِ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ کَثِیرٍ، عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ، قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ اَبِی عَبْدِ اللهِ علیه‌السلام اِذَا اسْتَسْقَی الْمَاءَ، فَلَمَّا شَرِبَهُ رَاَیْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ، وَاغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِدُمُوعِهِ، ثُمَّ قَالَ لِی: «یَا دَاوُدُ، لَعَنَ اللهُ قَاتِلَ الْحُسَیْنِصَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ، وَمَامِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ، فَذَکَرَ الْحُسَیْنَ علیه‌السلام وَاَهْلَ بَیْتِهِوَلَعَنَ قَاتِلَهُ اِلاَّ کَتَبَ اللهُ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ لَهُ مِائَةَ اَلْفِ حَسَنَةٍ، وَحَطَّ عَنْهُ مِائَةَ اَلْفِ سَیِّئَةٍ، وَرَفَعَلَهُ مِائَةَ اَلْفِ دَرَجَةٍ، وَکَاَنَّمَا اَعْتَقَ مِائَةَ اَلْفِ نَسَمَةٍ، وَحَشَرَهُ اللهُ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَادِ.

داود رقّی، وی می‌گوید: در محضر مبارک امام صادق (علیه‌السّلام) بودم، حضرت آب طلبیدند و زمانی که آب را نوشیدند دیدم در حضرت حالت گریه پیدا شد و دو چشم آن حضرت غرق اشک شد سپس به من فرمودند: ‌ای داود خدا قاتل حسین (علیه‌السّلام) را لعنت کند، بنده‌ای نیست که آب نوشیده و حسین (علیه‌السّلام) را یاد نموده و کشنده‌اش را لعنت کند مگر آنکه خداوند منّان صد هزار حسنه برای او منظور می‌کند و صد هزار گناه از او محو کرده و صد هزار درجه مقامش را بالا برده و گویا صد هزار بنده آزاد کرده و روز قیامت حق تعالی او را با قلبی آرام و مطمئن محشورش می‌کند.

۹.۷ - توصیه امام صادق به گریه بر امام حسین

حدَّثنی محمّد بن عبدالله بن جعفر الحِمیریّ، عن ابیه، عن علیِّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبدالله بن حماد البصریّ، عن عبدالله بن عبدالرَّحمن الاصمّ، عن مِسْمَع بن عبدالملک کِرْدین البصریّ «قال: قال لی ابو عبدالله علیه‌السلام: یا مِسْمَع انت مِن اهل العِراق؛ اما تاتی قبر الحسین علیه‌السلام؟ قلت: لا؛ انا رَجلٌ مشهورٌ عند اهل البصرة، وعندنا مَن یتّبع هوی هذا الخلیفة، وعدوّنا کثیر مِن اهل القبائل مِن النُّصّاب وغیرهم، ولستُ آمنهم انْ یرفعوا حالی عند ولد سلیمان فیُمثِّلون بی، قال لی: افما تذکر ما صنع به؟ قلت: نعم، قال: فتجزع؟ قلت: ‌ای والله واستعبر لذلک حتّی یری اهلی اثر ذلک علیَّ فامتنع مِن الطّعام حتّی یستبین ذلک فی وَجهی، قال: رحِمَ الله دَمعتَک، اما انّک مِن الَّذین یُعدُّون مِن اهل الجزع لنا، والّذینَ یَفرحون لِفَرحِنا ویحزنون لِحُزننا ویخافون لَخوْفنا ویامنون اذا امنّا، اما انّک ستری عند موتک حضور آبائی لک ووصیّتهم ملکَ الموت بک، وما یلقّونک به مِن البشارة افضل، ولملک الموت ارقّ علیک واشدُّ رَحمةً لک من الاُمّ الشّفیقة علی ولدها، قال: ثمَّ استعبر واستعبرتُ معه، فقال: الحمد للهِ الّذی فضّلنا علی خلقِه بالرَّحمة وخصَّنا اهل البیت بالرَّحمة، یا مِسمَع انَّ الارض والسَّماء لتبکی مُنذُ قُتل امیرالمؤمنین علیه‌السلام رَحمةً لنا، وما بکی لنا مِن الملائکة اکثر وما رَقاتْ دُموع الملائکة منذ قُتلنا، وما بکی احدٌ رَحمةً لنا ولما لقینا الاّ رحمه الله قبل ان تخرج الدَّمعة من عینه، فاذا سالَتْ دُموعُه علی خَدِّه، فلو انَّ قطرةً مِن دُموعِه سَقَطتْ فی جهنَّم لاطْفَئتْ حَرَّها حتّی لا یوجد لها حَرٌّ، وانّ الموجع لنا قلبه لیفرح یوم یرانا عند مَوته فرحَةً لا تزال تلک الفرْحَة فی قلبه حتّی یرد علینا الحوض، وانّ الکوثر لیفرح بمحبِّنا اذا ورد علیه حتّی انّه لیذیقه مِن ضروب الطَّعام ما لا یشتهی ان یصدر عنه، یا مِسْمع مَن شرب منه شَربةً لم یظما بعدها ابداً، ولم یستق بعدها ابداً، وهو فی بَرْدِ الکافور وریح المِسْک وطعم الزَّنجبیل، احلی مِن العَسل، والین مِن الزَّبد، واصْفی مِن الدَّمع، واذکی مِن العَنبر یخرج من تَسْنیم، ویمرُّ بانهار الجِنان یجری علی رَضْراض الدُّرِّ والیاقوت، فیه من القِدْحان اکثرُ من عدد نجوم السَّماء، یوجد ریحه مِن مَسیرةِ الف عام، قِدْحانه مِن الذَّهب والفِضّة والوان الجوهر، یفوح فی وجه الشّارب منه کلُّ فائحة حتّی یقول الشّارب منه: یا لیتنی ترکت ههنا لا ابغی بهذا بَدلاً، ولا عنه تَحویلاً، اما انّک یا(ابن) کِرْدین ممّن تروی منه، وما مِن عَین بَکتْ لنا الاّ نَعِمَتْ بالنّظر الی الکوثر وسُقِیتْ منه، وانَّ الشَّارب منه ممّن احبَّنا لیعطی مِن اللَّذَّة والطَّعم والشَّهوة له اکثر ممّا یعطاه مَن هو دونه فی حُبِّنا.
وانْ علی الکوثر امیرالمؤمنین علیه‌السلام وفی یده عصاً مِن عَوسَج یحطم بها اعداءَنا، فیقول الرَّجل منهم: انّی اشهد الشَّهادتین، فیقول: انطلقْ الی امامک فلانٍ فاساله انْ یشفع لک، فیقول: تبرَّا منّی امامی الَّذی تذکره، فیقول: ارجع الی ورائِک فقلْ للَّذی کنتَ تتولاّه وتقدِّمه علی الخلق فاساله اذ کان خیر الخلق عِندَک ان یشفعَ لک، فانَّ خیرَ الخلق مَن یَشفَع، فیقول: انّی اُهلک عَطَشاً، فیقول له: زادکَ اللهُ ظَماُ وزادَکَ اللهُ عَطَشاً.
قلت: جُعِلتُ فِداک وکیف یقدر علی الدُّنوّ مِن الحوض ولم یقدر علیه غیره؟ فقال: ورع عن اشیاء قبیحةٍ، وکفّ عن شتمنا(اهل البیت) اذا ذکرنا، وترک اشیاء اجترء علیها غیره، ولیس ذلک لِحبّنا ولا لِهوی منه لنا، ولکن ذلک لشدَّة اجتهاده فی عبادته وتَدَیُّنه ولما قد شغل نفسه به عن ذکر النّاس، فامّا قلبه فمنافق ودینه النَّصب واتّباع اهل النَّصب وولایة الماضینَ وتقدُّمه لهما علی کلِّ احدٍ».

مسمع بن عبدالملک کردین بصری نقل کرده: حضرت ابوعبداللَّه (علیه‌السّلام) به من فرمودند: ‌ای مسمع تو از اهل عراق هستی، آیا به زیارت قبر حسین (علیه‌السّلام) می‌روی؟
عرض کردم: خیر، من نزد اهل بصره مردی مشهور هستم و نزد ما کسانی هستند که خواسته این خلیفه را طالب بوده و دشمنان ما از گروه ناصبی‌ها و غیر ایشان بسیار بوده و من در امان نیستم از اینکه حال من را نزد پسر سلیمان گزارش کنند.
در نتیجه او با من کاری کند که عبرت دیگران گردد لذا احتیاط کرده و به زیارت آن حضرت نمی‌روم. حضرت به من فرمودند: آیا یاد می‌کنی مصائبی را که برای آن جناب فراهم کرده و آزار و اذیت‌هائی که به حضرتش روا داشتند؟ عرض کردم: بلی. حضرت فرمودند: آیا به جزع و فزع می‌آئی؟ عرض کردم: بلی به خدا قسم و بخاطر یاد کردن مصائب آن بزرگوار چنان غمگین و حزین می‌شوم که اهل و عیالم اثر آن را در من مشاهده می‌کنند و چنان حالم دگرگون می‌شود که از خوردن طعام و غذا امتناع نموده و به وضوح علائم حزن و‌ اندوه در صورتم نمایان می‌گردد. حضرت فرمودند: خدا رحمت کند اشک‌های تو را (یعنی خدا به‌واسطه این اشک‌ها تو را رحمت‌ نماید، بدان قطعا تو از کسانی محسوب می‌شوی که به خاطر ما جزع نموده و به واسطه سرور و فرح ما مسرور گشته و بخاطر حزن ما محزون گردیده و به‌جهت خوف ما خائف بوده و هنگام مامون بودن ما در امان هستند، توجه داشته باش حتما و عن قریب هنگام مرگ اجدادم را بالای سرت خواهی دید که ملک‌الموت سفارش تو را خواهند نمود و بشارتی که به تو خواهند داد برتر و بالاتر از هر چیزی است و خواهی دید که ملک‌الموت از مادر مهربان به فرزندش به تو مهربان‌تر و رحیم‌تر خواهد بود. مسمع می‌گوید: سپس حضرت گریستند و اشک‌های مبارکشان جاری شد و من نیز با آن جناب اشک ریختم، پس از آن حضرت فرمودند: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلی‌ خلقه بالرّحمة و خصّنا اهل البیت بالرّحمة.
‌ای مسمع از هنگامی که امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) شهید شدند زمین و آسمان بر ما ترحم نموده و می‌گریند و موجودی بیشتر از فرشتگان بر ما گریه نکرده است، ایشان اشک‌هایشان لا ینقطع جاری بوده و هرگز قطع نمی‌شود. توجّه داشته باش احدی بخاطر ترحم بما و به‌جهت مصائبی که بر ما وارد شده گریه نمی‌کند مگر آنکه قبل از آمدن اشک از چشمش حقتعالی او را رحمت خواهد نمود و وقتی اشک‌ها بر گونه‌هایش جاری گشت در صورتی که یک قطره از آنها در جهنّم بیفتد حرارت و آتش آن را خاموش و آرام می‌کند که دیگر برای آن حرارتی پیدا نمی‌شود. بدان کسی که به خاطر ما قلبش دردناک شود در روزی که موت و مرگش فرا برسد و ما را مشاهده نماید سرور و نشاطی برایش پیدا شود که پیوسته این سرور در او بوده تا در کنار حوض بر ما وارد گردد و هنگامی که محبّ و دوست‌دار ما اهل بیت بر حوض کوثر وارد شود سرور و فرح خاصّی در کوثر پیدا شود به حدّی که انواع و اقسام اطعمه‌ای را به او چشانده که وی مایل‌ نیست طعم آن غذاها زائد گردد. ‌ای مسمع: کسی که از آن حوض یک جرعه بیاشامد هرگز بعد از آن تشنه نشده و ابدا طلب آب نکند. صفات آب کوثر سپس حضرت اوصاف آب کوثر را چنین توصیف فرمودند:
الف: طبع آن در سردی و خنکی مانند کافور بوده.
ب: بوی آن همچون بوی مشک بوده.
ج: طعمش نظیر طعم زنجبیل می‌باشد.
د: شیرین‌تر از عسل.
ه: نرم‌تر و لطیف‌تر از سر شیر.
و: صاف‌تر از اشک چشم.
ز: پاک‌تر از عنبر.
ح: از تسنیم که چاهی است در بهشت خارج می‌گردد.
ط: در جوی‌های بهشت عبور می‌کند.
ی: از روی ریگ‌های بهشتی که درّ و یاقوت هستند جاری می‌باشد.
ل: کاسه‌هائی در آن است که عدد آنها از ستارگان آسمان بیشتر می‌باشد.
ل: بوی خوش آن از مسافتی که باید آن را ظرف هزار سال پیمود به مشام می‌آید.
م: کاسه‌های درون آن از زر و سیم و انواع و اقسام جواهر قیمتی است.
ن: از آن هر بوی خوش و نسیم معطّری به صورت شارب می‌وزد تا جایی که شارب می‌گوید: کاش من را در همین جا به حال خود بگذارند، حاضر نیستم اینجا را به جای دیگری تبدیل کرده و آن را تغییر دهم.
پس از آن حضرت به مسمع بن عبدالملک کردین بصیری فرمودند:
‌ای کردین توجّه داشته باش تو از کسانی هستی که از آب آن حوض می‌آشامی. و نیست چشمی که برای ما بگرید مگر آنکه از نعمت نظر نمودن به آب کوثر بهره‌مند شده و از آن سیراب می‌گردد.
دوستداران ما که از آب کوثر می‌آشامند پس از نوشیدن از آن لذّتی که برده و طعمی که چشیده و شهوتی که در آن‌ها پدید آمده به مراتب بیشتر از لذّت و طعم و شهوتی است که به دیگران یعنی کسانی که در مرتبه پائین‌تر از حبّ ما هستند اعطاء می‌گردد.
بر بالای حوض کوثر امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) ایستاده و در دست مبارکشان عصائی از گیاه عوسج بوده که با آن دشمنان ما را منکوب و مضروب می‌سازند، یکی از آن دشمنان محضر مبارکش عرض می‌کند: من شهادتین می‌گویم.
حضرت می‌فرماید: نزد امام خود «فلانی» برو پس از او بخواه که تو را شفاعت کند. آن شخص می‌گوید: امام من که نامش را بردید از من تبرّی می‌جوید. حضرت می‌فرمایند: به پشت خود بر گردد و از کسی که دوستش می‌داشتی و بر خلائق مقدّمش می‌نمودی طلب شفاعت کن زیرا بهترین خلق نزد تو باید شفاعت را بکند چه آنکه بهترین مخلوقات کسی است که شفیع دیگران باشد. آن شخص می‌گوید: از تشنگی مردم حضرت به او می‌فرمایند: خداوند تو را تشنه‌تر کرده و عطشت را زیاد کند. راوی یعنی مسمع می‌گوید: به امام صادق (علیه‌السّلام) عرض کردم: فدایت شوم این شخص چگونه نزدیک حوض می‌رود در حالی که غیر از امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) احدی بر آن قادر نیست؟ حضرت فرمودند: این شخص از اعمال زشتی چند اجتناب نموده و وقتی ما را نام می‌برد از ناسزا گفتن و فحش‌دادن خودداری می‌کرد و کارهائی را که دیگران جرات نموده و انجام می‌دادند وی آنها را ترک می‌کرد ولی این نه بخاطر حبّ و دوستی با ما بوده بلکه منشا آن زیاد عبادت نمودن و تدیّن و منصرف بودنش از ذکر مردم می‌باشد ولی در قلبش نفاق بوده و دین و آئینش مذهب نصب و تبعیّت از اهل آن بوده و ولایت و دوستی خلفاء ماضی را داشته و آن دو نفر را بر هر کسی مقدّم می‌کند

۹.۸ - ثواب گریه بر امام حسین

حدثنی حکیم بن داود، عن سلمة، عن یعقوب بن یزید، عن ابن ابی عمیر، عن بکر بن محمد، عن فضیل بن یسار، عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام)، قال: من ذکرنا عنده ففاضت عیناه ولو مثل جناح الذباب غفر له ذنوبه ولو کانت مثل زبد البحر.

حضرت ابی‌عبداللَّه (علیه‌السّلام) فرمودند: کسی که نام ما نزد او برده شود و از چشمانش اشگ بیاید اگرچه به قدر بال پشه باشد گناهانش آمرزیده شود و لو به‌اندازه روی دریاها باشد.

۹.۹ - بیان جواز گریه بر امام حسین

حدثنا محمد بن محمد، قال: حدثنا ابو القاسم جعفر بن محمد بن قولویه رحمه‌الله، قال: حدثنی ابی، قال: حدثنی سعد بن عبدالله، عن احمد بن محمد ابن عیسی، عن الحسن بن محبوب الزراد، عن ابی محمد الانصاری، عن معاویة بن وهب، قال: کنت جالسا عند جعفر بن محمد (علیهما‌السّلام) اذ جاء شیخ قد انحنی من الکبر، فقال: السلام علیک ورحمة الله وبرکاته. فقال له ابو عبدالله: وعلیک السلام ورحمة الله وبرکاته، یا شیخ ادن منی، فدنا منه فقبل یده فبکی، فقال له ابو عبدالله علیه‌السلام: وما یبکیک یا شیخ؟
قال له: یا بن رسول الله، انا مقیم علی رجاء منکم منذ نحو من مائة سنة، اقول هذه السنة وهذا الشهر وهذا الیوم، ولا اراه فیکم، فتلومنی ان ابکی! قال: فبکی ابو عبدالله علیه‌السلام ثم قال: یا شیخ، ان اخرت منیتک کنت معنا، وان عجلت کنت یوم القیامة مع ثقل رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله. فقال الشیخ: ما ابالی ما فاتنی بعد هذا یا بن رسول الله. فقال له ابو عبدالله علیه‌السلام: یا شیخ، ان رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله قال: انی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا: کتاب الله المنزل، وعترتی اهل بیتی، تجئ وانت معنا یوم القیامة. قال: یا شیخ، ما احسبک من اهل الکوفة. قال: لا. قال: فمن این انت؟ قال: من سوادها جعلت فداک. قال: این انت من قبر جدی المظلوم الحسین علیه‌السلام؟ قال: انی لقریب منه قال: کیف اتیانک له؟ قال: انی لآتیه واکثر. قال: یا شیخ، ذاک دم یطلب الله (تعالی) به، ما اصیب ولد فاطمة ولا یصابون بمثل الحسین علیه‌السلام، ولقد قتل علیه‌السلام فی سبعة عشر من اهل بیته، نصحوا لله وصبروا فی جنب الله، فجزاهم احسن جزاء الصابرین، انه اذا کان یوم القیامة اقبل رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله ومعه الحسین علیه‌السلام ویده علی راسه بقطر دما فیقول: یا رب، سل امتی فیم قتلوا ولدی. وقال علیه‌السلام. کل الجزع والبکاء مکروه سوی الجزع والبکاء علی الحسین علیه‌السلام.

پیر مردی با کمر خمیده بحضور آن حضرت مشرف شد و گفت: السلام علیک و رحمت اللَّه. امام صادق پاسخ سلامش را دادند و فرمودند: ای پیرمرد نزدیک من بیا. وقتی نزد آن حضرت آمد دست آن بزرگوار را بوسید و گریان شد حضرت صادق به او فرمود: ‌ای پیرمرد چه چیزی تو را گریان کرد؟ گفت: یا ابن رسول اللَّه! من مدت صد سال است که به امید شما هستم می‌گویم: در این سال، در این ماه، در این روز (شما خروج خواهید کرد) ولی اثری از آن معلوم نیست. شما مرا ملامت می‌کنید که چرا گریه می‌کنم! امام جعفر صادق گریان شد و فرمود: ‌ای پیرمرد! اگر آرزوی تو به‌تاخیر بیفتد با ما خواهی بود و اگر درباره آن تعجیل شود روز قیامت با عترت رسول خدا خواهی بود. پیرمرد گفت: هرچه بعد از این از من فوت شود باکی نخواهم داشت.
حضرت صادق (علیه‌السّلام) فرمود: ‌ای پیرمرد پیغمبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: انی تارک فیکم الثقلین، ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا: کتاب اللَّه المنزل و عترتی: اهل بیتی. یعنی من دو چیز پر بهاء را در میان شما می‌گذارم که اگر به آنها متمسک و متوسل شوید هرگز گمراه نخواهید شد! آن دو چیز عبارتند از: قرآن خدا که نازل شده و عترت من که اهل بیت من می‌باشند. ‌ای پیرمرد تو میائی و در روز قیامت با ما خواهی بود. سپس امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: ‌ای پیرمرد گمان می‌کنم که اهل کوفه باشی؟ گفت: نه. فرمود: پس اهل کجائی؟ گفت: فدایت شوم از اطراف کوفه می‌باشم. فرمود: تا قبر جد مظلومم امام حسین چقدر فاصله داری، گفت: نزدیک هستم‌. فرمود: چقدر به زیارت قبر امام حسین می‌روی؟ گفت: من زیاد آن حضرت را زیارت می‌کنم. حضرت صادق (علیه‌السّلام) فرمود: خون امام حسین یک خونی است که خدا آن را مطالبه خواهد کرد. هیچ مصیبتی مثل مصیبت حسین دچار فرزندان فاطمه نشده و نخواهد شد. امام حسین با هفده نفر از اهل بیت خود در حالی شهید شدند که برای خدا نصیحت و صبر کردند. خدا هم بهترین جزاء صابرین را به آنان عطا کرد. هنگامی که روز قیامت فرا رسد پیامبر خدا با امام حسین در حالی می‌آیند که دستش بالای سرش خواهد بود و خون می‌چکد. آن حضرت می‌فرماید: پروردگارا از امت من جویا شو: برای چه پسر مرا کشته‌اند؟ حضرت صادق (علیه‌السّلام) فرمود: هر جزع و گریه‌ای مکروه است غیر از جزع و گریه از برای امام حسین.

۹.۱۰ - بیان جواز سینه‌زنی بر امام حسین

وذکر احمد بن محمد بن داود القمی فی نوادره قال: روی محمد بن عیسی عن اخیه جعفر بن عیسی عن خالد بن سدیر اخی حنان بن سدیر قال: سالت ابا عبدالله علیه‌السلام عن رجل شق ثوبه علی ابیه او علی امه او علی اخیه او علی قریب له فقال: لا باس بشق الجیوب. قد شق موسی بن عمران علی اخیه‌هارون، ولا یشق الوالد علی ولده ولا زوج علی امراته، وتشق المراة علی زوجها سالت ابا عبدالله علیه‌السلام عن رجل شق ثوبه علی ابیه او علی امه او علی اخیه او علی قریب له فقال: لا باس بشق الجیوب. قد شق موسی بن عمران علی اخیه‌هارون، ولا یشق الوالد علی ولده ولا زوج علی امراته، وتشق المراة علی زوجها واذا شق زوج علی امراته او والد علی ولده فکفارته حنث یمین ولا صلاة لهما حتی یکفرا ویتوبا من ذلک، واذا خدشت المراة وجهها او جزت شعرها او نتفته ففی جز الشعر عتق رقبة او صیام شهرین متتابعین او اطعام ستین مسکینا، وفی الخدش اذا دمیت وفی النتف کفارة حنث یمین، ولا شئ فی اللطم علی الخدود سوی الاستغفار والتوبة، وقد شققن الجیوب ولطمن الخدود الفاطمیات علی الحسین بن علی علیهما‌السلام، وعلی مثله تلطم الخدود وتشق الجیوب.

ابن‌سدیر نقل می‌کند که از امام صادق (علیه‌السّلام) در مورد مردی سؤال کردم که لباسش را برای پدر یا مادرش یا برادرش و یا یکی از نزدیکانش پاره کرده است. آیا این عمل او جایز است؟ امام (علیه‌السّلام) فرمودند: پاره کردن لباس اشکالی ندارد. موسی (علیه‌السّلام) برای‌ هارون (علیه‌السّلام) پیراهن پاره کرد. البته پدر برای فرزند و مرد برای زنش نمی‌تواند پیراهن پاره کند. اما زن می‌تواند در عزای شوهرش لباسش را پاره کند و اگر پدر در مرگ فرزندش و مرد در مرگ همسرش چنین کرد کفاره آن همانند شکستن قسم است و نماز این دو مادامی که کفّاره نداده‌اند و از عمل خود توبه نکنند، پذیرفته نیست. زمانی که زن به صورت خود چنگ بزند و یا موهایش را ببرد و یا بکند، برای بریدن مو باید برده‌ای را آزاد کند، یا دو ماه پشت سر هم روزه بگیرد یا شصت فقیر را غذا دهد. چنانچه صورتش را بخراشد و خون خارج شود و یا موی خود را بکند، کفاره شکستن قسم بر عهده او است. در لطمه به صورت، کفاره‌ای غیر از استغفار و توبه نیست و به تحقیق زنان بنی‌هاشم بر حسین بن علی (علیه‌السّلام) گریبان چاک کردند و بر گونه‌ها نواختند و بر مانند او باید بر گونه‌ها نواخته شود و گریبان‌ها چاک گردد.» ‌

۹.۱۱ - بیان استغفار امام حسین برای گریه‌کنندگان

حدَّثنی ابی رحمه‌الله عن الحسین بن الحسن بن ابان، عن الحسین بن سعید، عن عبدالله بن المغیرة، عن عبدالله بن عبدالرَّحمن الاصمّ، عن عبدالله بن بُکَیر الاُرجانیِّ. وحدَّثنی ابی رحمه‌الله عن سعد بن عبدالله، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن عبدالله بن زُرارة، عن عبدالله بن عبدالرَّحمن الاصمّ، عن عبدالله بن بُکَیر «قال: حَجَجْتُ مع ابی عبدالله علیه‌السلام ـ فی حدیث طویل ـ فقلت: یاابن رسول الله لو نُبِش قبرُ الحسین بن علیٍّ (علیهما‌السّلام) هل کان یُصابُ فی قبره شیءٌ؟ فقال: یاابن بُکَیر ما اعظم مسائِلُک، انَّ الحسین علیه‌السلام مع ابیه واُمّه واخیه فی منزل رَسول اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ومعه یُرزقون ویحبون وانّه لعَلی یمین العَرش متعلّق (کذا) یقول: یارَبِّ انْجزْ لی ما وَعَدتَنی، وانّه لینظر الی زُوَّاره، وانّه اعرف بهم وباسمائهم واسماءِ آبائهم وما فی رِحالهم من احَدِهم بولده، وانّه لینظر الی مَن یبکیه فیستغفر له ویسال اباه الاستغفار له، ویقول: ایّها الباکی لَو عَلِمتَ ما اعدّ اللهُ لک لَفَرِحْتَ اکثر ممّا حَزِنْتَ، وانّه لیستغفر له مِن کلِّ ذنبٍ وخطیئةٍ.

عبداللّه بن بکیر که گفت: با حضرت ابی‌عبداللَّه (علیه‌السّلام) حجّ به جا آوردم... حدیث طولانی است و در یکی از فقرات آن راوی می‌گوید: محضر امام (علیه‌السّلام) عرض کردم: ‌ای پسر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اگر قبر حضرت حسین ابن علی (علیهما‌السّلام) را نبش کنند در قبر به چیزی برخورد و اصابت می‌کنند یا نه؟ حضرت در جواب فرمودند: چقدر سؤال بزرگی کردی، حضرت حسین (علیه‌السّلام) با پدر و مادر و برادر بزرگوارشان در منزل رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده و جملگی با آن حضرت از روزی خدا بهره‌مند می‌شوند و در خصوص آن جناب باید بگویم که حضرتش بر سمت راست عرش چنگ زده و به درگاه الهی عرض می‌کند: یا ربّ انجز لی ما وعدتنی (آنچه را به من وعده دادی روانما).
و آن حضرت به زوّار خود نگریسته و به آنها و به اسماء ایشان و اسماء پدرانشان و آنچه در خورجین و بارشان می‌باشد اعرف و آگاه‌تر از ایشان به فرزندشان می‌باشد و نیز آن جناب به گریه‌کننده‌گانش نظر فرموده و برای آنها طلب آمرزش نموده و از پدر بزرگوارش درخواست استغفار برای ایشان می‌نماید و خطاب به کسانی که برایش گریه می‌کنند کرده و می‌فرماید: ‌ای کسی که گریه می‌کنی اگر بدانی چه خدا برایت آماده نموده مسلّما سرور و شادی تو بیشتر از حزن و‌ اندوهت می‌گردد و این حتمی است که حقتعالی تمام گناهان و لغزش‌های تو را به‌واسطه این اشکی که ریخته‌ای می‌آمرزد.

۹.۱۲ - بیان ثواب گریه بر اهل‌بیت

وعن حکیم بن داود، عن سَلَمَةَ، عن علیِّ بن سَیف، عن بَکر بن محمّد، عن فَضَیل بن فَضالة، عن ابی عبدالله علیه‌السلام «قال: مَن ذُکِرْنا عِنده ففاضَتْ عَیناه حرَّم اللهُ وَجْهَه علی النّار».

فضیل بن یسار، از حضرت ابی‌عبداللَّه (علیه‌السّلام) نقل کرده که آن حضرت فرمودند:
کسی که نام ما نزد او برده شود و از چشمانش اشک بیاید اگر چه به قدر بال پشه باشد گناهانش آمرزیده شود و لو به‌اندازه روی دریاها باشد.


تعبیری که درباره حزن و‌ اندوه حضرت امام کاظم (علیه‌السّلام) در روایات بیان شده، بسیار تعبیر قابل توجهی می‌باشد که به جرات می‌توان گفت با وجود چنین تعابیری از ائمه در عزای امام حسین (علیه‌السّلام) طرح چنین شبهاتی، امروزه بی‌اساس و به دور از بحث علمی می‌باشد، در روایتی در کتاب گران‌سنگ امالی شیخ صدوق از زبان مبارک حضرت رضا (علیه‌السّلام) آمده است:
حدثنا جعفر بن محمد بن مسرور (رحمه الله)، قال: حدثنا الحسین بن محمد بن عامر، عن عمه عبدالله بن عامر، عن ابراهیم بن ابی محمود، قال: قال الرضا (علیه‌السّلام): ان المحرم شهر کان اهل الجاهلیة یحرمون فیه القتال، فاستحلت فیه دماؤنا، وهتکت فیه حرمتنا، وسبی فیه ذرارینا ونساؤنا، واضرمت النیران فی مضاربنا، وانتهب ما فیها من ثقلنا، ولم ترع لرسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حرمة فی امرنا. ان یوم الحسین اقرح جفوننا، واسبل دموعنا، واذل عزیزنا، بارض کرب وبلاء، اورثتنا الکرب والبلاء، الی یوم الانقضاء، فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون، فان البکاء یحط الذنوب العظام. ثم قال (علیه‌السّلام): کان ابی (صلوات الله علیه) اذا دخل شهر المحرم لا یری ضاحکا، وکانت الکآبة تغلب علیه حتی یمضی منه عشرة ایام، فاذا کان یوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته وحزنه وبکائه، ویقول: هو الیوم الذی قتل فیه الحسین (صلوات الله علیه)

امام رضا (علیه‌السّلام) فرمود محرم ماهی بود که اهل جاهلیت نبرد را در آن حرام می‌دانستند و خون ما را در آن حلال شمردند و حرمت ما را هتک کردند و ذراری و زنان ما را اسیر کردند و آتش به خیمه‌های ما زدند و آنچه بنه در آن بود چپاول کردند و در امر ما رعایتی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نکردند روز شهادت حسین (علیه‌السّلام) چشم ما را ریش کرد و اشک ما را روان ساخت و عزیز ما را در زمین کربلا خوار کرد و گرفتاری و بلا به ما دچار ساخت تا روز قیامت بر مانند حسین باید گریست این گریه گناهان بزرگ را بریزد سپس فرمود پدرم را شیوه بود که چون محرم می‌شد خنده نداشت و‌ اندوه بر او غالب بود تا روز دهم روز دهم روز مصیبت و حزن و گریه‌اش بود و می‌فرمود در این روز حسین کشته شد.


حضرت امام رضا (علیه‌السّلام) نیز، در روایات متعددی به گریه و بیان ثواب گریه و حتی نوحه‌سرایی وبیان مصائب پرداخته است، همچنین ایشان روز عاشوراء را روز حزن و‌ اندوه و گریه معرفی می‌کند که باید در این روز بر حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) عزاداری و گریه کرد.

۱۱.۱ - بیان ثواب گریه بر امام حسین

حدثنا محمد بن ابراهیم بن اسحاق (رحمه الله)، قال: اخبرنا احمد بن محمد الهمدانی، عن علی بن الحسن بن علی بن فضال، عن ابیه، قال: قال الرضا (علیه‌السّلام): من تذکر مصابنا وبکی لما ارتکب منا کان معنا فی درجتنا یوم القیامة، ومن ذکر بمصابنا فبکی وابکی لم تبک عینه یوم تبکی العیون، ومن جلس مجلسا یحیی فیه امرنا لم یمت قلبه یوم تموت القلوب

حضرت رضا فرمود هر که یاد مصیبت ما کند و بگرید بدان چه با ما کردند روز قیامت با ما در درجه ما است و هر که یاد مصیبت ما کند و بگرید و بگریاند دیده‌اش گریان نشود روزی که همه دیده‌ها گریانست و هر که بنشیند در مجلسی که امر ما در آن زنده می‌شود دلش نمیرد روزی که دل‌ها بمیرد.

۱۱.۲ - روضه‌خوانی امام رضا و بیان ثواب گریه

حدثنا محمد بن علی ماجیلویه (رحمه الله)، قال: حدثنا علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن الریان بن شبیب، قال: دخلت علی الرضا (علیه‌السّلام) فی اول یوم من المحرم، فقال لی: یا بن شبیب، اصائم انت؟ فقلت: لا. فقال: ان هذا الیوم هو الیوم الذی دعا فیه زکریا (علیه‌السّلام) ربه عز وجل، فقال: (رب هب لی من لدنک ذریة طیبة انک سمیع الدعاء) فاستجاب به، وامر الملائکة فنادت زکریا وهو قائم یصلی فی المحراب: (ان الله یبشرک بیحیی) فمن صام هذا الیوم ثم دعا الله (عزّوجلّ) استجاب الله له، کما استجاب لزکریا (علیه‌السّلام). ثم قال: یا بن شبیب، ان المحرم هو الشهر الذی کان اهل الجاهلیة فیما مضی یحرمون فیه الظلم والقتال لحرمته، فما عرفت هذه الامة حرمة شهرها ولا حرمة نبیها (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، لقد قتلوا فی هذا الشهر ذریته، وسبوا نساءه، وانتهبوا ثقله، فلا غفر الله لهم ذلک ابدا. یا بن شبیب، ان کنت باکیا لشئ، فابک للحسین بن علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام)، فانه ذبح کما یذبح الکبش، وقتل معه من اهل بیته ثمانیة عشر رجلا ما لهم فی الارض شبیه، ولقد بکت السماوات السبع والارضون لقتله، ولقد نزل الی الارض من الملائکة اربعة آلاف لنصره فوجدوه قد قتل، فهم عند قبره شعث قبر الی ان یقوم القائم، فیکونون من انصاره، وشعارهم: یا لثارات الحسین. یا بن شبیب، لقد حدثنی ابی، عن ابیه، عن جده (علیه‌السّلام): انه لما قتل جدی الحسین (صلوات الله علیه)، مطرت السماء دما وترابا احمر. یا بن شبیب، ان بکیت علی الحسین (علیه‌السّلام) حتی تصیر دموعک علی خدیک غفر الله لک کل ذنب اذنبته، صغیرا کان او کبیرا، قلیلا کان او کثیرا. یا بن شبیب، ان سرک ان تلقی الله (عزّوجلّ) ولا ذنب علیک، فزر الحسین (علیه‌السّلام). یا بن شبیب، ان سرک ان تسکن الغرف المبنیة فی الجنة مع النبی وآله (صلوات الله علیهم)، فالعن قتلة الحسین. یا بن شبیب، ان سرک ان یکون لک من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسین (علیه‌السّلام) فقل متی ما ذکرته: یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزا عظیما. یا بن شبیب، ان سرک ان تکون معنا فی الدرجاب العلی من الجنان، فاحزن لحزننا وافرح لفرحنا، وعلیک بولایتنا، فلو ان رجلا تولی حجرا لحشره الله معه یوم القیامة.

ریان بن شبیب گوید روز اول ماه محرم خدمت حضرت رضا رسیدم به من فرمود‌ ای پسر شبیب روزه‌ای؟ گفتم نه فرمود این روزیست که زکریا بدرگاه پروردگارش دعا کرد و گفت پروردگارا به من ببخش از پیش خود نژاد پاکی زیرا تو شنوای دعائی خدا برایش اجابت کرد و به فرشتگان دستور داد ندا کردند زکریا را که در محراب ایستاده بود که خدا تو را به یحیی بشارت می‌دهد هر که این روز را روزه بدارد و سپس دعا بدرگاه خدا کند خدا مستجاب کند چنان‌که برای زکریا مستجاب کرد سپس گفت‌ ای پسر شبیب به راستی محرم همان ماهی است که اهل جاهلیت در زمان گذشته ظلم و قتال را بخاطر احترامش در آن حرام می‌دانستند و این امت حرمت این ماه را نگه نداشتند و نه حرمت پیغمبرش را در این ماه ذریه او را کشتند و زنانش را اسیر کردند و بنه‌اش را غارت کردند خدا هرگز این گناه آنها را نیامرزد‌.
ای پسر شبیب اگر برای چیزی گریه خواهی کرد برای حسین (علیه‌السّلام) گریه کن که چون گوسفند سرش را بریدند و هجده کس از خاندانش با او کشته شد که روی زمین مانندی نداشتند و آسمان‌های هفت‌گانه و زمین برای کشتن او گریستند و چهار هزار فرشته برای یاریش به زمین آمدند و دیدند کشته شده و بر سر قبرش ژولیده و خاک‌آلود باشند تا قائم (علیه‌السّلام) ظهور کند و یاریش کند و شعار آنها یا لثارات الحسین است‌.
ای پسر شبیب پدرم از پدرش از جدش برایم باز گفت که چون جدم حسین (علیه‌السّلام) کشته شد آسمان خون و خاک سرخ بارید‌.
ای پسر شبیب اگر بر حسین گریه کنی تا اشکت بر گونه‌هایت روان شود خدا هر گناهی کردی از خرد و درشت و کم و بیش بیامرزد.
‌ای پسر شبیب اگر خواهی خدا را بر خوری و گناهی نداشته باشی حسین را زیارت کن‌.
ای پسر شبیب اگر خواهی در غرفه‌های ساخته بهشت با پیغمبر ساکن شوی بر قاتلان حسین لعن کن‌.
ای پسر شبیب اگر خواهی ثواب شهیدان با حسین را دریابی هر وقت بیادش افتادی بگو کاش با آنها بودم و به فوز عظیمی می‌رسیدم‌.
ای پسر شبیب اگر خواهی با ما در درجات بلند بهشت باشی برای حزن ما محزون باش و و برای شادی ما شاد باش و ملازم ولایت ما باش و اگر مردی سنگی را دوست دارد با آن‌ خدا روز قیامت محشورش کند.

۱۱.۳ - عاشوراء روز‌ اندوه و گریه

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اِبْرَاهِیمَ بْنِ اِسْحَاقَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ اَخْبَرَنَا اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ اَبِیهِ عَنْ اَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا قَال‌ مَنْ تَرَکَ السَّعْیَ فِی حَوَائِجِهِ یَوْمَ عَاشُورَاءَ قَضَی اللَّهُ لَهُ حَوَائِجَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ مَنْ کَانَ یَوْمُ عَاشُورَاءَ یَوْمَ مُصِیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکَائِهِ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَوْمَ فَرَحِهِ وَ سُرُورِهِ وَ قَرَّتْ بِنَا فِی الْجِنَانِ عَیْنُهُ وَ مَنْ سَمَّی یَوْمَ عَاشُورَاءَ یَوْمَ بَرَکَةٍ وَ ادَّخَرَ فِیهِ لِمَنْزِلِهِ شَیْئاً لَمْ یُبَارَکْ لَهُ فِیمَا ادَّخَرَ وَ حُشِرَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ یَزِیدَ وَ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ زِیَادٍ وَ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ لَعَنَهُمُ اللَّهُ اِلَی اَسْفَلِ دَرْکٍ مِنَ النَّار.

امام رضا (علیه‌السّلام) فرمود هر که روز عاشورا کارهای خود را تعطیل کند خدا حوائج دنیا و آخرتش را برآورد، هرکه روز عاشوراء را روز مصیبت و حزن و گریه خود کند خدای (عزّوجلّ) روز قیامت را روز خرسندی و شادیش سازد و در بهشت چشمش بما روشن شود و هر که روز عاشورا را روز برکت داند و برای خانه‌اش ذخیره‌ای نهد برکت ندارد و روز قیامت با یزید و عبیداللّه بن زیاد و عمر بن سعد بدرک اسفل دوزخ محشور گردد.


امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) نیز، تعبیر بسیار جالبی در مورد امام حسین (علیه‌السّلام) به کار می‌برند که نشان از حزن و‌ اندوه این امام بزرگوار نسبت به مصیبت امام حسین (علیه‌السّلام) دارد، ایشان در دعایی می‌فرمایند حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) قبل از شهادتشان از نحوه شهادتشان باخبر بودند و تمام آسمان‌ها بر آن حضرت گریه کردند:
قال الشیخ ابوجعفر الطوسی رحمه الله خرج الی القاسم بن العلاء الهمدانی وکیل ابی محمد (علیه‌السّلام) ان مولانا الحسین (علیه‌السّلام) ولد یوم الخمیس لثلاث خلون من شعبان، فصمه فیها و ادع بهذا الدعاء:
اللهم انی اسالک بحق المولود فی هذا الیوم، الموعود بشهادته قبل استهلاله و ولادته، بکته السماء و من فیها و الارض و من علیها و لما یطالابتیها، قتیل العبرة، و سید الاسرة، الممدود بالنصرة یوم الکرة، المعوض من قتله ان الائمة من نسله، و الشفاء فی تربته، و الفوز معه فی اوبته، و الاوصیاء من عترته بعد قائمهم و غیبته، حتی یدرکوا الاوتار، و یثاروا الثار، و یرضوا الجبار، و یکونوا خیر انصار، صلی الله علیهم مع اختلاف اللیل و النهار.

خداوندا تو را می‌خوانم و از تو درخواست می‌کنم بحقیقت مولودی که در این روز پا به عرصه شهود نهاده آن کسی که به شهادت او پیش از ولادت و به دنیا آمدن او وعده داده شده و آن‌کس که آسمان بر مصیبت او گریست با کسانی که در آنند و زمین و کسانی که بر آن قرار دارند و ساکنین آسمان و زمین برای او گریستند در آن وقت که او هنوز قدم بدولابه مدینه نگذاشته بود یا اینکه هنوز هیچ بشری قدم به آنجا ننهاده بود (در صورتی‌که کلمه یطاء بصیغه مجهول خوانده شود و دولابه طرفین شهر مدینه و دو کوهی است که آن را فراگرفته) شهید و کشته شده اشک و عبره بوده که از برای او همه گریه کرده و خواهند کرد از آغاز خلقت تا پایان جهان و سرور و سالار خاندان عصمت و طهارت آن کسی که امداد کرده می‌شود بیاری و مددکاری در روز رجعت و بازگشت، آن کسی که عوض و پاداش داده شده از قتل و شهادت خود به اینکه امامان و پیشوایان نه‌گانه از نسل او می‌باشند و خدای متعال شفا و درمان دردها را در تربت او قرار داده و رستگاری و موفقیت را با او در بازگشت و رجعت وی و جانشینان پیغمبر از عترت او بعد از ظهور قائم ایشان و غیبت آن سرور قرار داده (اشاره به اینکه ائمه هم در رجعت بعد از ظهور امام قائم (علیه‌السّلام) به دنیا برمی گردند تا اینکه درک کنند و تلافی نمایند خونخواهی او را و به جوش بیاورند آن خون پاک را تا این که خشنود سازند خدای جبار و آفریدگار را و باشند ایشان برای او بهترین کمک کاران و یاوران و درود بفرستند خدا برایشان تا اختلاف شب و روز و زیاد و کم شدن یا تضاد و تباین و اختلاف شب و روز در کار است.
امام (علیه‌السّلام) در این دعای زیبا، تعبیر جالب "قتیل العبرة " را به کار می‌برند، در توضیح این عبارت مهم علامه مجلسی می‌نویسند:
«انا قَتیلُ العَبَرةِ» ‌ای قتیلٌ منسوبٌ الی العبرة والبکاء وسببٌ لها. او اُقتل مع العبرة والحزن وشدّة الحال. والاوّل اظهر.

من شهید اشک هستم می‌فرماید: یعنی من منسوب به اشک و گریه و سبب آنها می‌باشم، یا اینکه با گریه و غم و‌ اندوه کشته خواهم شد، ولی احتمال اول واضح‌تر است.


گریه حضرت ولی‌عصر امام زمان (عجّل‌اللهتعالی‌فرجه‌الشریف)، در المزار الکبیر با تعابیر بسیار سوزناکی نقل شده است، که نه تنها دلالت بر جواز عزاداری بلکه حتی می‌شود گفت دلالت بر اهمیت عزاداری نیز دارد.
در کتاب المزار الکبیر آمده است که:
فلئن اخرتنی الدهور، وعاقنی عن نصرک المقدور، ولم اکن لمن حاربک محاربا، ولمن نصب لک العداوة مناصبا، فلاندبنک صباحا ومساء، ولابکین علیک بدل الدموع دما، حسرة علیک وتاسفا علی ما دهاک وتلهفا، حتی اموت بلوعةالمصاب وغصة الاکتیاب.

اگرچه زمانه مرابه تاخیر‌ انداخت، و مُقدَّرات الهی مرا از یاریِ تو بازداشت، و نبودم تا با آنانکه با تو جنگیدند بجنگم و با کسانی‌که با تو دشمنی کردند خصومت نمایم، (در عوض) صبح و شام بر تو مویِه می‌کنم، و به جای اشک برای تو خون گریه می‌کنم، از روی حسرت و تاسّف و افسوس بر مصیبت‌هائی که بر تو وارد شد، تا جائی که از فرط‌ اندوهِ مصیبت، و غم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم.
السلام علیک، سلام العارف بحرمتک، المخلص فی ولایتک، المتقرب الی الله بمحبتک، البرئ من اعدائک، سلام من قلبه بمصابک مقروح، ودمعه عند ذکرک مسفوح، سلام المفجوع المحزون، الواله المستکین.

سلام بر تو سلامِ آن کسی که به حُرمتِ تو آشنا و در ولایت تو مُخلص و بی‌ریا است، و به سببِ محبّت و ولای تو به خدا تقرّب جسته، و از دشمنانت بیزار است، سلام کسی‌که قلبش از مصیبت تو جریحه‌دار، و اشکش به هنگام یاد تو جاری است، سلام کسی‌که دردناک و غمگین و شیفته و فروتن است.


همانطور که گذشت معصومان (علیهم‌السّلام) اهتمام ویژه‌ای نسبت به عزاداری امام حسین (علیه‌السّلام) داشته‌اند و به انواع مختلف همچون «اشک ریختن، برگزاری مراسم عزاداری و سفارش به آن، غذا دادن در عزای آن حضرت، روضه‌خوانی برای ایشان و...» به زنده نگه داشتن این امر توجه نموده‌اند. از طرفی در بین این روایات تعداد قابل توجهی دارای سند صحیح و معتبر می‌باشند، لکن سخن گفتن از سند این روایات، باتوجه به کثرت آنها کاری بیهوده می‌باشد. زیرا از این روایات تواتر معنوی در باب عزاداری به روشنی ثابت می‌باشد، و از نظر دانش حدیث مبرهن است که در چنین صورتی نیاز به بررسی سندی نیست.
همچنین مخفی نماند که این روایات صرفا دلیل بر جواز گریه بر حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) نمی‌باشد، بلکه به‌صورت کلی عزاداری را ثابت می‌کند، همانطور که در تعدادی از این روایات آمده خود امام معصوم از شاعران درخواست می‌کنند که نوحه‌سرایی کنند و امام معصوم و اهل بیت مکرمشان (علیهم‌السّلام) گریه می‌کردند.


۱. السید ابن طاووس الوفاة:۶۶۴، اللهوف فی قتلی الطفوف، ج۱، ص۱۳، الناشر:انوار الهدی، قم، ایران، (بی تا).    
۲. الشیخ الصدوق، الوفاة:۳۸۱، الکتاب الامالی، ج۱، ص۱۹۱، چاپ اول، الناشر:تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة، مؤسسة البعثة، قم، ۱۴۱۷ ه‌. ق.    
۳. ابو القاسم جعفر بن محمد بن بن جعفر بن موسی بن قولویه القمی، الوفاة:۳۶۷، کامل الزّیارات، ج۱، ص۶۹، تحقیق:بهراد الجعفری، ناشر:مکتبة الصدوق.    
۴. ابو القاسم جعفر بن محمد بن بن جعفر بن موسی بن قولویه القمی، الوفاة:۳۶۷، کامل الزّیارات، ج۱، ص۶۸، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق.    
۵. ابو القاسم جعفر بن محمد بن بن جعفر بن موسی بن قولویه القمی، الوفاة:۳۶۷، کامل الزّیارات، ج۱، ص۵۶، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق.    
۶. الشیخ الصدوق، الوفاة:۳۸۱، الکتاب الامالی، ج۱، ص۱۹۷، چاپ اول، الناشر:تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة، مؤسسة البعثة، قم، ۱۴۱۷ ه‌. ق.    
۷. الشیخ الصدوق، الوفاة:۳۸۱، الکتاب الامالی، ج۱، ص۲۰۳.    
۸. مفید، محمد بن محمد، الوفاة:۴۱۳ ق‌، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۳۰، تحقیق:مؤسسة آل البیت علیهم السلام‌، چاپ اول، الناشر:کنگره شیخ مفید ۱۴۱۳ ق‌.    
۹. الشیخ الصدوق، الوفاة:۳۸۱، الکتاب الامالی، ج۱، ص۱۹۹.    
۱۰. الشیخ الصدوق، الوفاة:۳۸۱، الکتاب الامالی، ج۱، ص۶۹۴- ۶۹۵، چاپ اول، الناشر:تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة، مؤسسة البعثة، قم، ۱۴۱۷ ه‌. ق.    
۱۱. عبدالله بن جعفر حمیری، الوفاة، نیمه دوم قرن ۳ ه‌ ق، قرب الاسناد (ط- الحدیثة)، ج۱، ص۲۶، تحقیق:گروه پژوهش در مؤسسه آل البیت علیهم السلام، ‌چاپ اول، الناشر:مؤسسه آل البیت علیهم السلام‌ ۱۴۱۳ ه‌ ق‌.    
۱۲. سلیم بن قیس الهلالی، الوفاة، اواخر سال ۷۶ هجری، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۱، ص۴۳۵، تحقیق:محمد باقر الانصاری الزنجانی، چاپ اول، الناشر:نشر الهادی، قم، ایران۱۴۲۰ ه ق، ۱۳۷۸ ه ش.    
۱۳. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۸، کامل الزیارات، ج۱، ص۹۱، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق.    
۱۴. ابن شهر آشوب، الوفاة:۵۸۸ ه‌، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۲۰، تحقیق:لجنة من اساتذه النجف الاشرف، الناشر:المطبعة الحیدریة.    
۱۵. ابو القاسم جعفر بن محمد بن بن جعفر بن موسی بن قولویه القمی، الوفاة:۳۶۷، کامل الزّیارات، ج۱، ص۸۵، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق.    
۱۶. الشیخ الصدوق، الوفاة۳۸۱، کمال الدّین و تمام النّعمة، ج۱، ص۲۸۲، تحقیق:علی اکبر الغفاری، الناشر:مؤسسة النشر الاسلامی.    
۱۷. الشیخ الصدوق، الوفاة:۳۸۱، الامالی، ج۱، ص۱۷۷، چاپ اول، الناشر:تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة –قم، ۱۴۱۷ ه‌. ق.    
۱۸. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۲۰۰.    
۱۹. الشیخ الحر العاملی، الوفاة:۱۱۰۴، وسائل الشیعة، ج۲، ص۸۹۰.    
۲۰. الشیخ الصدوق، الوفاة:۳۸۱، الخصال، ج۱، ص۲۷۲، تحقیق:علی اکبر الغفاری، الناشر:جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة ۱۴۰۳.    
۲۱. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۸، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۴، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق.    
۲۲. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۸، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۵، تحقیق:بهراد الجعفری،، الناشر:مکتبة الصدوق.    
۲۳. السید ابن طاووس الوفاة:۶۶۴، اللهوف فی قتلی الطفوف، ج۱، ص۱۲۱، الناشر:انوار الهدی، قم، ایران (بی تا).    
۲۴. قطب الدین الراوندی، الوفاة:۵۷۳، الدّعوات، ج۱، ص۱۶۲، تحقیق:مدرسة الامام المهدی، الناشر:مدرسة الامام المهدی (علیه‌السّلام) قم.    
۲۵. علی بن محمد بن علی الخزاز القمی الرازی، الوفاة:۴۰۰، کفایة الاثر، ج۱، ص۲۴۸، تحقیق:العلم الحجة السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری، الناشر:انتشارات بیدارمطعة الخیام - قم (۱۴۰۱ ه‌).    
۲۶. ابو القاسم جعفر بن محمد بن بن جعفر بن موسی بن قولویه القمی، الوفاة:۳۶۷، کامل الزّیارات، ج۱، ص۱۹۳، تحقیق:بهراد الجعفری -الناشر:مکتبة الصدوق.    
۲۷. ابو القاسم جعفر بن محمد بن بن جعفر بن موسی بن قولویه القمی، الوفاة:۳۶۷، کامل الزّیارات، ج۱، ص۱۰۶، تحقیق:بهراد الجعفری - الناشر:مکتبة الصدوق.    
۲۸. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۱.    
۲۹. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۲، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق.    
۳۰. الشیخ الطوسی، الوفاة:۴۶، رجال الکشی، ج۱، ص۲۸۹، المحقق:السید مهدی الرّجائی صححه و علق علیه و قدم له و وضع فهارسه حسن المصطفوی، الناشر:انتشارات مرکز تحقیقات و مطالعات دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه مشهد ۱۳۴۸.    
۳۱. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۱.    
۳۲. الشیخ الطوسی، الوفاة:۴۶۰، مصباح المتهجد، ج۱، ص۷۸۲، چاپ اول، الناشر:-مؤسسة فقه الشیعة بیروت – لبنان۱۴۱۱ - ۱۹۹۱ م (بی تا).    
۳۳. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۷، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق.    
۳۴. الشیخ الکلینی، الوفاة:۳۲۹، الکافی، ج۶، ص۳۹۱.    
۳۵. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۰۸، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق.    
۳۶. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۱.    
۳۷. ابی جعفر محمّد بن الحسن بن علی بن الحسن الطّوسی (شیخ الطائفة) الوفاة:۴۶۰، الامالی، ج۱، ص۱۶۱، تحقیق:مؤسسة البعثة، چاپ اول، الناشر:دار الثقافة ١٤١٤ ه. ق.    
۳۸. الشیخ الطوسی، الوفاة:۴۶۰، تهذیب الاحکام، ج۸، ص۳۲۵، تحقیق:السید حسن الخراسان، چاپ سوم، الناشر:دار الکتب الاسلامیة –تهران ۱۳۶۲.    
۳۹. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۰، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق.    
۴۰. جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۱، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق.    
۴۱. الشیخ الصدوق، الوفاة:۳۸۱، الامالی، ج۱، ص۱۹۰، چاپ اول، الناشر:تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة –قم، ۱۴۱۷ ه‌. ق.    
۴۲. الشیخ الصدوق، الوفاة:۳۸۱، الکتاب الامالی، ج۱، ص۱۳۱، چاپ اول، الناشر:تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة –قم، ۱۴۱۷ ه‌. ق.    
۴۳. الشیخ الصدوق، الوفاة:۳۸۱، الکتاب الامالی، ج۱، ص۱۹۲، چاپ اول، الناشر:تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة –قم، ۱۴۱۷ ه‌. ق.    
۴۴. الشیخ الصدوق، الوفاة:۳۸۱، الکتاب الامالی، ج۱، ص۱۹۱.    
۴۵. الشیخ الطوسی، الوفاة:۴۶۰، مصباح المتهجد، ج۱، ص۸۲۶، چاپ اول، الناشر:مؤسسة فقه الشیعة بیروت – لبنان۱۴۱۱ - ۱۹۹۱ م (بی تا).    
۴۶. العلامة المجلسی، الوفاة:۱۱۱۱، بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۷۹، الناشر:مؤسسة الوفاء.    
۴۷. الشیخ ابو عبدالله محمّد بن جعفر المشهدی، الوفاة:۶۱۰، المزار الکبیر، ج۱، ص۵۰۱، تحقیق:جواد القیومی الاصفهانی، چاپ اول، الناشر:نشر القیوم ١٤١٩ ه. ق.    
۴۸. الشیخ ابو عبدالله محمّد بن جعفر المشهدی، الوفاة:۶۱۰، المزار الکبیر، ج۱، ص۵۰۰، تحقیق:جواد القیومی الاصفهانی، چاپ اول، الناشر:نشر القیوم ١٤١٩ ه. ق.    



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «جستاری پیرامون عزاداری معصومان (علیهم‌السّلام) برای امام حسین (علیه‌السلام)».    






جعبه ابزار