مفاهیم کلی که در تعریف اشیا بهکار میروند (کلیات خمس) در تقسیم اول بر دو قسم است: کلی ذاتی و کلی عرضی. کلی ذاتی بر سه قسم است: نوع، جنس و فصل. کلی عرضی نیز بر دو قسم است: عرضخاص و عرض عام. مجموع کلیات ذاتی و عرضی را «کلیات خمس» مینامند.
«عرضخاص»، آن کلّیِ عَرَضی است که به نوعی خاص اختصاص دارد و به عبارت دیگر، محمولی کلی است که خارج از ذات و ماهیت موضوع است و فقط بر موضوع خود عارض میشود. عرض عام به ماهیت و نوع معیّنی اختصاص ندارد و مشترک میان چند نوع است؛ مثل ماشی که نسبت به انسان، عرض عام است و بر سایر حیوانات نیز عارض میشود.
عرضخاص، اعم از این است که مساوی موضوع خود باشد (مانند ضاحک نسبت به انسان) و یا مختص بعض مصادیق موضوع خود باشد (مانند خطیب، شاعر و مجتهد که بر بعض افراد انسان عارض میشوند) و نیز اعم از این است که خاصه نوع حقیقی باشد (مانند مثالهای گذشته) و یا خاصه جنس متوسط باشد (مانند متحیّز که خاصه جسم است) و یا خاصه جنس الاجناس باشد (مانند «موجودِ در غیر موضوع» که خاصه جوهر است).
عرضخاص همانند فصل باعث تمیّز معروضِ خود از سایر امور میشود با این تفاوت که فصل، ممیّز ماهیت است و عرضخاص، ممیّز افراد یک ماهیت از افراد ماهیات دیگری است که با آن در جنس شریک است و با «ایُّ شئٍ هو فی عَرَضه» از آن سؤال میشود.
[۱۱]ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۱، ص۸۳-۸۵.
[۱۲]قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۵۹.
خاص یا عام بودن عرض، یک امر نسبی است و مفهوم واحدی میتواند نسبت به موضوعی عرضخاص و نسبت به موضوع دیگر عرض عام باشد؛ مانند ماشی که نسبت به حیوان، عرضخاص و نسبت به انسان، عرض عام است.
[۱۴]ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۱۹.
[۱۵]تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۴۶.
[۱۶]ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۲، ص۲۵.