• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عجائب الاقالیم السبعه الی نهایه العماره (کتاب)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



«عجائب الاقالیم السبعه الی نهایه العماره»، نوشته نویسنده‌ای ناشناخته به نام سهراب، کتابی است به زبان عربی در مورد جغرافیای تاریخی شهرها.


جز این کتاب تاکنون اثر دیگری از ابن سرابیون (سهراب) شناخته نشده است. زمان تالیف اثر وی بر مبنای شواهد و مطالب آن بین ۲۸۹- ۳۳۴ ق. تخمین زده شده که پیش از تصرف بغداد به دست آل بویه است؛ ولی گروهی دیگر نگارش آن را حدود ۳۳۳- ۳۳۴ ق و پس از تسخیر بغداد به دست آل بویه نوشته‌اند؛ اما اکثر محققان تاریخ تالیف آن را پیش از تسخیر بغداد دانسته‌اند.


کتاب حاضر؛ مشتمل بر مقدمه مولف و پنج بخش می‌باشد.


ابن سرابیون با ابوزید بلخی بنیادگذار مکتب کلاسیک جغرافی نگاری اسلامی به تقریب همزمان بود؛ ولی او خط مشی خاص خود را برگزید که تا اندازه‌ای با روش ابوزید بلخی مغایر است. اثر ابن سرابیون، همانند نوشته خوارزمی ادامه سنت‌ها و تالیفات جغرافی نگاران یونانی است؛ ولی باید افزود که اختلاف‌هایی نیز میان آنها مشهود است. ابن سرابیون مقدمه‌ای نوشته که حاوی مطالبی درباره نقشه مسطح چهارگوش است. همین امر سبب شده است، مژیک چنین تصور کند که گویا در اثر خوارزمی مطالبی در این زمینه وجود داشته که در مقدمه نسخه خطی موجود در استراسبورگ منعکس نشده است. گر چه تقسیم بندی خوارزمی ، اساس کتاب ابن سرابیون را درباره «اقالیم هفتگانه» تشکیل می‌دهد، با این وصف مطالب ارائه شده از سوی او تا اندازه‌ای با تقسیم بندی خوارزمی در صوره الارض متفاوت است. از مقابله این دو کتاب به سهولت می‌توان دریافت که ابن سرابیون از منابع دیگری نیز بهره جسته است. به عنوان نمونه گزارش ابن سرابیون از شبکه آب رسانی و گزارش یعقوبی درباره شاهراه‌های کشیده شده، از بغداد به خوبی مکمل یکدیگرند.
به گفته مژیک، در کتاب ابن سرابیون، آشفتگی‌هایی به ویژه در نام‌های یونانی و نیز ارائه ارقام مشهود است. ابن سرابیون پس از مقدمه، فصل مربوط به شهرها را برپایه تقسیم بندی اقالیم هفتگانه آورده است. اگر چه در این فصل شباهت‌هایی میان نوشته او و خوارزمی وجود دارد؛ اما باید افزود در نحوه تدارک و ارقام جدول‌ها و طول جغرافیایی تفاوت‌هایی میان آنها موجود است. در فصل مربوط به شهرها، به ویژه در مورد شهرهای اقالیم سوم، چهارم و پنجم اختلال‌هایی دیده می‌شود. چنانکه گاه نام شهری واحد در دو اقلیم جداگانه آمده است؛ مثلا شهر آمل خراسان یک بار زیر عنوان «مدینه آمویه» در اقلیم پنجم و بار دیگر با نام «آمل خراسان» در اقلیم ششم ذکر شده است. مهم تر آنکه در طول و عرض جغرافیایی آنها نیز تفاوت‌هایی دیده می‌شود. ظاهرا چنین به نظر می‌رسد که در بعضی موارد بیان طول و عرض‌های جغرافیایی در کتاب ابن سرابیون نسبت به خوارزمی از دقت بیشتری برخوردار است. خوارزمی طول جغرافیایی شهر بغداد را ۷۸؛ ولی سهراب آن را ۷۰ نوشته که با نوشته بیرونی منطبق است. در کتاب خوارزمی اثری از نام‌های بعلبک و کشمیر نیست، حال آنکه سهراب آنها را در اقلیم‌های چهارم و سوم آورده است؛ ولی همو به خلاف خوارزمی نام شهرهای جنوب خط استوا را از قلم انداخته است.

۳.۱ - فصول کتاب

فصول کتاب ابن سرابیون، به تقریب با اندکی تغییر در ترتیب، همانند فصل بندی‌های کتاب صوره الارض است. با این وصف توضیحات سهراب گاه بهتر از خوارزمی است. عموما این فصل‌ها به اندازه‌ای همانندند، که به نظر مژیک تدارک متن انتقادی یکی از این دو اثر بدون ارجاع و استفاده از دیگری مقدور نیست.

۳.۲ - ویژگی کتاب

ویژگی عمده کتاب ابن سرابیون وسعت بخشیدن به مطالب مورد استفاده از مآخذ عربی است. چنین به نظر می‌رسد که وی آگاهانه کوشیده تا پس از یک قرن مطالب کهنه‌ای را که در کتاب خوارزمی وجود داشت، کمال بخشد و اثر خود را برای معاصران به صورتی جالب تر ارائه کند. چنانکه شبکه رودخانه‌های بین النهرین و سرچشمه آنها با چنان دقتی تصویر شده است که در اواخر سده گذشته توجه لسترنج را به خود معطوف داشت. وی اثر ابن سرابیون را به عنوان بیانگر نقشه سواد ( عراق ) در آن روزگار برگزید و مؤلف آن را از جغرافی نگاران برجسته سده ۳ ق/ ۹ م نامید. وی متذکر گردید که «بخشی از کتاب او در اختیار ماست و همین بخش به ضمیمه وصفی که از بغداد دارد، دارای اهمیت خاصی است، زیرا رودها و ترتیب آبیاری در بین النهرین را به شرح آورده است».
تاثیر کتاب صورةالارض خوارزمی در ابن سرابیون اندک نبوده است؛ ولی آنچه او را بیشتر به خوارزمی نزدیک و وابسته کرده بود، جهت گیری عمده در بیان مطالب جغرافیایی به صورت جداول، به ویژه بر پایه اصول مآخذ جغرافیایی یونانی بود. این جهت گیری بعدها با علم نجوم ، بیش از جغرافیا مرتبط شد و در آن مؤثر افتاد. ذکر این نکته ضروری است که اثر ابن سرابیون نسبت به اثر خوارزمی به عربی استوارتری نوشته شده و در سطح نثر علمی معمول قرار گرفته است. حال آنکه در نگارش خوارزمی اغلب، نارسایی‌ها و ناشیگری‌هایی دیده می‌شود. این نارسایی‌ها نمودار آن است که در روزگار او، شیوه نگارش رساله‌های علمی به زبان عربی هنوز کاملا معمول و رایج نشده بوده است.
نکته دیگر این که اگر چه این کتاب را در برخوردی ساده می‌توان در ردیف کتاب‌های جغرافیای تاریخی به شمار آورد؛ اما با همه کتاب‌های از این دست این تفاوت را دارد که مرزهای تاریخ و گذشته را در نوردیده و امروز نیز می‌تواند به عنوان ماخذی قابل اعتنا به کار آید. دلیل آن نیز تکیه و تاکید فراوان کتاب بر جغرافیای ریاضی است.
در سراسر این کتاب همه اعلام جغرافیایی با ذکر طول و عرض جغرافیایی آنها مشخص شده و این علاوه بر اهمیت و فایده‌ای که در فوق به آن اشاره شده، متضمن این ویژگی نیز هست که می‌تواند موقعیت دقیق مکان‌ها را هم اکنون نیز مشخص کرد و ابهام‌ها و اشکال‌های متعددی که در کتب جغرافیایی قدیم برای تشخیص موقعیت شهرها و آبادی‌ها وجود داشته را حل کرد.
متاسفانه به دلیل مشکلات مسافرت و کسب اطلاع، اطلاعات جغرافیایی بسیاری از کتاب‌های قدیم بر اساس مسموعات یا رونویس آثار قبلی است و لذا موارد غیر دقیق یا غلط در آنها بسیار دیده می‌شود و بعضا موجب سرگردانی و اشتباه محققان می‌گردد. کم بوده‌اند محققانی چون بارتولد، مولف ترکستان نامه و لسترنج، مولف جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی، که تلفیقی موزون از اقوال متعدد و گاهی متفاوت جغرافیایی تاریخی به وجود آورند. این ویژگی مهم اثر جغرافیایی سهراب، ما را به تاکید بر این نکته مهم می‌خواند که او یا هر کس دیگری که فراهم آورنده این اثر است، اطلاعات دقیقی از علم نجوم، جهت تشخیص طول و عرض جغرافیایی نقاط مختلف داشته است. در همان حال مولف کتاب، اساس کار خود را بر پایه شناخت اقلیم‌ها که دانش مشترک میان جغرافیا و نجوم بوده گذاشته و به واسطه کتاب، دستورالعمل و راهنمایی‌های لازم برای درک موقعیت و محدوده اقلیم‌ها را ارائه نموده است. او نیز مانند دیگر هم عصران خود اقلیم‌ها را به هفت مورد تقسیم نموده و معموره عالم را بر اساس آنها مشخص می‌سازد و مسافت هر اقلیم به سیاره و برج مربوطه را متذکر می‌شود.

۳.۳ - قسمت اول

قسمت اول کتاب، اختصاص به معرفی اقلیم‌ها داشته و سپس با ذکر نام شهرها، به بیان طول و عرض جغرافیایی آنها می‌پردازد. در این قسمت، علاوه بر بحث اقلیم‌ها، حتی شهرهایی که در آن سوی اقلیم هفتم واقع بوده‌اند، - یعنی خارج از هفت اقلیم بوده‌اند- و مرز شهرها نیز معرفی شده‌اند. پس از فصل مربوط به شهرها، فصل دریاها آمده است که شامل مدیترانه، بحر احمر، اقیانوس هند، دریای چین، دریای خزر (بحر طبرستان و دیلم) و جز آن همراه با طول و عرض‌های جغرافیایی است. ابن سرابیون خلیج فارس را با عنوان دریای فارس ذکر کرده است.
قسمت سوم، مبحث جزیره‌ها و دریاچه هاست. وی پس از آن به ذکر دریاچه‌ها پرداخته است. قسمت چهارم، مبحث کوه‌ها است که با ذکر طول و عرض جغرافیایی محل، استقرار آنها به نحوی جالب از رنگ آن کوه‌ها و نیز جهت قله آنها صحبت می‌کند که این امری است که کمتر سابقه داشته است. قسمت پنجم، مبحث رودها و چشمه هاست. بحث درباره چشمه‌ها آن هم به صورت مستقل نیز مبحث تازه‌ای است که در متون جغرافیایی قدیم کمتر سابقه دارد. در تمامی این قسمت‌ها نیز سبک واحد کتاب که تقسیم زمین به هفت اقلیم و ارائه موقعیت جغرافیایی هر پدیده بر اساس طول و عرض آن می‌باشد، رعایت شده است.


کتاب حاضر؛ حاوی پاورقی‌های مصحح؛ هانس فون مژیک و فهرست مطالب می‌باشد. این کتاب توسط آقای حسین قره چانلو به فارسی ترجمه شده است.
[۱] خیراندیش، عبدالرسول، عجایب الاقالیم السبعه الی نهایه العماره؛ اثری دقیق از مؤلفی گمنام، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، آبان ۱۳۷۶، ش ۱، ص۴.

[۲] رضا، عنایت الله، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۳، ص۶۶۸- ۶۶۹.



۱. خیراندیش، عبدالرسول، عجایب الاقالیم السبعه الی نهایه العماره؛ اثری دقیق از مؤلفی گمنام، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، آبان ۱۳۷۶، ش ۱، ص۴.
۲. رضا، عنایت الله، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۳، ص۶۶۸- ۶۶۹.



نرم افزار جغرافیای جهان اسلام ۲، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).


رده‌های این صفحه : کتاب شناسی




جعبه ابزار