عبرت از اصحاب ایکه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصحاب ایکه به کیفر
عذاب الهی گرفتار شدند و این، آیینه عبرت برای دیگران است.
کیفر اصحاب ایکه، آیینه عبرت برای دیگران است:
•• «وَإِن كَانَ أَصْحَابُ الأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ»؛
«اصحاب الأيکه» (= صاحبان سرزمينهاى پردرخت = قوم شعيب) مسلماً قوم ستمگرى بودند!».
کلمه (ایکه) به معنای درخت به هم پیچیده است، و
جمع آن (ایک) است، و به طوری که گفته شده (قوم ایکه) در سرزمینی پر درخت چون جنگل زندگی میکردهاند که درختهایش سر به هم داده بود.
و نیز به طوری که گفته شده این مردم، معاصر با شعیب (علیهالسلام) و قوم او بودند، و یا یک
طایفه از قوم او بودهاند. مؤید اینکه طایفهای از قوم او بودهاند این است که در ذیل
آیه میفرماید: (و انهما لبامام مبین)، یعنی منزلگاه
قوم لوط و قوم ایکه، هر دو بر سر بزرگ راهی قرار داشت. و این را میدانیم که مقصود از این راه، آن راهی است که
مدینه را به شام وصل کند. بلادی که در این مسیر قرار داشتهاند منزلگاه قوم لوط و قوم شعیب بودهاند، و چون میدانیم که همه این مسافت جنگلی بوده است، نتیجه گیریم که قوم ایکه یک طایفه از قوم شعیب و سرزمین ایشان یک ناحیه از حوزه
دعوت شعیب بوده که
خداوند بهخاطر کفرشان هلاکشان نموده است، و در
سوره هود داستانشان گذشت.
در جمله (فانتقمنا منهم) ضمیر جمع به اصحاب ایکه برمىگردد. بعضى گفتهاند هم به ایشان و هم به قوم لوط برمىگردد. و معناى آیه روشن است.
•• «فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ»؛
«ما از آنها
انتقام گرفتيم؛ و (شهرهاى ويران شده) اين دو (= قوم لوط و اصحاب الأيکه) بر سر راه (شما در سفرهاى شام)، آشکار است!».
جمله (فانتقمنا منهم) (آنها را مجازات کردیم) ممکن است اشاره هم به قوم لوط باشد و هم اصحاب الایکه؛ زیرا بلافاصله بعد از این جمله مىخوانیم، و (انهما لبامام مبین): سرزمینهاى این دو بر سر راه شما
آشکار است.
در
تفسیر جمله انهما لبامام مبین مشهور و معروف همین است که
اشاره به شهر
قوم لوط و شهر اصحاب الایکه مىباشد، و کلمه (امام) به معنى راه و جاده است (زیرا از ماده (ام) بىمعنى قصد کردن گرفته شده؛ چون
انسان براى رسیدن به مقصد، از راهها عبور میکند).
این احتمال را نیز بعضى دادهاند که منظور از (امام مبین) همان
لوح محفوظ باشد به قرینه آیه ۱۲
سوره یس؛ ولى این احتمال بسیار بعید است؛ چراکه
قرآن میخواهد براى مردم درس عبرت بیان کند، و بودن نام این دو شهر، در لوح محفوظ نمیتواند تأثیرى در عبرتگیرى مردم داشته باشد؛ در حالى که بودن این دو شهر بر سر راه کاروانها و سایر رهگذران مىتوانست اثر عمیقى در آنها بگذارد، لحظهاى در آنجا درنگ کنند، و بیندیشند و دل عبرتبینشان از دیده نظر کند، و این سرزمین بلا دیده را آیینه عبرت داند، گاهى در کنار سرزمین قوم لوط و گاهى در کنار سرزمین اصحاب الایکه، سرانجام سیلاب
اشک را بر سرنوشت آنها از دیده روان سازند!
•• «كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ»؛
«اصحاب ايکه (= شهرى نزديک مدين) رسولان (خدا) را تکذيب کردند».
کلمه (ایکه) به معناى بیشهاى است که درختان تو در همى داشته باشد. بعضى گفتهاند این بیشه جنگلى بوده در نزدیکیهاى مدین که طایفهاى در آن زندگى مىکردهاند و از جمله پیامبرانى که به سویشان مبعوث شده
شعیب (علیهالسلام) بوده، وى اهل آن محل نبوده است و با مردمش بیگانه بوده، به دلیل اینکه در این
داستان مانند داستانهاى قبل، پیغمبر مورد بحث را برادر آن قوم نخوانده و نفرموده (اخوهم شعیب) به خلاف
هود و
صالح که هموطن با قوم خود بودهاند، و هم چنین لوط که از راه مصاهره و سببى فامیل قوم خود بود و لذا درباره این سه تن فرموده: (اخوهم هود) و (اخوهم صالح) و (اخوهم لوط).
•• «فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ»؛
«سرانجام او را تکذيب کردند، و
عذاب روز سايبان (سايبانى از ابر صاعقهخيز) آنها را فرا گرفت؛ يقيناً آن عذاب روز بزرگى بود!».
ظله در اصل به معنی قطعه ابری است که سایه میافکند. بسیاری از
مفسرین در ذیل آیه چنین نقل کردهاند که هفت روز گرمای سوزانی سرزمین آنها را فرا گرفت، و مطلقا نسیمی نمیوزید ناگاه قطعه ابری در
آسمان ظاهر شد و نسیمی وزیدن گرفت، آنها از خانههای خود بیرون ریختند و از شدت ناراحتی به سایه ابر پناه بردند.
در این هنگام صاعقهای مرگبار از ابر برخاست، صاعقهای با صدای گوش خراش، و به دنبال آن
آتش بر سر آنها فرو ریخت، و لرزهای بر
زمین افتاد، و همگی هلاک و نابود شدند.
میدانیم
صاعقه که نتیجه مبادله الکتریسته نیرومند در میان ابر و زمین است هم صدای وحشتناکی دارد، و هم جرقه آتشبار بزرگی، و گاهی با لرزه شدیدی نیز در محل وقوع صاعقه همراه است، به این ترتیب تعبیرات گوناگونی که راجع به عذاب قوم شعیب در سورههای مختلف
قرآن آمده، همه به یک حقیقت باز میگردد، در
سوره اعراف آیه ۹۱ تعبیر به رجفة (زمین لرزه) و در
سوره هود آیه ۹۴ تعبیر به صیحة (فریاد عظیم) و در
آیات مورد بحث، تعبیر به عذاب یوم الظلة آمده است.
هرچند بعضی از مفسرین مانند
قرطبی و فخر رازی احتمال دادهاند که اصحاب ایکه و مدین دو گروه بودند و هر کدام
عذاب جداگانهای داشتند؛ ولی با دقت در آیات مربوط به این قسمت روشن میشود که این احتمال چندان قابل ملاحظه نیست.
(یوم الظله) همان روز عذاب قوم شعیب است، که ابرى برایشان سایه افکند و تفصیل داستانشان در
سوره هود گذشت.
•• «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ»؛
«در اين ماجرا، آيت و نشانهاى است؛ ولى بيشتر آنها
مؤمن نبودند».
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۰۸، برگرفته از مقاله «عبرت از اصحاب ایکه».