عبدالله بن عبدالحکم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابومحمد عبدالله
بن عبدالحکم، از یاران
مالک بن انس، رئیس مذهب مالکی در مصر، یکی از شخصیتهای
ابنعبدالحکم میباشد؛ اِبْنِعَبْدُالحَکَم، عنوان افراد خاندانی از مورخان، فقیهان، محدثان و پیشوایان مذهبی
مصر است که در سدههای ۲ و ۳ق/۸ و ۹م از
شهرت و نفوذ بسیار برخوردار بودند و بر مالکیان مصر ریاست داشتند.
ابومحمد عبدالله
بن عبدالحکم،
فقیه بلند آوازه، بزرگِ مالکیان
مصر و دانشمندترین یار
مالک بن انس که با او رابطه نزدیک و مستقیم داشت و پس از
اشهب بن عبدالعزیز قیسی (د ۲۰۴ق) ریاست مذهب مالکی در مصر به او رسید.
تولد عبدالله را در
اسکندریه، در ۱۵۰، ۱۵۴ یا ۱۵۵ق
و در گذشت او را در
قاهره، به اختلاف در ۲۱۰
یا ۲۱۳
یا ۲۱۵
و ۲۲۴ق
نوشتهاند.
عبدالله نخست از یاران مالک
بن انس بود و ۳ جزء از اجزاءِ حدیثی و همه
الموطا را از مالک شنید و به نقل و روایت کتاب
السنة فیالفقه و دیگر آراء او پرداخت،
پس از آن به
شافعی پیوست و از نزدیکان با
اخلاص او شد. شافعی چون از
بغداد به مصر کوچید به خانه عبدالله وارد شد و از او اکرام بسیار دید. عبدالله برای تأمین زندگی شافعی در آغاز ورود وی به مصر هزار
دینار از خود، هزار دینار از
ابنعُساقه تاجر و هزار دینار از اصحاب خویش در اختیار شافعی نهاد.
پس از استقرار شافعی، عبدالله برای خود و پسرش محمد از کتابهای شافعی یادداشت برداشت و محمد را ملازم شافعی کرد و با او به مهر به سر برد تا شافعی در خانه او از دنیا رفت و در آرامگاه خاندان عبدالحکم به خاک سپرده شد. در مصر از اصحاب مالک تنها دو تن محضر شافعی را درک کردند:
ابوعمرو اشهب و عبدالله
بن عبدالحکم.
عبدالله علاوه بر مالک و شافعی از کسانی چون
لیث بن سعد،
مفضّل بن فُضاله،
بکر بن مضر،
عبدالله بن لَهیعه،
عبدالله ابنوهب،
عبدالرحمان بن قاسم و دیگران
حدیث روایت کرده است.
راویانی چون پسرانش محمد، عبدالرحمان، سعد و عبدالحکم و نیز
عبدالله بن عبدالرحمان دارمی صاحب مسند،
مقدام بن داوود رعینی،
هارون بن اسحاق،
محمد بن مسلم بن واره،
محمد بن رَزین و
ابنسلیمان از او روایت کردهاند.
عبدالله در روزگار حکمرانی عبدالله
بن طاهر بر مصر (۲۱۰- ۲۱۲ق) قدرت و نفوذ فراوان یافت و از پیشوایان بزرگ مذهبی و قاضیان با اقتدار مصر شد، اما پس از عزل ابنطاهر و انتصاب معتصم به ولایت مصر،
عیسی بن مُنکدر قاضی به اصرار مصریان نامهای به مخالفت و ناخشنودی از ولایت معتصم بر مصر نزد
مأمون فرستاد. معتصم چون از مضمون نامه اطلاع یافت، به محض ورود به مصر
ابنمنکدر و عبدالله را از کار بر کنار و زندانی کرد. چندی نگذشت که عبدالله درگذشت.
بیشتر مورخان و تذکره نویسان، از ابومحمد عبدالله به عنوان فقیهی ثقه، صدوق، خردمند، شکیبا و از اجله اصحاب مالک یاد کردهاند.
۱.
سیرة عمر بن عبدالعزیز علی مارواه الامام مالک بن انس و اصحابه، به روایت محمد پسر عبدالله که در ۱۳۴۵ق/۱۹۲۶م، به کوشش احمد عبید در قاهره منتشر شد. این کتاب که پس از
سیرة النبی از کهنترین تذکرههای تاریخی مستند بر
احادیث و روایات است، مشتمل بر داستانها و اخبار و روایاتی است از سیرة عمر
بن عبدالعزیز (۹۹-۱۰۱ق)، خلیفه خوشنام اموی و رفتار او با امرا و کارگزاران و مکاتبات رسمی او با حکمرانان بلاد و ادعیه و اندرزها و مسائل اخلاقی و مالی و... که همه از دیدگاه نویسندهای که این خلیفه اموی را به عنوان بهترین امیر مسلمان نگریسته، نگارش یافته است.
۲.
المختصر الکبیر فی الفقه، که بخشی از آن در کتابخانه قرویین فاس موجود است،
مختصری است از نوشتههای اشهب در ۱۸ هزار مسأله از آراء فقهی مالک و روایات او در الموطأ که از منابع اساسی مالکیان بغداد بوده است. محمد
بن ابییزید این کتاب را مختصر کرده و
ابوجعفر جصّاص بر آن تعلیق نوشته است، آخرین شرح آن از
ابنباجی بصری است.
۳.
المختصر الاوسط، خلاصهای است از
المختصر الکبیر، مشتمل بر ۴ هزار مسأله در
فقه مالک که در ۳ روایت موجود بوده است. روایت قراطیسی از روایت محمد
بن عبدالله
بن عبدالحکم و
سعید بن حسان کاملتر است.
۴.
المختصر الصغیر، خلاصهای است از کتاب
الاوسط مشتمل بر ۲۰۰، ۱مسأله که مورد استناد مالکیان بغداد بوده است. هر دو کتاب
الکبیر و الصغیر را
ابوبکر محمد بن عبدالله
بن محمد ابهری و
خفاف و
ابوبکر بن جهم شرح کردهاند.
۵.
المسائل یا مسائل و اجوبتها، شامل مسموعات عبدالله
بن عبدالحکم و عبدالله
بن وهب و عبدالرحمان
بن قاسم از مالک یا مسائل مالک وجوابها و تفسیرهای عبدالله بوده است که نسخهای از آن در کتابخانه گوتا موجود است.
۶.
الاهوال.
۷.
القضاء فی البنیان.
۸.
المناسک.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنعبدالحکم»، ج۴، ص۱۴۷۳.