عامل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عامل در چند
معنی آمده است.
۱. کسی که به انجام امر مورد
جعاله اقدام کند.
۲. کسی که در
مزارعه یا
مضاربه عمل از او است.
۳. کسی که مأمور ضبط
صدقات است.
مستحقین زکات و مصارف آن هشت مورد است:
اول و دوم: «
فقرا و
مساکین»؛ و دومی (مساکین) حالش از اوّلی بدتر است (یعنی نیازش بیشتر است) و آنها کسانی هستند که مخارج سال خود و کسانی که عهدهدار خرج آنانند را به نحوی که شایسته آنها است، نه فعلاً و نه تدریجاً ندارند، پس کسی که دارای کسب و کاری است که با آن مخارج خود و عیالاتش را به نحوی که لایق حال او است به دست میآورد جزء فقرا و مساکین نیست و زکات برای او حلال نمیباشد. و همچنین است کسی که دارای صنعت و ملک و مانند آن است که به وسیله آن مخارج خود را تامین میکند. و اگر کسی قدرت بر کسب و کار دارد لیکن از روی تنبلی کار نکند، احتیاط به اینکه از گرفتن زکات پرهیز کند و دیگران هم از دادن زکات به او اجتناب کنند ترک نشود؛ بلکه جایز نبودن آن خالی از قوّت نیست.
سوم: «عاملین زکات»، و آنها کسانی هستند که در جمعآوری زکات کوشش میکنند و از طرف امام (علیهالسّلام) یا نایب او برای گرفتن، نگهداری و حسابرسی زکات منصوب شدهاند که برای آنان در مقابل کارشان سهمی از زکات قرار داده شده هرچند بینیاز باشند، و امام یا نایب او مخیّرند که برای آنان جعاله یا در مقابل مدت معیّنی اجرت قرار دهند و یا آنکه به این صورت چیزی قرار ندهند و آنچه خود صلاح بدانند به آنها بدهند. و اقوی آن است که این گروه (عاملین) در زمان غیبت ساقط نمیشوند (و جزء اصناف گیرنده زکات میباشند)، در صورتی که حاکم شرع - ولو در بعضی از شهرها و مناطق - مبسوط الید باشد.
چهارم: «
مؤلّفة قلوبهم»؛ و آنان عبارتند از کافرهایی که هدف آن است که به جهاد کردن (برای اسلام) و یا به دین اسلام مایل شوند. و مسلمانانی که عقایدشان ضعیف است که به خاطر به دست آوردن دلشان به آنها زکات داده میشود. و ظاهر آن است که این گروه (نیز) در این زمان ساقط نشده است.
پنجم: «فی الرقاب»، و آنان عبارتند از بردههایی که با مالک خود قرارداد
کتابت بستهاند (که در مقابل پرداخت مبلغی آزاد شوند) و از پرداختن
مال الکتابه ناتوان باشند، و بندههایی که با شدّت و سختی (نزد مالک خود) به سر میبرند. بلکه هر نوع آزاد کردن بندگان، (از این قسم محسوب میشود) چه مستحقّی برای زکات باشد یا نباشد؛ پس این صنف هر نوع آزاد کردن بندگان را شامل میشود، لیکن در «بنده
مکاتب» ناتوانیای که ذکر شد شرط است.
ششم: «
غارمین»؛ و آنها کسانی هستند که از برای غیر معصیت و اسراف زیر دین رفته و بدهکار شدهاند و توان پرداخت آن را ندارند اگر چه مخارج سالشان را داشته باشند.
هفتم: «فی سبیل اللَّه»؛ و بعید نیست که «سبیل اللَّه» همان مصالح عمومی اسلام و مسلمین باشد مانند ساختن پل، ایجاد و اصلاح راه و خیابان، و آنچه که با آن تعظیم شعائر و برتری کلمه اسلام حاصل شود، و یا فتنه و فساد را از حوزه اسلام و یا از بین دو قبیله مسلمین برطرف نماید و مانند آن، نه مطلق کارهایی که موجب تقرّب به خدا است مانند اصلاح بین زن و شوهر و فرزند و پدر.
هشتم (از موارد مصرف زکات): «
ابن السبیل»؛ و آن کسی است که در غربت درمانده شده - اگر چه در شهر خودش بینیاز باشد - در صورتی که سفر او مباح باشد، پس اگر سفرش برای معصیت باشد (زکات) به او داده نمیشود. و همچنین است اگر از قرض گرفتن و مانند آن متمکّن باشد. (که در این صورت هم زکات به او داده نمیشود). و به ابن السبیل بهاندازهای از زکات داده میشود که او را یا به شهرش به طور آبرومند که لایق شان او است برساند و یا به جایی که بتواند ولو با قرض گرفتن تحصیل نفقه نماید. و اگر به وطن رسید و مقداری از زکاتی که به او داده شده زیاد آمد - هرچند به واسطه سخت گرفتن بر خود باشد - بنابر اقوی باید آن را برگرداند حتی در مثل حیوان سواری و جامه و مانند آن؛ پس آن را به دهنده زکات یا به وکیل او میرساند و اگر ممکن نباشد یا حرجی باشد به حاکم شرع میرساند. و بنابر احتیاط (واجب) اگر اقوی نباشد، بر حاکم شرع است که آن را به یکی از آن دو برساند و یا از زکات دهنده اجازه مصرف آن را بگیرد.
• جابری عربلو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه فارسی، ص۱۲۵.
•
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی