• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ظن باطل (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ظن‌های باطل که در آیات قرآن به آن‌ها اشاره شده‌اند عبارتند از:



غير واقعى بودن گمان‌هاى کافران، درباره اعمال‌شان:
«وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً ...؛كسانى كه كافر شدند، اعمالشان همچون سرابى است‌در يك كوير كه انسان تشنه از دور آن را آب مى‌پندارد؛ امّا هنگامى كه به سراغ آن مى‌آيد چيزى نمى‌يابد....»

۱.۱ - پی بردن کافران به بطلان ظن

پى بردن كافران به پوچى گمانهاى خود، در قيامت:
«وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ؛كسانى كه كافر شدند، اعمالشان همچون سرابى است‌در يك كوير كه انسان تشنه از دور آن را آب مى‌پندارد؛ امّا هنگامى كه به سراغ آن مى‌آيد چيزى نمى‌يابد، و خدا را نزد آن مى‌يابد كه حساب او را بطور كامل مى‌دهد؛ و خداوند سریع الحساب است.»


پى بردن مشركان بر پوچى گمانهاى خويش، در مورد شفاعت معبودهاى خود، هنگام فرا رسيدن قيامت:
«وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى‌ كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ وَ ما نَرى‌ مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ؛و روز قيامت به آنها گفته مى‌شود: همه شما تنها و با دست خالى به سوى ما بازگشت نموديد، همان‌گونه كه اوّلين بار شما را آفريديم؛ و آنچه را به شما بخشيده بوديم، پشت سرتان رها كرديد؛ و شفيعانى را كه شريك در شفاعت خود مى‌پنداشتيد، با شما نمى‌بينيم. پيوند شما بريده شده است؛ و تمام آنچه را تكيه‌گاه خود تصور مى‌كرديد، از دست شما رفته است.»
بنا بر اين احتمال كه مشركان گمان مى‌كردند كه بتها از آنان شفاعت خواهند كرد.

۲.۱ - بطلان ظن مشرکان

بى‌نتيجه بودن كمك‌خواهى مشرکان از معبودان خويش، در قيامت، دليل بر بطلان پندار شرك‌ورزى آنان:
«وَ يَوْمَ يَقُولُ نادُوا شُرَكائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ مَوْبِقاً؛به خاطر بياوريد روزى را كه خداوند مى‌گويد: همتايانى را كه براى من مى‌پنداشتيد، بخوانيد (تا به كمك شما بشتابند!) ولى هرچه آنها را مى‌خوانند، جوابشان نمى‌دهند؛ و در ميان اين دو گروه، كانون هلاكتى قرار داده‌ايم.»


بطلان ظنّ نفى‌كنندگان معاد، با مشاهده حضورشان در صحنه قيامت:
«وَ عُرِضُوا عَلى‌ رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِداً؛آنها در يك صف به پيشگاه پروردگارت عرضه مى‌شوند؛ و به آنان گفته مى‌شود: همگى نزد ما آمديد، آن گونه كه نخستين بار شما را آفريديم؛ امّا شما گمان كرديد كه ما هرگز موعدى برايتان قرار نخواهيم داد.»


عدم برپايى قیامت و بازنگشتن انسانها به سوى خدا، پندارى غلط و نادرست:
«أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ؛آيا گمان كرديد شما را بيهوده آفريده‌ايم، و به سوى ما بازگردانده نمى‌شويد؟!»

۴.۱ - بطلان ظن عدم برپایی قیامت

ظنّ عدم برپايى قيامت، گمانى باطل و به دور از واقعيّت:
۱. «وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً ... • قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا؛و باور نمى‌كنم‌قيامت برپا گردد؛ ... دوست باايمان وى- در حالى كه با او گفتگو مى‌كرد- گفت: آيا به كسى كه تو را از خاك، سپس از نطفه آفريد، و پس از آن تو را مرد كاملى قرار داد، كافر شدى؟!»
۲. «وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هذا لِي وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً ... فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِما عَمِلُوا وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ؛و هرگاه بعد از ناراحتى كه به او رسيده رحمتى از سوى خود به او بچشانيم مى‌گويد: «اين بخاطر شايستگى و استحقاق من بوده، و گمان نمى‌كنم قيامت برپا شود؛ و بفرض كه قيامتى باشد،... ما كافران را از اعمالى كه انجام داده‌اند بزودى آگاه خواهيم كرد و از عذاب شديد به آنها مى‌چشانيم.»
۳. «وَ إِذا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيها قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ؛و هنگامى كه گفته مى‌شد: وعده خداوند حق است، و در قيامت هيچ شكى نيست، شما مى‌گفتيد: ما نمى‌دانيم قيامت چيست؟ ما تنها گمانى داريم، و به هيچ وجه به آن یقین نداريم.»
۴. «قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ‌ • يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ؛كشته باد دروغگویان. و پيوسته سؤال مى‌كنند: روز جزا كى فرا مى‌رسد؟!» «خرص» به معناى ظن و حدس است.
۵. «زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلى‌ وَ رَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ؛كافران پنداشتند كه هرگز برانگيخته نمى‌شوند، بگو: آرى به پروردگارم سوگند كه همه شما در قيامت برانگيخته خواهيد شد، پس به آنچه عمل مى‌كرديد خبر داده مى‌شويد، و اين براى خدا آسان است.»
۶. «وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا كَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً؛و اين‌كه آنها گمان كردند- همان گونه كه شما گمان مى‌كرديد- كه خداوند هرگز كسى را به نبوت مبعوث نمى‌كند.»


باطل خلق شدن هستى گمانى باطل از سوى كفرپيشگان:
«وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلًا ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ؛ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آنهاست بيهوده نيافريديم؛ اين گمان كافران است؛ واى بر كافران از آتش (دوزخ)!»


هدفمند نبودن خلقت انسان، پندارى باطل:
۱. «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ؛آيا گمان كرديد شما را بيهوده آفريده‌ايم، و به سوى ما بازگردانده نمى‌شويد؟!»
۲. «أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدىً؛آيا انسان گمان مى‌كند بى‌هدف رها مى‌شود؟!»


شريك پنداشتن براى خداوند، گمانى موهوم:
۱. «وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ‌ • ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ؛به ياد آور آن روز را كه همه آنها را محشور مى‌كنيم؛ سپس به مشركان مى‌گوييم: معبودهايتان، كه همتاى خدا مى‌پنداشتيد، كجايند؟! چرا به يارى شما نمى‌آيند؟! سپس پاسخ و عذر آنها، چيزى جز اين نيست كه مى‌گويند: به خداوندى كه پروردگار ماست سوگند كه ما مشرك نبوديم!» يكى از معانى «زعم»، ظن است.
۲. «وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى‌ كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ وَ ما نَرى‌ مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكاءُ ...؛و روز قيامت به آنها گفته مى‌شود: همه شما تنها و با دست خالى به سوى ما بازگشت نموديد، همان‌گونه كه اوّلين بار شما را آفريديم؛ و آنچه را به شما بخشيده بوديم، پشت سرتان رها كرديد؛ و شفيعانى را كه شريك در شفاعت خود مى‌پنداشتيد، با شما نمى‌بينيم....»
۳. «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً فَقالُوا هذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَكائِنا ...؛آنها (مشركان‌) سهمى از آنچه خداوند از زراعت و چهارپایان آفريده، براى او قرار دادند؛ و سهمى براى بتها. و به گمان خود گفتند: اين، از آن خداست؛ و اين هم از آن معبودهاى ما....»
۴. «... وَ ما يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكاءَ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ؛... و آنها كه غير خدا را همتاى او مى‌خوانند، از منطق و دليلى پيروى نمى‌كنند؛ آنها تنها از گمان بى‌اساس پيروى مى‌نمايند و تخمين و حدس واهى مى‌زنند.»
۵. «قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَ لا تَحْوِيلًا؛بگو: كسانى را كه غير از او معبود خود مى‌پنداريد، بخوانيد! آنها نه مى‌توانند زيانى را از شما برطرف سازند، و نه هيچ تغييرى در آن ايجاد كنند.»
۶.«وَ يَوْمَ يَقُولُ نادُوا شُرَكائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ مَوْبِقاً؛به خاطر بياوريد روزى را كه خداوند مى‌گويد: همتايانى را كه براى من مى‌پنداشتيد، بخوانيد (تا به كمك شما بشتابند!) ولى هرچه آنها را مى‌خوانند، جوابشان نمى‌دهند؛ و در ميان اين دو گروه، كانون هلاكتى قرار داده‌ايم.»
۷. «وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ؛روزى را به خاطر بياوريد كه خداوند آنان را ندا مى‌دهد و مى‌گويد: كجا هستند همتايانى كه شما براى من مى‌پنداشتيد؟!»
۸. «وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ؛به خاطر آوريد روزى را كه آنها را ندا مى‌دهد و مى‌گويد: كجايند همتايانى كه براى من مى‌پنداشتيد؟!»
۹. «قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ ما لَهُمْ فِيهِما مِنْ شِرْكٍ وَ ما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ؛بگو: كسانى را كه غير از خدا معبود خود مى‌پنداريد بخوانيد! آنها هرگز گرهى از كار شما نمى‌گشايند، چرا كه آنها به اندازه ذرّه‌اى در آسمانها و زمين مالك نيستند، و نه در خلقت و مالكيّت آنها شريكند، و نه ياور او در آفرينش بودند.»
۱۰.«إِفْكاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ‌ • فَما ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ؛آيا از روى دروغ به سراغ معبودانى غير از خدا مى‌رويد؟! شما درباره پروردگار جهانيان چه گمان مى‌بريد؟!»
۱۱. «تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ؛مرا دعوت مى‌كنيدكه به خداوند يگانه كافر شوم و همتايى كه به آن علم ندارم براى او قرار دهم، در حالى كه من شما را به سوى خداوند توانا و آمرزنده دعوت مى‌كنم!»
۱۲. «وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ؛آرى اين گمانى ناروا بود كه درباره پروردگارتان داشتيد و همان موجب هلاكت شما شد، و سرانجام از زیانکاران شديد.»
۱۳. «أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى‌ وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ‌ • قُلْ إِنْ كانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِينَ؛آيا آنان مى‌پندارند كه ما اسرار نهانى و سخنان درگوشى آنان را نمى‌شنويم؟! آرى، فرستادگان (فرشتگان‌) ما نزد آنها هستند و مى‌نويسند. بگو: اگر براى خداوند فرزندى بود، من نخستين پرستش كننده او بودم.»

۷.۱ - بطلان ظن به وجود شریک خدا

مالكيّت خداوند بر آسمان و زمین، دليل بر بطلان ظنّ مشركان به وجود شريك براى خداوند:
۱. «أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكاءَ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ؛آگاه باشيد كسانى كه در آسمانها و كسانى كه در زمين هستند، تعلق به خدا دارند. و آنها كه غير خدا را همتاى او مى‌خوانند، از منطق و دليلى پيروى نمى‌كنند؛ آنها تنها از گمان بى‌اساس پيروى مى‌نمايند و تخمين و حدس واهى مى‌زنند.»
۲. «قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ ما لَهُمْ فِيهِما مِنْ شِرْكٍ وَ ما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ؛بگو: كسانى را كه غير از خدا معبود خود مى‌پنداريد بخوانيد! آنها هرگز گرهى از كار شما نمى‌گشايند، چرا كه آنها به اندازه ذرّه‌اى در آسمانها و زمين مالك نيستند، و نه در خلقت و مالكيّت آنها شريكند، و نه ياور او در آفرينش بودند.»


گمان غلبه بر خدا با كفرورزى، پندارى ناصواب:
«وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لا يُعْجِزُونَ؛كسانى كه كافر شدند گمان نكنند با اين اعمال، پيش برده‌اند، آنها هرگز نمى‌توانند از قلمرو و كيفر ما بيرون روند!»


خیر بودن مهلت به كافران، پندارى باطل:
«وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ؛آنها كه كافر شدند، و راه طغيان پيش گرفتند، گمان نكنند مهلتى كه به آنان مى‌دهيم، به سودشان است. ما به آنان مهلت مى‌دهيم فقط براى اين‌كه بر گناهان خود بيفزايند؛ و براى آنها، عذاب خواركننده‌اى آماده شده است.»


باطل بودن گمانِ به ناتوان كردن خداوند، از سوى كافران:
«لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصِيرُ؛گمان مبر كافران مى‌توانند از مجازات الهى در زمين فرار كنند. جايگاه آنان آتش است، و چه بد سرانجامى است!»


ظنّ مبتلا نشدن به سختى، به صرف ایمان آوردن، پندارى باطل:
۱. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ؛آيا چنين پنداشتيد كه به حال خود رها مى‌شويد در حالى كه خداوند هنوز كسانى را كه از شما جهاد كردند، و غير از خدا و پيامبرش و مؤمنان را محرم اسرار خويش انتخاب ننمودند، از ديگران مشخّص نساخته است؟! بايد آزمايش شويد؛ تا مؤمنان واقعى شناخته شوند؛ و خداوند به آنچه عمل مى‌كنيد، آگاه است.»
۲. «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ؛آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: ايمان آورديم، به حال خود رها مى‌شوند و آزمايش نخواهند شد؟!» «فتن» به دو معناى «اختبار و آزمون» و «گرفتارى در شدّت و سختى» آمده است.


آسوده خاطر بودن از ناحيه خدا، به صرف ايمان و پندار امتحان نشدن پس از آن، ظنّى باطل:
«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ؛آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: ايمان آورديم، به حال خود رها مى‌شوند و آزمايش نخواهند شد؟!»


پندار باطل بنی‌اسرائیل نسبت به مصونيّت از عذاب و امتحان الهى:
«لَقَدْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ‌ ... • وَ حَسِبُوا أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ ... وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ؛ما از بنى‌اسرائيل پيمان گرفتيم ... آنها گمان كردند مجازاتى در كار نخواهد بود ... و خداوند، به آنچه انجام مى‌دهند، بيناست.»


مرده پنداشتن شهیدان، ظنّى باطل:
«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ؛اى پيامبر! هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مرده‌اند! بلكه زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده مى‌شوند.»


پندار گريز از مجازات الهی، گمانى باطل:
۱. «لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصِيرُ؛گمان مبر كافران مى‌توانند از مجازات الهى در زمين فرار كنند. جايگاه آنان آتش است، و چه بد سرانجامى است!»
«أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ؛آيا كسانى كه اعمال بد انجام مى‌دهند گمان كردند بر ما پيشى خواهند گرفت (و چيره خواهند شد)؟! چه بد داورى مى‌كنند!»


غافل پنداشتن خداوند از عملكرد ظالمان، گمانى باطل:
«وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصارُ؛اى پيامبر! هرگز گمان مبر كه خدا، از آنچه ستمكاران انجام مى‌دهند، غافل است! نه، بلكه کیفر آنها را براى روزى كه چشمها در آن بخاطر ترس و وحشت از حركت باز مى‌ايستد تأخير مى‌اندازد.»


گمان عدم توانايى خداوند بر جمع‌آورى استخوانهاى مردگان و زنده کردن آنها، باطل و بى‌اساس:
«أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ‌ • بَلى‌ قادِرِينَ عَلى‌ أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ؛آيا انسان مى‌پندارد كه هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهيم كرد؟! آرى قادريم كه حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب كنيم.»


خير بودن بخل و ترك انفاق، گمانى باطل و نادرست:
«وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ‌ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ؛كسانى كه نسبت به آنچه خدا از فضل خويش به آنان داده، بخل مى‌ورزند و انفاق نمى‌كنند)، گمان نكنند اين كار به سود آنهاست؛ بلكه براى آنها شرّ است؛ بزودى در روز قيامت، آنچه نسبت به آن بخل ورزيدند، همانند طوقى به گردنشان افكنده مى‌شود. و ميراث آسمانها و زمين، از آن خداست؛ و خداوند، از آنچه انجام مى‌دهيد، آگاه است.»


۱. نور/سوره۲۴، آیه۳۹.    
۲. نور/سوره۲۴، آیه۳۹.    
۳. انعام/سوره۶، آیه۹۴.    
۴. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۲۰۷- ۲۰۸.    
۵. کهف/سوره۱۸، آیه۵۲.    
۶. کهف/سوره۱۸، آیه۴۸.    
۷. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱۵.    
۸. کهف/سوره۱۸، آیه۳۶.    
۹. کهف/سوره۱۸، آیه۳۷.    
۱۰. فصّلت/سوره۴۱، آیه۵۰.    
۱۱. جاثیه/سوره۴۵، آیه۳۲.    
۱۲. ذاریات/سوره۵۱، آیه۱۰.    
۱۳. ذاریات/سوره۵۱، آیه۱۲.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۲۲۹.    
۱۵. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۷۹، «خرص».    
۱۶. تغابن/سوره۶۴، آیه۷.    
۱۷. جنّ/سوره۷۲، آیه۷.    
۱۸. ص/سوره۳۸، آیه۲۷.    
۱۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱۵.    
۲۰. قیامت/سوره۷۵، آیه۳۶.    
۲۱. انعام/سوره۶، آیه۲۲.    
۲۲. انعام/سوره۶، آیه۲۳.    
۲۳. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۲۶۴، «زعم».    
۲۴. انعام/سوره۶، آیه۹۴.    
۲۵. انعام/سوره۶، آیه۱۳۶.    
۲۶. یونس/سوره۱۰، آیه۶۶.    
۲۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۵۶.    
۲۸. کهف/سوره۱۸، آیه۵۲.    
۲۹. قصص/سوره۲۸، آیه۶۲.    
۳۰. قصص/سوره۲۸، آیه۷۴.    
۳۱. سبأ/سوره۳۴، آیه۲۲.    
۳۲. صافّات/سوره۳۷، آیه۸۶.    
۳۳. صافّات/سوره۳۷، آیه۸۷.    
۳۴. غافر/سوره۴۰، آیه۴۲.    
۳۵. فصّلت/سوره۴۱، آیه۲۳.    
۳۶. زخرف/سوره۴۳، آیه۸۰.    
۳۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۸۱.    
۳۸. یونس/سوره۱۰، آیه۶۶.    
۳۹. سبأ/سوره۳۴، آیه۲۲.    
۴۰. انفال/سوره۸، آیه۵۹.    
۴۱. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۷۸.    
۴۲. نور/سوره۲۴، آیه۵۷.    
۴۳. توبه/سوره۹، آیه۱۶.    
۴۴. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲.    
۴۵. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۶۲۳، «فتن».    
۴۶. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲.    
۴۷. مائده/سوره۵، آیه۷۰.    
۴۸. مائده/سوره۵، آیه۷۱.    
۴۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۶۹.    
۵۰. نور/سوره۲۴، آیه۵۷.    
۵۱. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴.    
۵۲. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۲.    
۵۳. قیامت/سوره۷۵، آیه۳.    
۵۴. قیامت/سوره۷۵، آیه۴.    
۵۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۸۰.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۹، ص۴۲۱، برگرفته از مقاله «ظن باطل».    


رده‌های این صفحه : باطل | ظن | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار