ظاهر قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در احادیث فراوانی از اهل بیت (ع) رسیده است که: قران دارای
ظهر و
بطن می باشد.
ظاهر از ریشه: «ظَهَر» گرفته شده و به معنای حاصل شدن و به دست آمدن چیزی است بر روی زمین، بی آن که از دیده ها پنهان باشد. باطن نیز به چیزی گفته می شود که در نهان و بطن زمین پدید می آید. در فرهنگ قرآن به هر چیز قابل دیدن و آشکار، ظاهر و به امور پنهانی، باطن گفته می شود، مانند: امور دنیوی و اخروی.
به چهره عمومی الفاظ قرآن که برای همه گشاده است، ظاهر می گویند. همچنین به چهره یا چهره های دیگر که تنها اندیشمندان (راسخان در علم) و تشنگان حق و پویندگان راه، آن را درمی یابند، باطن می گویند.
به بیان دیگر: معنای ظاهری همان مدلول مستقیم آیه است که معنایی ساده برای فهم عامه مردم در هر زمان و مکان است، ولی باطن (یا بطون) نوعی دلالت غیرمستقیم است که برای افراد خاص روشن است.
۱.
ظاهر قرآن، چهره عمومی آن است که همگان (آنان که با قواعد عربی آشنا هستند) به آن راه دارند، ولی
باطن قرآن، چهره خصوصی است که جز برای زبدگان، خواص و راسخان در علم، آشکار نمی شود.
۲. ظاهر قرآن، شاخه است و باطن، اصل و ریشه. چون قرآن کریم به صورت
تجلّی است نه
تجافی (جا خالی کردن)، در عین حال که نازل شده است و ظاهر آن در دست همگان قرار دارد، اصل آن نزد متکلم و معلم آن ـ خداوند سبحان ـ به همان وجود بسیط و تجرّد کامل، وجود دارد. این مرحله اصلی (و باطن) به منزله ی «امّ الکتاب» بوده و مرحله فرعی و ظاهر به آن متکی است. همگان به آن مقام محجوب راهی ندارند; زیرا جز پاکان را بدان راهی نیست.
رسول گرامی
اسلام(صلی الله علیه وآله) یکی از پاکان است که در مرحله ی
تنزیل، ظرف وجود قرآن است و در مقام مکنون نیز آن را دیدار کرده و به باطن آن راه یافته است.
پس ظاهر متکی به باطن است.
و ظاهر، راهی است برای رسیدن به باطن. بنابراین، ظاهر در طول باطن است نه در عرض آن. البته برای رسیدن به هر دو، طهارت لازم است; برای رسیدن به ظاهر، طهارت ظاهری و برای رسیدن به باطن، طهارت قلبی و باطنی.
سخن باورمندان به تکثّر در قرائت متون دینی که به اختلاف نظر دانشمندان و مجتهدان و به تعدّد معانی ظاهری و باطنی آیات قرآن، استدلال کرده اند، درست نیست; زیرا معانی باطن با ظاهر قابل جمع است و در طول هم هستند نه در عرض هم. برای نمونه، در آیه ی: «لایَمسُّهُ الّا المُطَهَّرُون»،
ظاهر دلالت دارد که مراد، طهارت ظاهری (و وضو) است و باطن می گوید مراد، طهارت باطنی (و روحی) است و این دو باهم تنافی ندارند.
۳. ظاهر، معنای لفظی مطابقی و باطن،
دلالت التزامی خاص است. در مقدّمه، به این معنی و رابطه اشاره شد و گروهی از
مفسّران نیز همین رابطه را پذیرفته اند. از جمله افرادی که به این نظر باور دارند، می توان به این موارد اشاره کرد:
الف)
نهاوندی:
مراد از ظاهر، معنایی است که بر اساس (قواعد ادبی) از
دلالت مطابقی یا التزامی ظاهری به دست می آید، ولی معنای باطنی آن است که از طریق دلالت التزامی پنهانی با اشارات و ایهام و لطایف دقیقه به دست می آید.
ب) صدّیق حسن:
معنای ظاهری با قواعد عربی از قرآن استفاده می شود، ولی معنای باطنی با علم
لدنّی (دانشی که مستقیم از ناحیه ی خداوند به اولیاء افاضه می شود) به دست می آید.
ج) علاّمه
جنابذی:
معنای ظاهر همان است که محسوس است (و بر اساس قواعد عربی استفاده می شود)، ولی مصداق های روحانی (که از ظاهر الفاظ استفاده نمی شود) به معنای باطنی است.
د) تفسیر نمونه:
ممکن است یک آیه، معانی متعددی داشته باشد که از میان آنها یک معنی ظاهر است و معانی دیگر، بطون قرآن هستند که به کمک قرینه ها از آن استفاده می شود. به دیگر سخن، باطن، نوعی دلالت التزامی است که برای همه کس جز خواص روشن نیست.
هـ)
مفتاح السعادة:
معنای ظاهری، آن است که بر اساس قواعد عربی از الفاظ قرآن استفاده می شود و معنای باطن را کسانی می فهمند که علم خدایی دارند.
۱. مخالف ظاهر نباشد.
۲. مخالف قواعد شرع نباشد.
۳. با اعجاز قرآن مباین نباشد.
۴. با نصوص و روایات موجود درباره آیه، مخالف نباشد.
باید دانست: خود باطن مراحلی دارد، همچنان که ظاهر، مراتبی دارد. برای روشن شدن این مطلب به عنوان حسن ختام به دو روایت اشاره می شود:
الف)
امام حسین(علیه السلام) فرمود:
کتاب خدای عزوجّل مشتمل بر چهار چیز است: عبارات، اشارات، لطایف و حقایق. عبارات، در خور فهم عوام و عموم مردم است; اشارات، مختص خواص و زبدگان; لطایف، ویژهی اولیای الهی و حقایق آن، مخصوص پیامبران الهی است.
هر انسانی به مقدار توان و استعداد خود از آن توشه می گیرد. به همین دلیل، عترت طاهره که عدل همیشگی قرآن کریم هستند، به هر کس به مقدار توان علمی اش، آموزش می دادند.
وقتی تفسیر آیه ای از قرآن
از
امام صادق (علیه السلام) پرسیده شد، برای «
عبدالله بن سنان» گونه ای معنی کرد و برای «
ذریح محاربی»، گونه دیگر. آن گاه در بیان راز این تفاوت فرمود:
چه کسی چون ذریح، تحمل اسرار و راهیابی به باطن قرآن را دارد؟! بنابراین، برخی افراد، بار امانت عبارات قرآن را حمل می کنند و گروهی، بار امانت اشارات قرآن را و بعضی دیگر، بار امانت لطایف آن را و گروه اندکی، بار امانت حقایق آن را.
ب )
جابر تفسیر آیه ای را از
امام باقر (علیه السلام) پرسید و حضرت پاسخ دادند. بار دیگر از همان آیه پرسید، حضرت به گونه ای دیگر جواب فرمودند. جابر عرض کرد: «پیش تر پاسخ دیگری داده بودید؟!» آن حضرت فرمود:
جابر! قرآن دارای باطنی است و باطن آن هم باطنی دارد. همچنین قرآن ظاهری دارد و خود ظاهر هم دارای ظهوری است. ای جابر! چیزی از قرآن با عقول بشری قابل تفسیر نیست; زیرا ممکن است اوّل آیه به چیزی مربوط باشد و پایان آن به مطلب دیگر مربوط شود. قرآن، کلام به هم پیوسته ای است که چهره های متعددی دارد.
امام خمینی دو اسم ظاهر و باطن را از امهات اسمای الهی دانسته که به همراه دو اسم «اول» و «آخر» حاملان عرش الهیاند.
به باور ایشان اگرچه اسمای الهی به حسب جزئیات نامتناهیاند، ولی به حسب امهات، در اسمای «ظاهر، باطن، اول و آخر» جمع و محصورند.
به اعتقاد ایشان همه عالم هستی ظهور و
تجلیات اسم «ظاهر» است چنانکه بطون اشیاء نیز به باطن حقتعالی بازمیگردد. ازاینجهت، حقتعالی است که ظاهر است و هرگز غایب نیست و عالم، غیب و پنهان است و هرگز ظاهر نگشته است.
امام خمینی معتقد است هر اسمی از اسمای الهی، حقایق جمیع اسما را در خود دارد، ولی این حقایق، بعضی ظاهر و بعضی در بطوناند چنانکه رحمت در اسم رحمان، ظاهر و غضب در آن مخفی است یا در اسم قهار، غضب ظاهر و رحمت در باطن است در میان اسمای الهی اسم اعظم، نقطه اعتدال ظاهر و باطن است؛ زیرا در برخی اسماء، جلال ظاهر و جمال پنهان است، ولی
اسم اعظم، بطون در عین ظهور و ظهور در عین بطون را به طور یکسان داراست، ازاینجهت حقتعالی از آن نظر که ظاهر است، باطن است و بالعکس
و از آن حیث که اول است، آخر است و بالعکس. به باور ایشان همچنان که حقتعالی جامع صفات متقابل از ظهور و بطون است، خلیفه او که
انسان کامل است نیز مظهر این صفات متقابل است، همچنین انسان کامل مظهر ذات الهی به حسب مقام الوهیت و اسم اعظم «الله» است که مستجمع همه کمالات ظاهر و باطنه است و این کمالات در ذات الهی به صورت بساطت و جمعیت در ذات موجودند، بدون اینکه هیچگونه کثرت و ترکیبی در ذات حاصل شود و انسان کامل نیز مظهر این مقام جمعی و جامع کمالات وجودی ظاهر و باطنی بهصورت وحدت واندماج و جمعیت است.
•
سایت حوزه •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.