طسم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طََسم، از قبایل باستانی و منقرض شده (بائده)
عرب میباشد.
نسب آنان، به روایتی، به طسم بن لاوَذ بن اِرَمبن سام بن نوح میرسد.
مورخان و نسبشناسان، این قبیله را از قبایل
عرب عاربه
یعنی نژاده که از ابتدا عرب بودند، بهشمار آوردهاند.
برخی نیز ایشان را از مردمان عهد باستان و از
قوم عاد دانسته¬اند
نام این قبیله معمولاً با نام قبیلۀ معاصر آن،
جَدیس، ذکر میشود.
بعضی مورخان اخبار منسوب به طسم را بیاساس و افسانهای دانستهاند.
برخی مستشرقان نیز این قبیله را خرافی و ساختۀ اخباریان دانستهاند.
در خاندان لاوذ بن ارم بن سامبن نوح، پس از
عِمْلاق (حاکم
یمن و
حجاز و اطراف آن) ریاست و حکومت در خاندان طسم قرار گرفت.
قبیلۀ طسم و عموزادههای آنها جَدیس،
برای
ریاست و حکومت، پیوسته با یکدیگر رقابت داشتند که در این رقابت سرانجام طسم پیروز شد و توانست بر جدیس هم ریاست کند
بعداً این قبیله به همراه جدیس به
یمامه رفتند
که سرزمینی حاصلخیز بود
جَذیمۀالأبْرَش، حاکم لَخمی
عراق ، در یمامه به آنان حمله کردند.
چون جمعیت آنان رو به افزایش نهاد، در
عمان و
بحرین و
اَحقاف هم منزل گزیدند.
گفته شده است در روزگار قدیم تولیت
کعبه ، پیش از
جُرْهُم ، برعهدۀ طسم بود، اما آنان حرمت این خانه را نگاه نداشتند و
خدا نابودشان کرد.
به رغم اینکه قبیلۀ طسم از
قبایل بانده بوده و از بین رفته
بقایای قلعهها و قصرهای فراوانی به آن نسبت داده شده است، ازجمله: مُشَقَّر (قلعهای بین
نجران و
بحرین )، مُعْنِق (از مهمترین قصرهای یمامه)، قلعۀ جون در یمامه
، دژ قُرَیه (اکنون سَدوس)، روستای بسیار آباد خضراء یا حصراء حِجر (ریاض کنونی) که مرکز طسم بود و آثاری همچون دژ و معبد در آنجا برپا بود، و قصر عادی در اَفلاج نزدیک ربعالخالی.
اگر انتساب چنین آبادانیها و قلعهها و قصرها به طسم صحیح باشد، این قبیله متمدن بوده و همچون قبایل بادیهنشین
عربستان نبوده است.
بهعلاوه، از موقعیت و منزلگاههای آنان برمیآید که به
تجارت اشتغال داشتهاند.
قبیلۀ طسم به عربی سخن می¬گفتند
در مورد خط عربی هم روایت شده است که اولین بار شش تن از قبیلۀ طسم، به نامهای
ابجد ، هَوّز، حُطّی، کلمن، سَعْفَص و قرشت، آن را اختراع کردند.
نام طسم در بعضی مثلها یاد شده است.
از جمله گفته شده است چون فردی از طسم به سگش
شیر و
گوشت میداد، عاقبت
سگ به صاحبش حمله کرد و این مثل ساخته شد که به سگت
غذا بده تا تو را بخورد.
بت کَثری نیز متعلق به قبیلۀ طسم و جدیس بود که پس از
اسلام نَهْشَل بن ربیس بن عرعره به دستور
پیامبر آن را نابود کرد.
پس از طسم فرزندش،
عملاق عملوق/ عملیق، به حکومت رسید و بر طسم و جدیس فرمانروایی یافت.
در دورۀ او
فساد و غارت
اموال مردم بسیار شد.
ظلم عملاق بهحدی بود که طبق قانونی که وضع کرده بود، تازه عروسان را پیش از شوهرشان تصرف میکرد.
این امر نارضایی مردم را به دنبال داشت تا اینکه گروهی از بزرگان جدیس با بر پایی یک مهمانی و دعوت طسم به آن، سران طسم را غافلگیر کردند و همۀ آنان را کشتند.
فقط یک تن از طسم، یعنی رباح (یا ریاح) بن مره از طسم گریخت و از
حسّانبن تُبَّع (یا ذوجَیشان) بن تبع، حاکم حِمْیری یمن، که برای
جنگ با کیخسرو پادشاه
ایران به
نجران آمده بود، درخواست کمک کرد.
حسان از این موقعیت استفاده نمود و به بهانۀ خون¬خواهی طسم به
یمامه حمله کرد و تمام جدیس را از بین برد و این¬گونه طسم و جدیس از بین رفتند
حمزۀ اصفهانی،
انقراض طسم و جدیس را قبل از پادشاهی
اسکندر مقدونی (ﺣﮑ: ۳۳۶ـ۳۲۳ پیش از میلاد) و بعضی مستشرقان
حدود سال ۲۵۰ میلادی دانستهاند.
پس از آن، بنوحنیفه در یمامه ساکن شدند که تا ظهور
اسلام در آنجا بودند.
برخی شاعران، همچون اَعْشی، دربارۀ نابودی طسم اشعاری سرودهاند.
(۱)
ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۷.
(۲)
ابناثیر، الکامل فی التاریخ.
(۳) علی بن احمد
ابنحزم اندلسی، جمهرۀ انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت ۱۴۵۳/ ۱۹۸۳.
(۴) حسن بن احمد
ابن
حائک همدانی، کتاب الاکلیل، چاپ محمدبن علی اکوع حوالی، بغداد ۱۳۹۷/ ۱۹۷۷.
(۵) حسن بن احمد
ابن
حائک همدانی، صفۀ جزیرۀالعرب، چاپ محمدبن علی اکوع، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۶) محمد
ابنحبیب بغدادی، کتاب المحبّر، چاپ ایلزه لیختن شتیتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱.
(۷)
ابنسعد، (بیروت).
(۸)
ابنفقیه.
(۹)
ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۳۷۹/ ۱۹۶۰.
(۱۰)
ابنمنظور، لسان العرب.
(۱۱) ابوالفرج اصفهانی.
(۱۲) محمدبن عبدالله ازرقی، اخبار مکۀ و ماجاء فیهما من الآثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۱۶.
(۱۳) جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳.
(۱۴) اسماعیل بن حمّادجوهری، الصحاح، چاپ عبدالغفور عطار، بیروت (بیتا)، افست قم ۱۳۶۸ش.
(۱۵) حاجیخلیفه.
(۱۶) حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، بیروت، دارمکتبۀ الحیاۀ، بیتا.
(۱۷) حمزه اصفهانی، سوائر الامثال علی افعل، چاپ فهمی سعد، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸.
(۱۸) ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰.
(۱۹) محمد مرتضی زبیدی، تاجالعروس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
(۲۰) طبری، تاریخ (بیروت).
(۲۱) عبدالله بن خمیس، «قبیلتا طسم و جدیس»، مجمع اللغۀ العربیه، ج۴۰، ذیقعده ۱۳۹۷/ نوامبر ۱۹۷۷، قاهره.
(۲۲) احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعۀ الانشاء، قاهره، بیتا.
(۲۳) احمد بن علی قلقشندی، نهایۀالارب فی معرفۀ انسابالعرب، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۴.
(۲۴) مسعودی، اخبار الزمان، بیروت ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶.
(۲۵) مسعودی، مروجالذهب، چاپ شارل پلّا، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
(۲۶) مفضل بن سلمه، الفاخر، چاپ شالس انبروس استوری، لیدن ۱۹۱۵.
(۲۷) یاقوت حموی،معجم البلدان.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «طسم»، شماره۶۸۵۸.