• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

طرق (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





طَرْق (به فتح طاء و سکون راء) از واژگان قرآن کریم به معنای‌ کوبیدن و در زدن است.
مشتقات طَرْق که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
طَریق (به فتح طاء) به معنای راه حق و دین؛
طَریقه (به فتح طاء) به معنای مذهب و حالت و غیره؛
طَرائق (به فتح طاء) جمع طریقه به معنای مذاهب و احوال، آسمان‌های هفتگانه و به معنای راه گفته شده؛
طارق به معنای کوبنده و ضارب، کسی که در وقت شب می‌آید و به ستاره صبح گفته می‌شود.


طَرْق به معنای‌ کوبیدن مثل کوبیدن آهن و در زدن است.
در اقرب الموارد آمده: «طَرَقَهُ‌ طَرْقاً: ضَرَبَهُ‌ بِالْمِطْرَقَةِ- طَرَقَ‌ الْبَابَ: قَرَعَهُ».
راه را از آن طریق گویند که رهگذران آنرا با پا می‌کوبند.


به مواردی از طَرْق که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - طَرِیقَتِکُمُ‌ (آیه ۶۳ سوره طه)

ایضا آیه‌ (..وَ یَذْهَبا بِطَرِیقَتِکُمُ‌ الْمُثْلی‌)
«... موسی و‌ هارون می‌خواهند طریقه و راه و روش بهتر شما را از بین ببرند.»
مُثْلَی مؤنّث امْثَل به معنی افضل است.


۲.۲ - طَرِیقاً (آیه ۷۷ سوره طه)

(اَنْ اَسْرِ بِعِبادِی فَاضْرِبْ لَهُمْ‌ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً.)
«بندگان مرا شبانه راه ببر و برای آنها راه خشکی در دریا بجوی»


۲.۳ - طَّرِیقَةِ (آیه ۱۰۴ سوره طه)

(اِذْ یَقُولُ اَمْثَلُهُمْ‌ طَرِیقَةً اِنْ لَبِثْتُمْ اِلَّا یَوْماً)
«آن‌که در رای از دیگران‌ برتر است می‌گوید درنگ نکردید مگر یک روز.»
امثل به معنی افضل است، گویی مراد از طریقه رای و نظر است.


۲.۴ - طَریق (آیه ۳۰ سوره احقاف)

(..یَهْدِی اِلَی الْحَقِّ وَ اِلی‌ طَرِیقٍ‌ مُسْتَقِیمٍ)
(...به سوى حق و راه راست هدايت مى‌كند.)
در مذکر و مؤنث هر دو به کار می‌رود.


۲.۵ - طَرائق (آیه ۱۱ سوره جن)

(وَ اَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِکَ کُنَّا طَرائِقَ‌ قِدَداً)
«بعضی از ما صالحان و بعضی پایین‌تر از آنها و دارای مذاهب مختلف هستیم.»
ظاهرا مراد از طرائق مذاهب و احوال است و در آن «ذوی» مقدّر است، «قدد» جمع قدّه به معنی قطع می‌باشد، یعنی تکّه تکّه و مختلف.


۲.۶ - طَّرِیقَةِ (آیه ۱۶ سوره جن)

(وَ اَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی‌ الطَّرِیقَةِ لَاَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً)
«و اگر جنّ و انس در طریقه حق پایدار می‌بودند با آب فراوان آبشان می‌دادیم.»
ظاهرا مراد آن است که آن‌ها را در دنیا وسعت و راحتی می‌دادیم مثل‌:
(وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُری‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ)
(و اگر اهل شهرها و آبادی‌ها، ايمان مى‌آوردند و تقوا پيشه مى‌كردند، به يقين بركات آسمان و زمین را بر آنها مى‌گشوديم...)


۲.۷ - طَرائق (آیه ۱۷ سوره مؤمنون)

(وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَکُمْ سَبْعَ‌ طَرائِقَ‌ وَ ما کُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِینَ)
(ما بر فراز شما هفت راه طبقات هفتگانه آسمان‌ را قرار داديم؛ و هرگز از خلق خود غافل نبوده‌ايم.)
این آیه نظیر آیه ذیل است‌
(وَ بَنَیْنا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِداداً)
(و بر فراز شما هفت آسمان محكم‌ بنا كرديم.)
طرائق را آسمان‌های هفتگانه گفته‌اند که بعضی بالای بعضی است.
در مجمع البیان فرموده هر سماء طریقه است و علت این تسمیه تطارق یعنی بعضی بالای بعضی بودن است.
تفسیر المیزان طرائق را جمع طریقه و آن‌را به معنی راه گرفته و فرموده آسمان‌های هفتگانه محل مرور امر نازل از پیش خدا به زمین است چنانکه فرموده:
(یَتَنَزَّلُ الْاَمْرُ بَیْنَهُنَّ)
(...فرمان و تدبير او در ميان آنها پيوسته فرود مى‌آيد...)
و فرموده:
(یُدَبِّرُ الْاَمْرَ مِنَ السَّماءِ اِلَی الْاَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ اِلَیْهِ)
(امور اين جهان را از آسمان‌ به سوى زمين تدبير مى‌كند؛ سپس در روزى كه مقدار آن هزار سال از سال‌هايى است كه شما مى‌شمريد به سوى او بالا مى‌رود و دنیا پايان مى‌يابد.)
آسمان‌ها راه صعود اعمال و نزول و عروج ملائکه است. چنان‌که فرموده:
(اِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ...)
(...سخنان پاكيزه به سوى او صعود مى‌كند...)
و فرموده:
(وَ ما نَتَنَزَّلُ اِلَّا بِاَمْرِ رَبِّکَ)
(...ما جز به فرمان پروردگار تو، نازل نمى‌شويم...)
با این طریق تناسب ذیل آیه با صدر آن روشن می‌شود.
بیان تفسیر المیزان در نوبت خود کامل و جامع است و می‌شود اضافه کرد: آسمان‌ها راه عبور نور خورشید و اشّعه کیهانی و غیره است که پیوسته به سوی زمین سرازیراند، ولی اشکال در این است که طرائق جمع طریقه است، نه طرق چنانکه المیزان نیز متذکر است و آن‌ در قرآن به معنی راه معمولی نیامده بلکه در مذهب و حالت به کار رفته است. الصحاح و قاموس المحیط و النهایه و اقرب الموارد طریقه را راه عادی نگفته‌اند. در نهج البلاغه و صحیفه سجّادیه نیز یافت نشد.
به‌نظر می‌آید طرائق در این آیه مثل آیه ۱۱ سوره جنّ و در آن «ذا» مقدّر باشد، یعنی بالای سر شما هفت آسمان که دارای احوال و خصوصیات مخصوص‌اند آفریدیم و ما از خلق غافل نیستیم و می‌دانیم آن خصوصیات در زندگی مردم چه تاثیر دارد. در «سماء» بند چهارم از سبع سموات سخن رفته و خصوصیات مختلف طبقات جوّ ذکر شده است.
طَرائق جمع طریقه، چنانکه طرق (بر وزن عنق) جمع طریق می‌باشد و آن دو بار در قرآن آمده است‌.


۲.۸ - طارق (آیه ۱- ۳ سوره طارق)

(وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ‌ • وَ ما اَدْراکَ مَا الطَّارِقُ‌ • النَّجْمُ الثَّاقِبُ)
(سوگند به آسمان و كوبنده شب! • و تو چه مى‌دانى كوبنده شب چيست؟! • همان ستاره درخشان و شكافنده تاريكی‌هاست!)
طارق بنا بر معنای اوّلی به معنی کوبنده و ضارب است و نیز به کسی که در وقت شب می‌آید و هکذا به ستاره صبح گفته می‌شود.
در اینکه مراد از طارق در آیه فوق ستاره است شکی نیست، زیرا در ما بعد فرموده:(النَّجْمُ الثَّاقِبُ) ولی چرا به ستاره طارق گفته شده آیا از این جهت است که در شب می‌آید و ظاهر می‌شود؟ به عقیده بیشتر اهل تفسیر: بلی.
ناگفته نماند: دانشمندان نجوم عقیده دارند سحابی‌های آسمان بطور مارپیچی به هم می‌پیچند، در اثر آن ثقلی در مرکز سحابی تولید می‌شود، بالنتیجه ذرّات آن در مرکز سحابی یکدیگر را می‌کوبند، همان کوبیدن سبب اشتعال می‌شود، این اشتعال به تدریج به طرف بیرون حرکت می‌کند و ابتداء به صورت نور قرمز و ضعیف دیده می‌شود، سپس بر شدّت اشتعال افزوده و نور موّاج سفید آن آسمان را شکافته به زمین می‌رسد و در هوا به مسیر خود ادامه می‌دهد و خلاصه تشکیل‌ یک ستاره با سه مرحله طرق و نجم (که به معنی ظهور است) و ثقب پایان می‌یابد. این است که قرآن بدان سه مرحله در این سه آیه اشاره فرموده است.
[۶۸] طالقانی، سید محمود، تفسیر پرتوی از قرآن.

این مطلب شاید با آیات بعدی که درباره معاد و قیومیّت خداست بهتر سازش داشته باشد از آن‌چه پیشینیان فرموده‌اند.



برخی از مواردی که در «نهج‌البلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل می‌باشد:

۳.۱ - طارِقٌ - خطبه ۲۲۳ (به عقیل ابن ابی‌طالب)

امام علی (صلوات‌الله‌علیه) به برادرش عقیل ابن ابی‌طالب می‌فرماید:
«وَ أَعْجَبُ مِنْ ذلِكَ طارِقٌ طَرَقَنا بِمَلْفُوفَةٍ فی وِعائِها.»
«از اين سرگذشت، شگفت‌آورتر داستان كسى است كه نيمه شب ظرفى سرپوشيده پر از حلواى خوش طعم و لذيذ به در خانه ما آورد.»



۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۲۱۳-۲۱۰.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۵۱۸.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۲۰۶.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۳، ص۳۶۸.    
۵. طه/سوره۲۰، آیه۶۳.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۱۰.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۶۵.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۴۲.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۰.    
۱۰. طه/سوره۲۰، آیه۷۷.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۲۵۶.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۸۴.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۵۳.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ص۳۸.    
۱۵. طه/سوره۲۰، آیه۱۰۴.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۲۹۴.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۱۰.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۷۰.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۴۸.    
۲۰. احقاف/سوره۴۶، آیه۳۰.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۰۶.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۳۲۹.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۱۶.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۰.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۳۹.    
۲۶. جن/سوره۷۲، آیه۱۱.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۶۸.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۴.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۳۸۲.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۵۹.    
۳۱. جن/سوره۷۲، آیه۱۶.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۷۰.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۶.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۳۸۴.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۵۹.    
۳۶. اعراف/سوره۷، آیه۹۶.    
۳۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۶۳.    
۳۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۷.    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۴۲.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۲۷.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۲.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۳۸.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۶۲.    
۴۴. نبا/سوره۷۸، آیه۱۲.    
۴۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۸۲.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۸۱.    
۴۷. طلاق/سوره۶۵، آیه۱۲.    
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۵۹.    
۴۹. سجده/سوره۳۲، آیه۵.    
۵۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۱۵.    
۵۱. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۰.    
۵۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۳۵.    
۵۳. مریم/سوره۱۹، آیه۶۴.    
۵۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰۹.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۲.    
۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۲۷.    
۵۷. جوهری،ابونصر، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۴، ص۱۵۱۳.    
۵۸. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۹۰۳.    
۵۹. ابن الأثیر، مجدالدین، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۲، ص۳۳۸.    
۶۰. شرتونی، سعید، أقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۳، ص۳۷۰.    
۶۱. طارق/سوره۸۶، آیه۱- ۳.    
۶۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۱.    
۶۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۴۲۸.    
۶۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۵۸.    
۶۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۸.    
۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۱۴.    
۶۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۲۲.    
۶۸. طالقانی، سید محمود، تفسیر پرتوی از قرآن.
۶۹. سید رضی، محمد، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۵۵۵، خطبه ۲۲۳.    
۷۰. عبده، محمد، نهج البلاغه، ط مطبعه الاستقامه، ج۲، ص۲۴۴، خطبه ۲۱۹.    
۷۱. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۳۴۷، خطبه ۲۲۴.    
۷۲. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۵۴۳.    
۷۳. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۱۵۵.    
۷۴. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۱۵۸.    
۷۵. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۸، ص۴۱۶.    
۷۶. هاشمی خویی، حبیب‌الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۱۴، ص۲۹۵.    
۷۷. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۲۴۷.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «طرق»، ج۴، ص۲۱۳-۲۱۰.    






جعبه ابزار