• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ضمان درک (فقه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ضمانت جبران ثمن یا مثمن را ضمان عُهده (ضمان دَرَک) گویند.



از ضمان عُهده (ضمان دَرَک) در باب ضمان سخن گفته‌اند.


کسی که کالایی را فروخته یا خریداری کرده و بیم دارد که ثمن (بهای کالا) یا مثمن (کالا) در واقع مال دیگری باشد، می‌تواند کسی را بر جبران زیان احتمالی که از ناحیه پرداخت ثمن یا تحویل کالا در فرض مال دیگری بودن، متوجه او می‌شود، ضامن بگیرد تا در صورتی که معلوم شود یکی از آن دو مال دیگری است، مضمون له به ضامن رجوع و زیان وارد شده را از وی دریافت کند.
[۱] غایة المرام، ج۲، ص۲۰۳.
به ضمانتِ جبرانِ زیانِ ثمنِ پرداختی یا مثمن تحویل شده، ضمان عهده یا دَرَک گویند.


علت نام‌گذاری چنین ضمانی به ضمان عهده آن است که ضامن ملتزم می‌شود آن‌چه بر عهده فروشنده (ردّ ثمن به خریدار) یا خریدار (ردّ کالا به فروشنده) است را جبران و تدارک کند؛ یا آن‌که عهده به معنای ضعف و سستی است و از این جهت که ضامن، ضعف عقد را ضمانت می‌کند و ملتزم به جبران زیانی می‌گردد که از این جهت بر مضمون له وارد شده است.
علت نام‌گذاری به ضمان درک آن است که درک به معنای تبعه (مظلمه) است. برخی گفته‌اند: علت این نام‌گذاری؛ التزام به پرداخت غرامت است؛ آن‌گاه که صاحب مال عین مال خودش را ادراک کند و بیابد.
[۴] الانوار اللوامع، ج۱۲، ص۳۶۶.



ضمان عهده صحیح است. بنابر این، انسان می‌تواند به نفع خریدار از طرف فروشنده، ضامن عهده ثمن گردد، به شرط آن‌که فروشنده ثمن را دریافت کرده باشد.
ضمانت در هر موردی است که بطلان معامله از اول ثابت گردد، مانند آن‌که معلوم شود کالای فروخته شده مال دیگری (غیر فروشنده) است و صاحب مال، معامله را اجازه ندهد و یا معامله فاقد شرطی از شرایط صحّت باشد.
همان‌گونه که ضمان عهده به نفع خریدار صحیح است، به نفع فروشنده نیز صحیح می‌باشد، به شرط آن‌که معلوم شود ثمن پرداخت شده مال دیگری است.
امام خمینی در کتاب تحریرالوسیله در این باره می‌نویسد: «لا اشکال فی جواز ضمان عهدة الثمن للمشتری عن البائع؛ لو ظهر المبیع مستحقّاً للغیر، او ظهر بطلان البیع؛ لفقد شرط من شروط صحّته اذا کان بعد قبض البائع الثمن وتلفه عنده، و امّا مع بقائه فی یده فمحلّ تردّد. والاقوی عدم صحّة ضمان‌ درک‌ ما یحدثه المشتری - من بناء او غرس فی الارض المشتراة ان ظهرت مستحقّة للغیر وقلعه المالک - للمشتری عن البائع.» در جواز ضمانت عهده ثمن از طرف بایع برای مشتری، درصورتی‌که معلوم شود که مبیع مال دیگری است، یا به‌خاطر نبود یکی از شرایط صحت بطلان عقد معلوم شود، درصورتی‌که بایع ثمن را قبض نموده و نزد او تلف شده اشکالی نیست. و اما در صورت بقای آن در دست بایع، مورد تردّد است. و ضمانت کردن جبران آنچه که مشتری در زمین خریداری شده احداث کرده از ساختمان و درخت‌کاری، برای مشتری از طرف بایع، درصورتی‌که معلوم شود زمین مال دیگری است و مالک آن را قلع نماید، بنابر اقوی صحیح نیست.


چنان‌چه ثمن یا مثمن به سبب تصرف در آن در ذمّه قرار گیرد، ضمانت ثمن یا مثمن موجود در ذمّه مصداق ضمان اصطلاحی و صحیح است؛ لیکن اگر ثمن یا مثمن از اعیان خارجی باشد، ضمانت آن مصداق ضمانت اعیان مضمونه خواهد بود که صحّت آن محل اختلاف است؛ اما ضمان عهده از آن استثنا و بر صحّت آن ادعای اجماع شده است؛
[۱۱] المناهل، ص۱۳۸.
هر چند برخی در صحّت آن نیز اشکال کرده‌اند.
[۱۴] العروة الوثقی ۵، ص۴۳۸.

برخی تفصیل داده و گفته‌اند: ضمان عهده به معنای ضمان اصطلاحی (اشتغال ذمّه به بدل) صحیح نیست؛ لیکن به معنای ضمان عرفی (تحمّل مسئولیت و تعهد به ثمن با ردّ عین آن در صورت امکان و ردّ مثل یا قیمت آن در صورت تلف) صحیح خواهد بود.
[۱۵] مبانی العروة (المساقاة)، ص۲۰۸.



بنابر قول مشهور، ضمان عهده در صورت صحّت معامله و به هم خوردن آن به سبب خیار یا اقاله و یا تلف شدن کالا پیش از تحویل آن به خریدار، صحیح نیست؛ چنان‌که بر عدم صحّت آن در صورت فسخ معامله به سبب عیب پدید آمده پس از معامله ادعای اجماع شده است؛ لیکن برخی آن را صحیح دانسته‌اند.
[۲۰] العروة الوثقی، ج۵، ص۴۳۸ - ۴۳۹.



در فرض معیوب بودن کالا، چنان‌چه خریدار عقد را بر هم نزند، لیکن ارش (ما به التفاوت قیمت کالای معیوب و سالم) را مطالبه کند، آیا ضمان عهده نسبت به ارش صحیح است و در نتیجه خریدار می‌تواند از ضامن مطالبه ارش کند؟ مسئله اختلافی است.
[۲۴] العروة الوثقی، ج۵، ص۴۳۹.



بنابر دیدگاه اکثر فقها، ضمان عهده ثمن پیش از دریافت آن از خریدار صحیح نیست و تنها پس از دریافت آن صحیح می‌باشد؛
[۲۸] غایة المرام، ج۲، ص۲۰۴.
لیکن برخی آن را قبل از دریافت نیز صحیح دانسته‌اند.
[۲۹] العروة الوثقی، ج۵، ص۴۳۸.



اثر ضمان عهده در صورتی که متعلق ضمان (مضمون به) از اعیان باشد - نه دیون - نقل ذمّه به ذمّه نخواهد بود؛ زیرا عین خارجی در ذمّه مضمون عنه نیست تا به ذمّه ضامن منتقل شود؛ بلکه در این فرض، ضمان به معنای ضمّ ذمّه است؛ در نتیجه مضمون له می‌تواند به هر یک از ضامن و مضمون عنه رجوع و حق خود را مطالبه کند.
[۳۰] ایضاح الفوائد، ج۲، ص۸۱.
[۳۱] التنقیح الرائع، ج۲، ص۱۸۷.
[۳۲] غایة المرام، ج۲، ص۲۰۳.
[۳۳] المناهل، ص۱۳۹.

بنابر قول به این‌که این قسم ضمان، ضمان عرفی باشد، ضمان نه نقل ذمّه به ذمّه است و نه ضمّ ذمّه به ذمّه؛ زیرا ذمّه اولی مشغول به چیزی نیست که ذمّه دومی به آن اضافه شود، بلکه ضمّ ضمانی (مسئولیت و تعهد) به ضمانی دیگر است.
[۳۴] مبانی العروة (المساقاة)، ص۲۰۴ - ۲۰۵.

هرگاه معلوم شود که همه کالای فروخته شده مال دیگری است، خریدار می‌تواند به ضامن رجوع کند و بهای پرداختی را از او بگیرد؛ لیکن چنان‌چه بعض آن مال دیگری باشد، خریدار می‌تواند بخشی از ثمن را که در ازای آن بعض قرار می‌گیرد از ضامن مطالبه کند و نسبت به باقی مانده کالا که مال فروشنده است، حق فسخ دارد و اگر معامله را فسخ کند، به قول مشهور، می‌تواند باقی ثمن را از فروشنده بگیرد نه از ضامن.
آیا ضمانت دَرَک نسبت به آن‌چه خریدار در ملک خریداری شده، احداث کرده، از قبیل ساختمان و درخت، در صورتی که معلوم شود آن ملک، مال دیگری است و مالک، ساختمان را خراب کند و درخت را بکند، صحیح است؟ مسئله اختلافی است.


ظاهر آن است که بیمه عقد مستقلی است و آنچه که رایج است بدون شبهه صلح و همچنین هبه معوّضه نمی‌باشد. و احتمال می‌رود که ضمان بهعوض باشد، ولی اظهر آن است که بیمه، مستقل است و از باب ضمان عهده‌ نمی‌باشد، بلکه از باب التزام به جبران خسارت است اگرچه ایقاع آن به نحو صلح و هبه معوضه و ضمان معوض ممکن است. و بر همه فرض‌ها، بنابر اقوی صحیح است.


۱. غایة المرام، ج۲، ص۲۰۳.
۲. جامع المقاصد، ج۵، ص۳۲۲ - ۳۲۳.    
۳. تذکرة الفقهاء، ج۱۴، ص۳۲۹ - ۳۳۰.    
۴. الانوار اللوامع، ج۱۲، ص۳۶۶.
۵. تذکرة الفقهاء، ج۱۴، ص۳۳۰.    
۶. جامع المقاصد، ج۵، ص۳۲۲.    
۷. مجمع الفائدة، ج۹، ص۲۹۶ - ۲۹۸.    
۸. الحدائق الناضرة، ج۲۱، ص۳۶.    
۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۳، کتاب الضمان، مسالة۱۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۰. تذکرة الفقهاء، ج۱۴، ص۳۳۰ - ۳۳۱.    
۱۱. المناهل، ص۱۳۸.
۱۲. جواهر الکلام، ج۲۶، ص۱۴۶.    
۱۳. الحدائق الناضرة، ج۲۱، ص۳۷ - ۳۸.    
۱۴. العروة الوثقی ۵، ص۴۳۸.
۱۵. مبانی العروة (المساقاة)، ص۲۰۸.
۱۶. جواهر الکلام، ج۲۶، ص۱۴۷.    
۱۷. مستمسک العروة، ج۱۳، ص۳۵۱.    
۱۸. مسالک الافهام، ج۴، ص۲۰۲.    
۱۹. جواهر الکلام، ج۲۶، ص۱۴۷.    
۲۰. العروة الوثقی، ج۵، ص۴۳۸ - ۴۳۹.
۲۱. شرائع الاسلام، ج۲، ص۳۵۸ - ۳۵۹.    
۲۲. الحدائق الناضرة، ج۲۱، ص۴۰.    
۲۳. جواهر الکلام، ج۲۶، ص۱۴۷ - ۱۴۸.    
۲۴. العروة الوثقی، ج۵، ص۴۳۹.
۲۵. المبسوط، ج۲، ص۳۲۶.    
۲۶. الوسیلة، ص۲۸۱.    
۲۷. تذکرة الفقهاء، ج۱۴، ص۳۳۰.    
۲۸. غایة المرام، ج۲، ص۲۰۴.
۲۹. العروة الوثقی، ج۵، ص۴۳۸.
۳۰. ایضاح الفوائد، ج۲، ص۸۱.
۳۱. التنقیح الرائع، ج۲، ص۱۸۷.
۳۲. غایة المرام، ج۲، ص۲۰۳.
۳۳. المناهل، ص۱۳۹.
۳۴. مبانی العروة (المساقاة)، ص۲۰۴ - ۲۰۵.
۳۵. جواهر الکلام، ج۲۶، ص۱۴۸.    
۳۶. جواهر الکلام، ج۲۶، ص۱۴۸.    
۳۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۶۴۹، البحث حول المساول المستحدثة، منها التامین، مسالة۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، زیر نظر آیت‌الله محمود هاشمی‌شاهرودی، ج۵، ص۱۶۳، برگرفته از مقاله «ضمان عهده».    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






جعبه ابزار