ضلالت منافقان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از مصادیق
ضلالتپیشگان که در
آیات قرآن بیان شده، «
منافقان» هستند.
منافقان، گمراهانى هدايتناپذير:
۱. «ومِنَ النّاسِ مَن يَقولُ ءامَنّا بِاللَّهِ وبِاليَومِ الأخِرِ وما هُم بِمُؤمِنين • اولكَ الَّذينَ اشتَرَوُا الضَّللَةَ بِالهُدى فَما رَبِحَت تِجرَتُهُم وما كانوا مُهتَدين • مَثَلُهُم كَمَثَلِ الَّذِى استَوقَدَ نارًا فَلَمّا اضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنورِهِم وتَرَكَهُم فى ظُلُمتٍ لايُبصِرون؛
گروهى از مردم كسانى هستند كه مىگويند: به خدا و
روز بازپسین ايمان آوردهايم. درحالى كه ايمان نياوردهاند. آنان كسانى هستند كه گمراهى را با از دست دادن هدايت خريدهاند؛ و اين تجارت آنها سودى نداده؛ و هدايت نيافتهاند. آنان (منافقان) همانند كسانى هستند كه آتشى افروختهاند (تا از تاريكى وحشتناك رهايى يابند)، ولى همين كه آتش اطرافشان را روشن ساخت، خداوند روشنايى آنها را گرفته؛ و در تاريكيها رهايشان مىسازد، در حالى كه چيزى را نمىبينند.»
۲. «فَما لَكُم فِى المُنفِقينَ فِئَتَينِ واللَّهُ اركَسَهُم بِما كَسَبوا اتُريدونَ ان تَهدوا مَن اضَلَّ اللَّهُ ومَن يُضلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبيلا؛
چرا درباره منافقين دو دسته شدهايد؟! بعضى جنگ با آنها را ممنوع و بعضى مجاز مىدانيد. در حالىكه خداوند بخاطر اعمالشان، افكار آنها را كاملًا وارونه كرده است. آيا شما مىخواهيد كسانى را كه خداوند بر اثر اعمال زشتشان گمراه كرده، هدايت كنيد؟! در حالى كه هر كس را خداوند گمراه كند، هرگز راهى براى هدايت او نخواهى يافت.»
۳. «انَّ المُنفِقينَ يُخدِعونَ اللَّهَ وهُوَ خدِعُهُم واذَا قاموا الَى الصَّلوةِ قاموا كُسالى يُراءونَ النّاسَ ولا يَذكُرونَ اللَّهَ الّا قَليلا • مُذَبذَبينَ بَينَ ذلِكَ لا الى هؤُلاءِ ولا الى هؤُلاءِ ومَن يُضلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبيلا؛
منافقان به گمان خود مىخواهند خدا را فريب دهند؛ در حالى كه او آنها را فريب مىدهد؛ و هنگامى كه به نماز بر مىخيزند، با كسالت برمىخيزند؛ ودر برابر مردم ريا مىكنند؛ و خدا را جز اندكى ياد نمىنمايند. آنها افراد بىهدفى هستند كه نه سوى اينها هستند، و نه سوى آنها. در واقع، نه در صف مؤمنان قرار دارند، و نه در صف كافران. و هر كس را خداوند گمراه كند، راهى براى نجات او نخواهى يافت.»
۴. «والَّذينَ اتَّخَذوا مَسجِدًا ضِرارًا ... • افَمَن اسَّسَ بُنينَهُ عَلى تَقوى مِنَ اللَّهِ ورِضونٍ خَيرٌ ام مَن اسَّسَ بُنينَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانهارَ بِهِ فى نارِ جَهَنَّمَ واللَّهُ لا يَهدِى القَومَ الظلِمين • لا يَزالُ بُنينُهُمُ الَّذى بَنَوا ريبَةً فى قُلوبِهِم الّا ان تَقَطَّعَ قُلوبُهُم واللَّهُ عَليمٌ حَكيم؛
(گروهى ديگر از منافقان) كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زيان رساندن (به
اسلام) ... آيا كسى كه شالوده آن را بر
تقوای الهی و خشنودى او بناكرده بهتر است، يا كسى كه شالوده آن را بر كنار پرتگاه سستى بنا نموده كه ناگهان در آتش دوزخ فرو مىريزد؟! و خداوند گروه
ستمکاران راهدايت نمىكند. بنايى را كه آنها ساختند، همواره بصورت وسيله شك و ترديد، در دلهايشان باقى مىماند؛ مگر اينكه دلهايشان پاره پاره شود و بميرند؛ (وگرنه، هرگز از دل آنها بيرون نمىرود)؛ و خداوند دانا و حكيم است. »
۵.«إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ • سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ؛
هنگامىكه منافقان نزد تو آيند مىگويند: ما شهادت مىدهيم كه به يقين تو پيامبر خدا هستى! خداوند مىداند كه تو پيامبر او هستى، ولى خداوند شهادت مىدهد كه منافقان دروغگو هستند (زيرا به گفته خود ايمان ندارند). براى آنها آمرزش بخواهى يا نخواهى بر ايشان تفاوت نمىكند، هرگز خداوند آنان را نمىبخشد؛ زيرا خداوند گروه فاسقان لجوج و منافق را هدايت نمىكند.»
۶. «... ولِيَقولَ الَّذينَ فى قُلوبِهِم مَرَضٌ والكافِرونَ ماذا ارادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشاءُ ...؛
... و بيماردلان و كافران بگويند: خدا از اين سخن چه منظورى دارد؟! آرى اين گونه خداوند هركس را بخواهد گمراه مىسازد....» مقصود از «مرض» شك و نفاق است.
نفاق و دورويى، مايه تعلّق
اراده الهی بر گمراهى منافقان:
۱. «فَما لَكُمْ فِي الْمُنافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَ اللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِما كَسَبُوا أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا؛
چرا درباره منافقين دو دسته شدهايد؟! بعضى جنگ با آنها را ممنوع و بعضى مجاز مىدانيد. در حالىكه خداوند بخاطر اعمالشان، افكار آنها را كاملًا وارونه كرده است. آيا شما مىخواهيد كسانى را كه خداوند بر اثر اعمال زشتشان گمراه كرده، هدايت كنيد؟! در حالى كه هر كس را خداوند گمراه كند، هرگز راهى براى هدايت او نخواهى يافت.»
۲. «إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا • مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذلِكَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا؛
منافقان به گمان خود مىخواهند خدا را فريب دهند؛ در حالى كه او آنها را فريب مىدهد؛ و هنگامى كه به نماز بر مىخيزند، با كسالت برمىخيزند؛ ودر برابر مردم ريا مىكنند؛ و خدا را جز اندكى ياد نمىنمايند. آنها افراد بىهدفى هستند كه نه سوى اينها هستند، و نه سوى آنها. در واقع، نه در صف مؤمنان قرار دارند، و نه در صف كافران. و هر كس را خداوند گمراه كند، راهى براى نجات او نخواهى يافت.»
اراده شيطان، مبنى بر گمراهى عميق منافقان:
«الَم تَرَ الَى الَّذينَ يَزعُمونَ انَّهُم ءامَنوا ... ويُريدُ الشَّيطنُ ان يُضِلَّهُم ضَللًا بَعيدا • واذَا قيلَ لَهُم ... رَايتَ المُنفِقينَ ...؛
آيا نديدى كسانى را كه گمان مىكنند ايمان آوردهاند، ... امّا
شیطان مىخواهد آنان را در گمراهى دورى بيفكند. و هنگامى كه به آنها گفته شود: ... منافقان را مىبينى....»
منافقان، خريداران گمراهى، در برابر از دست دادن
هدایت:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ • أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ؛
گروهى از مردم كسانى هستند كه مىگويند: به خدا و روز بازپسين ايمان آوردهايم. درحالى كه ايمان نياوردهاند. آنان كسانى هستند كه گمراهى را با از دست دادن هدايت خريدهاند؛ و اين تجارت آنها سودى نداده؛ و هدايت نيافتهاند.»
اعمال نارواى منافقان، عامل برگشت آنان به
کفر و
ضلالت:
«فَما لَكُمْ فِي الْمُنافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَ اللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِما كَسَبُوا أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا • وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا ...؛
چرا درباره منافقين دو دسته شدهايد؟! بعضى جنگ با آنها را ممنوع و بعضى مجاز مىدانيد. در حالىكه خداوند بخاطر اعمالشان، افكار آنها را كاملًا وارونه كرده است. آيا شما مىخواهيد كسانى را كه خداوند بر اثر اعمال زشتشان گمراه كرده، هدايت كنيد؟! در حالى كه هر كس را خداوند گمراه كند، هرگز راهى براى هدايت او نخواهى يافت. آنان
آرزو مىكنند كه شما هم مانند ايشان كافر شويد....»
تحیّر و سرگردانى ميان كفر و ايمان، از نشانههاى گمراهى منافقان:
«إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا • مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذلِكَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا؛
منافقان به گمان خود مىخواهند خدا را فريب دهند؛ در حالى كه او آنها را فريب مىدهد؛ و هنگامى كه به
نماز بر مىخيزند، با كسالت برمىخيزند؛ ودر برابر مردم ريا مىكنند؛ و خدا را جز اندكى ياد نمىنمايند. آنها افراد بىهدفى هستند كه نه سوى اينها هستند، و نه سوى آنها. در واقع، نه در صف مؤمنان قرار دارند، و نه در صف كافران. و هر كس را خداوند گمراه كند، راهى براى نجات او نخواهى يافت.»
عوامل ضلالت منافقان (قرآن).
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۹، ص۱۰۵، برگرفته از مقاله «مصادیق ضلالتپیشگان (منافقان)». مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳۱، ص۱۵۰، برگرفته از مقاله «ضلالت منافقان».