• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ضرورت وصفی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



واژه ضرورت ، به معنی انفکاک ناپذیری است و در فلسفه ، در موردی به کار می‌رود که محمول "الف" از موضوع "ب" جدانشدنی و غیرقابل انفکاک باشد که در این وضعیت، گفته می‌شود "الف" برای "ب" ضروری است. اگر ضرورت را به وجود اضافه کنیم (یعنی ضرورت وجود) "وجوب" نامیده می‌شود و اگر به عدم اضافه کنیم (یعنی ضرورت عدم) امتناع نام دارد.
[۱] شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، الحاشیة علی الالهیات، ص۳۰، قم، بیدار، بی تا.
سلب ضرورت وجود و عدم از یک چیز نیز "امکان" نامیده می‌شود.



ضرورت، دارای اقسامی است: ضرورت ازلی ، ضرورت ذاتی ، ضرورت وصفی، ضرورت وقتی
[۳] شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، الحاشیةعلی الالهیات، ص۲۸.
و ضرورت به شرط محمول.
ضرورت وصفی، به این معناست که عدم انفکاک محمولی مثل "الف" از موضوعی مثل "ب"، به خاطر صفت و وصفی است که "ب" دارد. مثلا می‌گوییم "حسن مادامی که در حال نوشتن است، ضرورتا انگشتانش حرکت می‌کند"؛ در این جا ضرورت "حرکت کردن انگشتان" (محمول) برای حسن (موضوع)، به خاطر وصف "در حال نوشتن بودن" حسن است.



نحوه دخیل بودن وصف موضوع در گزاره، به دو گونه می‌تواند باشد که به تبع آن، ضرورت وصفی دو نوع است:
[۵] شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، الحاشیة علی الالهیات، ص۲۸.


۲.۱ - قسم اول

به گونه‌ای که محمول بر خود موضوع ، حمل شود (به نحو ضروری)، ولی وصف موضوع در خود این حمل، واسطه نباشد؛ یعنی، اسناد محمول به موضوع، مشروط به وصف نباشد و وصف، علت حمل محمول بر موضوع نیست؛ بلکه خود موضوع در حالی که آن وصف را دارد، محمول را بپذیرد. در این حالت، وصف، میان موضوع و محمول، وساطت نمی‌کند و تنها، وضعیتی را که موضوع برای پذیرش محمول نیازمند است، تامین می‌کند. به عبارت دیگر، در این نوع از ضرورت وصفی، حمل محمول بر موضوع، مقارن با وضعیتی است که موضوع، آن وصف را دارد. این نوع از ضرورت وصفی را "ضرورت مادام الوصف" گویند. مثالی که برای این نوع از ضرورت وصفی می‌توان ذکر نمود، همان مثال ذکر شده است؛ در مثال فوق، وصف "در حال نوشتن بودن"، علت حمل "حرکت انگشتان" (محمول) بر "حسن" (موضوع) نیست؛ بلکه حرکت انگشتان، علت وصف "در حال نوشتن بودن" است. اما این محمول (حرکت انگشتان) مقارن با وضعیتی بر موضوع (حسن) حمل می‌شود که در آن وضعیت، موضوع دارای آن وصف (در حال نوشتن بودن) است.

۲.۲ - قسم دوم

بگونه‌ای که حمل محمول بر موضوع (به صورت ضروری) به وساطت وصف موضوع انجام می‌شود؛ یعنی وصف، علت حمل محمول بر موضوع است
[۸] شیرازی، صدرالدین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ج۱، ص۹۲.
ولذا وصف در واقع، در میان موضوع و محمول بوده، در خود حمل دخیل است. این نوع از ضرورت وصفی را ضرورت "به شرط وصف" می‌نامند.


۱. شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، الحاشیة علی الالهیات، ص۳۰، قم، بیدار، بی تا.
۲. طباطبایی، محمد حسین، نهایةالحکمه، ص۴۶، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بی تا.    
۳. شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، الحاشیةعلی الالهیات، ص۲۸.
۴. طباطبایی، محمد حسین، نهایةالحکمه، ص۴۶.    
۵. شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، الحاشیة علی الالهیات، ص۲۸.
۶. شیرازی، صدرالدین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ج۴، ص۲۱۸، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.    
۷. شیرازی، صدرالدین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ج۴، ص۲۱۸.    
۸. شیرازی، صدرالدین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ج۱، ص۹۲.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ضرورت وصفی».    



رده‌های این صفحه : اصطلاحات فلسفی | امکان و وجوب | فلسفه




جعبه ابزار