ضاحِک (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ضاحِک:
(فَتَبَسَّمَ ضاحِكًا مِّن قَوْلِها) ضاحِک اسم فاعل از ماده «ضحک» است، یعنی خنديدن، مونث آن «ضاحكه» است.
اين
آيه بخشى از داستان مورچگان و
سلیمان (علیهالسلام) است،آنجا كه مورچهاى گفت: اى مورچگان! به لانههاى خود برويد تا سليمان و لشكرش شما را پاىمال نكنند در حالىكه نمىفهمند. در اين كه چه چيز سبب خنده سليمان شد مفسران سخنان گوناگونى دارند:ظاهر اين است كه نفس اين قضيّه مطلب عجيبى بود كه مورچهاى همنوعان خود را از لشكر عظيم سليمان بر حذر دارد و آنها را به عدم توجه نسبت دهد.اين امر عجيب سبب خنده سليمان شد. بعضى گفتهاند اين خنده شادى بود، چراكه سليمان متوجه شد حتّى مورچگان به عدالت او و لشكريانش معترفند و تقواى آنها را مىپذيرند و بعضى گفتهاند شادى او از اين جهت بود كه
خداوند چنين قدرتى به او داده بود كه در عين شور و هيجان لشكر از صداى مورچهاى نيز غافل نمىماند!
به موردی از کاربرد ضاحِک در قرآن، اشاره میشود:
(فَتَبَسَّمَ ضاحِكًا مِّن قَوْلِها وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْني أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحًا تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْني بِرَحْمَتِكَ في عِبادِكَ الصّالِحينَ) (سليمان از سخن او تبسّمى كرد و خنديد و گفت: پروردگارا! شكر نعمتهايت را كه بر من و پدر و مادرم ارزانى داشتهاى به من الهام كن و توفيق ده تا عمل صالحى كه موجب رضاى تو است انجام دهم و من را به
رحمت خود در زمره بندگان صالحت وارد كن.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: از گفتار او لبهاى سليمان به خنده باز شد. بعضى
گفتهاند: تبسم، كمترين حد خنده و ضحک خنده معمولى است و اگر در جمله مورد بحث هر دو كلمه را به كار برده، استعمالى است مجازى، كه مىفهماند تبسم آن جناب نزديک به خنده بوده است.
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ضاحِک»، ج۲، ص۶۵۷-۶۵۸.